من میخواستم با تو پرواز کنمو
برسم ب عاشقی اما نشد...
برسم ب عاشقی اما نشد...
🔺️هوای تو... ♡
- شروع کننده موضوع naghmeirani
- تاریخ شروع
زیـــبــایــی عـــشــق
به ســکــوت اســت
نه فــریــاد
پس با تـــمــام سکـــوتــم
دوســـتــت دارم
به ســکــوت اســت
نه فــریــاد
پس با تـــمــام سکـــوتــم
دوســـتــت دارم
نشستہ ام بربام شب
ازذهنم فقط تومیگذرے
نشستہ ام و
ستاره ها را رصد مے ڪنم
ڪاش
امتدادنگاهم
بہ ستاره اے برسد
ڪہ توبہ آن چشم دوختہ اے
ازذهنم فقط تومیگذرے
نشستہ ام و
ستاره ها را رصد مے ڪنم
ڪاش
امتدادنگاهم
بہ ستاره اے برسد
ڪہ توبہ آن چشم دوختہ اے
هر صبح
"خیالت"
با سحر خیز ترین
پرنده ی عاشق،
شروع به خواندن می کند
تو می خوانی؛
و من قلبم را با نوای تو
کوک می کنم..
"خیالت"
با سحر خیز ترین
پرنده ی عاشق،
شروع به خواندن می کند
تو می خوانی؛
و من قلبم را با نوای تو
کوک می کنم..
احساساتی میشه دلم
اگه جونمو بخوای به جون تو من حاضرم
انقده بهم نگو باید برم باید برم
میدونی توی شکستن غرورم ماهرم...
اگه جونمو بخوای به جون تو من حاضرم
انقده بهم نگو باید برم باید برم
میدونی توی شکستن غرورم ماهرم...
مگه کسی میتونه مثل تو عاشقم کنه این جوری
دلم تنگ شده واست بدجوری
کجایی دیوونه
مگه کسی میتونه مثل تو آروم کنه هر جوری
دلم تنگ شده واست بدجوری
بیا برگرد خونه
دلم تنگ شده واست بدجوری
کجایی دیوونه
مگه کسی میتونه مثل تو آروم کنه هر جوری
دلم تنگ شده واست بدجوری
بیا برگرد خونه
ای روشنیِ زندگی‌ام!
صبح قشنگ است
وقتی‌که بخوانم زِ نگاهت غزلی خوب
صبح قشنگ است
وقتی‌که بخوانم زِ نگاهت غزلی خوب
مدارا میکنم وقتی که تو میری میدونم با یه حسِ تازه درگیری
دروغو از توی چشمات میخونم همون وقتی که تو دستامو میگیری
تظاهر میکنی تمومِ دنیاتم بدونِ من نمیتونی و میمیری
منم لبخند میریزم به روی تو نمیدونی که میدونم تو درگیری
دروغو از توی چشمات میخونم همون وقتی که تو دستامو میگیری
تظاهر میکنی تمومِ دنیاتم بدونِ من نمیتونی و میمیری
منم لبخند میریزم به روی تو نمیدونی که میدونم تو درگیری
وسیع باش و تنها و سر ب زیر و سخت...
اسمش را هرچه دوست دارے بگذار
عشق، دلتنگے اما من دیوانه توام
عشق، دلتنگے اما من دیوانه توام
ساز
هم
با نفس گرم تو
آوازی داشت
بی تو دیگر
سر ساز و دل آوازم نیست
هم
با نفس گرم تو
آوازی داشت
بی تو دیگر
سر ساز و دل آوازم نیست
و من هنوز دلخوشم به اینکه در جایی دور
زنی نگران من است...
دلم دروغ نمیگوید
او هنوز دوستم دارد...
زنی نگران من است...
دلم دروغ نمیگوید
او هنوز دوستم دارد...
تو دلت قدم زدم تو روز بارونی بخواد
روزای بهاری و بارون و ابرش با من
پیرهن خاطره هاتو زیر بارون تن کن
خوندن ترانه و پاییز و عطرش با من
روزای بهاری و بارون و ابرش با من
پیرهن خاطره هاتو زیر بارون تن کن
خوندن ترانه و پاییز و عطرش با من
یه بار تو عمرت فکر منم باش
فکر کسی که آرومت میکرد با حرفاش...
