[کارگاه های هنری] - کارگاه مجسمه سازی و آثار سه بعدی

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



با عرض سلام به دوستان خوبم:gol:

در این تاپیک شما فقط میتوانید مقالات و آثار مجمسه سازی، آثار سه بعدی و حجمی از هر دوره و هر گرایش و ملیتی و.... را ارائه دهید.

با تشکر فراوان
در پناه خدا سربلند و موفق باشید
data_art





سفالگری ساختن ظروف با گل است و به ظرف ساخته شده از این طریق سفال می‌گویند. از مشهورترین سفالینه‌ها می‌توان به کوزه و پیاله سفالین اشاره کرد. قبل از رواج شیشه سفالینه‌ها رایج ترین مظروفات بشر بودند. مرغوب ترین خاک در صنعت سفالگری خاک رس می‌باشد که بدلیل وجود مقادیر بالای آهن در آن، به رنگ سرخ است. سفالگری از نخستین صنایع بشر می‌باشد.خاستگاه آن را گر چه به درستی آشکار نیست ولی از روی یافته‌های کهن سرزمین باستانی سومر می‌دانندوالبته به تازگی کشف تمدن جیرفت تردیدهایی در مورد این نظریه ایجاد کرده است .تمدن معروف به کنار صندل که طبق اخرین کاوشها قدمت ان به شش هزار سال پیش می‌دانندولوحی که در جیرفت کشف شد برای مطالعه به امریکا وفرانسه فرستاده شد که توسط استادان شیکاگو و پاریس رمزگشایی شد که نتایج نشان داد این منطقه ۳۰۰ سال از خط نوشتاری تمدن شوش قدیمی تر است.

ساختن ظروف سفل متعلق به زمانی است که انسان در دشت زندگی می‌کرد و روستای اولیه شکل گرفته‌است و یکجا نشینی بوده‌است. این ظروف معمولا برای نگهداری مواد غذایی ساخته شده‌است. ظروف سفالی خاصیت فاسد نشدنی دارد اما از سویی به دست آوردن این ظروف امکان تعبیر و تفسیر بخشهای مهمی از زندگی انسانهای اولیه را فراهم آورده‌است. مراحل ساخت و تحول ظروفهای سفالی عبارتند از:
دست ساز
چرخ ساز که به صورت کند وتند​
ساختن ظروف سفالی به شکل مجسمه یا حجم‌های ترکیبی، یعنی علاوه بر حفظ کاربری ظروف سفالی آنها را به شکل مجسمه‌هایی از حیوانات یا حجم‌های ترکیبی، که نشانه‌گر نوع نگرش آنها به جهان هستی است می‌ساختند. مطالعه در مورد زمان آغاز و پیدایش خط بدون بررسی نقوش حک شده روی ظروف سفالی امکان پذیر نبوده‌است. به ویژه ظروف مربوط به هزاره‌های ۵ و ۶ پیش از میلاد در این میان نقش غیر قابل انکاری دارد.

واقع گرایی انسان اولیه در هنر از آغاز نقاشیهای غار تا به تصویر کشیدن گیاهان، حیوانات و انسان، بر روی ظروف سفالی تا آغاز خط و کتابت یک پروسهٔ طولانی است. تا زمانی که سفالگری دست ساز بوده‌است. دید واقع گرایانه به نقوش حکمفرما است. یعنی خط تصویر نگار علی رغم آغاز شدن از بین النهرین که از مصر با هیروگلیف به اوج رسیده‌است. روند تحول نقوش روی سفال که نهایتا به اختراع خط اندیشه‌نگار یا ایدئوگرام می‌انجامد. روندی چند هزار ساله‌است که تا پیش از هزاره پیش از میلاد، یعنی زمان سفالهای دست ساز بوده‌است. از اوایل هزارهٔ دوم قبل از میلاد نقوش روی سفالها علاوه بر این که مشاهدات را نشان دهد. با اشارات هم همراه بوده‌اند. از هزاره دوم پیش از میلاد خط اندیشه نگار شکل گرفته‌است. خطی که رمز آلود است، خلاصه‌تر است و سریعتر نوشته می‌شود.

در ایران قدمت سفالینه‌ها به بیش از ۱۰٬۰۰۰ سال می‌رسد.
کهنترین ظرفی که در ایران یافت شده‌است، ظرف سیاه دود آلودیست که هـمانند قدیمی ترین ظروف سفالی است کهن در جاهـای دیگـر پیدا شده‌است. نخستین ظرفهای سفالی که با روش کربن 14 تاریخ آن بـدست آمده و متعـلق به هـزاره چهارم پیش از زایش مسیح است در میانرودان یافت شده‌است. کهنترین سفالی که در ایران یافت شده متعلق به هـمان دوره‌است. این ظرف دست ساز نسبتـاً ابتدایی به دنـبال خود ظرفی سرخ با لکـه‌های سـیـاه نـاشی از پـخـت ناقـص داشـت. پـیـشرفت فـنی در حرفه کوزه گری سبب بوجود آمدن سبک جـدیـدی شد، این سبک با تغییرات و وقفه‌هایی که داشت بیش از ۲۰۰۰ سال در بعـضی از مناطق فلات ایران دوام کرد.

از اوایل هزاره پیش از میلاد ما شاهد ظرفهای سفالی ساخته شده در فلات مرکزی ایران در مناطق کوهستانی زاگرس هستیم. مانند تپه گیان و گودین تپه یا ظروف منقوش فارس و خوزستان در مناطق کوهستانی زاگرس دیده شده‌است. تنها دلیل این امر این بوده‌است: از آنجایی که زنان عمده ترین تولید کنندگان سفال بوده‌اند با ازدواج به قبایل متعلق به همسران خود مهاجرت کرده و به این ترتیب تکنیک ساخت ظروف سفالی و تزیین آن را به مناطق دیگر منتقل می‌کردند.

