گفتگو و آشنایی با دیگر اعضای تالار مهندسی معماری

silver star

عضو جدید
سلام silver star
راستش من نمیدونم بحثتون از کجا شروع شده و چه طوری بوده ،من با حرفای اولتون موافقم ولی با جمله ی اخرتون مشکل دارم نمیشه دوباره عاشق شد حالا معشوق هر چی که میخواد باشه وقت کسی چیزی براش عادی بشه دیگه دوباره عاشق شدن....!!!!!!
البته معذرت میخوام که بدون اجازه وارد بحث دو نفریتون شدم ولی از اونجایی که شمارو از روی همین نوشته ها شناختم و نظراتتون و قبول داشتم وقتی اون جمله رو خوندم توش موندم:redface::warn::warn::warn:بازم معذرت
سلام دوستم:)
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود:redface:
من اینو باور دارم، اگه عشق حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟ :razz: یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم:heart: به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره عاشقش میشم. این بود منظور من;)
 

silver star

عضو جدید
سلام silver star
راستش من نمیدونم بحثتون از کجا شروع شده و چه طوری بوده ،من با حرفای اولتون موافقم ولی با جمله ی اخرتون مشکل دارم نمیشه دوباره عاشق شد حالا معشوق هر چی که میخواد باشه وقت کسی چیزی براش عادی بشه دیگه دوباره عاشق شدن....!!!!!!
البته معذرت میخوام که بدون اجازه وارد بحث دو نفریتون شدم ولی از اونجایی که شمارو از روی همین نوشته ها شناختم و نظراتتون و قبول داشتم وقتی اون جمله رو خوندم توش موندم:redface::warn::warn::warn:بازم معذرت
سلام دوستم:)
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود:redface:
من اینو باور دارم، اگه عشق حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟ :razz: یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم:heart: به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره عاشقش میشم. این بود منظور من;)
 

silver star

عضو جدید
سلام silver star
راستش من نمیدونم بحثتون از کجا شروع شده و چه طوری بوده ،من با حرفای اولتون موافقم ولی با جمله ی اخرتون مشکل دارم نمیشه دوباره عاشق شد حالا معشوق هر چی که میخواد باشه وقت کسی چیزی براش عادی بشه دیگه دوباره عاشق شدن....!!!!!!
البته معذرت میخوام که بدون اجازه وارد بحث دو نفریتون شدم ولی از اونجایی که شمارو از روی همین نوشته ها شناختم و نظراتتون و قبول داشتم وقتی اون جمله رو خوندم توش موندم:redface::warn::warn::warn:بازم معذرت
سلام دوستم:)
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود:redface:
من اینو باور دارم، اگه عشق حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟ :razz: یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم:heart: به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره عاشقش میشم. این بود منظور من;)
 

silver star

عضو جدید
سلام silver star
راستش من نمیدونم بحثتون از کجا شروع شده و چه طوری بوده ،من با حرفای اولتون موافقم ولی با جمله ی اخرتون مشکل دارم نمیشه دوباره عاشق شد حالا معشوق هر چی که میخواد باشه وقت کسی چیزی براش عادی بشه دیگه دوباره عاشق شدن....!!!!!!
البته معذرت میخوام که بدون اجازه وارد بحث دو نفریتون شدم ولی از اونجایی که شمارو از روی همین نوشته ها شناختم و نظراتتون و قبول داشتم وقتی اون جمله رو خوندم توش موندم:redface::warn::warn::warn:بازم معذرت
سلام دوستم:)
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود:redface:
من اینو باور دارم، اگه عشق حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟ :razz: یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم:heart: به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره عاشقش میشم. این بود منظور من;)
 

sazgar

عضو جدید
سلام دوستم:)
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود:redface:
من اینو باور دارم، اگه عشق حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟ :razz: یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم:heart: به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره عاشقش میشم. این بود منظور من;)
بازم سلام
باید بگم تازه متوجه منظورتون شدم وکاملا باهاش موافقم .وقتی ادم نتیجه ی کارشو بعد چند شب پشت سر هم نخوابیدن میبینه دیگه همه ی سختی هاو نخوابیدناشو فراموش میکنه و بدون توجه به همه ی اون ناراحتی ها یه انرژی تازه برای شروع کار بعدیش میگیره و یا اینکه دوباره عاشق همون سختی هایی که نتیجه شون شیرینه میشه
ممنون که منظورتونو توضیح دادین;););)
فقط یه چیز دیگه یکی از استادای ما خیلی رو این تاکید میکنه که بگیم ما خلق کردیم و خلق کردنو فقط به خدا نسبت ندیم و از گفتن جمله من خلق کردم واهمه نداشته باشیم ،فعلا به استادم دسترسی ندارم ولی نظرشونو بهتون میگم که چرا اون طوری میگن:cool:
 

