افتضاحه مهدی افتضاح4_5 سال پیش ی کتابخانه احداث کردم تو روستا
از قبل ی اتاقک کوچیک بود که کتابخانه روستا بود
بعد از احداث کتابخانه جدید، همه کتابها رو خواستند بسوزونند من حیفم اومد بردم و هنوز همشون رو نخوندم خخخ
البته انصافاً خیلی چرت و پرت می نوشتند اون موقع:|
اره منم باید برم پیشاپیش نوش جان
امسال چقدر گرم شده اینجا برای شما چطور
یکماهه ک گرما شروع شده و همه جا زرد شده
من عاشق طبیعتم
شما چطور؟