گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوندا

ببخش اگر که کوچکم
...
می دانم،
می بینم،
نفس می کشم تو را.
تا هنوز...
تا همیشه...
تا انتهای جاده ی بی پایان بزرگی ات.
تا انتهای ندیدن و ندانستنم...
چه خدایی دارم من!!!
امضا بزن بر
نامه ی بندگی ام
لطفا.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پروردگارا

برمن نظر کن،
اما نه به اندازه ی ارزش و لیاقتم زیرا از آن بی بهره ام.
بلکه به اندازه ی عشقم،به اندازه ی اشتیاقم،به اندازه ی نیازم.
نه نیاز به آسایش، نیازبه رسیدن.
توجهم کن وفراموشم مکن،نه به اندازه ی عشق ونیازم زیرا بسیار ناچیز است.
بلکه به اندازه ی کرامت ورحمتت.
یاریم کن،نه به اندازه ی استحقاقم بلکه به اندازه ی مهر و رافتت.
ای بخشاینده ی گناهان ،نبخشای خطای کوچکم را.
زیرا بخشایشت گستاخم می کند وبه من جسارت انجام گناهان بزرگتررامی دهد.
عذابم ده ومجازاتم کن بسیار بیشتر از گناهم،اما بسیار کمتر ازخشمت.
زیرا هنگام خشم رها می کنی مرا تا نابودشوم،
وهنگام خرسندی با مهربانی مجازات می کنی مرا که تا فرصتی باقیست برگردم.
تنبیه تورا بخششت می دانم وآن رابسیار دوست می دارم.
صبر ده مرابیشتر ازدرد م ودرد ده مرا کمترازصبرم.
آنقدربر صبر من بیفزای تاغلبه کندبر هر دردی.
آنگونه که حتی دردشوارترین لحظات قلبم آرام وخشنودباشد.
خشنود باش از من ،باآن که مستحق خشمم
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
وقتی که قلب هایمان كوچك تر از غصه هایمان میشود،
وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلك هایمان مخفی كنیم
و بغض هایمان پشت سر هم میشكند ...


وقتی احساس میكنیم
بدبختیها بیشتر از سهم مان است
و رنج ها بیشتر از صبرمان ...
وقتی امیدها ته میكشد
و انتظارها به سر نمیرسد ...
وقتی طاقتمان تمام میشود
و تحمل مان هیچ ...


آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم
و مطمئنیم كه تو
فقط تویی كه كمكمان میكنی ...
آن وقت است كه تو را صدا میكنیم
و تو را میخوانیم ...


آن وقت است كه تو را آه میكشیم
تو را گریه میكنیم ...
و تو را نفس میكشیم ...
وقتی تو جواب میدهی،
دانه دانه اشکهایمان را پاك میكنی ...
و یكی یكی غصه ها را از دلمان برمیداری ...


گره تك تك بغض هایمان را باز میكنی
و دل شكسته مان را بند میزنی ...

سنگینی ها را برمیداری
و جایش سبکی میگذاری و راحتی ...

بیشتر از تلاشمان خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لب هایمان، لبخند ...


خواب هایمان را تعبیر میكنی،
و دعاهایمان را مستجاب ...


آرزوهایمان را برآورده می کنی ؛
قهرها را آشتی میدهی
و سختها را آسان
تلخ ها را شیرین میكنی
و دردها را درمان


ناامیدی ها، همه امید میشوند
و سیاهی ها سفیدسفید ...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پریشانم

چه میخواهی تو از جانم؟!

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی

خداوندا!

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای تکه نانی

به زیر پای نامردان بیاندازی

و شب آهسته و خسته

تهی دست و زبان بسته

به سوی خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر میگویی

میگویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه ی دیوار بگشایی

لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرفتر

عمارتهای مرمرین بینی

و اعصابت برای سکه ای اینسو و آنسو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر میگویی

نمیگویی؟!

خداوندا!

اگر روزی بشر گردی

ز حال بندگانت با خبر گردی

پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت

خداوندا تو مسئولی

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است

چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدايا
به بودنت شكي نيست
به بزرگي وجلالت شكي نيست
به اينكه ارحم الراحميني شكي نيست

خداجونم
به حق بزرگي وجلالت به حق مهربونيات
كمكم كن.


ياارحم اراحمين..
 

eelhamm

عضو جدید
خدایا!

من دلم قرصه!

کسی غیر از تو با من نیست

خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست

کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته

یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته

فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم

که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم

خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن

شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایم را هم آنچنان که خودم خواستم به تصویر کشیدم
خدایی که برای من مهربان بود،غفور بود،ستارالعیوب بود،به دلم می نگریست و...
تا اینجا مشکلی نیست،مشکل اینجاست من برای این خدا چه کردم؟
یادم رفت خدایم همان عادل سخت انتقام گیر است که از حق بندگانش -همه شان نه تنها من- نمی گذرد
خدایا!
ببخش این روزها عجیب سنگینم و دلگیری های ته نشین شده قلبم هذیان وار بیرون می ریزد و سکوت دیگر جوابگویم نیست...
 