در شش هزار سال پیش از میلاد اولین نشانه پیدایش کوره پخت درصنعت سفال دیده می‌شود و در سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد چرخ سفالگری ساده‌ای که با دست حرکت می‌کرد ساخته شد. پیدایش چرخ سفالگری تحوّل بزرگی را درین صنعت بوجود آورد.

از آغاز نیمه سده گـذشته باستان شناسان تعـداد زیادی ظروف سفالی و اشیاء دیگـر در منطقه‌ای از مشرق ایران تا عراق و از قفقاز با دره سند را از زیر خاک بیرون آوردند. سفالهـای پـیش از تاریخ که در این مـنطقه وسیع یافت شده در شیوه و سبک ساختـن تـقـریـبا با مخـتصر تـغـیـیر یکـنواخت و در سطح فـنی بطرز اعـجاب انگـیزی پـیـشرفـته‌است. نخستین نمونه‌های آن از شوش در ایلام که نخستین سکونت گـاه ایرانیان در پای فلات ایران بود بـدست آمد. سـفالهـای شوش نه تـنهـا مربوط به خود شوش است بلکه سفالینه‌هـایی که از تپه موسیان در ۱۶۰ کیلومتری شوش و از سومر و تـل حلف در عراق و از شمال غربی هندوستان و بلوچستان، یا از فلات ایران در تپه گیان و تپه حصار و تورنگ تپه و تپه سیلک، یا در بخش شرق تا آنائو که امروز در ترکستان روسیه‌است جزو طبقه سفالهای شوش نامیده می‌شود.

سفالهـایی که بـنام شوش نخست معـروف است مـتعـلق به زمانی است که از ۳۵۰۰ تا در حدود ۲۵۰۰ پـیش از میلاد مسیح می‌باشد. در اینجا باید متـذکـر شد که مردمانی با تـمدن نوسنگـی نیز در ایالت کانسوی چین پـیدا شدند و ظروف سفالی آنهـا ویـژگـیهـایی هـمانـند ظروف سفالی شوش از لحاظ روش و فن تولید دارد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سفال یکی از قدیمیترین ساخته های دست بشر است که در تمام طول عمر وی از قدیمیترین ایام تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است . به این جهت درگاهنگاری دورانهای پیش از تاریخ نقش مهمی دارد. ساخت سفال با گذشت زمان به نسبت تغییر فرهنگهای پیش از تاریخی و تجربه اندوزی اقوام بشری از نظر جنس، فرم، رنگ و نقش دچار تغییراتی چشم گیر شده است. این تغییرات عاملی تعیین کننده در تقسیم بندی انواع سفالهای پیش از تاریخی و بعد از آن در مورد چگونگی ساخت اولین سفال بدست انسان نظرات مختلفی ارائه شده است. عده ای ریشه سفال را در صنعت سبد بافی می دانند و معتقدند برای اولین بار گلهای اندود کننده کف سبدهای گیاهی پس از خشک شدن و یا قرار گرفتن در آتش و سوختن چوبهای سبد، الهام بخش سفال سازی بوده است. عامل پیدایش صنعت سفال سازی هر چه باشد در این مورد شکی نیست که سفالهای اولیه دست ساز و خشن و ماده چسبندگی آنها شن و گیاهان خرد شده بود است.​

در حدود ده هزار سال پیش که انسان‌های ساکن بین النهرین زندگی غار نشینی و دوران جمع آوری غذا را پشت سر گذارده و به دوران تولید غذا شروع نموده بودند و در پهنه دشت بصورت اجتماعات اولیه کشاورزی مستقر شده بودند، تمدنی را بوجود آوردند که از مشخصات آن ساخت سفال های ظریف و زیبای نخودی و قرمز رنگ است. این تمدن همراه با خصوصیات دیگر آن در این منطقه شکوفا گردید و به تدریج در دنیای پیش از تاریخ در منطقه وسیعی گسترش یافت. آثار و بقایای این نوع سفال از شرق دریای مدیترانه تا دره رود سند در حفاری های باستان شناسی در مناطق باستانی آشکار گردیده است.

یکی از سنتهای مشخص سفالگری فلات ایران سفال قرمز رنگ منقوش می باشد که در طول هزاره های ششم و پنجم ق.م. در حاشیه کویر در فلات مرکزی ایران شکل گرفت و متداول شد. این سفال ها دست ساز و برنگ قرمز و دارای خمیری مخوط با پودر شن یا گیاهان خرد شده می باشد. این نوع سفال طی حفریات باستان شناسی از محوطه های باستانی چشمه علی، قره تپه شهریار ، اسماعیل آباد ، تپه زاغه ، سیلک و حصار شناسائی شده اند.​

مهم‌ترین تحمل در صنعت سفالگری که این صنعت را بکلی دگرگون ساخت اختراع چرخ سفالگری است که در هزاره چهارم ق.م. اتفاق افتاده سفالگران ابتدا از چرخهای کند گردش یا بطئی استفاده کرده و سپس به چرخهای پرسرعت و تند گردش که امروز نیز مورد استفاده کارگاههای سفالگری سنتی است دست یافتند.​
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لالجین یکی از شهرهای شهرستان بهار در استان همدان است. این شهر به عنوان مرکز تولید سفال و سرامیک خاورمیانه شناخته شده‌است. هشتاددرصد از جمعیت شهر لالجین به پیشهٔ سفالگری و سرامیک‌کاری اشتغال دارند.

