مشاعرۀ سنّتی

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا هست جهان هست خزانی و بهاری
دل بسته این وضع مکرر نتوان داشت
کو عشق که درد از دل بی درد بر آرم
آهی کشم از سستی خود گرد بر آرم
 

shanli

مدیر بازنشسته
می‌گردد این روی جهان رنگ به رنگ
وز پرده همی بیند معشوقه‌ی شنگ

این لرزه‌ی دلها همه از معشوقیست
کز عشق ویست نه فلک چون مادنگ
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق در مسم امیخت و زر شدم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
منشين چنين زار و حزين چون روي زردان
شعري بخوان ، سازي بزن، جامي بگردان

من بر همان عهدم كه با زلف تو بستم
پيمان شكستن نيست در آيين مردان.
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیخواهم کسی با یار من هرگز سخن گوید
اگر چه قاصد من باشد و پیغام من گوید


نمیخواهم به قبرستان رود آن یار دلبندم
که شاید مرده ای برخیزد و با او سخن گوید

 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
دخترك خنده كنان گفت كه چيست
راز اين حلقه زر
راز اين حلقه كه انگشت مرا
اين چنين تنگ گرفته است ببر

راز اين حلقه كه در چهره او
اينهمه تابش و رخشندگي ست
مرد حيران شد و گفت:
حلقه خوشبختي است، حلقه زندگي است

همه گفتند: مبارك باشد
دخترك گفت: دريغا كه مرا
باز در معني آن شك باشد

سال ها رفت و شبي
زني افسرده نظر كرد بر آن حلقه زر
ديد در نقش فروزنده او
روزهائي كه باميد وفاي شوهر
بهدر رفته، هدر

زن پريشان شد و ناليد كه واي
واي، اين حلقه كه در چهره‌ او
باز هم تابش و رخشندگي است
حلقه بردگي و بندگي است
فروغ فرخزاد
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا غزل هست و تو هستی" دل من تنها نیست...
مرهمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست...
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ورنه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته رواناست
تاریکه سرنوشتم...
فانوس من شکسته...
یه عمر بغضی سنگین راخ گلومو بسته...
از شب به شب رسیدم...
از کوچه های بن بست...
آی آدمای سرخوش...
جایی برای من هست؟؟!!
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادمان باشد[FONT=&quot] [/FONT]اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پر پر[FONT=&quot] [/FONT]شدنش سوز و نوایی نکنیم
پر پروانه[FONT=&quot] [/FONT]شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز[FONT=&quot] [/FONT]غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد[FONT=&quot] [/FONT]سر سجاده ی عشق
جز برای دل[FONT=&quot] [/FONT]محبوب دعایی نکنیم
یادمان باشد[FONT=&quot] [/FONT]اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق زهر[FONT=&quot] [/FONT]بی سرو پایی نکنیم
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما

چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای چشم ابر این اشک​ها می​ریز همچون مشک​ها

زیرا که داری رشک​ها بر ماه رخساران ما
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
الا ای روی تو صد ماه و مهتاب

مگو شب گشت و بی​گه گشت بشتاب
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب

آورد آتشی که نمیرد به هیچ آب
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
بوسه​ای داد مرا دلبر عیار و برفت
چه شدی چونک یکی داد بدادی شش و هفت

هر لبی را که ببوسید نشان​ها دارد
که ز شیرینی آن لب بشکافید و بکفت

یک نشان آنک ز سودای لب آب حیات
هر زمانی بزند عشق هزار آتش و نفت

یک نشان دگر آن است که تن نیز چو دل
می​دود در پی آن بوسه به تعجیل و به تفت

تنگ و لاغر گردد به مثال لب دوست
چه عجب لاغری از آتش معشوقه زفت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا