کلاس معارفه و آشنایی با دنیا قبل تولد انسان
می گما کاش خدا قبل اینکه ما آدما رو به روی این زمین خاکی می فرستاد قبلش یه کلاس آشنایی و معارفه با وضع کشورو نوع حکومت حکمرانان جایی که قراره روش پا به زمین بزاریم می گذاشت چرا؟
خب دیگه اون موقع تکلیف مام از همون ابتدا روشن میشد
چیه یه مثلا بگم
باشه
ببین فرض کن دوتا کشور داریم تو یکیش همه چی برمبنای قانون و کرامت و حرمت انسان و ارزشهای اخلاقی بنا نهاده شده مقام و جایگاه هر انسانی هم برمبنای لیاقت – تلاش و میزان دانش و علمی که کسب کرده تعیین میشه
اما تو کشور دومی
تو این کشور همه چی برمبنای دروغ و بی قانونی و تهمت و افترا وهوچی گری استواره
تو همچین کشوری هیچ چیز و هیچ کس تو جایگاه خودش نیس ( مثلا اگه ببینی یه روز یه عمله رفت شد شاه و حاکم یا یه استاد و دانشمند داره تو گوشه خیایبون پینه دوزی می کنه نباس شاخ دربیاری)
همه ارزشها در عمل ضد ارزش و کارکردشان فقط در مقام حرف و سخنرانی و تبلیغ هستش
حالا مطمئنا کسی که یه فرد لاابالی و بی لیاقت و بی سواد و.......... است اگه بخواد تو کشور اولی قدم به دینا بزاره خیلی زود از طرف جامعه پس زده میشود و فوقش تو مشاغل خیلی پست بکار گمارده می شود
درست عین این بلا سر فردی که خیلی کاردان و با لیاقت و باشعور و راستگو هستش تو کشور توصیف شده دومی میاد
البته این قضیه رو می تونیم از یه بعد دیگه هم نیگا کنیم
مثلا حتما دیدید یا شنیدید یا خوندید که می گن فلانی صد سال از زمانه خودش عقب تر یا جلوتره
کاش میشد آدمای هر کشور رو براساس شعور و فرهنگ و میزان پیشرفت فکری و کاردانی و مهمتر از همه میزان راستگویی دسته بندی کرد و آدمایی رو که سرشون به تن شون می ارزه رو تو یه کشور یا قاره جکعشون کرد و افرادحیف نون و بی سواد و بی شعور و فاسد و متحجر و دروغگو و......... رو تو یه کشور یا قاره دیگه !
این جوری مطمئنا در دراز مدت آدمای کشور پیشرفته می تونستند با تکیه بر عقل و شعور خودشون بر آدمای متحجر و بی عقل و خرافاتی غلبه کنن و کل دنیا از دو قطبی گری خلاص میشد و خب دیگه نیازی به منجی و امام زمان و اینا هم نبود
می گما کاش خدا قبل اینکه ما آدما رو به روی این زمین خاکی می فرستاد قبلش یه کلاس آشنایی و معارفه با وضع کشورو نوع حکومت حکمرانان جایی که قراره روش پا به زمین بزاریم می گذاشت چرا؟
خب دیگه اون موقع تکلیف مام از همون ابتدا روشن میشد
چیه یه مثلا بگم
باشه
ببین فرض کن دوتا کشور داریم تو یکیش همه چی برمبنای قانون و کرامت و حرمت انسان و ارزشهای اخلاقی بنا نهاده شده مقام و جایگاه هر انسانی هم برمبنای لیاقت – تلاش و میزان دانش و علمی که کسب کرده تعیین میشه
اما تو کشور دومی
تو این کشور همه چی برمبنای دروغ و بی قانونی و تهمت و افترا وهوچی گری استواره
تو همچین کشوری هیچ چیز و هیچ کس تو جایگاه خودش نیس ( مثلا اگه ببینی یه روز یه عمله رفت شد شاه و حاکم یا یه استاد و دانشمند داره تو گوشه خیایبون پینه دوزی می کنه نباس شاخ دربیاری)
همه ارزشها در عمل ضد ارزش و کارکردشان فقط در مقام حرف و سخنرانی و تبلیغ هستش
حالا مطمئنا کسی که یه فرد لاابالی و بی لیاقت و بی سواد و.......... است اگه بخواد تو کشور اولی قدم به دینا بزاره خیلی زود از طرف جامعه پس زده میشود و فوقش تو مشاغل خیلی پست بکار گمارده می شود
درست عین این بلا سر فردی که خیلی کاردان و با لیاقت و باشعور و راستگو هستش تو کشور توصیف شده دومی میاد
البته این قضیه رو می تونیم از یه بعد دیگه هم نیگا کنیم
مثلا حتما دیدید یا شنیدید یا خوندید که می گن فلانی صد سال از زمانه خودش عقب تر یا جلوتره
کاش میشد آدمای هر کشور رو براساس شعور و فرهنگ و میزان پیشرفت فکری و کاردانی و مهمتر از همه میزان راستگویی دسته بندی کرد و آدمایی رو که سرشون به تن شون می ارزه رو تو یه کشور یا قاره جکعشون کرد و افرادحیف نون و بی سواد و بی شعور و فاسد و متحجر و دروغگو و......... رو تو یه کشور یا قاره دیگه !
این جوری مطمئنا در دراز مدت آدمای کشور پیشرفته می تونستند با تکیه بر عقل و شعور خودشون بر آدمای متحجر و بی عقل و خرافاتی غلبه کنن و کل دنیا از دو قطبی گری خلاص میشد و خب دیگه نیازی به منجی و امام زمان و اینا هم نبود