goli69
عضو جدید
هر رشته عضلانی حاوی دسته ای از فیبریل هاست که با گرفتن پیام از مغز توسط رشته عضلانی این فیبریل ها منقبض میشوند و رشته عضلانی کوتاه میشود.سارکومرها کوچکترین واحد قابل انقباض در فیبر عضلانی است .هنگامی که سیگنال عصبی به سلول ماهیچه میرسد شروع به آزاد سازیه یونهای کلسیم ca++ میکند که ماهیچه را به انقباض تحریک میکند.
هدف معمول در تحریک یک عصب یا عضله در آزمایشگاه تجربی این است که الکتریسیته را از طریق دو الکترود کوچک به سطح عصب یا عضله برسانیم که یکی دارای بار منفی است و دیگری بار مثبت دارد.وقتی این کار انجام شد غشای تحریک پذیر در الکترود منفی تحریک میشود.
پتانسیل عمل با باز شدن کانال های سدیمی دریچه دار وابسته به ولتاژ اغاز میشود همین طور، کاهش ولتاژ الکتریکی غشا موجب باز شدن کانال ها می گردد به عبارت دیگر جریان منفی ناشی از الکترود ولتاژ بیرون غشا را تا حدودی منفی میکند، به طوری که به ولتاژ منفی درون غشا نزدیک میشود .بدین ترتیب اختلاف ولتاژ طرفین غشا کم میشود و کانال های سدیم باز میگردند و پتانسیل عمل را بوجود می آورند و به عکس ، در الکترود مثبت ، تزریق بارهای مثبت به بیرون غشای عصب موجب افزایش اختلاف ولتاژ میشود.بدین ترتیب غشا <هیپر پلاریزه> میشود.یعنی در واقع بجای ایجاد پتانسیل عمل ، تحریک پذیری فیبر کم میشود.
بیو فیدبک یک تکنیک آموزشی است که به بیمار آموزش میدهد که چگونه سلامتی و عملکرد فیزیکی را به کمک پاسخ به سیگنال هایی که از بدن خودشان می آید پاسخ دهند.بیو فیدبک همچنین در بهبود کیفیت زندگی و احساس بیمارانی که بی اختیاری دارند موفق بوده است.
بیو فیدبک به عنوان یک درمان غیر تهاجمی برای استفاده در سالمندان بسیار مناسب است.موارد استفاده از آن به کمک الکترومایوگرام در بیمار مبتلا به اسپاسم مزمن عضلانی به همراه کمردرد سبک و بیماران مبتلا به فلج یک سویه (نیمی از بدن) و بیمیران مبتلا به اختلالات کف لگن می باشد.
هنگامی که سلول عصبی شاخه ی قدامی نخاع دپلاریزه میگردد اکسون آن یک پتانسیل عمل زا به نقاط اتصال عصبی عضلانی جایی که استیل کولن آزاد گشته به گیرنده های عصبی سارکاما می چسبند انتقال می دهد.دپلاریزاسیون عشا در دو جهت از فیبر های ماهیچه ادامه میابد وبا حرکت یون ها یک شیب الکترو شیمیایی در مجاورت فیبرهای ماهیچه ای تولید می کند.یک الکترود جایگذاری شده در این قسمت تغیرات در ولتاژ یا اختلاف پتانسیل را آشکار می کند.میزان منقبض شدن فیبرها بستگی به سایزو تعداد موتوریونیت های فعال دارد.
با افزایش تعداد موتوریونیت ها تخلیه ی مکرر درماهیچه افزایش میابد.با رپلاریزاسیون غشا یک سیگنال سه فازه تولید میگردد که با تقویت آن بوسیله آمپلیفایر آشکار سازی صورت می گیرد.در آشکار سازی نیاز به دو الکترود فعال و یک الکترود منبع می باشد این الکترودها هم سیگنال EMG و هم نویز را دریافت میکنند.نویز از الکتریسیته ساکن بر سطح نمونه بوجود می آید مانند امواج الکترو مغناطیسی بوجود آمده از جریان برق و سیگنال های رادیویی و نویز های حرارتی تولید شده از ارتیفکت های حرکتی بافت الکترود و سیم واسطه.