بی‌شک لالجین از مراکز عمده ساخت سفال و سرامیک ایران و جهان به شمار می‌رود و محصولات هنرمندان سخت‌کوش آن علاوه بر شهرهای دور و نزدیک ایران به بسیاری از کشورهای دیگر صادر می‌شود. سفالینه‌های ساخت لالجین بسیار متنوع است و انواع ظروف تزئینی و مصرفی را شامل می‌گردد (کارگاههایی که در زمینه ساخت سفال و سرامیک فعالند، طبق آمار اتحادیه صنف سفال و سرامیک (آبان ۱۳۸۵) بالغ بر ۶۸۳ واحد است).در سالهای اخیر به علت تفاوت نسبی در عرضه و تقاضا و دشواری ساخت مصنوعات سفالین و نیز کاهش یا عدم کاربرد برخی از سفالینه‌ها تمایل به ساخت ظروف تزئینی بیشتر شده‌است و خطر نابودی، بعضی از شاخه‌های سفالگری را تهدید می‌کند.

تعدادی از هنرمندان لالجینی به نقاشی بر روی سفالینه‌ها اشتغال دارند. نقاشی بر روی سفال به دو قسمت است:
الف) کار با رنگهای غیر کوره‌ای (پلاستیکی و روغنی)
ب) استفاده از رنگهای کوره‌ای.​

متأسفانه جنبهٔ هنری سفالینه‌های نقاشی شده (در هر دو قسمت) در این شهر چندان مطلوب نیست و از این لحاظ توان رقابت با ظروف منقوش شهرهایی همچون [میبد] را ندارد. گرچه پیش از این(حدوداً قبل از دههٔ پنجاه) نقاشی با رنگهای ثابت بر روی ظروف (اصطلاحاً رولعابی) وضعیتی مطلوب داشت. - فرشبافی نیز در زمرهٔ صنایع دستی این شهر قرار دارد. البته فرشهای بافت لالجین و شهرها و روستاهای مجاور را نمی‌توان از لحاظ کیفیت و کمیت با مناطقی که در این صنعت معروفند، مقایسه کرد. پیش از این بافت گلیم و جاجیم نیز در این شهر رایج بود؛ اما متأسفانه این دو صنعت تقریباً به فراموشی سپرده شده‌است.​

تأسیس شرکت سهامی ظروف لالجین نتیجهٔ تلاش حاج‌محمودزیرک از اهالی همدان بوده‌است (در حدود سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۲). شرکت سهامی در مهر سال ۱۳۱۵ گشایش یافت و پایه‌گذار آن مرحوم حاج‌محمدجوادزیرک بود. این شرکت تا سال ۱۳۴۲ فروش سفال لالجین را در انحصار داشته‌است و سفالگرانی که در بیرون از شرکت کار می‌کرده‌اند، می‌بایست محصولات کارگاههای خود را به این شرکت تحویل می‌دادند تا پس از درجه‌بندی به فروش برسد. پس از مرگ محمدجوادزیرک سرپرستی شرکت به فرزندش حسین زیرک سپرده شد.
مرحوم محمدجوادزیرک خدماتی ارزنده برای مردم لالجین داشته است؛ از جمله حفر کاریزها که تا چند سال پیش جاری بودند.

از دیگر خدمات وی می‌توان به تغییر دادن نوع سوخت کوره‌های سفال‌پزی یعنی نفت سیاه به جای بوته‌های خار اشاره کرد که در حدود سالهای ۲۵-۱۳۲۴ انجام پذیرفت. پیش از آن سفالگران انبوه بوته‌های خار را از بیابانهای اطراف لالجین گرد می‌آوردند یا از دیگران می‌خریدند و با آن کوره‌ها را مشتعل می‌ساختند. بنا بر این پخت سفالینه‌ها پرمشقت بود و معمولاً بخشی از وقت سفالگران را می‌گرفت. سفالگران با پذیرفتن سوخت جدید به جای خار و خاشاک، به هنگام پخت ظروف سفالینه‌ها نزدیک کوره می‌نشستند و با کاسه‌ای کوچک نفت سیاه را اندک اندک به آتشدان کوره‌ها می‌پاشیدند؛ تا زمانی که ظروف کاملاً پخته شوند. پس از جایگزینی نفت سفید، کار پخت سفالینه‌ها آسان‌تر و پاکیزه‌تر شد. مرحوم زیرک بر آن بود که کارگاههای سفال‌سازی را به بیرون از شهر (سه‌راهی دهنجرد) منتقل کند؛ اما با مخالفت خان مواجه شد و به مقصود خود دست نیافت.

خاک مورد نياز ساخت سفالینه‌ها را از زمینهای اطراف لالجين و روستای دستجرد تهيه كرده، با كاميون به كارگاه‌های سفالگری يا محلهای مخصوص ساخت گل منتقل می‌كنند. قبلاً خاک سفال را با گاری يا الاغ به کارگاه‌های سفالگری حمل می‌كردند و در ازای آن فقط چند ريال به گاريچی يا مالداران می‌پرداختند. این خاک را که به صورت کلوخهای بزرگ و کوچک است، با وسايل مخصوص برقی يا به صورت ابتدايی با تخماق چوبی می‌کوبند و پس از آنکه ریز شد، داخل تغارهای بزرگ آهنين يا بشكهٔ معمولی با آب مخلوط می‌كنند و با بیلی آن را به هم می‌زنند تا به صورت دو غاب گل یا «لُوا» در آید. و پس از آن دوغاب گل را از الك - كه در گوشهٔ حوضی به عمق تقريبی 30 سانتيمتر قرار می‌گيرد -می‌گذرانند تا خاشاك و سنگ‌ريزه‌ها را از آن جدا كنند. وقتی حوض پر شد، چند روز آن را به همان حال رها می‌كنند تا اندكی سفت شود. سپس با چوبی بلند خطوطی متقاطع (شطرنجی) به عمق چند سانتيمتر بر روی گل ايجاد می‌كنند. چندی بعد گل داخل حوض از محل ترسيم خطوط، ترك می‌خورد و به شكل خشتهایی ضخيم درمی‌آيد. اين خشتها را به داخل كارگاه حمل كرده، در اطاقی به نام «تُرپاقْدان» (خاکدان) انبار می‌کنند.
قسمتی از خاک کوبیده را نيز جهت پاشيدن به زير گل (به هنگام ورز دادن با پا يا دست) غربال كرده، در خاكدان كارگاه انبار می‌كنند.