sazgar

عضو جدید
سلام دوستم:)
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود:redface:
من اینو باور دارم، اگه عشق حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟ :razz: یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم:heart: به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره عاشقش میشم. این بود منظور من;)
بازم سلام
باید بگم تازه متوجه منظورتون شدم وکاملا باهاش موافقم .وقتی ادم نتیجه ی کارشو بعد چند شب پشت سر هم نخوابیدن میبینه دیگه همه ی سختی هاو نخوابیدناشو فراموش میکنه و بدون توجه به همه ی اون ناراحتی ها یه انرژی تازه برای شروع کار بعدیش میگیره و یا اینکه دوباره عاشق همون سختی هایی که نتیجه شون شیرینه میشه
ممنون که منظورتونو توضیح دادین;););)
فقط یه چیز دیگه یکی از استادای ما خیلی رو این تاکید میکنه که بگیم ما خلق کردیم و خلق کردنو فقط به خدا نسبت ندیم و از گفتن جمله من خلق کردم واهمه نداشته باشیم ،فعلا به استادم دسترسی ندارم ولی نظرشونو بهتون میگم که چرا اون طوری میگن:cool:
 

sazgar

عضو جدید
سلام دوستم:)
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود:redface:
من اینو باور دارم، اگه عشق حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟ :razz: یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم:heart: به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره عاشقش میشم. این بود منظور من;)
بازم سلام
باید بگم تازه متوجه منظورتون شدم وکاملا باهاش موافقم .وقتی ادم نتیجه ی کارشو بعد چند شب پشت سر هم نخوابیدن میبینه دیگه همه ی سختی هاو نخوابیدناشو فراموش میکنه و بدون توجه به همه ی اون ناراحتی ها یه انرژی تازه برای شروع کار بعدیش میگیره و یا اینکه دوباره عاشق همون سختی هایی که نتیجه شون شیرینه میشه
ممنون که منظورتونو توضیح دادین;););)
فقط یه چیز دیگه یکی از استادای ما خیلی رو این تاکید میکنه که بگیم ما خلق کردیم و خلق کردنو فقط به خدا نسبت ندیم و از گفتن جمله من خلق کردم واهمه نداشته باشیم ،فعلا به استادم دسترسی ندارم ولی نظرشونو بهتون میگم که چرا اون طوری میگن:cool:
 

sazgar

عضو جدید
سلام دوستم:)
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود:redface:
من اینو باور دارم، اگه عشق حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟ :razz: یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم:heart: به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره عاشقش میشم. این بود منظور من;)
بازم سلام
باید بگم تازه متوجه منظورتون شدم وکاملا باهاش موافقم .وقتی ادم نتیجه ی کارشو بعد چند شب پشت سر هم نخوابیدن میبینه دیگه همه ی سختی هاو نخوابیدناشو فراموش میکنه و بدون توجه به همه ی اون ناراحتی ها یه انرژی تازه برای شروع کار بعدیش میگیره و یا اینکه دوباره عاشق همون سختی هایی که نتیجه شون شیرینه میشه
ممنون که منظورتونو توضیح دادین;););)
فقط یه چیز دیگه یکی از استادای ما خیلی رو این تاکید میکنه که بگیم ما خلق کردیم و خلق کردنو فقط به خدا نسبت ندیم و از گفتن جمله من خلق کردم واهمه نداشته باشیم ،فعلا به استادم دسترسی ندارم ولی نظرشونو بهتون میگم که چرا اون طوری میگن:cool:
 