N نویز و M1 , M2 بوسیله اولین و دومین الکترود دیده می شود.سیگنال های امواج بدست آمده بوسیله ***** یکسو میگردند (سیگنال با فرکانس بالا حذف میگردد).بعد از پردازش سیگنال فعالیت الکترو مایو گرافیک برای بیمار با روش های مختلف بیو فیدبک به تصویر در می آید.برای مثال به فرد نشان داده میشود هنگامی که فرد بر روی زانو هایش می ایستد و ماهیچه سفت می گردد خط روی صفحه مانیتور بالا می رود و هنگامی که عضله در حال استراحت است خط پایین می آید.
بیمار برای شرکت در دوره های بیوفیدبک باید بینایی کافی برای دیدن صفحه ی نمایش و قدرت درک علایم ساده و توانایی های حرکتی برای واکنش نشان دادن به دستورالعمل ها را داشته باشد.البته امکان بهره وری برای بیماران با محدودیت دید،مشکلات شنوایی،عدم قدرت تکلم نسبی یا مشکلات مغزی در این دوره ها وجود دارد.برای مثال بیمار با پیوند نخاع کامل گزینه ی مناسبی برای دوره نمی باشد.
دو هدف در رابطه با EMGBF وجود دارد که افزایش یا کاهش فعالیت و اینکه چگونه این دو منجر به راه درمان می شوند.پس از اتمام ارزیابی فاکتورهایی که از هدف تاثیر می گذارند مانند حالت تشنج،ضعف و ضعف مفصلی تشخیص داده می شوند.آماده سازی های پوستی برای کاهش مقاومت پوست شامل:
1)پاک کردن با الکل 2)سایش توسط خمیرهای الکترولیتی 3)اصلاح پوست خشک موازی با جهت رویش مو می باشد.انتخاب سایز الکترود بستگی به سایز ماهیچه های مانیتور شده دارد.
فاکتورهای موثر برسیگنال EMG :
1. مشخصه های بافت
2. CROSS TALK فیزیولوژیکی
3. تغیرات در هندسه بین بطن عضله و محدوده الکترود ها
4. نویز خارجی
5. الکترود و تقویت کننده
هدف معمول در تحریک یک عصب یا عضله در آزمایشگاه تجربی این است که الکتریسیته را از طریق دو الکترود کوچک به سطح عصب یا عضله برسانیم که یکی دارای بار منفی است و دیگری بار مثبت دارد.وقتی این کار انجام شد غشای تحریک پذیر در الکترود منفی تحریک میشود.
پتانسیل عمل با باز شدن کانال های سدیمی دریچه دار وابسته به ولتاژ اغاز میشود همین طور، کاهش ولتاژ الکتریکی غشا موجب باز شدن کانال ها می گردد به عبارت دیگر جریان منفی ناشی از الکترود ولتاژ بیرون غشا را تا حدودی منفی میکند، به طوری که به ولتاژ منفی درون غشا نزدیک میشود .بدین ترتیب اختلاف ولتاژ طرفین غشا کم میشود و کانال های سدیم باز میگردند و پتانسیل عمل را بوجود می آورند و به عکس ، در الکترود مثبت ، تزریق بارهای مثبت به بیرون غشای عصب موجب افزایش اختلاف ولتاژ میشود.بدین ترتیب غشا <هیپر پلاریزه> میشود.یعنی در واقع بجای ایجاد پتانسیل عمل ، تحریک پذیری فیبر کم میشود.
بیو فیدبک یک تکنیک آموزشی است که به بیمار آموزش میدهد که چگونه سلامتی و عملکرد فیزیکی را به کمک پاسخ به سیگنال هایی که از بدن خودشان می آید پاسخ دهند.بیو فیدبک همچنین در بهبود کیفیت زندگی و احساس بیمارانی که بی اختیاری دارند موفق بوده است.
