کوتاه ترین داستان عشقی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی مردی از یک دختر پرسید «آیا با من ازدواج می‌کنی؟». دختر جواب داد «نه».
و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد، آبجو نوشید و هر جا که خواست .......!
[پایان]
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر کی خواست بگه تکراری.. یادش باشه که این یه مرد دیگه است
بنابراین اصلا تکراری نیست
 

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی مردی از یک دختر پرسید «آیا با من ازدواج می‌کنی؟». دختر جواب داد «نه».
و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد، آبجو نوشید و هر جا که خواست .......!
[پایان]


من اخرشو متوجه نشدم چون ایهام داشت هرجا که خواست ....................... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

*future*

عضو جدید
دلیل مرده واسه پرسیدن سوال چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمی پرسید هم می تونست بره این کارا رو انجام بده!!!!!!
 

amirhm

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی مردی از یک دختر پرسید «آیا با من ازدواج می‌کنی؟». دختر جواب داد «نه».
و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد، آبجو نوشید و هر جا که خواست .......!
[پایان]

یعنی نداریم زنی که اهل شکار و ماهیگیری باشه؟
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلیل مرده واسه پرسیدن سوال چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمی پرسید هم می تونست بره این کارا رو انجام بده!!!!!!

دم دختره گرم با این جوابش . مردی که با یک نه شنیدن عقده گشایی کنه به درد زندگی نمیخوره

خوب انسان جایز الخطاست
یه اشتباهی کرد ولی زود پی برد و دیگه همچین سوالی از کسی نپرسید
در ضمن محض اطلاع خانم زئوس دختره بعدش پشیمون شد ولی دیگه دیر شده بود
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب انسان جایز الخطاست
یه اشتباهی کرد ولی زود پی برد و دیگه همچین سوالی از کسی نپرسید
در ضمن محض اطلاع خانم زئوس دختره بعدش پشیمون شد ولی دیگه دیر شده بود

اینو تو همون نقطه چین ها نوشته بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:biggrin::biggrin::biggrin:
اشکالی نداره در عوض دفعه بعد که کسی ازش خواستگاری کرد اندکی فکر میکنه و بعد میگه نه ;);)
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا