گل ميدهد دوباره غزل در هواي تو
دارد بهار مي چكد از چشمهاي تو
گل ميدهد دوباره در اين قحط سال عشق
احساس شاعرانه من از صداي تو
از هر كه ديده ام بخدا مهربانتري
دريا ! دلم گرفته در اينجا براي تو
در كوچه هاي خلوت شعرم قدم بزن
بگذار تا نفس بكشم در هواي تو
امشب به احترام تو اين شعر ساده را
اماده كرده ام كه بريزم به پاي تو
وقتي تو مي رسي نفسم تازه مي شود
احساس كرده اي شده ام مبتلاي تو
شب با هزار دلهره خوابم نمي برد
وقتي دريغ مي شود از من صداي تو
در را نبند! روئين تن است غريبه نيست
از راه دور امده اين اشناي غريب تو
دارد بهار مي چكد از چشمهاي تو
گل ميدهد دوباره در اين قحط سال عشق
احساس شاعرانه من از صداي تو
از هر كه ديده ام بخدا مهربانتري
دريا ! دلم گرفته در اينجا براي تو
در كوچه هاي خلوت شعرم قدم بزن
بگذار تا نفس بكشم در هواي تو
امشب به احترام تو اين شعر ساده را
اماده كرده ام كه بريزم به پاي تو
وقتي تو مي رسي نفسم تازه مي شود
احساس كرده اي شده ام مبتلاي تو
شب با هزار دلهره خوابم نمي برد
وقتي دريغ مي شود از من صداي تو
در را نبند! روئين تن است غريبه نيست
از راه دور امده اين اشناي غريب تو