کنترل زبان و درست سخن گفتن

phalagh

مدیر بازنشسته
منبع: مجله پاسدار اسلام-اسفند 1384 و فروردین 1385، شماره 291 و 292-صفحه 18
پدید آورنده: حجة‏الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی،
در هفتمین فراز از دعای امام عصر(عج) چنین می‏خوانیم: «و سدّد و السنتنا بالصّواب و الحکمة؛ خدایا! زبان‏های ما را به درست گویی و حکمت استوار فرما.»
در این فراز از یکی از مهم‏ترین ارزش‏ها، و عالی‏ترین خلاقیت‏های سرنوشت ساز که مربوط به زبان است سخن به میان آمده، که به راستی اگر این دعا در زندگی انسان تحقق یابد، او به بزرگترین عامل رشد و ترقی و نورانیّت دست یافته، و سازنده‏ترین وسیله را برای پیمودن مدارج تکامل در اختیار گرفته است. از این فراز، دست کم سه مطلب استفاده می‏شود:
1ـ کنترل و نگهداری زبان از هرگونه انحراف و باطل گویی.
2ـ عادت دادن زبان به درست‏گویی و سخن حق و مفید و آموزنده؛
3ـ وسیله قرار دادن زبان برای آموزش دانش و حکمت‏ها و آگاهی‏های سودمند و تکامل بخش. هرکدام از این سه موضوع موجب استواری زبان شده، و آن را وسیله مفید و افتخارآمیز و زاینده برای رشد و تعالی خود و دیگران می‏سازد. و عدم وجود هر کدام از این ویژگی‏ها برای زبان، خسارت بزرگی در مسیر روند تکاملی انسان بوده و باعث شکست او در عرصه‏های معنوی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی خواهد شد. با توجه به اینکه زبان در حقیقت نماینده روح و روان و نشان دهنده چگونگی حالات روحی انسان است، و کلید در گنج انسانیت می‏باشد، تا آنجا که علمای اخلاق و عارفان سیر و سلوک، مسأله کنترل زبان و استفاده بهینه از زبان را نخستین منزلگاه دانسته، که بدون آن نه سیری هست و نه سلوکی. برای توضیح هر یک از سه ویژگی مذکور نظر شما را به مطالب زیر جلب می‏کنیم:
1ـ کنترل زبان
کنترل زبان پایه نخست اصلاح زبان است، و آن به معنی مراقبت جدی و شدید برای نگهداری زبان از هرگونه انحراف، و خطاگویی است. هرگاه زبان، رها و لق و هرز باشد، بزرگترین بلا برای انسان خواهد شد، و محصول آن جز فتنه، گناهان بزرگ و انحرافات ویرانگر و خانمان برانداز نخواهد بود، و این که در روایات اسلامی از سکوت تمجید بسیار شده، این سکوت همان عاملی است که موجب کنترل زبان می‏شود، و به اصطلاح ترمزی در زبان ایجاد می‏کند، و چنین سکوتی غیر از تسلیم در برابر ظلم است که مردود می‏باشد و به راستی که زبان بی ترمز، همچون اتومبیل بدون ترمز است که در پیچ و خم‏های خطیر باعث خطرهای سنگین و غیرقابل جبران خواهد شد.
و از آنجا که زبان مهم‏ترین وسیله ارتباط انسان‏ها با یکدیگر و اطلاع رسانی و مبادله افکار و اندیشه‏ها است، می‏توان آن را از فعال‏ترین عضو بدن یاد کرد، زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد، و همیشه در اختیار انسان است از این رو اگر افسار گسیخته باشد، خطرات آن با خطرات هیچ یک از اعضاء دیگر قابل قیاس نیست، آفات و گناهان کبیره‏ای که از زبان برمی‏خیزد، بسیار است که می‏توان آن را به گفته بعضی به صدها رسانید مانند: تهمت، دروغ، غیبت، سخن چینی، گواهی به باطل، خودستایی،اشاعه فحشاء و نشر اکاذیب، بیهوده گفتن، ناسزا گویی، خشونت با زبان، اصرار بی‏جا، تکدی گری و چاپلوسی با زبان، مسخره کردن، و آزار رسانی به دیگران با زبان، نکوهش دیگران، کفران نعمت با زبان، تبلیغ باطل و تشویق به گناه، وعده دروغ، بدزبانی، نهی از معروف و امر به منکر با زبان و...
محقق و فقیه بزرگ فیض کاشانی در کتاب ارزشمند المحجّة البیضاء، تحت عنوان آفات اللسان (خطرهای زبان) بحث مشروحی نموده، و به نقل از غزالی در احیاء العلوم، بیست نوع از گناهان و آفت‏های زبان را بر شمرده ، ولی حق این است که آفات زبان بیش از این موارد است و بعضی سی نوع از گناهان زبان را برشمرده‏اند، ولی باید گفت این موارد سی گانه قسمت عمده آن است، و گرنه گناهان زبان از ریز و درشت شاید به بیش از صد نوع برسد. و بعضی از گناهان نیز به طور غیرمستقیم از زبان سرچشمه می‏گیرد و می‏تواند رابطه‏ای با زبان داشته باشد، مانند: ریا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و...بر همین اساس از رسول خدا(ص) روایت شده فرمود: «انّ اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه؛(1) قطعاً بسیاری از گناهان انسان از ناحیه زبان او است.» و نیز فرمود: «در روز قیامت بیشترین گرفتارها آنان هستند که بیهوده‏گو بوده و زبان لق و بی‏کنترل داشته‏اند.»(2)
و نیز فرمود: «خداوند هیچ یک از اعضاء انسان را مانند زبان عذاب نمی‏کند»، زبان عرض می‏کند: «خدایا چرا مرا بیش از سایر اعضاء عذاب می‏کنی؟ خداوند می‏فرماید: از ناحیه تو سخنی خارج شد و به مشرق‏ها و مغرب‏ها رسید، و باعث ریختن خون بی‏گناه و غارت اموال، تجاوز ناموسی گردید. به عزّت و جلالم سوگند تو را به گونه‏ای عذاب کنم که هیچ یک از اعضاء دیگر را آن گونه عذاب نکرده باشم.»(3) و نیز فرمود: «نجاة المؤمن فی حفظ اللّسان؛(4) نجات و رستگاری انسان با ایمان در کنترل زبان است.» و از امام صادق(ع) نقل شده فرمود: «از حکمت‏های داود(ع) این بود که، خردمند کسی است که به زمان خود آشنا باشد، و به کار خویش سرگرم بوده، و زبانش را کنترل نماید. و امام باقر(ع) در تعریف شیعه فرمود: «شیعیان ما لال(مراقب شدید زبان) هستند.»(5)
در این راستا سخن بسیار است، از جمله سخن معروف لقمان حکیم است که بسیار سخنی حکیمانه و کامل می‏باشد، او می‏گوید: «من در عمر طولانی خودم با چهارصد پیامبر ملاقات و خدمت کردم، و از همه گفتار و نصایح آنها چهار سخن را برگزیدم: 1ـ هنگامی که در نماز هستی، حضور قلبت را حفظ کن 2ـ هنگامی که بر سر سفره هستی، گلویت را (از مال حرام) حفظ کن 3ـ هنگامی که به خانه دیگری رفتی چشم خود را (از نگاه به نامحرم) حفظ کن 4ـ هنگامی که در بین انسان‏ها رفتی زبانت را حفظ کن.»(6) با توجه دقیق به گزینش لقمان، به اوج اهمیت کنترل زبان پی‏می‏بریم، که به راستی سخن بسیار حکیمانه و عمیقی است، و از ارکان کلیدی چهارگانه برای سیر و سلوک عرفانی و اخلاقی خواهد بود.
در اینجا برای تکمیل این بخش نظر شما را به دو نکته جلب می‏کنم:
1ـ دوستی داشتم در نزاعی با همسرش، همسرش سخن رکیکی به او گفت او جواب رکیک‏تر داد، همسر ادامه داد او نیز با عدم کنترل زبان ادامه داد سرانجام دوستم عصبانی شد و پایه قلیانی را که در کنارش بود برداشت و به سوی همسرش پرت کرد، آن پایه به سر همسر خورد، ضربه مغزی شد و در نتیجه به قتل رسید. ضارب را دستگیر نموده پس از مدتی محکوم به اعدام شده و اعدام گردید، و چند کودک بی‏سرپرست به جای گذاشت. به راستی اگر آنها زبانشان را کنترل می‏کردند، به چنین خطر جبران ناپذیری گرفتار می‏شدند؟! آری زبان سرخ سر سبز می‏دهد بر باد.
2ـ مرحوم آیت اللّه شیخ محمد تقی ستوده (متوفی 1420 هـ.ق) استاد عالیقدر حوزه علمیه قم می‏فرمود: «من وقتی که افراد اصرار می‏کنند و موعظه‏ای می‏خواهند، می‏گویم: زبان! زبان! باید مواظب زبانتان باشید، خیلی انسان باید سنجیده حرف بزند مرحوم خوانساری (آیت اللّه العظمی سید احمد خوانساری، متوفی 1405 هـ.ق) طوری بود که اگر پنجاه سال با ایشان می‏نشستی، درباره کسی یک کلمه نمی‏گفت، یا خود را بر کسی ترجیح نمی‏داد... ایشان خیلی بر زبانش مسلّط بود. زبان حفظش لازم است، چون جرم زبان سنگین است امیرمؤمنان(ع) درباره زبان می‏فرماید: «جرمه صغیرٌ و جرمه ثقیلٌ؛(7) حجم و جسم زبان، کوچک است، ولی جرم و گناه آن بزرگ است.»
هشدارها و تعبیرهای معنی دار امامان(ع) پیرامون آفت و خطر زبان نیز طریق دیگری است که ما را برای کنترل آن تأکید می‏کند. مانند این که امام علی(ع) فرمود: «زبان کلب عقور(سگ گزنده) است، اگر آن را رها کنی می‏گزد.»(8) و در سخن دیگر فرمود: «زبان حیوان درّنده است که اگر کنترل نشود می‏درد.»(9) و نیز فرمود: «زبان تیری است که به خطا می‏رود(در هدف‏گیری خطا می‏کند) بنابراین مراقب آن باشید که شما را صید نکند.»(10) و امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه خداوند خواست بنده (ناشایسته‏اش) را رسوا کند، رسوایی او را در هرزگی زبانش قرار می‏دهد.»(11)
و امام علی(ع) فرمود: «انسان باید به زبانش افسار بزند، زیرا زبان عضو سرکش و چموشی است، خداوند تقوای هیچ بندهای را مفید نمی‏داند، مگر این که زبانش را کنترل کرده و افسار بزند.»(12)
از اهمیت کنترل زبان همین بس که مطابق روایات بسیار، از پیامبر(ص) و امامان(ع)، هنگامی که هر روز صبح فرا می‏رسد زبان به تمام اعضاء بدن نظر می‏افکند، و می‏گوید: صبح شما چگونه است؟ آنها در پاسخ می‏گویند: «اگر تو ما را به حال خود بگذاری حال ما خوب است.» سپس زبان را سوگند داده چنین می‏گویند: «خدا را خدا را! رعایت حال ما را بکن. چرا که ما به وسیله تو دارای پاداش و عذاب می‏شویم.»(13) از جمله
امام صادق(ع) فرمود: «ما من یومٍ الّا و کلّ عضوٍ من اعضاء الجسد یکفّر اللّسان یقول نشدتک اللّه ان تعذّب فیک؛(14) روزی نیست جز آن که هر عضوی از اعضاء تن در برابر زبان فروتنی کنند، و بگویند: تو را سوگند به خدا مبادا به سبب تو مشمول عذاب شویم.»
 

phalagh

مدیر بازنشسته
مجازات سخت عدم کنترل زبان

مجازات سخت عدم کنترل زبان

قبلاً در مورد کیفر شدید آنان که زبانشان را کنترل نمی‏کنند به مطالبی اشاره شد، برای آگاهی بیشتر در این راستا نظر شما را به چند روایت زیر جلب می‏کنم:
1ـ رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که پرچانگی کند، خطا و لغزش او فراوان می‏شود، و کسی که خطاء و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می‏شود و کسی که حیائش کم گردد، پرهیزکاریش کم می‏شود، و کسی که پرهیزکاریش کم گردد قلبش می‏میرد و داخل دوزخ می‏شود.»(15)
2ـ روزی پیامبر(ص) در موعظه خود به مردم فرمود: خدا بیامرزد بنده‏ای را که از گفتارش سود ببرد، و یا سکوت کند تا سالم بماند، زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد. آگاه باشید تمام سخنانی که از انسان صادر می‏شود، به زیانش است، مگر یاد و ذکر خدا،امر به معروف و نهی از منکر، و اصلاح بین مؤمنان. یکی از اصحاب به نام معاذ بن جبل گفت: «ای رسول خدا! آیا سخن گفتن هم چنان چیزی است که انسان بر اثر آن عذاب شود؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «و هل یکبّ النّاس علی مناخرهم فی النّار الّا حصائد السنتهم...؛(16) آیا چیزی جز درو شده‏ها (و محصول) زبان انسان را از ناحیه صورت به دوزخ می‏افکند؟ پس هر کس می‏خواهد از عذاب در امان باشد و سالم بماند مراقب زبان و گفته‏هایش باشد.»
استاد آیت اللّه مکارم شیرازی در شرح این جمله می‏نویسد: «معلوم می‏شود گناهانی که به سبب آنها انسان با صورت به جهنّم می‏رود، سینه یا پا و یا دست نیست، بلکه دست آوردهای زبان است. شاید چنین عذابی برای این باشد که وقتی کسی را به سبب گناهی به آتش دوزخ می‏افکنند، با آن عضوی که گناه کرده می‏اندازند، و لذا چون با زبان گناه کرده، با صورت او را به دوزخ می‏افکنند تا اول زبانش بسوزد زیرا همین زبان آتش‏ها را برافروخته و به انسانها توهین و اذیت‏ها کرده است. باید هر روز صبح که از خواب بیدار می‏شویم از خدا بخواهیم تا ما را از شرّ زبان حفظ کند، و شب هم وقتی به بستر می‏رویم، از گناهانی که به خصوص با زبان انجام شده استغفار کنیم، زیرا واقعاً انسان به سبب زبان در خطر عظیمی است.»(17)
3ـ امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «زلّة اللّسان اشدّ من جرح السّنان؛(18) کیفر لغزش زبان سخت‏تر از زخم و جراحت نیزه است.»
4ـ نیز فرمود: «پای انسان بر اثر ضربه‏ای که خورده خوب می‏شود، ولی ضربه زبان سرها را بر باد می‏دهد.»(19)
5 ـ نیز فرمود: «ربّ کلمةٍ سلبت نعمة؛(20)چه بسا یک کلمه (از زبان بی‏کنترل) موجب محرومیت از نعمتی خواهد شد.»
6ـ یکی از گناهان بزرگ زبان غیبت کردن است. از عذاب غیبت کننده همین بس که پیامبر(ص) فرمود: «کسی که مؤمنی را غیبت کند خداوند نماز و روزه او را تا چهل شبانه روز قبول نمی‏کند، مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.»(21)
نیز فرمود: در شب معراج گروهی را دید که با ناخن‏های خود صورت هایشان را می‏خراشند و مجروح می‏کنند. به جبرئیل گفتم این‏ها کیستند؟ گفت: این‏ها کسانی هستند که بر اثر عدم کنترل زبان، به غیبت و ریختن آبروی مردم پرداختند.»(22)
ولی کنترل زبان از غیبت به قدری ارزش دارد که پیامبر(ص) فرمود: «ترک الغیبة احبّ الی اللّه عزّ و جلّ من عشرة آلاف رکعةٍ تطوّعاً؛(23) ترک غیبت در پیشگاه خداوند متعال از انجام ده هزار رکعت نماز مستحبی محبوب‏تر و بهتر است.» آری آنچه که موجب ترک غیبت می‏شود، کنترل زبان است، و به راستی کنترل زبان چه نعمت بزرگی است که موجب آن همه الطاف و پاداش‏های ویژه الهی می‏گردد.
بر همین اساس وقتی که از امیرمؤمنان علی(ع) سؤال شد: «زیباترین آفریده‏های خداوند چیست؟ فرمود: سخن گفتن، و سپس سؤال شد زشت‏ترین مخلوفات خدا چیست؟ فرمود: سخن گفتن. سپس فرمود: با زبان و سخن گفتن، چهره‏ها سفید و نورانی می‏شود، و با همین سخن گفتن چهره‏ها سیاه می‏گردد.»(24) این مطلب ما را به یاد لقمان حکیم می‏اندازد، که مولایش روزی به او گفت: امروز برترین غذا را برایم فراهم کن، لقمان زبان گوسفندی را تهیه نموده و پخت و
نزد مولایش گذاشت. مولا در روز دیگر به او گفت: امروز بدترین غذا را برایم فراهم کن. لقمان باز زبانی تهیه نموده و پخت و نزد او نهاد. او پرسید: یک غذا چگونه هم بهترین و هم بدترین خواهد شد؟ لقمان گفت: زبان اگر به حق حرکت کند برترین عضو است و گرنه بدترین عضو خواهد بود.
7ـ حضرت علی(ع) فرمود: «من خاف النّاس لسانه فهو من اهل النّار؛(25) شخصی که مردم از گزند زبان او بترسند، آن شخص اهل جهنّم است.»
 

phalagh

مدیر بازنشسته
2ـ عادت دادن زبان به درست‏گویی

2ـ عادت دادن زبان به درست‏گویی

در فراز مذکور از دعای امام عصر(عج) چنین آمده: «خدایا زبان‏های ما را به صواب (درست گویی) استوار ساز.» واژه صواب در موردی گفته می‏شود که چیزی با حق اصابت کند، و هیچ‏گونه باطلی به آن راه نیابد. بنابراین مسأله استواری زبان به صواب به این است که آن را به درست گویی و حرف حق زدن عادت دهیم، به گونه‏ای که هرگز به ناصواب و به باطل‏گویی حرکت نکند، چنین کاری نخست بستگی به کنترل زبان از انحراف دارد، که بحث آن گذشت، دوم این که زبان را به راستی و درستی و حق‏گویی عادت دهیم به گونه‏ای که جز درستی به چیزی حرکت نکند. ما وقتی که به قرآن واژه قَول مراجعه کرده و دقت می‏کنیم می‏بینیم به ما می‏آموزد که سخن گفتن آدابی دارد، و باید حساب شده و سنجیده باشد، گاه می‏فرماید: «ولیقولوا قولاً سدیداً؛(26) و سخنی استوار و درست بگویند.» «و قولوا قولاً سدیداً؛(27) و سخن استوار و درست بگویید.» این دستور همان است که در دعای امام عصر(عج) آمده «و سدّد السنتنا؛زبان‏های ما را استوار گردان.» و گاه می‏فرماید: «قولاً معروفاً؛(28)سخن نیک و زیبا بگویید.»
و گاه می‏فرماید: «قولاً کریماً؛(29) بزرگوارانه و مهرانگیز سخن بگویید.» و گاه می‏فرماید: «قولاً لیّناً؛(30) نرم و با ملاطفت سخن بگویید.» و گاه می‏فرماید: «قولاً میسوراً؛(31) با نرمش و مهربانی با آنها سخن بگو.» و گاه می‏فرماید: «قولاً بلیغاً؛(32) با سخن شیوا و زیبا با آنها حرف بزن.» از این تعبیرات فهمیده می‏شود که باید زبان در سخن گفتن در موارد و جاهای گوناگون، به طور کامل مراقب باشد، و آداب را بشناسد و رعایت کند تا به آفات گرفتار نگردد.
و حتماً باید زبان را به آداب خوش کلامی و زیبا سخن گفتن، که یک نوع هنر است عادت داد، چنان که در روایت آمده: پیامبر(ص) سوار بر مرکبی بود، شخصی افسار آن را به دست گرفته بود و می‏کشانید، در این هنگام آن شخص از پیامبر(ص) پرسید: «بهترین کارها چیست؟» پیامبر فرمود: «اطعام الطّعام و اطیاب الکلام؛(33) بهترین کارها غذارسانی به مردم، و خوش گویی و زیبا سخن گفتن است.»
امام سجاد(ع) در بیان حقوق اعضاء، در مورد حق زبان می‏فرماید: و اما حق زبان آن است که او را از دشنام و زشت‏گویی برحذر داری، و به نیک گفتاری عادت دهی، و او را آمیخته با ادب به حرکت درآوری، و افسار آن را جز در موارد منافع دین و دنیا نگهداری، و از پرچانگی بازداری، و از بیهوده‏گویی دور نمایی... زیبایی عقل و خرد به نیک زبانی و درست سخن گفتن بستگی دارد.»(34)
باید توجّه داشت که اصلاح زبانی و عادت دادن آن به نیک گویی بستگی به تفکّر و تدبّر دارد، یعنی انسان قبل از سخن گفتن، اندکی فکر کند تا سنجیده و آگاهانه و خردمندانه سخن بگوید. برای تحقق این موضوع باید به خطرات زبان و پیامدهای آن توجه جدی کند، و مسأله سکوت را برای مهار زبان رعایت نماید، و کم گویی را از صفات خود قرار دهد، و نتیجه سخن را با ترازوی عقل و خرد ارزیابی نموده آنگاه تصمیم به سخن بگیرد. بر همین اساس پیامبر(ص) فرمود: «انّ لسان المؤمن وراء قلبه... و انّ لسان المنافق امام قلبه...؛(35) زبان مؤمن در پشت قلب او قرار دارد، هنگام سخن گفتن نخست می‏اندیشد، سپس آن را با زبانش امضاء می‏کند، ولی زبان منافق در جلو قلب او است، یعنی هنگام سخن گفتن، بدون اندیشه آن را با زبانش امضا می‏کند.»
علامه مجلسی(ره) می‏گوید: «بعضی از اصحاب رسول خدا(ص) سنگی را به دهانش می‏گذاشت، هرگاه می‏خواست سخن بگوید به اندازه بیرون آوردن سنگ از دهانش فکر می‏کرد که آیا سخنش برای خدا و در راه خدا و مورد خشنودی خدا است، و بسیاری از اصحاب و تربیت شدگان
پیامبر(ص) هنگام سخن گفتن همچون شخص غرق شده نفس می‏کشیدند(یعنی در فشار بودند که درست سخن بگویند) و همچون افراد بیمار سخن (را با آرامش) می‏گفتند، چرا که سخن درست سبب نجات انسان از هلاکت است. خوشا به سعادت کسی که به شناسایی عیوب و درستی گفتار توفیق یافته، و به ارزش سکوت(کنترل زبان) و نتایج درخشان آن آگاهی یافته است.» علامه مجلسی در ادامه سخن درباره ربیع بن خثیم (خواجه ربیع که در مشهد مقدس مدفون است) می‏نویسد: وی هر روز صبح کاغذی را نزد خود می‏نهاد، و تا شب هر سخنی می‏گفت در آن کاغذ می‏نوشت. وقتی که شب فرا می‏رسید آن سخنان را محاسبه می‏کرد تا ببیند چقدر نیک وچقدر بد بوده است، سپس می‏گفت: «آه و وای! آنان که سکوت کردند و زبانشان را نگهداشتند نجات یافتند، ولی دیگران زیان کردند.»(36)
 

phalagh

مدیر بازنشسته
3ـ زبان یا برترین وسیله برای آگاهی بخشی

3ـ زبان یا برترین وسیله برای آگاهی بخشی

سومین ویژگی زبان که از دعای امام عصر (عج) استفاده می‏شود، استواری زبان به آموختن و حکمت آموزی است. یعنی زبان استوار و الهی زبانی است که علاوه بر کنترل از گناه و علاوه بر درست گویی، وسیله‏ای برای تبیین حقایق و آموزش و پرورش و آگاهی بخشی و اطلاع رسانی صحیح گردد. واژه حکمت در اصل از ماده حَکَم (بر وزن حرف) به معنی منع است، و از آنجا که علم و دانش و تدبیر که از معانی حکمت است، انسان را از کارهای خلاف باز می‏دارد، به آن حکمت می‏گویند. حکمت دارای معانی بسیار و مفهوم گسترده است، از جمله: معرفت،شناخت اسرار، آگاهی از حقایق و وصول به حق از نظر گفتار و عمل و تلاش، و نیز به معنی نور الهی آمده که انسان در پرتو آن از تاریکی گمراهی‏ها، و از وساوس شیطان نجات می‏یابد، و به طور کلی حکمت بر دو گونه است: 1ـ حکمت نظری 2ـ حکمت علمی. حکمت به قدری ارزشمند
است که خداوند می‏فرماید: «ومن یؤتی الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً؛ به کسی که دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است.»(37)
امیرمؤمنان علی(ع) می‏فرماید: «قلب خود را با موعظه زنده بدار، و به وسیله نور حکمت نورانی کن»(38) و نیز می‏فرماید: «حکمت گمشده مؤمن است، آن را اگر چه از ناحیه منافقان باشد دریافت کن.»(39)
کوتاه سخن آن که به فرموده حضرت عیسی(ع): «به حق به شما می‏گویم که خورشید وسیله روشنی هرچیز است، و حکمت مایه روشنی هر روح و روان است، و پرهیزکاری سرلوحه هر حکمت است.»(40)
نتیجه این که طبق دعای امام عصر(عج) باید زبان را علاوه بر درستی، به حکمت استوار ساخت.
توضیح آن که: زبان از بزرگترین نعمت‏های الهی است، واز شگفت‏انگیزترین اعضای بدن می‏باشد که نقش به سزایی در سلامتی و امکانات کاربردی انسان را دارد، و در میان فواید زبان، از همه مهم‏تر سخن گفتن آن است که با حرکات سریع و پیاپی و منظّم و جست و خیز زبان در جهات ششگانه انجام می‏گیرد، و استعداد انسان به تکلّم به وسیله زبان از عنایت‏های خاص الهی است، و این مطلب با مقایسه با آدم لال به خوبی روشن می‏شود. بنابراین طبق قانون لزوم شکر نعمت‏ها، باید شکر نعمت زبان را به جا آورد، و شکر کامل آن به این است که آن را کنترل نموده و به درست گویی و تعلیم و آموزش ارزش‏ها عادت داد. قابل توجه این که نقش زبان به قدری در اصلاح ایمان و استواری قلب بسیار است که پیامبر(ص) فرمود: «لایستقیم ایمان عبدٍ حتّی یستقیم قلبه، و لایستقیم قلبه حتّی یستقیم لسانه؛(41) ایمان کسی استوار نمی‏شود مگر این که قلب او استوار و استقامت یابد، و قلب او استوار نیابد مگر این که زبانش استوار گردد.»
برای تکمیل این مطلب، نظر شما را به این سخن جالب پیامبر(ص) جلب می‏کنم: آن حضرت فرمود: «خداوند و فرشتگان و همه مخلوقات حتی مورچه در لانه‏اش، و ماهی در دریا بر معلّم و گوینده درس‏های نیک صلوات و درود می‏فرستند.»(42)
نیز فرمود: «معلم و آموزگار نیکی‏ها مشمول استغفار همه موجودات زمین، و ماهیان دریا و زندگان فضا و همه اهل آسمان‏ها و زمین است.»(43) روشن است که ابزار مهم آموزش کارهای نیک، زبان است. نتیجه این که باید از زبان برای تعلیم حکمت و آگاهی بخشی اکثر استفاده را نموده تا به پاداش‏های عظیم رسید.
پی‏نوشت‏ها:ـــــــــــــــــــــــ
44. المحجة البیضاء، ج 5، ص 194.
45. همان، ص 207.
46. اصول کافی، ج 2، ص 115.
47. همان، ص 114.
48. همان، ص 116 و 113.
49. المواعظ العددیه شیخ حرّ عاملی، ص 142.
50. ستارگان حرم، ج 12، ص 62.
51. بحارالانوار، ج 71، ص 287.
52. همان، ص 29.
53. غررالحکم؛میزان الحکمة، ج 8، ص 498.
54. بحارالانوار، ج 78، ص 228.
55. نهج البلاغه، خطبه 176.
56. اصول کافی، ج 2، ص 115.
57. همان.
58. همان.
59. نهج البلاغه، حکمت 349.
60. بحارالانوار، ج 77، ص 178.
61. انوار هدایت، ص 73.
62. غررالحکم.
63. بحارالانوار، ج 71، ص 287.
64. همان، ج 75،ص 259.
65. تنبیه الخواطر، مجموعه ورّام، ص 93.
66. بحارالانوار، ج 75،ص 261.
67. تحف العقول، ص 154.
68. سفینة البحار، ج 2، ص 510(واژه لسن).
69. سوره نساء، آیه 9.
70. سوره احزاب، آیه 70.
71. سوره بقره، آیه 235.
72. سوره اسراء، آیه 23.
73. سوره طه، آیه 44.
74. سوره اسراء، آیه 28.
75. سوره نساء، آیه 63.
76. بحارالانوار، ج 71، ص 312.
77.تحف العقول، چاپ جدید، ص 448.
78. المحجة البیضاء، ج 5، ص 195.
79. بحارالانوار، ج 71، ص 284.
80. سوره بقره، آیه 269.
81. نهج البلاغه، نامه 31.
82. همان، حکمت 80.
83. تحف العقول، ص 618.
84. بحارالانوار، ج 68، ص 287.
85. کنزالعمّال، حدیث 28736.
86. بحارالانوار، ج 2، ص 17.
 
بالا