M@TI$A

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خدای خوب من ، زندگی به سختی اش می ارزد اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی …
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از خدا خواستم عادت های زشت مرا ترک دهد.
خدا فرمود: خودت باید انها را رها کنی.
از او خواستم به من صبر عطا کند.
فرمود: صبر ،حاصل سختی ورنج است عطا کردنی نیست ،اموختنی است.
گفتم مرا خوشبخت کن.
فرمود: نعمت از من ،خوشبخت شدن از تو.
از او خواستم کاری کند که از زندگی لذت کامل ببرم.
فرمود:برای این کار من به تو زندگی داده ام.
از خدا پرسیدم: چه چیزی از بشر هست که شما را سخت متعجب می سازد؟
فرمود:کو دکی شان اینکه انها از کودکی شان خسته می شوند عجله دارند که بزرگ شوند و بعد از مدتی ارزو می کنند که کودک باشند....اینکه انها سلامتی خود را از دست می دهندتا پول به دست اورند وبعد پولشان را ازدست می دهند تا دوباره سلامتی خود را به دست اورند اینکه با اضطراب به اینده می نگرند و حال را فراموش می کنند وبنابر این نه در حال ،زندگی می کنند ونه در اینده.اینکه انها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند و به گونه ای می میرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند.
خدا جونم دوست داری ما انسانها کدام درس های زندگی ر ا بیاموزیم؟
فرمود:بیا موزند که انها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد تنها کا ری را که انها می توانند بکنند این است که خودشان را دوست داشته باشند.
بیاموزند که درست نیست خودشان را با یکدیگر مقایسه کنند .
بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که به کمترین ها نیاز دارد.
بیاموزند که ادم هایی هستند که انها را دوست دارندفقط نمی دانند که چگونه احسا سا تشان را نشان دهند
بیاموزند که کافی نیست که فقط دیگران را ببخشند ،بلکه خودشان را نیز ببخشند.
ایا چیز دیگری هم هست که باید بدانیم؟
خدا ی مهربون
فقط کافیست بدانند که من همه جا هستم ووقت من برای همه بی نهایت هست).
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوندا تویی امید این دلها

خداوندا تویی قادر

توی حاکم

مدد را از تو میخواهیم

خداوندا

مدد کن بر مددجویان
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا اول از همه میخوام ازت تشکر کنم بابت قبول کردن یکی از خواسته هام ولی یه خواسته دیگه ازت دارم اینکه دل کسی رو که دلم رو به درد آورده به درد بیار.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الهی

نظر خود بر ما مدام کن

و به وقت رفتن بر جان ما سلام کن

الهی

می دانی که ناتوانم پس از بلا برهانم

الهی

نا دیده و ناجسته حاصل ! ای جان و دل را زندگانی و منزل


از پیش خطر و از پس نیست راهی

بپذیر که جزدوستی توام نیست پناهی

الهی

اکنون چون بر من است تاوان

آفتاب صدق و صفت بر من تابان

که بشر از شرک جستن نتوان

و به نجاست نجاست شستن نتوان

الهی

تو غیب بودی و من عیب بودم

تو از غیب جدا شدی من از عیب جدا شدم

الهی

میپنداشتم که ترا شناختم

اکنون آن پنداشت و شناخت را در آب انداختم

الهی

در ملکوت تو کمتر از مویم

این بیهده تا کی گویم

الهی

نه نیستم نه هستم نه بریدم و نه پیوستم . نه به خود میان بستم


لطیفه ای بودم از آن مستم. اکنون زیر سنگ است دستم

الهی

همه شادی ها بی یاد تو غرور است و همه غم ها با یاد تو سرور است

الهی

بنیاد توحید ما را خراب مکن و باغ امید ما را بی آب مکن



 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا،
جواب نامه هایم نمی رسد
نمی دانم آدرست عوض شده
یا
تو هم خسته شدی از من؟
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
حواست هست خدا؟؟؟؟؟؟؟؟
صدای هق هق گریه ام از همان گلویی می آید که تو میگفتی از رگش به من نزدیکتری!!!!!!!
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا ..♥
خواهش که هیچ ..
التماست میکنم دو راهی های زندگیم را بردار
من همین یک راهم را گاهی اشتباهی میروم ...!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدای من!! اگر قلبی داشتم نفرتم را بر یخ می نوشتم و منتظر طلوع خورشید



می شدم… با اشک هایم گل های رز را آب می دادم تا درد خارها و



بوسه ی گلبرگهـایشان را احساس کنم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


الهی از تو شرمنده ام که بندگی نکردم و از خودم شرمنده ام که زندگی نکردم و از مردم شرمنده ام که اثر وجودیم برای ایشان چه بود .