sazgar

عضو جدید
سلام دوستم:)
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود:redface:
من اینو باور دارم، اگه عشق حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟ :razz: یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم:heart: به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره عاشقش میشم. این بود منظور من;)
بازم سلام
باید بگم تازه متوجه منظورتون شدم وکاملا باهاش موافقم .وقتی ادم نتیجه ی کارشو بعد چند شب پشت سر هم نخوابیدن میبینه دیگه همه ی سختی هاو نخوابیدناشو فراموش میکنه و بدون توجه به همه ی اون ناراحتی ها یه انرژی تازه برای شروع کار بعدیش میگیره و یا اینکه دوباره عاشق همون سختی هایی که نتیجه شون شیرینه میشه
ممنون که منظورتونو توضیح دادین;););)
فقط یه چیز دیگه یکی از استادای ما خیلی رو این تاکید میکنه که بگیم ما خلق کردیم و خلق کردنو فقط به خدا نسبت ندیم و از گفتن جمله من خلق کردم واهمه نداشته باشیم ،فعلا به استادم دسترسی ندارم ولی نظرشونو بهتون میگم که چرا اون طوری میگن:cool:
 

sazgar

عضو جدید
سلام، اینجا یه تاپیک عمومیه گفتگوی اختصاصی و دو نفری نیست، ممنون که نظر دادی باهات موافقم اما حرف ایمان رو هم قبول دارم که نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن...
سلام دوست من
راستش من تازه عضو شدم هنوز دقیقا نمیدونم کجا خصوصیه وکجا عمومی:confused::w12:
به هر حال خواستم از سوتفاهمات احتمالی جلوگیری کرده باشم:w28:
من تازه منظور silver star و فهمیدم یعنی تازه فهمیدم قضیه از چه قراره ، نظرشون منطقی و درسته با یاداوری اینکه واقعا نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن:w11:
 

sazgar

عضو جدید
سلام، اینجا یه تاپیک عمومیه گفتگوی اختصاصی و دو نفری نیست، ممنون که نظر دادی باهات موافقم اما حرف ایمان رو هم قبول دارم که نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن...
سلام دوست من
راستش من تازه عضو شدم هنوز دقیقا نمیدونم کجا خصوصیه وکجا عمومی:confused::w12:
به هر حال خواستم از سوتفاهمات احتمالی جلوگیری کرده باشم:w28:
من تازه منظور silver star و فهمیدم یعنی تازه فهمیدم قضیه از چه قراره ، نظرشون منطقی و درسته با یاداوری اینکه واقعا نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن:w11:
 

sazgar

عضو جدید
سلام، اینجا یه تاپیک عمومیه گفتگوی اختصاصی و دو نفری نیست، ممنون که نظر دادی باهات موافقم اما حرف ایمان رو هم قبول دارم که نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن...
سلام دوست من
راستش من تازه عضو شدم هنوز دقیقا نمیدونم کجا خصوصیه وکجا عمومی:confused::w12:
به هر حال خواستم از سوتفاهمات احتمالی جلوگیری کرده باشم:w28:
من تازه منظور silver star و فهمیدم یعنی تازه فهمیدم قضیه از چه قراره ، نظرشون منطقی و درسته با یاداوری اینکه واقعا نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن:w11:
 

sazgar

عضو جدید
سلام، اینجا یه تاپیک عمومیه گفتگوی اختصاصی و دو نفری نیست، ممنون که نظر دادی باهات موافقم اما حرف ایمان رو هم قبول دارم که نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن...
سلام دوست من
راستش من تازه عضو شدم هنوز دقیقا نمیدونم کجا خصوصیه وکجا عمومی:confused::w12:
به هر حال خواستم از سوتفاهمات احتمالی جلوگیری کرده باشم:w28:
من تازه منظور silver star و فهمیدم یعنی تازه فهمیدم قضیه از چه قراره ، نظرشون منطقی و درسته با یاداوری اینکه واقعا نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن:w11:
 

sazgar

عضو جدید
سلام، اینجا یه تاپیک عمومیه گفتگوی اختصاصی و دو نفری نیست، ممنون که نظر دادی باهات موافقم اما حرف ایمان رو هم قبول دارم که نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن...
سلام دوست من
راستش من تازه عضو شدم هنوز دقیقا نمیدونم کجا خصوصیه وکجا عمومی:confused::w12:
به هر حال خواستم از سوتفاهمات احتمالی جلوگیری کرده باشم:w28:
من تازه منظور silver star و فهمیدم یعنی تازه فهمیدم قضیه از چه قراره ، نظرشون منطقی و درسته با یاداوری اینکه واقعا نباید بذاریم بقیه رو اهدافمون تاثیر منفی بذارن:w11:
 
بالا