ayhann
اخراجی موقت
گروههای تروریستی ارمنی
ارامنهاي كه در سال 1978 به مناسبت يكصدوپنجاهمين سالگرد مهاجرت خود از ايران به آذربايجان، در قرهباغ كوهستاني بناي يادبود برافراشتند، طي دو قرن اخير با هدف تحقق آرمان خيالي"ارمنستان بزرگ" در اراضي تاريخي آذربايجان، با كمك هواداران خارجي خود سياست مستمر اشغالگري عليه آذربايجان را تعقيب كرده و هر از چند گاهي براي نيل به اين هدف مكارانه، از ارتكاب جنايات بشري چون ترور، كشتار جمعي، اخراج و نسل كشي نيز ابايي نداشتهاند.
اسناد متعدد تاريخي ثابت ميكند كه ميليونها نفر آذربايجاني كه در سالهاي 1905 تا 1907، 1918 تا 1920 و 1948 تا 1953 در اراضي تاريخي – ملي خود در قفقاز بارها هدف سياست پاكسازي قومي و نسل كشي واقع شدند، به صورت دسته جمعي به قتل رسيده و از سرزمينهاي آبا و اجدادي خود اخراج شدهاند.
نهايتا، طرح ادعاهاي بي اساس ارضي عليه آذربايجان و فعاليتهاي جدايي طلبانه ارامنه از سال 1988 به بعد مجددا شدت گرفته و به فتنه قره باغ كوهستاني كه بر هيچ پايه و اساس تاريخي، سياسي و قومي استوار نيست، دامن زده شد. طي سالهاي 1988 تا 1989 بيش از 250 هزار نفر آذربايجاني كه در اراضي ملي – تاريخي خود ميزيستند، تا آخرين نفر از ارمنستان اخراج شده و صدها نفر از ساكنين غيرنظامي، وحشيانه به قتل رسيدند.
جدايي طلبي ارمني كه در سال 1988 در قره باغ كوهستاني، اين قلمرو تاريخي آذربايجان آغاز گشت، به جنگ تحميلي ارمنستان عليه آذربايجان تبديل شد. در نتيجه سياست تجاوزكارانه ارمنستان كه به قوانين بينالمللي و اصول و موازين حقوق بينالمللي اعتنايي نشان نميدهد، بيست درصد از خاك آذربايجان، از جمله هفت شهرستان كه در تقسيمات كشوري جزء قره باغ كوهستاني محسوب نميشود، از سوي نيروهاي مسلح ارمنستان اشغال شده، بيش از يك ميليون نفر آذربايجاني از موطن آباء و اجدادي خود وحشيانه اخراج شده، دهها هزار انسان به قتل رسيده، معلول شده و يا به اسارت برده شدند. صدها منطقه مسكوني، هزاران واحد از ابنيه فرهنگي – اجتماعي، مؤسسات آموزشي و بهداشتي، آثار تاريخي و فرهنگي، مساجد و عبادت گاهها، قبرستانها و …. با خاك يكسان شده و هدف ونداليسم بي سابقه ارمني واقع شدند.
در نتيجه وحشي گري ارامنه، فاجعه نسل كشي خوجالي كه در شهر خوجالي قره باغ كوهستاني رخ داد نيز در رديف وحشتناكترين فجايع جهان جاي گرفت.
دستههاي مسلح ارمني در بامداد 26 فوريه سال 1922 با مشاركت مستقيم لشكر 366 شوروي سابق كه در آن برهه در شهر خان كندي (استپان كرت) قره باغ كوهستاني مستقر بود، به شهر خوجالي كه حدود هفت هزار نفر آذربايجاني در آن سكونت داشتند، حمله كردند. قلدرهاي سركش ارمني با كمك هواداران مزدور خارجي خود، در همين شب با پشتيباني بخش وسيعي از وسايط سنگين نظامي متعلق به لشكر 366، شهر خوجالي كاملا نابود شده و به آتش كشيده شد.
اهالي غيرنظامي و غيرمسلح هدف قتل عام وحشيانه واقع شدند، كودكان، زنان، افراد سالمند و بيمار با سفاكي غيرقابل تصوري به قتل رسيدند. ارمنيها در آخرين سالهاي قرن بيستم، جنايت تاريخي ديگري – نسل كشي خوجالي – را پديد آوردند.
در نتيجه نسل كشي خوجالي 613 نفر كشته شده و 1275 نفر از اهالي به اسارت برده شدند. از سرنوشت 150 نفر از اين اسرا، هنوز نيز اطلاعي در دست نيست. در نتيجه اين فاجعه بيش از 1000 نفر از اهالي غيرنظامي با اصابت گلوله مستقيم، با درجات مختلف بدني معلول شدند. 106 نفر از كشته شدگان، زنان، 83 نفر كودك خردسال و 70 نفر پير كهنسال بودند. 76 نفر از معلولين را پسران و دختران نابالغ تشكيل ميدهند. در نتيجه اين جنايت نظامي – سياسي ، 6 خانواده كاملا نابود شده، 25 كودك هر دو والدين، 130 كودك نيز يكي از والدين خود را از دست دادند. 56 نفر از كشته شدگان با درنده خويي و بي رحمي وحشيانهاي به قتل رسيدند. آنان زنده زنده در آتش سوزانده شده، سرهايشان بريده شده، پوست بدنشان كنده، چشمان كودكان خردسال از حدقه بيرون آورده شده و شكم زنان حامله با سرنيزه پاره پاره شده بود.
