ღღ ..من..ღღ

[naghmeirani]

[COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses]

​

[/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR]مدل خیال من توئی
تو زیر باران می نشینی
من از روی عطر تو
شعر می کشم

"پرویز صادقی"


[COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses]
[/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR]

 

[R a h a a M]

بازی را باخته‌ام
ولی تو جای من گریه می‌کنی!
تو که می‌گویند
بُرده‌ای.

شهرام شیدایی
​

 

[naghmeirani]

​

تو از جائی
میان بارانُ
نگاه خیرۀ عشق می آئی
من از مزارع شب
با یک بغل رؤیا
خیسِ ماه می آیم

"پرویز صادقی"

 

[R a h a a M]

موهایت را
هر کسی می تواند ببافد
اما
روزی خواهی فهمید
دیگر
هیچکس مثل من
با موهایت
شعر نخواهد بافت


مصطفی زاهدی

 

[R a h a a M]

ﺁﺳﻤﺎﻥ، ﭼﺸﻢﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ،
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﯼ
ﻭ ﻣﻦ
ﭘَﺮﭘَﺮ ﺯﺩﻡ ..
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻮﺩ.


"ﺳﯿﺪﻣﺤﻤﺪ ﻣﺮﮐﺒﯿﺎﻥ"
​

 

[IRANIAN VOCAL]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

 

[pearan]

بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را

به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
چرا نظر نکنی یار سروبالا را
سعدی

 

[naghmeirani]

از خون دل چو غنچهٔ گل پاک دامنان

مستانه می کشیده و مستور بوده‌اند

گر ماه من ز مهر بود دور، دور نیست

تا بوده مهر و ماه ز هم دور بوده‌اند




"رهی معیری"

​

 

[pearan]

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

 

[naghmeirani]

بهار


به اردیبهشت اش می نازد

من


به دوست داشتن تو !


" بهمن عطایی "

​

 

[R a h a a M]

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهایی ام در قصد جان بود
خیالش لطف های بی کران کرد

چرا چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سر گران کرد

که را گویم که با این درد جانسوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد

بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد

صبا گر چاره داری وقت وقت است
که درد اشتیاقم قصد جان کرد

میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد

عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابرو کمان کرد ..

حضرت حافظ

 

[R a h a a M]

به من بهانه ای بده
تا کنار تنهایی تو بمانم
روی کتف های تو لانه ای بسازم
برای روز مبادا هر دویمان
هنوز یک بیابان راه پیش رو داریم
به من بهانه ای بده تا همسفرت باشم
این سقف کوتاه فقط برای خیره شدن
به آرزوهای بزرگ نیست
بغضت را از خاطراتت تفریق کن
مرا با خودت جمع ببند...
​

یک لبخند بزن

تا من
بخاطر لبخندت بمانم.

"نسرین بهجتی"
​

 

[R a h a a M]

طعم سیب می دهد لب هایت
و من
گناهکارترین آدم روی زمینم...

از اشعار نزار قبانی|ترجمه یغما گلرویی

​

 

[ni_rosa_ce]

هرچه سخت‌ترْ
تونرم‌ترْ من.

گُلِ‌سنگ شده‌ام انگار!


رضا کاظمی
​

 

[naghmeirani]

با هر طلوع همراه می‌شوم ...
با قاصدک و باد ...
برای رساندن این پیغام به #تُ :
صبح بخیر ...
ای دلیلِ خوبِ آغازِ هر روزِ من !