يك يا دو نفر گل را (با سيم يا داس) در تكه‌هایی نسبتاً بزرگ (لپه)از تودهٔ گلِ انبارشده، جدا می‌كنند و نخست با پا آن را ورز می‌دهند. هر بار آن را نخست پهن كرده با كنارهٔ كف پا لگد می‌كنند و سپس آن را جمع كرده دوباره به همين ترتيب ورز می‌دهند. اين كار تا زمانی كه گل كاملاً آماده شود، تكرار می‌گردد و ممكن است تا هفت يا هشت بار انجام گيرد. آنگاه لپه را به تكه‌های كوچك‌تر می‌برند و آن را با دست ورز می‌دهند و تقريباً به شكل كله‌قند های كوچك درمی‌آورند. به اين كله‌قندها اصطلاحاً چونه(گؤننه) می‌گويند. اين گل برای ساخت سفال آمادهٔ است.




 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اشعاری در باب سفال و کوزه :)

اشعاری در باب سفال و کوزه :)

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که بر گردن او میبینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است


در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش


دی کوزه گری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی لگد همی زد بسیار
وآن گل بزبان حال با او میگفت
من همچو تو بوده ام مرا نیکو دار


حکیم عمر خیام
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
افزارهای سفالگری

افزارهای سفالگری

۱ـ سنگ گل‌فشاری تخته‌سنگ همواری است به طول یک متر و عرض نیم متر كه آن را به ترکی «پالچوق‌باسَن» می‌نامند. این تخته‌سنگ در دست راست سفالگر تعبيه شده‌است و برای ورز دادن گل با دست به كار می‌رود. به هنگام ورز دادن گل، هر چند گاه یک بار با کارتراش گل‌های آن را می‌تراشند.​

۲ـ کارتراش یا کلتراش افزاری است برای تراشیدن گل از سنگ گل‌فشاری و زمين (به هنگام ورز دادن گل بر روی زمين). این افزار دو تکه دارد:
الف ـ تیغه‌ای پهن و آهنی و راست گوشه و تخت به طول پانزده سانتیمتر و عرض ده سانتیمتر که از یک درازا در دسته چوبی کارتراش فرو برده شده‌است.
ب ـ دسته چوبی استوانه‌ای به طول بیست سانتیمتر و از یک سو درازا در میان شکافی به طول پانزده سانتیمتر دارد که تیغهٔ کارتراش در آن جای گرفته‌است.​

۳ـ کاسهٔ لعابی: در سمت راست (يا چپ) سفالگر در گودال کوچکی در نزدیکی دستگاه یک کاسه لعابی را جای داده‌ و در آن آب ریخته‌اند. سفالگر هنگام کار، با آب این کاسه دستهای خود را تر می‌کند تا گل به آن نچسبد و كار ساخت سفالينه به سهولت انجام پذيرد.​

۴ـ سوزن «اینَه»: سوزنی است به درازای شش سانتيمتر با دسته‌ای کوتاه و چوبی به درازای چهار سانتیمتر که برای كارهایی همچون کم کردن گل، برش دادن و خط انداختن ظرف در حال ساخت به کار می‌رود.​

۵ـ تیماج: پاره‌چرمی است راست گوشه به درازای ده سانتیمتر و پهنای دو سانتیمتر. سفالگر برای هموار کردن لبه سفالین آن را تا می‌کند و انگشت‌های شست و نشانی خود بر لبه سفالینه چنان نگاه می‌دارد که یک بخش آن در درون سفالینه و بخش دیگر در بیرون جای بگیرد. با چرخیدن دستها «تیماج» لبهٔ سفالینه را یکسان هموار می‌کند. امروزه از تيوب دوچرخه براي اين كار استفاده می‌كنند.​

۶ـ مُشْتَه: افزاری است مسی، نازک و تخت، به طول هشت سانتیمتر و پهنای آن (در پهن ترین بخش) پنج سانتیمتر است و آن را هنگام کار و چرخیدن دستگاه برای هموار شدن بیرون سفالینه -در جایی که خمیدگی دارد- نگاه می‌دارند.​

۷ـ تراش: افزاری است آهنی و تخت به درازای پانزده سانتیمتر و عرض آن (در پهن‌ترین قسمت) سه سانتیمتر است (تقريباً به شكل L ). این افزار را در تراش دادن قسمت تحتانی سفالینه به کار می‌برند.​

۸ـ چرخ: دستگاهی است كه از چند جزء تشكيل يافته و در یک محفظهٔ گلی - آجری (تقریباًبه شکل میزی که سه سوی آن بسته باشد ) جای دارد.
سفالگر بر یک سه‌پایهٔ چوبی یا بر یک نشیمن گلی در پشت این محفظه می‌نشیند و گلی را که می‌خواهد از آن سفالینه بسازد، بر روی صفحهٔ چرخ می‌گذارد.
اجزاء چرخ سفالگری عبارت است از:
الف ـ یک صفحهٔ گرد از چوب گردو به کلفتی پنج سانتیمتر و قطر حدوداً بيست سانتیمتر که گل را برای ساختن سفالینه روی آن می‌گذارند. این صفحه را «چرخ باشی» (سر چرخ) می‌نامند.​

