گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
حال و روزم
بسان مرغیست
که تخم هایش را
به زمین نرسیده
می ربایند
نیمرو می کنند
ولی باز
به جای گریه
تخم می کند!


انسانم آرزوست
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
حال و روزم
بسان مرغیست
که تخم هایش را
به زمین نرسیده
می ربایند
نیمرو می کنند
ولی باز
به جای گریه
تخم می کند!


انسانم آرزوست

آرام آرامم
شبيه مزرعه اي
كه تمام محصولش را آفت زده است
ديگر نگران داس ها نيستم
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرام آرامم
شبيه مزرعه اي
كه تمام محصولش را آفت زده است
ديگر نگران داس ها نيستم

این آرامش قبل از طوفان است. یقین دارم که طغیان می کند... کافیست محصول خرابت را درو کنند و بذر جدید بکارند... سر به آسمان می کشی... عظمتت را درک کن... یقین دارم
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
این آرامش قبل از طوفان است. یقین دارم که طغیان می کند... کافیست محصول خرابت را درو کنند و بذر جدید بکارند... سر به آسمان می کشی... عظمتت را درک کن... یقین دارم
وقتي محصول مزرعه اي خراب مي شود
آن را مي سوزانند تا از نو برايش خاك مغذي بريزند
بايد سوختن را تجربه كرد
اين بار با آتش
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتي محصول مزرعه اي خراب مي شود
آن را مي سوزانند تا از نو برايش خاك مغذي بريزند
بايد سوختن را تجربه كرد
اين بار با آتش

سوختن همیشه چاره ی کار نیست. سوختن راحت ترین راه است... برای همین اکثرا این راه انتخاب میکنند... هستند کسانی که بدون سوختن، مزرعه ی خود را بارور می کنند. به دست آوردن همیشه راحت نیست... گاه با تفکر، گاه با تلاش، گاه خیلی سخت تر به دست می آید... ولی لذتش بیشتر از سوختن است... یقین بدان آن سوختن در اعماق افکار آن مزرعه خواهد ماند و تا ابد هم کارش سوختن پس از هر آفتی است... ولی مزرعه ای که راهی جز سوختن یافته، علاوه بر محصول بهتر، دیگر از آفت باکش نیست... می داند نخواهد سوخت یا لااقل به این زودی ها نخواهد سوخت... می توان گفت گونه ای لذت و نشاط درونی می یابد...
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوختن همیشه چاره ی کار نیست. سوختن راحت ترین راه است... برای همین اکثرا این راه انتخاب میکنند... هستند کسانی که بدون سوختن، مزرعه ی خود را بارور می کنند. به دست آوردن همیشه راحت نیست... گاه با تفکر، گاه با تلاش، گاه خیلی سخت تر به دست می آید... ولی لذتش بیشتر از سوختن است... یقین بدان آن سوختن در اعماق افکار آن مزرعه خواهد ماند و تا ابد هم کارش سوختن پس از هر آفتی است... ولی مزرعه ای که راهی جز سوختن یافته، علاوه بر محصول بهتر، دیگر از آفت باکش نیست... می داند نخواهد سوخت یا لااقل به این زودی ها نخواهد سوخت... می توان گفت گونه ای لذت و نشاط درونی می یابد...
شايد
نمي دانم
بايد انديشيد
چقدر ساده بزرگ مي شويم
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
شايد
نمي دانم
بايد انديشيد
چقدر ساده بزرگ مي شويم

مزرعه من بار ها و بارها آفت خورده بود. اگر میخواستم پس از هر آفت و حمله بسوزم، اینک در زیر خروارها خاک خفته بودم یا زنده ای با افکار مدفون بودم...
ساده بزرگ نمیشویم... درس های زندگی و بازی های سرنوشت را لازم می دانم... باعث می شوند عیار آدمی بالا برود...
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
مزرعه من بار ها و بارها آفت خورده بود. اگر میخواستم پس از هر آفت و حمله بسوزم، اینک در زیر خروارها خاک خفته بودم یا زنده ای با افکار مدفون بودم...
ساده بزرگ نمیشویم... درس های زندگی و بازی های سرنوشت را لازم می دانم... باعث می شوند عیار آدمی بالا برود...
كاش اين عيار انقدر بالا برود كه ارزش زنده بودن و زندگي كردن بيابد
من تا به حال جرئت كاشتن بذر را در دل مزرعه ام نمي ريختم
اما حالا
اولين محصولم بي صدا خراب مي شود
ومن نظاره مي كنم
كاش اينبار هم بذري نكاشته بودم
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
كاش اين عيار انقدر بالا برود كه ارزش زنده بودن و زندگي كردن بيابد
من تا به حال جرئت كاشتن بذر را در دل مزرعه ام نمي ريختم
اما حالا
اولين محصولم بي صدا خراب مي شود
ومن نظاره مي كنم
كاش اينبار هم بذري نكاشته بودم