ارامنهاي كه در سال 1978 به مناسبت يكصدوپنجاهمين سالگرد مهاجرت خود از ايران به آذربايجان، در قرهباغ كوهستاني بناي يادبود برافراشتند، طي دو قرن اخير با هدف تحقق آرمان خيالي"ارمنستان بزرگ" در اراضي تاريخي آذربايجان، با كمك هواداران خارجي خود سياست مستمر اشغالگري عليه آذربايجان را تعقيب كرده و هر از چند گاهي براي نيل به اين هدف مكارانه، از ارتكاب جنايات بشري چون ترور، كشتار جمعي، اخراج و نسل كشي نيز ابايي نداشتهاند.
اسناد متعدد تاريخي ثابت ميكند كه ميليونها نفر آذربايجاني كه در سالهاي 1905 تا 1907، 1918 تا 1920 و 1948 تا 1953 در اراضي تاريخي – ملي خود در قفقاز بارها هدف سياست پاكسازي قومي و نسل كشي واقع شدند، به صورت دسته جمعي به قتل رسيده و از سرزمينهاي آبا و اجدادي خود اخراج شدهاند.
نهايتا، طرح ادعاهاي بي اساس ارضي عليه آذربايجان و فعاليتهاي جدايي طلبانه ارامنه از سال 1988 به بعد مجددا شدت گرفته و به فتنه قره باغ كوهستاني كه بر هيچ پايه و اساس تاريخي، سياسي و قومي استوار نيست، دامن زده شد. طي سالهاي 1988 تا 1989 بيش از 250 هزار نفر آذربايجاني كه در اراضي ملي – تاريخي خود ميزيستند، تا آخرين نفر از ارمنستان اخراج شده و صدها نفر از ساكنين غيرنظامي، وحشيانه به قتل رسيدند.
جدايي طلبي ارمني كه در سال 1988 در قره باغ كوهستاني، اين قلمرو تاريخي آذربايجان آغاز گشت، به جنگ تحميلي ارمنستان عليه آذربايجان تبديل شد. در نتيجه سياست تجاوزكارانه ارمنستان كه به قوانين بينالمللي و اصول و موازين حقوق بينالمللي اعتنايي نشان نميدهد، بيست درصد از خاك آذربايجان، از جمله هفت شهرستان كه در تقسيمات كشوري جزء قره باغ كوهستاني محسوب نميشود، از سوي نيروهاي مسلح ارمنستان اشغال شده، بيش از يك ميليون نفر آذربايجاني از موطن آباء و اجدادي خود وحشيانه اخراج شده، دهها هزار انسان به قتل رسيده، معلول شده و يا به اسارت برده شدند. صدها منطقه مسكوني، هزاران واحد از ابنيه فرهنگي – اجتماعي، مؤسسات آموزشي و بهداشتي، آثار تاريخي و فرهنگي، مساجد و عبادت گاهها، قبرستانها و …. با خاك يكسان شده و هدف ونداليسم بي سابقه ارمني واقع شدند.
در نتيجه وحشي گري ارامنه، فاجعه نسل كشي خوجالي كه در شهر خوجالي قره باغ كوهستاني رخ داد نيز در رديف وحشتناكترين فجايع جهان جاي گرفت.
دستههاي مسلح ارمني در بامداد 26 فوريه سال 1922 با مشاركت مستقيم لشكر 366 شوروي سابق كه در آن برهه در شهر خان كندي (استپان كرت) قره باغ كوهستاني مستقر بود، به شهر خوجالي كه حدود هفت هزار نفر آذربايجاني در آن سكونت داشتند، حمله كردند. قلدرهاي سركش ارمني با كمك هواداران مزدور خارجي خود، در همين شب با پشتيباني بخش وسيعي از وسايط سنگين نظامي متعلق به لشكر 366، شهر خوجالي كاملا نابود شده و به آتش كشيده شد.
اهالي غيرنظامي و غيرمسلح هدف قتل عام وحشيانه واقع شدند، كودكان، زنان، افراد سالمند و بيمار با سفاكي غيرقابل تصوري به قتل رسيدند. ارمنيها در آخرين سالهاي قرن بيستم، جنايت تاريخي ديگري – نسل كشي خوجالي – را پديد آوردند.
در نتيجه نسل كشي خوجالي 613 نفر كشته شده و 1275 نفر از اهالي به اسارت برده شدند. از سرنوشت 150 نفر از اين اسرا، هنوز نيز اطلاعي در دست نيست. در نتيجه اين فاجعه بيش از 1000 نفر از اهالي غيرنظامي با اصابت گلوله مستقيم، با درجات مختلف بدني معلول شدند. 106 نفر از كشته شدگان، زنان، 83 نفر كودك خردسال و 70 نفر پير كهنسال بودند. 76 نفر از معلولين را پسران و دختران نابالغ تشكيل ميدهند. در نتيجه اين جنايت نظامي – سياسي ، 6 خانواده كاملا نابود شده، 25 كودك هر دو والدين، 130 كودك نيز يكي از والدين خود را از دست دادند. 56 نفر از كشته شدگان با درنده خويي و بي رحمي وحشيانهاي به قتل رسيدند. آنان زنده زنده در آتش سوزانده شده، سرهايشان بريده شده، پوست بدنشان كنده، چشمان كودكان خردسال از حدقه بيرون آورده شده و شكم زنان حامله با سرنيزه پاره پاره شده بود.