ب ـ یک صفحهٔ گرد دیگر از چوب گردو به کلفتی هفت سانتیمتر و قطر حدوداً 65 سانتیمتر که از میان آن یک چوب کلفت استوانه‌ای گذشته‌است این صفحه از سر چرخ حدود ۷۵ سانتیمتر فاصله دارد و سفالگر هنگام کار با یک پا به روی آن می‌زند و چرخ را به گردش در می‌آورد.
ج ـ یک چوب استوانه‌ای به کلفتی چهار و به طول چهل سانتیمتر که از میان صفحه زیرین می‌گذرد و بخش بزرگی از آن در بالای این صفحه و بخش کوچکی از آن در زیر این صفحه جای دارد.
از میان این چوب یک میله آهنی به شرح زیر می‌گذرد.​

د ـ یک میلهٔ آهنی استوانه‌ای به طول یک متر که از میان چوب استوانه‌ای در «سرچرخ» فرو رفته و سر دیگر آن در یک بلبرینگ در درون زمین جای دارد.​

ه ـ یک بلبرینگ که در زمین جای دارد و سر میله آهنی در آن می‌گردد. پیش از این بلبرینگ یک تکه چوب سخت بکار می‌بردند. درون این چوب را خالی می‌کردند و در آن روغن چراغ می‌ریختند تا میله آهنی به نرمی و آسانی بچرخد.​

و ـ یک پاره چوب چهار بر و بلند که دو سر آن به دو دیواره محفطه گلی فرو رفته و از زیر سر چرخ می‌گذرد و میله آهنی در یک فرو رفتگی هلالی که در میان آن است می‌گردد. میان این چوب و سر چرخ و چوب استوانه‌ای (ج) اندکی فاصله‌است.​

زـ پاره چوب چهار بر پهن و و کوتاهی که به میان چوب (و) در جایی که آن چوب فرو رفتگی دارد و میله آهنی از آن می‌گذرد کوبیده شده‌است. میل آهنی از میان چوبهای (و) و (ز) می‌گذرد.
پیوند دو صفحه گرد و میله‌های چوبی و آهنی چنان است که هرگاه یکی از آنها را به حركت در آورند، تمام چرخ به حركت درمی‌آید.​

۹ـ قالب: سفالی است گرد به اندازه «سر چرخ» ولی کمی نازک‌تر هنگام کار قالب را روی «سر چرخ» و گل سفالینه ساخته شد آن را با قالب از روی سر چرخ بر می‌دارند و کنار می‌گذارند. هر سفالگر قالب‌های فراوان دارد زیرا برای ساختن هر سفالینه یک قالب لازم است.

۱۰ـ زیر قالب (قالِبْ آلتی) برای اینکه قالب روی «سر چرخ» درست می‌کنند و میان آن دو می‌گذارند.​
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نحوه سفالگری

نحوه سفالگری

نخست سفالگر پشت دستگاه روی یک صندلی یا چهار پایه چوبی یا یک سکوی کوچک می‌نشیند و پای راست خود را بر صفحه زیرین چرخ می‌گذارد و با جنبشی چرخ را به گردش در می‌آورد. سپس یکی از چانه‌های کله قندی گل را بر قالبی که «روی سر چرخ» گذاشته شده‌است، می‌گذرد و دیوارهٔ آن را با انگشتان دو دست آهسته آهسته به سوی پایین می‌کشد و به روی قالب که با آب تر کرده‌است می‌چسباند. برای اینکه گل به قالب نچسبد پس از گذشتن آن کمی خاک نرم در میان رویه قالب می‌پاشد ولی بقیه رویه آن را با آب تر می‌کند. این خاک نرم نمی‌گذارد که گل به قالب بچسبد و اگر بچسبد پس از خشک شدن شدن ترک بر می‌دارد.

پس از آنچه در بالا یاد شد، سفالگر با بالا بردن دو دست خود درکنار دیواره گل، آن را هموار و کم کم گلهای زیادی را از آن جدا می‌کند و رفته رفته به شکلی که می‌خواهد در می‌آورد. برای خالی کردن درون گل و نازک کردن دیواره آن، شست دست چپ را در میان آن می‌گذارد و اندک اندک تا آنجا که می‌تواند فرو می‌برد. دست راست او همواره به دیواره گل است تا نریزد. پس از اینکه گل به شکل ظرفی که می‌خواهد در آمد آن را با «مُشْتَه» هموار می‌کند و گلهای زیادی را در لبه ظرف گرد آمده‌است با سوزن می‌گیرد و لبه ظرف را با «تیماج» به شرحی که پیش از این یاد شد هموار می‌کند. دراین هنگام کار ساختمان ظرف، در یک مرحله به پایان رسیده‌است. آن را با قالب از روی چرخ بر می‌دارد و در جایگاه سر پوشیده‌ای که چند هواکش درسقف دارد و در جایگاه سر پوشیده‌ای که چند هواکش درسقف دارد می‌چیند. سفالینه دوازده ساعت در آنجا می‌ماند تا اندکی خشک شود و پس از آن و با افزارهایی که در بالا یاد شد می‌تراشد و نقشهایی در آن پدید می‌آورد.

پس از تراش، ظرف را یک شبانه روز در جایی از کارگاه که آفتاب نمی‌تابد می‌گذارند تا نترکد و سپس آن را برای خشک شدن، در آفتاب می‌گذارند و پس از آنکه خشک شد به کوره می‌برند و برای پختن در کوره می‌چینند، پس از پختن، سفالینه را لعابکاری می‌کنندو دوباره به کوره می‌برند تا لعاب آن بپزد.

کوره سفالگری گلی و دو آشکوبه‌است. آشکوبه پایین آن برای افروختن آتش و پختن رنگ است و آشکوب بالا سوراخهای فراوان دارد که از آنها شعله و گرما به ظرفها می‌رسد. دورادور آشکوب بالا سه ردیف طاقچه‌است. این طاقچه‌ها شیارهایی در دیوار کوره‌است که تیغه‌های سفالی در آن فرو برده شده‌است. بر روی این تیغه‌ها ظرفهایی را که می‌خواهند بپزند می‌چینند.​
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
رنگ های سفالگری

رنگ های سفالگری

سفالگران لالجین رنگهای زیر را می‌شناسند و برای لعاب دادن سفالهای خود به کار می‌برند:
رنگ سبز ـ برای درست کردن رنگ سبز ماده‌های زیر را به کار می‌برند:

۱ـ قلیا ـ و آن گیاهی است که در شوره زار می‌روید. قلیای سفالگران باید شیرین باشد. قلیای شور را در ساختن صابون به کار می‌برند. قلیا رادر کوره‌ای چنان می‌سوزانند که شعله ور نشود و به هم بچسبد و به رنگ سیاه در آید. هر بار قلیای سوخته را سفالگران شش تا هفت ریال می‌خرند و آن را می‌کوبند و نرم می‌کنند.​

۲-سنگ سفید ،سنگهای سفید را از بستر رودخانه‌های اطراف لالجین فراهم می‌کنند و سفالگران آن را می‌کوبند و خرد می‌کنند.​

۳ـ شیشه ـ ده من قلیا و ده من سنگ سفید را کوبیده را درهم می‌کند و برخاکستر نرمی که در پیرامون آتش کوره‌است می‌ریزند تا آب شود. ماده‌ای که از گداخته و در هم شدن قلیا و سنگ به دست می‌آید « شیشه » می‌نامند.​

۴ـ سرب پخته ـ سه من را در تابه‌ای (توا)می‌ریزند و آن تابه را در کوره می‌گذارند. سرب کم کم آب می‌شود و پس از آن که تمام آن گداخته شد کمی کمتراز یک من قلع در آن می‌اندارند تا پس از آب شدن با سرب آمیخته گردد. بر روی این همبسته گدازان چیزی مانند خاکستر پدیدار می‌شود که آن را با سیخی به کنار تابه می‌کشند و آن رفته رفته خود را می‌گیرد و به رنگ زرد زرنیخی در می‌آید و این کار چندان ادامه می‌یابد که تمام همبسته به همان صورت در آید. ماده‌ای که به این روش در کنار تابه فراهم آمده بسیار داغ است و کمی قلع در آن می‌اندازند تا به بینند جرقه‌ای از آن می‌جهد یا نه. اگر جست می‌گویند سرب پخته‌است و آن را آهسته آهسته در ظرفی به نام « چیقاوان» که دو دسته چوبی می‌گذارند تا خنک شود.​

۵ـ مس سوخته ـ مقداری مس ( دَم قیچی) را بر خاکستر پیرامون آتش کوره می‌ریزند تا بسوزد. از سوختن آن، ماده‌ای مانند خاکستر به دست می‌آید که « مس سوخته» نامیده می‌شود.​

۶ـ لاجوردـ مقداری لاجورد طبیعی را ( که آن را لاجورد خارجی می‌نامند) بر سنگی می‌ریزند و سپس سنگ دیگری می‌سایند و کم کم آب به آن می‌افزایند تا به صورت آبگون در آید.​

۷ـ پستاهی ـ دو من شیشه ( نگاه کنید به بالا)، دو من سرب پخته و یک من سنگ سفید را درهم می‌کنند و آن را در دستگاهی به نام اسیاب بیرون می‌آید سفید چرکین است و آن را یک « معیار» یا یک « پستاهی» می‌نامند.​

ساختن رنگ سبز ـ۱۸۰ مثقال لاجورد در هم و در آسیاب آمیخته و نرم میکنند. ماده آبگونی که به دست می‌آید رنگ سبزی است که می‌خواهند ولی در این هنگام سفید و چرکین است و سبزی ان پس از پخته شدن سفال در کوره پدیدار می‌شود. این آبگون را از کنان می‌گذارنند تا برای رنگ‌آمیزی آماده شود.​

رنگ زرد ـ دومن سنگ سفید و دو من سرب پخته را باهم می‌آمی‌زند و در « توا» می‌ریزند وآن را در کوره می‌گذارند تا به صورت خمیر در آید. سپس آن را با سیخی از « توا» بیرون می‌آورند و در ظرف پر از آبی می‌ریزند. چون این آب سرد وآن خمیر داغ است به زودی خمیر در آب به صورت ماده‌ای خشک و پوک در می‌آید که آن را می‌کوبند در آسیاب با آب نرم و آبگون می‌کنند و از کتان می‌گذارنند.​

رنگ قهوه‌ای ـ یک پستاهی و نیم من ملغ کویبده در آسیاب می‌ریزند و با افزودن آب، آبگونی درست می‌کنند و سپس آن را از کتان می‌گذرانند. اگر « ملغ» بیش از نیم من باشد رنگ سیاه و اگر کمتر باشد رنگ سرکه‌ای از آن به دست می‌آید.​

رنگ لاجوردی ـ هشت من سرب پخته و یک من قلع را در کوره آب می‌کنند و می‌گذارند سرد شود و سپس آن را می‌کوبند و دو من از این کوبیده را با یک من سنگ سفید و دومن شیشه و ۳۶ مثقال لاجورد می‌آمی‌زند و با آب در آسیاب نرم می‌کنند و آن را از کتان می‌گذرانند. کوزه‌های ترشی و مربا با رنگهای گوناگون.​

لعاب‌کاری برای لعاب کاری ( رنگ لعابی دادن به سفالینه‌های کوچک، انها را در رنگی که می‌خواهند فرو می‌برند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ کَعْبْ آنها را پاک می‌کنند تا هنگام پختن که سفالیینه‌ها را روی هم می‌چینند به یکدیگر نچسبد. برای لعاب کاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با کاسه کوچکی روی می‌ریزند.​