الهی از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام از انس و جن شرمنده ام حتی از روی شیطان شرمنده ام که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ناپایدار .

الهی خوشا به حال کسانی که لذات جسمانی شان عقلانی شد .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


خدایا همه هستی ام از آن توست نازنین بزرگوار من ، مرا در پناه خودت سخت بگیر !

خداوندا، مهربانا ...

مرا در آغوش امن خود بگیر و با من حرف بزن

مرا سرشار از آرامش خود کن

مرا در نور خود شستشو بده

بیهودگی سایه ها، نارضایتی ها، آرزوها، آزردگی ها، افکار نابجا

و هر آنچه را تصور میکنم خودم ساخته ام

و مرا از تو جدا کرده است به من نشان بده!

من به آن محتاجم

تا خود را آنگونه ببینم که تو مرا میبینی...

تا خود را آنطور بشناسم که تو برای همیشه مرا آنگونه شناخته ای

تا خود را آنجا پیدا کنم که تو آنجا باشی و من

در عشق تو، در آغوش تو، در خانه ی امن تو

و هر زمان کنار تو احساس امنیت کنم

آری...

مرا دگر تابی نیست، قراری نیست

دوباره دلتنگم...

حتی بیشتر از گذشته ها

پناهم باش...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




خدایا...

بارالها...


تمام داشته ها و نداشته هایم از آن توست...

مرا در آغوشت گیر

که سخت دلتنگم...دلتنگ!


 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
خـداونـدا ...
بـه دل نـگـیـر اگـر گـاهـی
زبـانـم از شـکـرت بـاز مـی ایـسـتـد .
تـقـصـیـری نـدارد
قـاصـر اسـت
کـم مـی آورد در بـرابـر بـزرگـی ات
لـکـنـت مـی گـیـرنـد واژه هـایـم در بـرابـرت
در دلـم امـا هـمـیـشـه ذکـر خـیـرت جـاریـسـت ...!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الهى گرچه يك عمرى به نفس خود جفا كردم
ندانستم، نفهميدم كه اين كار خطا كردم
تو گفتى اين جهان سجن است و انسان هست زندانى
در اين زندان فتادم هستى خود را فنا كردم
گنه كارم ولى دل بر اميد رحمتت بستم
زخوف آتش قهرت توسل بر رجا كردم
به مهمانى خود در خانه خود دعوتم كردى
سر خوانت نشستم، توبه نزدت بارها كردم
نمك خوردم شكستم با نمكدان توبه خود را
ولى از بس رئوفى تو، به تو من التجا كردم
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
خـدایا ...
مـرا بـبـخـش ، تـو را مـی پـرسـتـم ،
ولـی هـنـوز از بـت پـرسـتـی دسـت بـرنـداشـتـم
هـنـوز نـتـوانـسـتـه ام خـود را بـه تـو قـانـع کـنـم
هـر لـحـظـه بُـتـی مـی سـازم و تـصـورات خـویـش را مـی پـرسـتـم ...
" گـزیـده ای از نـیـایـش هـای شـهـیـد چـمـران "
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا...

باز هم جریان آنطور که من خواستم پیش نرفت

باز هم شکست...

باز هم درب بسته...

باز هم موج منفی...

باز هم ....

بازهم من خواستم و تو نخواستی...

باز هم دل من رضا شد و رضای تو در آن نبود....

باز هم...

خدایا... حداقل چیزی بگو که جانم از این غم رها شود....

قرآنت را باز می کنم ... چه محکم پاسخم گفتی عزیز :

"فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ "وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ"

پس در[ امتثال ]حکم پروردگارت شکیبایى ورز،

و مانند همدم ماهى[ یونس ]مباش ، آنگاه که اندوه زده ندا درداد.
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
زائری بارانی ام آقا بدادم می رسی؟

بی پناهم، خسته ام،تنها،بدادم می رسی ؟

گر چه آهونيستم اماپراز دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهابه دادم می رسی ؟
ازكبوترهاكه می پرسم نشانم می دهند
گنبد و گلدسته هايت رابه دادم می رسی ؟
من دخيل التماس رابه چشمت بسته ام
هشتمين دردانه زهرا،به دادم می رسی ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدای من!!!!!!!!!!



خدایا..............................



فریاد می زنم.اما بیصدا.کسی نمی شنود ،غیر از خدا.



کافیست او بشنود که از غربت،پنجره ی دلم گرفته،از تنهایی یاس،از سجده ی بی انتهای صداقت و از سربلندی بی آغاز غرور،دلم گرفته.



از هر چیزی که می دانی و می دانم فریاد می زنم در سکوت.ولی کسی نمی شنود.فریادهایم بی صداست و



دلیلش فقط وفاست.وفا به راز غربت پنجره ای.
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز



خدایا!!!

دستانم را زدم زیر چانه ام .....

مات و مبهوت نگاهت میکنم .....

طلبکارنیستم....

فقط مشتاقم بدانم ته قصه چه میکنی بامن؟؟!!








 
بالا