فکر کسی که آرومت میکرد با حرفاش...
سیری ز دیدن تو ندارد نگاه من
چون قحط‌دیده‌ای که به
نعمت رسیده است
چون قحط‌دیده‌ای که به
نعمت رسیده است
جز تو با هیچی خوب نی حالم به من حتی همه دنیا برسه
واسه تو این شهرو میدم واسه چراغونی...
واسه تو این شهرو میدم واسه چراغونی...
تو را
چنان می نویسم
که دستی پر از آرامش
گل ها را در یک گلدان
می چیند
چنان می نویسم
که دستی پر از آرامش
گل ها را در یک گلدان
می چیند
هر روز
به اندازه ی تمام فرداها
دوستت خواهم داشت
من برای دیوانه ی تو شدن
صبر ندارم ...
به اندازه ی تمام فرداها
دوستت خواهم داشت
من برای دیوانه ی تو شدن
صبر ندارم ...
ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پر گل من ، نوبهارت ارغوان باد...
روزگارت شادمان باد
ای درخت پر گل من ، نوبهارت ارغوان باد...
ای کاش آینه اتاقم بودی
و من هر روز صبحِ اولِ وقت
با یک نگاه به رویِ تو
روزم را آغاز می کردم..!
و من هر روز صبحِ اولِ وقت
با یک نگاه به رویِ تو
روزم را آغاز می کردم..!
اگر
باران
نگاهت را بلد باشد
به اقیانوس هم راضی نخواهد شد.
باران
نگاهت را بلد باشد
به اقیانوس هم راضی نخواهد شد.
تو که نبودی
رفتن هیچکی دیگه نتونست منو بترسونه
تو که نبودی جمله ای حتی دیگه نتونست منو بخندونه
دلم نمیخواست به قاب عکست حرف دلم رو نگفته باشم
دلم نمی خواست تو این شرایط اینجوری آسون ازت جداشم...
رفتن هیچکی دیگه نتونست منو بترسونه
تو که نبودی جمله ای حتی دیگه نتونست منو بخندونه
دلم نمیخواست به قاب عکست حرف دلم رو نگفته باشم
دلم نمی خواست تو این شرایط اینجوری آسون ازت جداشم...
از دوست‌داشتن که می نویسم
دست هایم می لرزد
انگار تو زیر پوستم
تکثیر می شوی...
دست هایم می لرزد
انگار تو زیر پوستم
تکثیر می شوی...
برقص...
برقص...
تا دنیا
از تو یاد بگیرد
زیبا باشد
🖊شهاب مقربین
برقص...
تا دنیا
از تو یاد بگیرد
زیبا باشد
🖊شهاب مقربین
چشمان تو عاقبت
غــــزل گویم کرد
غــــزل گویم کرد
میـانِ غـربت و ماتم ، تـو آشنای منی
نفس به سینه گرفته تو آن هوای منی
بـه بحرِ دردِ تـوأم در درونِ کِشتیِ غم
تـو بـادبـانِ منی و ، تـو ناخدای منی
نفس به سینه گرفته تو آن هوای منی
بـه بحرِ دردِ تـوأم در درونِ کِشتیِ غم
تـو بـادبـانِ منی و ، تـو ناخدای منی
تو دَلیل شو ؛ من زندگی می کنم..!
سلام بر کسانی که معنی عشق را میدانند
ولی
محبوبی ندارند...
ولی
محبوبی ندارند...
بعد از مـــــــــن!
هر کس در چشــــــــمانت
خیره شود
جز....
"گرمای عشـــــــق من"
چیز دیگری نخواهد دید ...!
هر کس در چشــــــــمانت
خیره شود
جز....
"گرمای عشـــــــق من"
چیز دیگری نخواهد دید ...!
شب چه زیباست
سڪوتش ، آرامششستارگانش ، آسمانشوچه زیباتر خلوت باتوڪه به آرامش میرسمSimilar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
♡... مـــادر... ♡ | ادبیات | 154 | |
|
به نام زن... ♡ | ادبیات | 737 |