برای این که بدانند غلظت رنگ به اندازه‌است یا نه نخست یک سفالینه را در آن فرو می‌برند و بیرون می‌آورند و سپس با خراشیدن رنگی که بر روی آن نشسته و دیدن قطر آن رنگ میزان غلظت را در می‌یابند. اگر غلظت زیاد بود به اندازه لازم آب می‌افزایند و اگر کم بود رنگ را در آفتاب یا نزدیکی کوره می‌گذارند تا اندکی از آن آب بخار شود. البته این روش لعابکاری در ظرفهائی به کار می‌رود که سراسر آنها باید یک رنگ باشد و نقش و نگار نداشته باشد. در لعاب کاری لانجین و کوزه که هم بزرگ و هم کلفت هستند، لعابی از پستاهی و ۱۸۰ مثقال سرب پخته به کار می‌برند و ماده دیگری به آن نمی‌افزایند.​
 

KARA_DENIZ

عضو جدید
سفالگری ساختن ظروف با گل است و به ظرف ساخته شده از این طریق سفال می‌گویند. از مشهورترین سفالینه‌ها می‌توان به کوزه و پیاله سفالین اشاره کرد. قبل از رواج شیشه سفالینه‌ها رایج ترین مظروفات بشر بودند. مرغوب ترین خاک در صنعت سفالگری خاک رس می‌باشد که بدلیل وجود مقادیر بالای آهن در آن، به رنگ سرخ است. سفالگری از نخستین صنایع بشر می‌باشد.خاستگاه آن را گر چه به درستی آشکار نیست ولی از روی یافته‌های کهن سرزمین باستانی سومر می‌دانندوالبته به تازگی کشف تمدن جیرفت تردیدهایی در مورد این نظریه ایجاد کرده است/تمدن معروف به کنار صندل که طبق اخرین کاوشها قدمت ان به شش هزار سال پیش می‌دانندولوحی که در جیرفت کشف شد برای مطالعه به امریکا وفرانسه فرستاده شد که توسط استادان شیکاگو و پاریس رمزگشایی شد که نتایج نشان داد این منطقه ۳۰۰ سال از خط نوشتاری تمدن شوش قدیمی تر است
 

KARA_DENIZ

عضو جدید
پیشینه سفالگری

پیشینه سفالگری

ساختن ظروف سفل متعلق به زمانی است که انسان در دشت زندگی می‌کرد و روستای اولیه شکل گرفته‌است و یکجا نشینی بوده‌است. این ظروف معمولا برای نگهداری مواد غذایی ساخته شده‌است. ظروف سفالی خاصیت فاسد نشدنی دارد اما از سویی به دست آوردن این ظروف امکان تعبیر و تفسیر بخشهای مهمی از زندگی انسانهای اولیه را فراهم آورده‌است. مراحل ساخت و تحول ظروفهای سفالی عبارتند از:
  • دست ساز
  • چرخ ساز که به صورت کند وتند
  • ساختن ظروف سفالی به شکل مجسمه یا حجم‌های ترکیبی، یعنی علاوه بر حفظ کاربری ظروف سفالی آنها را به شکل مجسمه‌هایی از حیوانات یا حجم‌های ترکیبی، که نشانه‌گر نوع نگرش آنها به جهان هستی است می‌ساختند. مطالعه در مورد زمان آغاز و پیدایش خط بدون بررسی نقوش حک شده روی ظروف سفالی امکان پذیر نبوده‌است. به ویژه ظروف مربوط به هزاره‌های ۵ و ۶ پیش از میلاد در این میان نقش غیر قابل انکاری دارد.
واقع گرایی انسان اولیه در هنر از آغاز نقاشیهای غار تا به تصویر کشیدن گیاهان، حیوانات و انسان، بر روی ظروف سفالی تا آغاز خط و کتابت یک پروسهٔ طولانی است. تا زمانی که سفالگری دست ساز بوده‌است. دید واقع گرایانه به نقوش حکمفرما است. یعنی خط تصویر نگار علی رغم آغاز شدن از بین النهرین که از مصر با هیروگلیف به اوج رسیده‌است. روند تحول نقوش روی سفال که نهایتا به اختراع خط اندیشه‌نگار یا ایدئوگرام می‌انجامد. روندی چند هزار ساله‌است که تا پیش از هزاره پیش از میلاد، یعنی زمان سفالهای دست ساز بوده‌است. از اوایل هزارهٔ دوم قبل از میلاد نقوش روی سفالها علاوه بر این که مشاهدات را نشان دهد. با اشارات هم همراه بوده‌اند. از هزاره دوم پیش از میلاد خط اندیشه نگار شکل گرفته‌است. خطی که رمز آلود است، خلاصه‌تر است و سریعتر نوشته می‌شود.
 

