گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا : خودخواهی چندان در من بکش یا چندان بر کش تا خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم .
دکتر شریعتی
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکتر شریعتی

دکتر شریعتی

پروردگارم، مهربان من، از دوزخ اين بهشت، رهايي ام بخش!
در اينجا هر درختي مرا قامت دشنامي است و هر زمزمه اي بانگ عزايي و هر چشم اندازي سكوت گنگ و بي حاصلي،رنج زاي گسترده اي.در هراس دم مي زنم.در بي قراري زندگي مي كنم.
و بهشت تو براي من بيهودگي رنگيني است.اين حوران زيبا و قلمان رعناهمچون مائده هاي ديگر براي پاسخ نيازي در من اند،اما خود من بي پاسخ مانده ام.هيچ كس، هيچ چيزدر اين جا "به خود" هيچ نيست."بودن من" بي مخاطب مانده است.
من در اين بهشت،همچون تو در انبوه آفريده هاي رنگارنگت تنهايم."تو قلب بيگانه را مي شناسي كه خوددر سرزمين وجود بيگانه بوده اي"!"كسي را برايم بيافرين تا در او بيارامم"!
دردم درد "بي كسي" بود
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الهی! ای دورنظر و ای نیکو حضر و ای نیکوکار نیک منظر، ای دلیل هر برگشته، و ای راهنمای هر سرگشته، ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرنده هر آواره، ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده. دست ما گیر ای بخشنده بخشاینده.
الهی! کار آن دارد که با تو کاری دارد. یار آن که دارد چون تو یاری دارد. او که در هر دو جهان تو را دارد هرگز کی تو را بگذارد.
الهی! در سر گریستنی دارم دراز. ندانم از حسرت گریم یا از ناز.
الهی! یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر وجان... :gol::gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
يا مقلب قلب من در دست توست

يا محول حال من سرمست توست

كن تو تدبيري كه در ليل و نهار

حال قلب ما شود همچون بهار ...

 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
پروردگارم! آن گاه كه شنيدم گناهكاران را به درگاهت فرا مى خوانى ، و آنان را به بخشش نيكو و ثواب وعده مى دهى ، براى پيروى ندايت آمدم....:gol::gol::gol:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به من دلی عطا کن که مشتاق نزدیکی به تو باشد .
و زبانی که صادق ترین سخنانش به سوی تو بالا رود .
و دیده حقیقت بینی که به درگاه تو تقرب جوید . :gol::gol:

خدایا
آنکه به تو معروف شد هرگز مجهول و بی نام نشود
و هرکه به تو پناه آورد هرگز خوار نگردد .
و هرکه تو به او توجه کنی هرگز بنده دیگری جز تو نشود ... :gol::gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خدا تنهاست

و من در خلوتِ تنهائی ام

با یادِ او از عشق لبریزم

شبِ تنهائی ام روز است با یادش

دلم مثلِ کبوتر می پرد هر لحظه در دامش

خدا تنهاست

و من در خلوتِ تنها ئی ام

سر شارم از یادش

از نامش

جهان زیباست در چشمم

جهان زیباست با نامِ خدا

آغاز و انجامش
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منت خدای را......

منت خدای را......

http://meygosaar.blogfa.com/post-127.aspx
منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برمیاید مفرح ذات.پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

از دست و زبان که برآید
کز عهده ی شکرش به درآید

اعملوا آل داوود شکرا قلیل من عبادی الشکور

بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد
باران رحمت بی نصیبش همه را رسیده

و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده.پرده ی ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد
و وظیفه ی روزی بندگان به خطای منکر نبرد.

ای کریمی که از خزانه ی غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمن این نظر داری

فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگسترد و دایه ی ابر بهاری را فرموده
تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد.درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر نهاده
و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده.

عصاره ی نالی به قدرت او شهد فایق گشته و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به حسرت نخوری

همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری......
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا! مرا ثنا و دعایی رسا عطا کن که گر به کعبه روم، جز سنگی نیست و گر به مسجد آیم، جز دیواری نیست زین رو به آستان تو رو می آورم و بی هیچ واسطه ای با لطف بی زوال تو دست در آغوش می شوم.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
و خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته حسزت نخورم
ومردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم .. :gol::gol:
" دکتر شریعتی" ... :gol::gol:
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای خدا غصه نخور از تو فراری نشد---مبعد از آن حادثه در کفر تو جاری نشدم
با وجودیکه به حکم تو دلم زخمی شد---شاکی از آنکه مرا دوست نداری نشدم
ابر را چوب همین سادگی اش ویران کرد--- منکه ویرانتر از آن ابر بهاری نشدم
ای خدا غصه نخور باز همین می مانم---من زمین خورده این ضربه کاری نشدم
هرکسی خواست تو رااز من جدا سازد دید--- هر چه کردی تو به من ازتوفراری نشدم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ز نورت عقل حیران مانده اینجا
ز شرم خویش نادان مانده اینجا
چو در وقت بهار آئی پدیدار
حقیقت پرده برداری ز رخسار
فروغ رویت اندازی سوی خاک
عجایب نقشها سازی سوی خاک
بهار و نسترن پیدا نماید
ز رویت جوش گل غوغا نماید
گل از شوق تو خندان در بهارست
از آنش رنگهای بی‬شمارست
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
وقتي تنهام...وقتي چشمام پره اشكه...
وقتي دستهاي خاليم انتظار هيچ دستي رو نميكشه...
وقتي زير پام احساس بي ثباتي ميكنم...
ديگه نيازي به دست و پا احساس نميكنم ...
بالهام رو ميگشايم و تنها و تنها به تو
و به آسمون پر ستاره ات نگاه ميكنم
و اون موقع است كه تا ملكوت اعلات پر ميكشم
و خودم رو بين دستهاي مهربونت حس ميكنم
و آنچنان آرامشي رو به قلبم هديه ميكني
كه ديگه جاي هيچ غمي توي دلم نميمونه...
خدايا بازم تنهام
بازم دلم پرواز ميخواد
بازم ميخوام بيام كنارت آروم بگيرم
سر از سجاده برميدارم و چشم به دانه هاي تسبيح پاره شده ميدوزم كه
مثل دانه هاي سرخ عقيق دلم پراكنده شدن...
خدايا فقط دست توست كه ميتونه تسبيح دلم رو رشته كنه..
خدايا درياب دلم را
درياب مرا
درياب مرا كه بي تو تنهايم
كه بي تو هيچم
بي تو ....بي توام...
و ديگر مني نيست....
با من باش و تنهايم مگذار
خدايا
به بالهاي دلم قوت پرواز بده
آسمانت را ميخواهم
تورا ميخواهم
تورا ميخواهم



سايه
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الهی! بزرگتر از آني كه بخواهي مشكلات را در برابرم بزرگ جلوه دهي.

الهی! بخشنده تر از آنی که بخواهی وقتی با چشمان گریان نگاهت میکنم به خطاهایم بنگری.

الهی! گويا تر از آني كه بخواهي فقط در قالب كلمات سخن بگويي.

الهی! صبور تر از آني كه بخواهي در فرجام اعمالم تعجيل كني.

الهی! نزديكتر از آني كه بخواهي براي يافتنت مرا سرگردان غربت كني.

الهی! مهربانتر از آني كه بخواهي وقتي با جامه اي آلوده به سويت ميدوم مرا در آغوش نگيري.

الهی! زيبا تر از آني كه با نماياندن زشتيهايم برتري خود را ثابت كني!

الهی! بي نياز از آني كه بخواهي رحمتت را از من دريغ كني!

الهی! ساده تر از آني كه بخواهي در ساده ترين جزء هستي يافت نشوي.

پس الهی تو را به بزرگيت، بخشندگيت، گويايي ات، صبوري ات، نزديكيت، مهربانيت، زيبايي ات، بي نيازي ات و سادگي ات

اجابت كن نيازهايم را كه شنواتر از آني كه بخواهم آن را بر زبان آورم.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدای من ، لحظات از شور دوست داشتنت لبریز است و دل در آرزوی درد عشق تو .
دل شکسته ی من برای جلب نگاه پر از مهر تو می شکند و
چشمانم برای رسیدن به دریای محبت توست
که بارانی می شود .
دست های تمنای من برای قبول عشق بندگی ست
که به سویت بلند می شود و
من برای داشتن غم عشق توست که غمگین تر از همیشه ام .
زیبای من
پرواز من را آسمانی کن و
دل را به وسعت عشق زیبایت ، خدایی .
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]در انتهای هر سفر[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]در آینه[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] دار و ندار خویش را مرور می کنم
[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]این خاک تیره این زمین[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] پاپوش پای خسته ام
[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]این سقف کوتاه آسمان[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] سرپوش چشم بسته ام
[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]اما خدای دل[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] در آخرین سفر
[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] به جز زمین و آسمان
[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]چیزی نمانده است[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] گم گشته ام ، کجا
[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ندیده ای مرا ؟[/FONT]


[FONT=times new roman,times,serif]زنده یاد حسین پناهی[/FONT]
 

نجلا جون

عضو جدید
گفتگو با خدا

گفتگو با خدا

گفتگو با خدا

در روياهايم ديدم كه با خدا گفتگو مي كنم ،
خدا پرسيد : - "پس تو مي خواهي با من گفتگو كني ؟"
من در پاسخش گفتم : اگر وقت داريد ،
خدا خنديد : - " وقت من بي نهايت است ........ در ذهنت چيست كه مي خواهي از من بپرسي "
پرسيدم : چه چيز بشر بيشتر شمارا متعجب مي سازد ؟
خدا پاسخ داد : - "كودكي شان "
اينكه آنها از كودكي شان خسته مي شوند .
عجله دارند كه بزرگ شوند و بعد دوباره پس از مدتها ، آرزو مي كنند كودك باشند .
.....اينكه آنها سلامتي خود را از دست مي دهند تا پول بدست آورند ،و بعد پولشان را از دست مي دهند تا سلامتي خود را بدست آورند .
اينكه با اضطراب به آينده مي نگرند و حال را فراموش مي كنند و بنابراين نه در حال زندگي مي كنند و نه در آينده اينكه ؛ آنان به گونه اي زندگي مي كنن كه گويي هرگز نمي ميرند ، وبه گونه اي مي ميرند كه گويي هرگز زندگي نكرده اند . "
دستهاي خدا دستانم را گرفت ، براي مدتي سكوت كرديم و من دوباره پرسيدم :
- به عنوان يك پدر مي خواهي كدام درسهاي زندگي را فرزندت بياموزد ؟
او گفت : " بياموزد كه انها نمي توانند كسي را وادار كنند كه عاشقشان باشد . همه كاري كه آنها مي توانند بكنند اين است كه اجازه دهند ، كه خودشان دوست داشته باشند . بياموزند كه درست نيست خودشان را با كسي مقايسه كنند . بياموزند كه فقط چند ثانيه طول مي كشد تا زخمهاي عميقي در قلب آنان كه دوستشان داريم ، ايجاد كنيم ، اما سالها طول مي كشد تا آن زخمها را التيام بخشيم .
بياموزند ثروتمند كسي نيست كه بيشترينها را دارد ، كسي كه به كمترين ها نياز دارد . بياموزند كه آدمهايي هستند كه آنها را دوست دارند ، فقط نمي دانند كه چگونه احساسشان را نشان دهند .
بياموزند كه كافي نيست فقط آنها ديگران را ببخشند ، بلكه آنها بايد خود را ببخشند... "
من با خضوع گفتم : - از شما به خاطر اين اين گفتگو سپاسگزارم . آيا چيز ديگري هست كه دوست داريد فرزندانتان بدانند ؟
خداوند لبخند زد و گفت : " فقط اينكه بدانند من اينجا هستم ، هميشه "
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
پروردگارا٬ مرا به عنصر صلح و آرامش خود بدل کن
ترس کجاست؟زمانیکه من حامل عشق و دوستی انسانها هستم.
نفرت کجاست؟وقتی که من حامل بخشش و گذشت هستم.
شک و تردید کجاست ؟زمانیکه قلب من جایگاه ایمان است.
اشتباه کجاست؟وقتی که من حامل حقیقت هستم.
نومیدی کجاست؟زمانیکه من دنیایی از امید هستم.
تاریکی کجاست؟وقتی که من حامل زیباترین ستاره های پر نور هستم
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا: به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم، و مُردنی عطا کن که، بر بیهودگیش، سوگوار نباشم.بگذار تا آن را، خود انتخاب کنم، اما آنچنان که تو دوست می داری.
 

م.سنام

عضو جدید
خدایا چه در سر دارم؟
چرا اینگونه نالانم؟
پریشانم
گویی که بیمارم
دلم از غصه می نالد
.پریشان کرده احوالم
خدایا من پریشانم
.چرا گم گشته فریادم؟
چرا بی عرضه ام اینقدر
.که از حال خود می نالم
دلیل غصه ام چیست ؟
چرا اینگونه می نالم؟
دلیل ماندنم کیست؟
چرا رنجورو بیمارم؟
چرا اینگونه می خوانم؟
.گویی افسرده احوالم
چرا اینگونه می نالم؟
بدون غصه بی خوابم
چرا گم گشته احوالم؟
زچی نالم ؟نمی دانم
چرا اینگونه بیزارم؟
نمی دانم نمی دانم
 

gholam_jafari

عضو جدید
god

god

خدایا تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم.
 

h_moraki

عضو جدید
غمگيني
مي دانم!

چشم هايت را بسته اي

به آدمهايي فكر مي كني

كه گرگها را تكه پاره مي كنند

و به بهشتي كه تا ابد خالي خواهد بود



چرا دستهاي ما را اين قدر كوچك آفريده اي ؟

و هيچ گاه آيا فكر كرده اي

كه اين دلهاي شيشه اي

با تلنگري

مي شكند؟



پروردگارا !

چشمهايت را باز كن

غمگين نباش

شايد معجزه اي بشود

عصاي موسي را كجا گذاشته اي ؟
 

@spacechild@

عضو جدید
چه حس خوبیست این که می شناسمت...
حالا تو منی
ومن چه قدر عجیب باید باشد!
دیگر باتلاق نشین نخواهم شد!
خدایی خواهم کرد...چرا که تو...من شده ای!
و به این باور رسیده ام...
 
بالا