این مسائل همه برمیگرده به طرز فکر آدم.در واقع یه چی شبیه همون قانون جذب.اگر شما فکر کنید کسی چشمش شوره و... احتمالا این مساله رو شما اثر میکنه.1- چه وقت یه سری چیزا حکمت خداست، غضب خداست، یا به اراده خودمون برمیگرده؟.
2- اگر توی دنیا چیزایی مثل چشم زخم یا جادو باشه، عدالت - یا اختیار انسان اینجا چطور معنی پیدا میکنه؟. (با توجه به اینکه حتی پیامبر هم درمورد چشم زخم و غیره هشدار دادند...)
این مسائل همه برمیگرده به طرز فکر آدم.در واقع یه چی شبیه همون قانون جذب.اگر شما فکر کنید کسی چشمش شوره و... احتمالا این مساله رو شما اثر میکنه.
به جای سؤال دومتون، به نظرم این سؤال بهتر باشه: با در نظر گرفتن بلایایی مثل زلزله، سیل و ...، اختیار انسان چطوری معنی پیدا میکنه. چون اگه چشمزخم وجود خارجی داشته باشه و "تعمدی" باشه، میشه مثل اینکه طرف اومده با چاقو یکی رو زده، که خب اسلام سیستم (از نظر من ناکارآمد) جزا و پاداش رو تعیین کرده و کسی که تعمداً جادو کرده یا چشمزخم زده رو میفرستند داخل کوره. اما اگه چشمزخم تعمدی نباشه، خب اونی که چشم زده قاعدتاً نباید به خاطر کاری که اختیاری درش نداره مجازات بشه و این وسط میشه اون (چشمزخم) رو به عنوان بلایی از طرف خدا، مثل زلزله و طوفان و ... در نظر گرفت و دلایلی که برای عادلانه بودن این بلاهای به قول محمد غرضی "همه کَس کُش" میارن رو برای چشمزخم هم میشه آورد. در واقع سؤالتون رو به یه سؤال کلیتر تغییر دادم چون اگه بحث چشمزخم و اینا بشه کلاً بحث منحرف میشه.
پینوشت: در صحبت از چیزی مثل چشمزخم و جادو جنبل توو قرن 21 یه جوری به نظر میاد و متأسفانه توو خاورمیانه بیشتر از هر منطقهی جهان اولی یا حتی سومی دیگه شنیده میشه.
چنین ادعاهایی مثل هر ادعای علمی دیگه باید اولاً قابل آزمایش باشند (مثلاً طرف نگه که اثر گذاشته منتهی اثرش وقتی همه خواب باشند دیده میشه!)، دوماً قابل تکرار باشه (کسی که بار اول چشمزخم زد یا جادو کرد، بار دوم و سوم هم باید بتونه)، سوماً قابل اندازهگیری باشد. اینکه یکی بدبختی یا بدشانسی (که میتونه به خاطر قرار گرفتن خودش یا دیگران در موقعیت نامناسب در زمان نامناسب) باشه رو به دیدن گربه و زن همسایه و ... ربط بده رو هی چی زور میزنم نمیتونم درک کنم. خرافات این چنینی رو اونقدر از بچگی توو گوشمون خوندند و با مسائل مذهبی قاطیش کردند که اگه طرف عقلاً هم قبول نداشته باشه، نمیتونه به احساس خودش غلبه کنه. مخصوصاً که همه چی صفر و یکی شده و وقتی یه چیزی یا یه کسی رو قبول کردیم، دیگه کلاً قبولش کردیم حتی اگه فردا بیاد با اردنگی بزنه پس کلهمون. خوشبختانه از همون طفولیت در برابر شبهعلم و خرافات مقاوم بودم، برای همین درگیریهای ذهنی که بقیه دارند رو ندارم. البته علت اینکه میگم وجود نداره این هست که وجودش اثبات نشده، شاید واقعاً کسی چنین نیروهایی داشته باشه ولی به شخصه احساس کنم چیزی یه ذره بوی خرافه میده برخورد سلبی میکنم
اگر از من سوال بپرسی میگم »1- چه وقت یه سری چیزا حکمت خداست، غضب خداست، یا به اراده خودمون برمیگرده؟.
2- اگر توی دنیا چیزایی مثل چشم زخم یا جادو باشه، عدالت - یا اختیار انسان اینجا چطور معنی پیدا میکنه؟. (با توجه به اینکه حتی پیامبر هم درمورد چشم زخم و غیره هشدار دادند...)
ها خو،من که در موردت قضاوت نمیکنم فقط منظور صحبتم رو میرسونم خودم صد برابر از تو بدتر این مسایلو دنبال میکنمسلام آقای محسن. ممنون از وقتی که گذاشتی و جواب خوبت.
ولی روایات مختلف داریم که این مسئله رو بخوبی توضیح میده. همچنین داستانهای واقعی از حتی خود امامان و پیامبر(ص). http://www.beytoote.com/religious/daru-manavi/strategies1-eliminate-sore.html .البته من به هیچ وجه ازاین گونه آدما نیستم که بخوام برم پیش دعانویس و فالگیر و.....!!! و بخصوص بخصوص برااینجور چیزا (داستان دوستتون) بخوام بگم چشم زخمه و فلانه و ... !!!. اهل اینکارا نیستم و قبولش ندارم. مگراینکه بفرض مثال هرروز چندتا سوره بخونم برا کلیّت خوب بودنش ...
اینکه میگی بالعکس چشم شور خب مسلمه. خیلیا انرژی مثبتن و حرف خیر از دهنشون درمیاد و حسود نیستن و اینا ... یا اینکه به قول شما روحش تا حدی پاکه که بخواد اینا رو در تو ببینه...
ولی یه چیزی... من آدم دیدم به هیچ وجه حسود نیست، ایمان بسیار بالا (ایمان واقعی البته ها...) خلاصه خوبه ولی چشمش یکم شوره به قول معروف!!!. یعنی اون انرژی که مثل لیزر عمل میکنه رو داره! یا بیشتر از بقیه داره.
بعد اینکه میگی سرنوشت انسان و اینجور چیزا ازاول مقدره درست........(بااین توجیه که خداوند از قبل میدونه که منِ نوعی در طول زندگیم یهو چه تغییراتی میکنم یا چه تصمیماتی میگیرم و توفیق یا توفیق نیافتنی این وسط نصیب من میشه و سرنوشتمو -که دارم مینویسمش و رخ میده- چیا هست.......میدونم مبهم توضیح دادم!) ولی همین قضایایی هم که اشاره شد (چشم زخم و جادو و...) شایددر سرنوشت نهایی انسان ها موثر واقع نشن ولی در این بین باعث اختلال میشن! به خاطر همینم هست گناه کبیره ست دیگه. خب همین الان اگه اعتقاد نداری برو گناهان کبیره که برشمرده شده رو بخون یادت میفته همین مورد هم در بینشون هست.
بعد نمیدونم اینکه گفتی بعضیا یه حالت آگاهی قبلی دارن و قوی تره و زودتر فعال میشه اون حسشون، تا چه حد راجع به این صحت داره (البته آدمای مثبت رو میدونم و قبول دارم ولی منفی ها رو نمیتونم قبول کنم!)... چون خیلیا حس ششم دارن ولی اینجوری که میگی نبوده!.یعنی این حسه انگار فرق داره.
بازم میگم من درسته این بحث رو مطرح کردم ولی اینجوری نیست که به این چیزااهمیت خاص قائل باشم جوری که مثلاً خرافاتی باشم.
1- چه وقت یه سری چیزا حکمت خداست، غضب خداست، یا به اراده خودمون برمیگرده؟.
2- اگر توی دنیا چیزایی مثل چشم زخم یا جادو باشه، عدالت - یا اختیار انسان اینجا چطور معنی پیدا میکنه؟. (با توجه به اینکه حتی پیامبر هم درمورد چشم زخم و غیره هشدار دادند...)
سلام1- چه وقت یه سری چیزا حکمت خداست، غضب خداست، یا به اراده خودمون برمیگرده؟.
2- اگر توی دنیا چیزایی مثل چشم زخم یا جادو باشه، عدالت - یا اختیار انسان اینجا چطور معنی پیدا میکنه؟. (با توجه به اینکه حتی پیامبر هم درمورد چشم زخم و غیره هشدار دادند...)
اگر از من سوال بپرسی میگم »
1) به دید من،خداوند، غضب و قضا و قدر و سرنوشت و غیره رو بهیچ وجه دست نمیزنه نه میزاره کسی دست بزنه.
دنیا رو از اول با یه سری فرمول های ثابت آفریده و تمام استثنائات هم برگرفته از همین فرمول ها هستن ولی چون هنوز عقل و شعور ما نرسیده تصور میکنیم خدا همیشه داره استثنا بکار میبره و یا مثلا سرنوشت عوض میکنه یا حکمت خاصی بکار میبره.
بنظر من کل دنیا جوری بر پایه ی عدالت هست که از غذای یه حیوون تا نور خورشید واسه یه درخت تا حکمت رفتار آدم ها با هم تا همین چشم زدن ها همگی قابل تعریفه و از قبل تو فرمول های ساخت دنیا بکار رفته.
یعنی الآن خداوند فقط مراقب ما هستش که دنیا از هم نپاشه ولی هیچ دخل و تصرف الکی پلکی واسه یه دونه آدم یا یدونه پدیده انجام نمیده.