بیو فیدبک به عنوان یک درمان غیر تهاجمی برای استفاده در سالمندان بسیار مناسب است.موارد استفاده از آن به کمک الکترومایوگرام در بیمار مبتلا به اسپاسم مزمن عضلانی به همراه کمردرد سبک و بیماران مبتلا به فلج یک سویه (نیمی از بدن) و بیمیران مبتلا به اختلالات کف لگن می باشد.
هنگامی که سلول عصبی شاخه ی قدامی نخاع دپلاریزه میگردد اکسون آن یک پتانسیل عمل زا به نقاط اتصال عصبی عضلانی جایی که استیل کولن آزاد گشته به گیرنده های عصبی سارکاما می چسبند انتقال می دهد.دپلاریزاسیون عشا در دو جهت از فیبر های ماهیچه ادامه میابد وبا حرکت یون ها یک شیب الکترو شیمیایی در مجاورت فیبرهای ماهیچه ای تولید می کند.یک الکترود جایگذاری شده در این قسمت تغیرات در ولتاژ یا اختلاف پتانسیل را آشکار می کند.میزان منقبض شدن فیبرها بستگی به سایزو تعداد موتوریونیت های فعال دارد.
با افزایش تعداد موتوریونیت ها تخلیه ی مکرر درماهیچه افزایش میابد.با رپلاریزاسیون غشا یک سیگنال سه فازه تولید میگردد که با تقویت آن بوسیله آمپلیفایر آشکار سازی صورت می گیرد.در آشکار سازی نیاز به دو الکترود فعال و یک الکترود منبع می باشد این الکترودها هم سیگنال EMG و هم نویز را دریافت میکنند.نویز از الکتریسیته ساکن بر سطح نمونه بوجود می آید مانند امواج الکترو مغناطیسی بوجود آمده از جریان برق و سیگنال های رادیویی و نویز های حرارتی تولید شده از ارتیفکت های حرکتی بافت الکترود و سیم واسطه.
N نویز و M1 , M2 بوسیله اولین و دومین الکترود دیده می شود.سیگنال های امواج بدست آمده بوسیله ***** یکسو میگردند (سیگنال با فرکانس بالا حذف میگردد).بعد از پردازش سیگنال فعالیت الکترو مایو گرافیک برای بیمار با روش های مختلف بیو فیدبک به تصویر در می آید.برای مثال به فرد نشان داده میشود هنگامی که فرد بر روی زانو هایش می ایستد و ماهیچه سفت می گردد خط روی صفحه مانیتور بالا می رود و هنگامی که عضله در حال استراحت است خط پایین می آید.
بیمار برای شرکت در دوره های بیوفیدبک باید بینایی کافی برای دیدن صفحه ی نمایش و قدرت درک علایم ساده و توانایی های حرکتی برای واکنش نشان دادن به دستورالعمل ها را داشته باشد.البته امکان بهره وری برای بیماران با محدودیت دید،مشکلات شنوایی،عدم قدرت تکلم نسبی یا مشکلات مغزی در این دوره ها وجود دارد.برای مثال بیمار با پیوند نخاع کامل گزینه ی مناسبی برای دوره نمی باشد.
دو هدف در رابطه با EMGBF وجود دارد که افزایش یا کاهش فعالیت و اینکه چگونه این دو منجر به راه درمان می شوند.پس از اتمام ارزیابی فاکتورهایی که از هدف تاثیر می گذارند مانند حالت تشنج،ضعف و ضعف مفصلی تشخیص داده می شوند.آماده سازی های پوستی برای کاهش مقاومت پوست شامل:
1)پاک کردن با الکل 2)سایش توسط خمیرهای الکترولیتی 3)اصلاح پوست خشک موازی با جهت رویش مو می باشد.انتخاب سایز الکترود بستگی به سایز ماهیچه های مانیتور شده دارد.
فاکتورهای موثر برسیگنال EMG :
1. مشخصه های بافت
2. CROSS TALK فیزیولوژیکی
3. تغیرات در هندسه بین بطن عضله و محدوده الکترود ها
4. نویز خارجی
5. الکترود و تقویت کننده
آخرین ویرایش: