کامران رسول زاده

[RZGH]

دلم گرفته باشد و تو نباشی،
و من جایی،میان سطرهای این شعر
مرده باشم،
دلت که گرفت،
این شعر را بخوان،
من
جایی،میان سطرهای این شعر
مرده ام..

 

[naghmeirani]

باید از درد به خودم بپیجم،
فکر کنم
کسی دارد موهای تو را می بافد...!!

 

[naghmeirani]

زیبایی تو اتفاق کمیابی ست

که در قاب خالیِ روی دیوار افتاده،

تو از عکست هم زیباتری...!

 

[RZGH]

از موهای تو
شعر می بافم
و می ریزم روی شانه ات...
حالا
همین که از سطر بعدی
باد می وزد...
افسوس...
همیشه
تو را به باد می دهم...

 

[RZGH]

جانِ این بوسه را
به لب رسانده ای،
بس که
لبالبِ این شعر
پرسه می زنی...

 

[RZGH]

حیف که روی تو غیرت دارم،
وگرنه روسریت را از همین سطر
باز می کردم
که همه ببینند
چه خیالی بافته ام
از موهات...

 

[RZGH]

تو بعد از کشف الکل
شاعرانه ترین کشف بشری،
من از سرودن تو
مست می شوم...

 

[RZGH]

تو می توانستی تاج سرم باشی
که انگار من پادشاه عاشقان جهانم
و تو ملکه ی رشک برانگیزِ شعرها...
چه فایده،
حالا هر دو آدم هایی معمولی هستیم...

 

[RZGH]

تکلیف مرا معلوم کن!
از نبودن توست که این همه می نویسم؟
یا از بودنت؟
چقدر از تو بنویسم
که تکلیفم معلوم شود...؟

 

[RZGH]

به من نه،
دست کم به این آدم ها
که خیال می کنند
تو در توهمات منی،
خودت را نشان بده!

 

[RZGH]

این اواخر به من فکر می کنی
و دلت برایم تنگ می شود!
کاش زنده بودم و
این روزها را
می دیدم...

 

[RZGH]

تو هرشب،
اتفاقی،
می افتی بین شعرهام..
و از روی نعشِ شاعری شبیه من
که تو
آخرین سروده اش بوده ای
رد می شوی

 

[RZGH]

آسمان عزیز!
کمی آرام بگیر،
من هی می خواهم فراموش کنم،
تو هی...
اسم این کار تو باران نیست...

 

[RZGH]

تمام دنیا
محله ی کوچکی ست
که تو در آن متولد می شوی
و من
میان بازیِ بچه های محله
به عشق تو
پیر می شوم..

 

[RZGH]

پنجره را باز کن،
همه چیز را به باد گفته ام...

 

[RZGH]

نوشتن می تواند آدم را بکشد
همیشه
دارم از تو می نویسم...

 

[RZGH]

جهــان چيــزي شبيــه مــوهــاي تــوســت!سيــاه و ســرکــش و پيچيــده!

خيــال کــن چــه بــي بختــم مــن،
کــه بــه نسيــمي حتــي،
جهــانــم آشــوب مــي شــود . . .

رفتنت،
موسیقی غمناکی ست،
که از نگاهم می شود خواند،
تمام خطوط ذهنم،
حامل توست...

 

[RZGH]

هم من،
هم تو،
هم همه ی همهمه ها،
همه می دانستند..
من از همه که دلگیرم هیچ،
از تو هم،
هیچ...

 

[RZGH]

به کسانی که باور نمی کنند
تو با منی
بگو
صبح ها بیایند
و توی آینه ی خانه مان ببینند
که سرت روی شانه ی من است...

 

[RZGH]

میان نوشته های من
آن چنان غرق زیباییِ خودت شده ای
که نمی بینی مرا انگار،
که رو به روی تو
این طرفِ شعر
ایستاده ام...

 

[RZGH]

دموکراسی را از نگاه تو یاد گرفتم، مرا هم مثل خودَت ندیدی...

 

[RZGH]

اسمش را خودکشی نگذار، حتی نهنگی مثل من که عمق اقیانوس را دیده دلش برای سواحل تو تنگ می شود... کامران رسول زاده

 

[RZGH]

وصیت کرده ام
بعد از من،
کسی شبیه خودم
عاشقت شود،
و نگذارد
دست کسی بیافتی...
که مثل خودم
عاشقت شده...

 

[RZGH]

لا اقل بگو
به ترکیب شعر های من دست نزند!
تا کی هر روز
موهایت را مرتب کنم؟...

 

[RZGH]

این آرایش جدیدت در شعرهام
همه چیز را به هم ریخته،
لا اقل موهایت را ببند،
که شعرهام به باد نرود...

 

[mani24]

زیبائی تو هر روز
زنی ست
که حواس خیابان را پرت می کند
وزیر می گیرد
مردی را
که حواسش به توست

 

[mani24]

تنهائی
صدای آکاردئونی ست
که هیچ وقت نمی فهمیم
از کجای خیابان می آید...

 

[RZGH]

گریه نکرده ام،
از وقتی نیستی
هی گرد و خاک
می رود توی چشمم..

 

[RZGH]

قلبم نمی تپد،
تپانچه ات کجاست؟...

 

[RZGH]

در جهان من
چیزی مقدس تر از چشمان تو نیست
نه حتی خدایان می توانند
به اصالت چشمانت باشند...
به همین مقدسات سوگند
که جهان
بی چشمهات
کفرِ مکرری ست
که با دستانِ خودم خلق می کنم
هر روز...