2) آها،من اینجا یه طور دیگه فکر میکنم.چشم زخم و موج منفی و این صحبت ها،یه آزمایشی میدیدم که دانشمندان تحقیق کرده بودند متوجه شدن انسان ها قبل از اینکه یک اتفاق رخ بده حدود نیم تا یک ثانیه قبل متوجهش میشن
یه این که فکر میکردم متوجه شدم :
آدم ها خیلی قبل تر از اینکه اتفاقی بیفته،میفهمن و متوجهش میشن در ضمیر ناخودآگاهشون،سپس برخی آدم ها که به قول ما چشم شور دارن،بخاطر وجود موج منفی درشون،به این قابلیت میرسن که این افکار منفی رو سریعتر بفهمن و سریعتر گزارش بدن
مثلا من آدم A و معمولی
فلانی آدم B و چشم شور
هستیم.
من لاغرم و قراره با چشم شور B چاغ بشم.
در صورتیکه من چونکه روش غذام و طرز فعالیتم کم شده بخاطر فارغ شدن از دانشگاه و نشستن تو خونه،وزنم رفته بالا یعنی دلیل علمی پشتش هست
ولی اون طرف مقابل که من رو چشم زده در فلان تاریخ ،حتی جلوی خودمم گفته،اینو نه اینکه میدونسته،بلکه تو ضمیر ناخودآگاهش (مثل DeJa Vu) احساس کرده قراره من چاغ بشم و این حرف رو به زبان آورده و گزارش کرده.
یعنی در واقع کسیکه چشمش شور هست،کسی هست که از اتفاقات کمی قبل تر بخاطر ضمیر ناخودآگاه و قدرت نهفته مغز،اطلاع داره،و توانایی بیانش هم داره.
من به شخصه دقیقا بلعکس چشم شور هم دیدم.یعنی طرف ازم تعریف کرده فلان چیز ها رو،دقیقا همون رُخ داده واسم.ولی متاسفانه ما انسان ها اللخصوص ایرانی ها چون فقط نکات منفی و بدبختی های زندگی های همدیگه رو حفظ میکنیم،نه نکات مثبت و خوشحالی و خوشبختی ها رو،(99% مواقع هم مشکلاتمون رو میندازیم گردن این و اون) لذا این چشم شور خیلی بیشتر رو مُد هستش تا چشم های مثبتی که پشت سرمون هستند.
مثلا دوست بنده یه ماشین داشت
من میدیدمش هیچگونه اهمیتی به ماشینش نمیداد
ازین آدم معتقد ها هستش افکارش شبیه پست های تو هست میکی
این هزار تومن خرج ماشینش نمیکرد.هر کسی رو سوار ماشینش میکرد،کم کم ماشینش درب و داغون شد و افتاد تو خرج
طوریکه هر بار یه اتفاق واسه ماشینش پیش میومد یه بار تسمه تایم پوکوند،یه بار تصادف کرد،یه بار ترمزش از کار افتاد، خلاصه هر دو هفته یه اتفاق میفتاد
رفت پیش این پیرزن های فالگیر و رمال،گفت صد و خورده ای چشم دنبالته بیا دعا و اینا بزار،این چشم ها برن
خلاصه خیلی کارها کرد وبقول خودش خیلی بهتر شد
ولی حقیقتن بعد از یک سال بازم همون آش و همون کاسه چون رفتارش با ماشینش و تنبلیش دقیقا همون مُدلیه.
متوجه صحبتم شدی؟
به جادو جنبل هیچ اعتقادی ندارم
ولی چشم شور رو از این دیدگاه قبول دارم
به قدرت مغز تا حد منطقیش اعتقاد دارم
تصور «آخرالزمان»، به معنی پایان دوران جهان و پیوستن آن به قیامت كبرى، در بین قوم یهود از سدههای 3 و 2قم پیدا شده است. پیش از این زمان بنیاسرائیل كه خود را قوم برگزیدۀ خداوند میدانستند، در انتظار دورانی بودند كه در آن وعدۀ الٰهی تحقق یابد، و خداوند قوم برگزیدۀ خود را در «سرزمین موعود» مستقر، و دشمنان آن را نابود كند، و عدل و احسان خود را بر سراسر جهان بگستراند. در دورههای بعد از حكومت داوود و سلیمان، كه این قوم از لحاظ اجتماعی دجار پریشانی و تفرقه و از لحاظ دینی و اخلاقی گرفتار فساد و انحطاط شده و گرایش به شرك و الحاد در میان آنان شدت گرفته بود، غایت این آرزو و انتظار بازگشت قدرت و وحدت و خلوص دوران گذشته بود و انتظارِ زمانی میرفت كه خداوند بار دیگر پیشوایی همچون موسى و یوشع و داوود و سلیمان در میان ایشان ظاهر سازد تا بدكاران و مفسدان را كیفر دهد و قوم را از تیرهبختی و خواری «نجات» بخشد.میدونید آخر زمان از نظر یهودی ها چطوره ؟؟!.
جریانات جادوهایی که بکار میبرن چیه ؟.
هرکی اطلاعاتی داره بگه.