گنجي به نام "مادر"

[مونا]

امروز وقتي مادرم در حال آماده كردن سفره ناهار بود گوشه اي نشسته بودم و به او نگاه مي كردم. هميشه دلم مي خواست برايش كاري كنم تا ذره اي از زحماتش جبران شود. با خودم مي گفتم چه طور مي توانم ارزش زحمت هاي او را درك كنم. در همين انديشه بودم كه ناگهان فكري به سرم زد و تمام وجودم را لرزاند. اگر قرار بود روزي به خاطر زحماتش مزدي مي گرفت چه مي شد؟ترسيدم، خواستم فكر نكنم اما جسورانه ادامه دادم تا شايد با درك ميزان زحمات مادر، مقام او را بيشتر لمس كنم. به راستي آيا تاكنون از خود پرسيده ام كه چرا مادران اين قدر ارزشمندند؟ و چرا مادر يكي از شاهكارهاي خداوند بر روي زمين است؟

نمي خواهم با جملات تكراري از مادران قدرداني كنم. بلكه مي خواهم با يك فرمول ساده ي رياضي – اجتماعي مسأله را براي تان باز كنم. مادران با انجام دادن هزاران كار روزانه، بي وقفه و بدون هيچ انتظاري اين فرمول را طي كرده اند. يك قلم و كاغذ بياوريد، اين فرمول به راحتي قابل حل است. با اين فرمول مي توانيم بفهميم كه اگر قرار بود بابت زحمات شان مزدي به آن ها داده مي شد، چقدر پرداخت مي كرديم. هر چند كه نمي شود براي زحمات و مرارت هاي يك مادر ارزشي تعيين كرد.

با احترام و پوزش بسيار بسيار بسيار زياد از همه ي مادران عزيز!

حقوق روزانه ي كارگري كه خانه را تميز مي كند و ظرف ها را مي شويد x تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حداقل حقوق روزانه پرستار كودك × تعداد روزها از زمان تولد تا سن هفت سالگي + حقوق روزانه معلم سرخانه × تعداد روزها از كلاس اول تا حداقل كلاس پنجم + حداقل حقوق آشپز رستوران × تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حداقل حقوق حسابدار و مدير مالي و مسوول خريد يك شركت كه خيلي بايد مسووليت پذير و با حساب و كتاب باشد × تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حداقل حقوق مسوول دلسوز بهداشت و پيشگيري بيماري هاي مختلف × تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حداقل حقوق مدير امور تربيتي × تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حداقل حقوق يك خدمتكار آماده پذيرايي از ميهمان هاي شما × تعداد روزهايي كه ميهمان خانوادگي و شخصي داريم + حداقل حقوق پليس يا مسئول نظم و انضباط و ارتباط سالم چه در خانه و چه در اجتماع همراه با توصيه هاي ايمني × تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حمل يك بار يك كيلويي به صورت دايم × تعداد روزها در نه ماه بارداري + حداقل قيمت روزي 4 ليوان شيره جان مادر (كه روي آن نمي شود قيمتي گذاشت) × تعداد روزهاي يك سال + ................ = ؟

مبلغ حقوق پايه اي كه براي هر يك از مشاغل مهم و كليدي جامعه در نظر گرفتيم 8 ساعت كاري است و از 8 ساعت به بعد جزو اضافه كاري به حساب مي آيد. يعني حاصل به دست آمده شما از اين فرمول بايد ضربدر 2 يا 3 يعني 16 يا 24 ساعت شود. نمي دانم صفحه ماشين حساب شما جواب مي دهد يا نه؟

به هر حال اگر شما حتي ضعيف ترين افراد را هم به استخدام خود درآوريد باز مجبوريد حقوق لازم را بپردازيد. يعني اگر مادر شما در مورد هر يك از اين موارد ضعيف هم باشد كه نيست، حقوق لازم بايد پرداخت شود. البته اين جا مسأله اي به ذهن مي رسد كه آيا فردي دلسوزتر و صادق تر از او در هيچ زمان و مكاني براي شما وجود دارد؟ بياييم صادقانه يك بار در زندگي خود اين فرمول را محاسب كنيم. هر چند نمي توانيم بر عشق و مهر و محبت مادر قيمت بگذاريم. باور كنيم تا همين الان حساب مان خيلي زياد شده و اگر بخواهيم محاسبه كنيم، بودجه يك سال ايران، براي حقوق يك مادر كفاف نخواهد داد، چه برسد به اين همه مادر دلسوز و مهربان ايراني. اين نوشته به اين خاطر بود كه هميشه و در همه حال مقام مادر را ارج نهيم و اين موهبت الهي را فراموش نكنيم.

مادرم، بهشت خداوند حقت باد.

 

[بابك خسروي]

مطلب خيلي قشنگي بود.
اميدوارم اين حرفا فقط در قالب يه مطلب نمونه و ما بفهميم كه چه گوهر گرانبهايي رو در اختيار داريم.
انشاا... روزي برسه كه هيچ مادري از دست بچه هاش دل شكسته نشه.
بازم ازتون تشكر مي كنم

زندگي گرمي دلهاي به هم پيوسته است

 

[eshagh_kh]

خدا وکیلی نظر شخصی من اینه مادر ها خیلی شان بابلاتری دارن که شما بخواین با ... مقایسه کنین !!!
خیلی بد مقایسه کردی !

 

[tina.f]

من این شعرو 7-8 سال پیش (تو مقطع راهنمایی) واسه مادرم گفتم
با خوندن این تاپیک به یادم اومد و نوشتمش
تو اون سالا که بچه تر بودم خیلی ساده و با تمام وجود کلمات رو گذاشتم کنار هم و شد این
بزرگتر که شدم واسه از مادر گفتن دنبال کلمات قلنبه سلمبه میگشتم تا بهتر از مادر بگم ولی هیچ وقت هیچکدومشون جای این شعر ساده را با تمام ایراداش واسم نگرفتن
مادرا خیلی ساده عاشق بچه هاشونن
ما هم ساده دوستشون داشته باشیم

همیشه می سرایمت به شادابی
به آن نگاههای آرام و ساده و آبی
همیشه می ستایم آن سکوتت را
که فریاد میکند تو را به بی تابی
تو سایه سار خستگی های هر دمی آری
قسم به مهرت تویی که مهتابی
میان لرزش دستم ز وحشت ها
برای آرامشم تویی که می تابی
نمی دانمت چه گویم ای سراسر مهر
که جمله هایم نگراید به کژتابی
قسم به نامی نامت ، به قدسی عشق
که بهترین واژه ، واژه ای نابی
به گرمی دستان خسته ات زیبا
به زیبایی خورشیدی ، آفتابی

تو عاشقانه ترین ترانه ای مادر

بهشت زیر قدومت فسانه ای آبی

 

[leanthinker]

همیشه می سرایمت به شادابی
به آن نگاههای آرام و ساده و آبی
.........
....

تو عاشقانه ترین ترانه ای مادر

بهشت زیر قدومت فسانه ای آبی

خیلی شعر زیبایی بود
واقعا بهتون تبریک میگم هم حستون زیبا بود
هم شعرتون دلنشین بود
با اجازتون برش داشتم برای خودم
درپناه ایزد منان باشید و همیشه اینچنین سبز و مهربان....
یاعلی

 

[mrha]

قشنگ بود از صفحه 135 اومد بالا!
بچه ها گاهي وقتا به اين صفحه هاي آخري هم سر بزنين چيزاي باحالي پيدا ميشه!!
(مثل صندوقچه مادر بزرگ!)