زنده بودن آدمی بدون عیار ارزش دارد؟ نمیگویم ضربه لازم است تا عیار بخشد... ولی وقتی وارد شد، نباید در آن ضربه حل شد... باید آن آفت را در خود حل کرد، به گونه ای که کمترین تخریب را بر تو داشته باشد...
از دل های باکره نفرت دارم... دل مکان کاشت و برداشت است... ما ساخته شده ایم تا با عنصر اختیار، در دل خود بذر بپاشیم... ولی گاهی اوقت از روی افکار بچه گانه به ظاهر رشد کرده ما یا از روی نامردی های روزگار، بذر مناسب کاشته نمی شود یا مناسب رشد داده نمی شود یا حتی همه چیز مناسب است، ولی مناسب و به موقع برداشت نمی شود...
پس از این به بعد، به چند نکته توجه کن
- ببین بذر را از کجا و از چه کسی میخری
- ببین فصل مناسب کاشتن بذر فرا رسیده یا نه
- کاشتن بذر هنر می خواهد... با سادگی تمام نمی شود بذر کاشت... چون دنیای نامردی است... به دوستی گفتم که سعی کن ماهی در قالب یک نهنگ باشی... به گونه ای که اصلت ماهی باشد... ولی خصوصیات نهنگ را نیز فرا گرفته باشی و دیگران تورا فقط یک ماهی مظلوم و کوچک و بی دفاع نبینند
- بعد از هر کاشتنی، آن مزرعه مراقبت نیاز دارد... باید نیازهای آن بذر را درک کنی و به موقع آن ها را برطرف کنی تا محصولت جولان داده شود
- باید زمان مناسب برای برداشت پیدا کنی....
- و سعی کنی محصول را به بهترین نحو برداشت کنی تا لذتش برایت ابدی شود...
بدان که این مراحل به جز درک وجود خدا و رسوخ روح او در اعماق جان و دلت میسر نمی باشد... وجود تو شایسته آرامش است... آرامش کن....
بدان اینجا مکانی صرف تفریح و حل مشکلات علمی نیست... اینجا مکانی است تا بتوان بر زندگی هم چنگ انداخت و آن را از نزدیک لمس کرد سعی در حل آن داشت... و چه زیباست این تفکر...باشد که همه این تفکر را در خود پروش دهند...

دلم کمی بوی ناب انسانیت و مزه آن را می خواهد... به سلامتی خیلی چیزها، در انتظار نوشیدنش هستم

 

sonya.b

عضو جدید
واقعا چقدر اینجا سوت و کور شده!!!! یعنی همه دارن میرن مهمونی و مسافرت؟؟؟
یادش بخیر قدیما که ذوق و شوق عید رو داشتیم:cry::(
 

sonya.b

عضو جدید

 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
شومو چند سالتونه؟؟؟؟؟؟ یه نگاه به شناسنامتون بنداز

من پارتیم کلفته شکلکای اختصاصی برام میفرستن

هههههه... دهوام تلد... الان میشم خود لضا.... بزال صداش تنم... داله غذا دلست میتونه تا بخوله... اینقده شیمکو تشلیف داله :دی تازشم چیتال شناسنامه من دالی؟ مگه خودت شیناسنامه ندالی؟ هوم؟

:biggrin::redface:
 
آخرین ویرایش:

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
هههههه... دهوام تلد... الان میشم خود لضا.... بزال صداش تنم... داله غذا دلست میتونه تا بخوله... اینقده شیمکو تشلیف داله :دی تازشم چیتال شناسنامه من دالی؟ مگه خودت شیناسنامه ندالی؟ هوم؟

:biggrin::redface:

:surprised:
 

sonya.b

عضو جدید
هههههه... دهوام تلد... الان میشم خود لضا.... بزال صداش تنم... داله غذا دلست میتونه تا بخوله... اینقده شیمکو تشلیف داله :دی تازشم چیتال شناسنامه من دالی؟ مگه خودت شیناسنامه ندالی؟ هوم؟

:biggrin::redface:

واقعا هم شیکمو هست:biggrin:
همین جوری فقط من باب یادآوری بود:cool:
 

sonya.b

عضو جدید
مرسی عزیزم
;)
شیرازیا شومو نمیگن.این قسمت لهجت کجاییه؟؟:surprised::D

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا:eek: این دیگه از اون حرفا بودا!!! بارزترین تکیه کلام شیرازیا شومو هستا!!!

مگه آقوی زیگلری رو گوش ندادی؟؟؟
 

asaly

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه گوش ندادم.
والا من یه چند تا دوس دارم مال شیرازن ولی هیچ کدوم این شومو رو نمیگن.واسه همین شک کردم.:D
حالا بعد از عید میرم یقه اونا رو میگیرم:cool:
 

asaly

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روی صندلي بشينن.
در مهد كودك هاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر.
...
با اين بازي ما از بچگي به كودكان خود آموزش ميديم كه هر كي بايد به فكر خودش باشه. اما در سرزمين آفتاب، چشم بادامي ها با اين بازي به بچه هاشون فرهنگ همدلي و كمك به همديگر و كار تيمي رو ياد ميدن
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا:eek: این دیگه از اون حرفا بودا!!! بارزترین تکیه کلام شیرازیا شومو هستا!!!

مگه آقوی زیگلری رو گوش ندادی؟؟؟

:biggrin::biggrin:
گوفتم شومو ؟!! گفت من صدام حسین دانشجوی میهمانتون !!!! :biggrin:
امان از دست این شیــــــــــــرازیا !!!
 
بالا