یادداشت کن !

nazgol_6724

عضو جدید
گاه دلت هیچ کس را نمی خواهد
حتی کسی که شریک غم هایت باشد


#بــَهآر
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی کجای زندگی زیباست
انجا که بشوی همدم و مونس و تکیه گاه کسی
انجا که وفاداری به احساسی که به او داری
انجا که اعتماد داری به او و تمام حرفهایش
انجا که میخواهی اغوشت را به سویش باز کنی و او تو را سخت
در اغوش بگیرد
انگاه تمام زندگی زیبا میشود
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
از چه بگویم ....از دل!
از چه بخوانم......از کدامین شعر شاعران!!!!!
از پروین که فریادها زد ....از حافظ که به شاخه نباتش نرسید... از سهراب که که احساس یک گل را میفهمید اما نیمه ی گمشده اش را نداشت.
آه زندگی چه بر سر آدمها آوردی....
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست به دامن خدا که میشوم

چیزی آهسته درون من به صدا در می آید…

نترس…

از باختن تا ساختن دوباره، فاصله ای نیست!
 

nazgol_6724

عضو جدید
[h=2]چه خوابایی براتـــــــ دیدم. . . چه فکرایی براتـــــــــ داشتم. . . کسی رو حتــــــــی یه لحظه به جای تو نمیذاشتم
#شآدمهر[/h]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه لذتی داره
کسی باشه
اسمت صدا بزنه
اما
محکم بگه
تو مال منی
مال خود خودم
به کسی هم نمیدمت
اونوقت
که حس میکنی
تو این دنیا
کسی هم هست
که بخاطر تو هست که
زندگی میکنه
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز






با تو هستم با تویی که زل زدی تو مانیتور دنبال چی میگردی؟ بیخیال. از فکر بیا بیرون. لبخند بزن. ناراحت نباش بخند. جییییغ بزن. برو لب پنجره داد بزن. تو خودت نریز.هر کی بهت بد کرد مطمئن باش ! زمین گرده.هر کی دوست نداشت لیاقت نداشته!الکی حرص نخور. تو خوب باش میون این همه بدی.تو. من. هممون. شاید همین فردا. شاید..! نباشیم. نباشم. پــــــــــــــــــــــــــــــس بخند!

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
داد بزنم
تلخیش اونجاست که
خفه شده یه فریاد تو گلوم و
نمیتونم داد بزنم
تا این خشم درونم
تخلیه بشه
اما میخندم
چون
میدونم
همه چیز دست خداست
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میشه خدا رو حس کرد تو لحظه‌های ساده
تو اضطراب عشق و گناه بی‌اراده
بی‌عشق عمر آدم بی‌اعتقاد می‌ره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد می‌ره
وقتی که عشق آخر تصمیمش‌و بگیره
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق، عاشق ‌تر از همیشه
هر چی محال می‌شد، با عشق داره میشه
عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبه‌س
از لحظه‌های حوا، هوا می‌مونه و بس

نترس اگر دل تو از خواب کهنه پاشه
شاید خدا قصه‌تو از نو نوشته باشه




 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق قشنگترین حس دنیاست
به کسی
خدا میدهد که
دوستش دارد
چه لذتی دارد
انجا که
خدا تو را
عاشق خودش میکند
و انقدر حسودی میکند که
نمیگذارد
دیگر عاشق شوی
عاشق غیر او
و هر انکه بخواهد تو را از او بگیرد
را از تو دور میکند
تا فقط مال خودش باشی
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگو تــــــمــــــام تــــو مال من است

دلم میخواهد


حسادت کنم

به خودم....
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تمام من مال کسیست که
دوستش میدارم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی چقدر دلم یه شانه میخواهد
تا در لحظاتی که
از همه چیز ناامیدم
مرا بغل کند
و ارام بگوید
هیس
من کنارتم
از هیچی نترس
 

محدثه یوسفی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
و تو.............

و تو.............

