۩۞۩ٌ و بلخره یاسین هم فارق تحصیل گشت ۩۞۩ٌ
- شروع کننده موضوع Mʀ Yᴀsɪɴ
- تاریخ شروع
من از اواتارتون میترسم!!!!!!!
باورتون میشه سعی میکنم نگاش نکنم!!!!!!!!!
جدا؟ چرا مگه چشه؟من از اواتارتون میترسم!!!!!!!
کوفت.......
مرسیییییییییییییییییییییییییییییآقا یاسین آواتار لایک///
عالی
شهلای تنها
عضو جدید
میدونم دیر اومدم
از مهمونی کلی هم عقب افتادم
در هر صورت تبریک میگم ایشالله که موفق باشین
از مهمونی کلی هم عقب افتادم
در هر صورت تبریک میگم ایشالله که موفق باشین
مرسیمیدونم دیر اومدم
از مهمونی کلی هم عقب افتادم
در هر صورت تبریک میگم ایشالله که موفق باشین
ایشالله برای شما
سلامممم
شهلای تنها
عضو جدید
من خیلی وقته فارغ التحصیل شدم
الان واسه دکترا میخونم
البته ها زیادم سنم بالا نیست کلا ما خدادای زرنگ بودیم
علیک.......سلامممم
افرین منم امسال دکترای امتحات دادم ازمایشی البته ارشدم بی امتحان پذیرش شدم بخاطر شرط معدلممن خیلی وقته فارغ التحصیل شدم
الان واسه دکترا میخونم
البته ها زیادم سنم بالا نیست کلا ما خدادای زرنگ بودیم
یاسی کجایی بیا پیجم
بلههههههههه چه کنیمبا اين همه ريخت و پاش تازه ليسانس گرفتي؟؟؟؟
عجبااااااااااااا من دوتا رشته همزمان میخونم :دیخوبه پس ارشدي....تازه به كلاسم مي خوري باهات بحرفم...فك كردم ليسانسي
تنکس لیدیتبریک میگم مستر
گفت دانایی که: گُرگی خیره‌سر
هست پنهان در نهاد هر بشر!
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب، مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست؟!
ای بسا انسان رنجورِ پریش
سخت پیچیده گلویِ گرگِ خویش
وی بسا زورآفرین مرد دِلیر
هست در چنگال گُرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می‌شود انسان پاک
وآن که با گرگش مدارا می‌کند
خُلق و خوی گرگ پیدا می‌کند
در جوانی جانِ گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یک دگر را می‌درند
گرگ‌هاشان رهنما و رهبرند
این که انسان هست این سان دردمند
گرگ‌ها فرمانروایی می‌کنند
وآن ستمکاران که با هم مَحرم‌اند
گرگ‌هاشان آشنایان هم‌اند
گرگ‌ها همراه و انسان‌ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟!
هست پنهان در نهاد هر بشر!
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب، مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست؟!
ای بسا انسان رنجورِ پریش
سخت پیچیده گلویِ گرگِ خویش
وی بسا زورآفرین مرد دِلیر
هست در چنگال گُرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می‌شود انسان پاک
وآن که با گرگش مدارا می‌کند
خُلق و خوی گرگ پیدا می‌کند
در جوانی جانِ گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یک دگر را می‌درند
گرگ‌هاشان رهنما و رهبرند
این که انسان هست این سان دردمند
گرگ‌ها فرمانروایی می‌کنند
وآن ستمکاران که با هم مَحرم‌اند
گرگ‌هاشان آشنایان هم‌اند
گرگ‌ها همراه و انسان‌ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟!
شهلای تنها
عضو جدید
آفرین موفق باشین پس حسابی زرنگین
بابا درس خون با شرط معدلم قبول شدین خیلی خوبه
من زیاد اهل درس خوندن نیستم بیشتر مطالعه میکنم
زیبا بود
به ما میگن اما خودمون قبول نداریم خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خواهش میشه
من پدر کتابو در میارمكتاب بيچاره رو چرا اينجور كردين!!!!!
من يه خطم نميزنم تو كتابام اصلا طاقتشوو ندارم
شهلای تنها
عضو جدید
لابد درس خون هستین دیگه از کتاباتونم مشخصه
به قول معروف آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
مهمونی کربلایی یاسین جون(( یاس منم )) | مناسبت‌ها | 236 | |
|
یاسین جان تولدت مبارک | مناسبت‌ها | 583 |