peyman kamaly
کاربر بیش فعال
 سلام بچه ها
 سلام بچه ها نمیدونم این تاپیک بوده یا نه ولی هرکی دوست داره به این سوال جواب بده

 سلام بچه ها
 سلام بچه ها 

 ...براتون تعریف میکنم.باحاله
...براتون تعریف میکنم.باحاله ...کلاس اول ابتدایی بودم داییم دانشجوی معماری یزد بود...نه کودکستان بودم
...کلاس اول ابتدایی بودم داییم دانشجوی معماری یزد بود...نه کودکستان بودم ....داییم شب تحویل پایان نامش بود 3- 4 شب خونه ما داشت ماکت میساخت...بعد از 4 شب و صبح که دیگه تموم شده بود یه پارچه کشید سرش که کسی سراغش نره..من فرداش از بیرون اومدم کسی خونه نبود با پسر خالم اونو اوریم پایین کیف کردیم خیلی باحال بود
....داییم شب تحویل پایان نامش بود 3- 4 شب خونه ما داشت ماکت میساخت...بعد از 4 شب و صبح که دیگه تموم شده بود یه پارچه کشید سرش که کسی سراغش نره..من فرداش از بیرون اومدم کسی خونه نبود با پسر خالم اونو اوریم پایین کیف کردیم خیلی باحال بود 


 ...همش با فوم بود بعد من سقفش که شیروانی بود و شکوندم اینقد فاز داد...بعد شیشه هاشو در آوردیم و بعد رفتم روش و خلاصه خراب خراب شد...داییم که اومد مارو دید اول بغض کرد
...همش با فوم بود بعد من سقفش که شیروانی بود و شکوندم اینقد فاز داد...بعد شیشه هاشو در آوردیم و بعد رفتم روش و خلاصه خراب خراب شد...داییم که اومد مارو دید اول بغض کرد ..بعد ما دو تا رو اینقه کتک میزد که هنوزم بعد از 15 سال یادم نرفته و هنوزم جاش درد میکنه
 ..بعد ما دو تا رو اینقه کتک میزد که هنوزم بعد از 15 سال یادم نرفته و هنوزم جاش درد میکنه
 ...بعد از اون موقع دوست داشتم منم ماکت بسازم بعد بهش علاقه مند شدم
...بعد از اون موقع دوست داشتم منم ماکت بسازم بعد بهش علاقه مند شدم  بعد کنکور دادم و معماری رو انتخاب کردم و حالا خیلی خوشحالم.
بعد کنکور دادم و معماری رو انتخاب کردم و حالا خیلی خوشحالم. ..بعضی از مواقع که ماکتام خراب میشه میخام بشکونمش فاز میبرم..و کلی میخندم...باحال بود مگه نه؟
..بعضی از مواقع که ماکتام خراب میشه میخام بشکونمش فاز میبرم..و کلی میخندم...باحال بود مگه نه؟
من اومدنم کلی داستان داره...براتون تعریف میکنم.باحاله
...کلاس اول ابتدایی بودم داییم دانشجوی معماری یزد بود...نه کودکستان بودم
....داییم شب تحویل پایان نامش بود 3- 4 شب خونه ما داشت ماکت میساخت...بعد از 4 شب و صبح که دیگه تموم شده بود یه پارچه کشید سرش که کسی سراغش نره..من فرداش از بیرون اومدم کسی خونه نبود با پسر خالم اونو اوریم پایین کیف کردیم خیلی باحال بود
...همش با فوم بود بعد من سقفش که شیروانی بود و شکوندم اینقد فاز داد...بعد شیشه هاشو در آوردیم و بعد رفتم روش و خلاصه خراب خراب شد...داییم که اومد مارو دید اول بغض کرد
..بعد ما دو تا رو اینقه کتک میزد که هنوزم بعد از 15 سال یادم نرفته و هنوزم جاش درد میکنه
...بعد از اون موقع دوست داشتم منم ماکت بسازم بعد بهش علاقه مند شدم
بعد کنکور دادم و معماری رو انتخاب کردم و حالا خیلی خوشحالم.
..بعضی از مواقع که ماکتام خراب میشه میخام بشکونمش فاز میبرم..و کلی میخندم...باحال بود مگه نه؟
 (پدر و پسر تو یک کلاس)
(پدر و پسر تو یک کلاس)




| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ | 
|---|---|---|---|---|
|   | دفترچه خاطرات تالار معماری ... | مهندسی معماری | 217 | |
|   | ناظرین معماری | مهندسی معماری | 0 | |
| S | کتاب فرم ، فضا و نظم در معماری [ pdf ] | مهندسی معماری | 2 | |
|   | عکاسی معماری | مهندسی معماری | 305 | |
|   | [ گفتگوی معماری]تا به حال این سوال در ذهن شما آمده که"طرح را از کجا شروع کنم ؟ "،" چی بکشم ؟" | مهندسی معماری | 127 | 