چه كسي چون تو تواند بود اينچنين كه تو هستي
تو عشق و اخلاص را از آن زمانهايي بسيار دور
كه مردمانش جز انسانيت و ايمان چيزي نمي دانستند
و جز محبت و يكرنگي كارشان نبود
و در دلهايشان جز ايمان ....
به ارث برده اي
و در طلوعي ديگر گونه از دوست داشتن
اصالت عاشقي را به تصوير كشيده اي
تا همگان بدانند كه عشق چگونه تواند بود
و آنهايي كه راهرو عشق اند و عاشق پيشه
نمادي از عشق را پيش رويشان داشته باشند
كه چوبين هاي دروغين عشق گمراه گر راهشان نباشد
مي ستايمت
به آنچه كه در وجود توست و هيچكس همانند تو نخواهد شد
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
با یادت

با یادت

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی/ چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم/ تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم/ تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی/ من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری/ در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی/ من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل/ داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی لازم نیست
بخاطر چیزهای کوچک خودت را
غمگین کنی
گاهی
بی ارزش هستند ناراحت کردن خودت
بخاطر مسائلی که
شاید اتفاقشان به نفعت بوده است
 

Telma72

عضو جدید
می توان رشته ی این چنگ گسست
می توان کاسه ی آن تار شکست
می توان فرمان داد:های!!ای طبل گران زین پس خاموش بمان
به چکاوک اما نتوان گفت،مخوان...
فریدون مشیری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگو تــــــمــــــام تــــو مال من است

دلم میخواهد


حسادت کنم

به خودم....

اگر یاد تو نبود
حال من از تنهایی گرفته بود
اگر تو نبودی
دلم به چه کسی خوش بود؟!!
دلم به تو خوش است
که تو هستی و دلم در پی تو است...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به تنهایی او می نگرم

به صدای دل او گوش کنید

آن صدای عشق است
آن همان احساس است
گل احساس به قلبش روئید

تو چرا منتظری

تنگ آب آشتی
آن کنار دل توست
قطره ای عاطفه از تنگ چکید

آه،ای کاش
بوی احساس در این خانه ی دل می پیچید...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی کافیست قلبت را
باز کنی
به روی
زندگی و اشتی کنی
با خودت و ببخشی خودت را
تا بتوانی
زندگی را ادامه بدهی
و دوست داشتن را
با تمام وجودت حس کنی
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
[SIZE=-1]
[/SIZE]ای
دلــمــــــــــــ
[SIZE=-1]
[/SIZE]



کجــــآیــــیــــــــــــ ؟!


حــــواستــــ
..کجـــــــآستـــــ ؟


نکنــــــه هــــوایـــــی شـــده ایــــــــــ ؟


بـــــــاز کـــه شــــروع کـــردی بــه خیــــال بــــافــــیــــــــــ


چنـــــد بـــــار بگـــــویمـ او مــــال تـــــــو نیستـــــــ


بــَســ کــن دلـــ ســـــــادهــــــــــــــ ـــــــــ


[SIZE=-1]
[/SIZE]بـــــَـــس کــــــــن
[SIZE=-1]
[/SIZE]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گوشی دستت باشد
بوسه هایم با تأخیر می رسند
اینجا زمان چند ساعتی جلوتر است:
هر وقت خورشید را
بالای سرت دیدی
بدان در غروبی دلگیر به تو می اندیشم ...


علی اسداللهی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سوت پایان را بزن

صداقت من حریف هرزگی زمانه نمیشود

من باختم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نمی دانم

آلزایـمر بودی یا عـشق؟

از روزی کـه مبتلایت شدم

خودم را

از یاد بردم …
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]​
 

محدثه یوسفی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[h=2]باران...[/h] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]باران مانند مروارید به شانه هایم می خورد و این بوی نمناک خاک است که روحم را آرام می کند.وقتی در باران قدم میزنی تمام وجودت را صدای شرشر باران فرا می گیرد و من نمی دانم که چرامردم روی سرشان چتر می گیرند...این هوای مه آلود باران حالم را خوب می کند.این ششه های غبار آلود که باران تمیزشان می کند،روحم را تسکین می دهد.باران تمام زخم های کهنه ام را خوب می کند و حس می کنم قلبم فراموشش شده هرچی بدی دیده ام...وقتی زیر باران خیس می شوی همه وجودت از هرچه زشتی است پاک پاک می شود. و تنها یک قلب کوچک جدید باقی می ماند[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]برای یک زندگی جدید[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و یک دوست داشتن جدید...[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنیا رو میبینی؟
حرف حرف میاره!
پول پول میاره!
خواب خواب میاره!
ولی محبت "خیانت"میاره...
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
*M.A* یادداشت های شبانه ادبیات 272
floe گریه کن ای دل.......... ادبیات 427
nadernorozi نگاه کن ادبیات 217

Similar threads

بالا