KARA_DENIZ

عضو جدید
سفالگری در ایران

سفالگری در ایران

سفال یکی از قدیمیترین ساخته های دست بشر است که در تمام طول عمر وی از قدیمیترین ایام تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است . به این جهت درگاهنگاری دورانهای پیش از تاریخ نقش مهمی دارد. ساخت سفال با گذشت زمان به نسبت تغییر فرهنگهای پیش از تاریخی و تجربه اندوزی اقوام بشری از نظر جنس، فرم، رنگ و نقش دچار تغییراتی چشم گیر شده است. این تغییرات عاملی تعیین کننده در تقسیم بندی انواع سفالهای پیش از تاریخی و بعد از آن در مورد چگونگی ساخت اولین سفال بدست انسان نظرات مختلفی ارائه شده است. عده ای ریشه سفال را در صنعت سبد بافی می دانند و معتقدند برای اولین بار گلهای اندود کننده کف سبدهای گیاهی پس از خشک شدن و یا قرار گرفتن در آتش و سوختن چوبهای سبد، الهام بخش سفال سازی بوده است. عامل پیدایش صنعت سفال سازی هر چه باشد در این مورد شکی نیست که سفالهای اولیه دست ساز و خشن و ماده چسبندگی آنها شن و گیاهان خرد شده بود است
در حدود ده هزار سال پیش که انسان‌های ساکن بین النهرین زندگی غار نشینی و دوران جمع آوری غذا را پشت سر گذارده و به دوران تولید غذا شروع نموده بودند و در پهنه دشت بصورت اجتماعات اولیه کشاورزی مستقر شده بودند، تمدنی را بوجود آوردند که از مشخصات آن ساخت سفال های ظریف و زیبای نخودی و قرمز رنگ است. این تمدن همراه با خصوصیات دیگر آن در این منطقه شکوفا گردید و به تدریج در دنیای پیش از تاریخ در منطقه وسیعی گسترش یافت. آثار و بقایای این نوع سفال از شرق دریای مدیترانه تا دره رود سند در حفاری های باستان شناسی در مناطق باستانی آشکار گردیده است
منبع:
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 

KARA_DENIZ

عضو جدید
یکی از سنتهای مشخص سفالگری فلات ایران سفال قرمز رنگ منقوش می باشد که در طول هزاره های ششم و پنجم ق.م. در حاشیه کویر در فلات مرکزی ایران شکل گرفت و متداول شد. این سفال ها دست ساز و برنگ قرمز و دارای خمیری مخوط با پودر شن یا گیاهان خرد شده می باشد. این نوع سفال طی حفریات باستان شناسی از محوطه های باستانی چشمه علی، قره تپه شهریار ، اسماعیل آباد ، تپه زاغه ، سیلک و حصار شناسائی شده اند.
مهم‌ترین تحمل در صنعت سفالگری که این صنعت را بکلی دگرگون ساخت اختراع چرخ سفالگری است که در هزاره چهارم ق.م. اتفاق افتاده سفالگران ابتدا از چرخهای کند گردش یا بطئی استفاده کرده و سپس به چرخهای پرسرعت و تند گردش که امروز نیز مورد استفاده کارگاههای سفالگری سنتی است دست یافتند.
از اوائل هزاره سوم ق.م. نوع دیگری سفال از مناطق شمال فلات ایران به سمت داخل فلات نفوذ می کند که به سفال خاکستری معروف است. این نوع سفال چرخساز می باشد و از نظر سبک ساخت و تزیینات تحت تأثیر ظروف فلزی هم عصر خود قرار گرفته است . سفال خاکستری با تکنولوژی بالا و در کوره ای مخصوصی که سفالگر بخوبی در آن کنترل حرارت و میزان اکسیداسیون فعال را اعمال می کرده است پخته شده اند. فرهنگ سفال خاکستری از اوائل هزاره سوم ق.م. در مناطق باستانی یانیک تپه اردبیل ، تورنگ تپه گرگان ، تپه حصار دامغان شناسائی شده است. سفال خاکستری براق در طول عصر آهن یعنی از اواسط هزاره دوم ق.م. به بعد در اکثر نقاط فلات ایران گسترش یافت و در همین دوره به اوج زیبائی ، ظرافت و پیشرفت تکنیکی در ساخت و پخت و و تزیین رسید. از نیمه های هزاره اول ق.م. با رونق فلزکاری صنعت سفالگری رو به افول می رود بطوریکه در دوران تاریخی سفالهای ساخته شده عمدتاً بسیار خشن و بدون نقش هستند و از ظرافت سفالهای پیش از تاریخی خبری نیست.
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
( لوئیس بورژوا ) مجسمه ساز زن فرنسوی

( لوئیس بورژوا ) مجسمه ساز زن فرنسوی


در پاریس بدنیا آمد
وی را از جمله اولین زنان فمینیست امریکایی میدانند


دوران کودکی ام هیچ وقت بدون سحر و بدون تخیل و درام نبوده است
louise Bourgeois


 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
کساني که کارهاي هنري لوئيز بورژوا، نقاش و مجسمه‌ساز آمريکايي‌ - ‌‌فرانسوي را ديده باشند، به‌آساني آن‌‌ها را فراموش نمي‌کنند. يکي از اين آثار تنديس عنکبوت ترسناکي است که نزديک به 9 متر ارتفاع دارد. او اين مجسمه را در برابر موزه‌ هاوانا، پايتخت کوبا ساخته بود.
فردي که در برابر يک چنين تنديس برنزي ايستاده و به آن مي‌نگرد،‌ احساس مي‌کند که ترس‌هايش در قالب آن تبلور يافته‌اند. اما دريافت خود هنرمند از اين کار هنري، برايش عميق ‌و آرامش‌بخش بود؛ چرا که بورژوا در تنديس اين عنکبوت غول‌پيکر، سويه‌اي نمادين از مادر خود را مي‌ديد که از او با عنوان "مراقبي مهربان" ياد مي‌کرد. پاهاي بلند اين عنکبوت شکل حفاظ و پوششي را دارند که مي‌توانند چيزي را در آغوش بگيرند.


درد کسب و کار من است!
موضوع درد درونمايه‌ بسياري از کارهاي بورژوا بوده است. او زماني در مصاحبه‌اي گفته بود‌: «من در خانواده‌اي بزرگ شدم که خشونت در آن بخشي از تجربه‌ روزمره بود.»
در واقع خاطرات روزمره دستمايه‌ کار هنري اين هنرمند متولد فرانسه بوده است. او در آثار هنري‌اش عليه خودکم‌بيني خويش واکنش نشان داده است. علت اين حالت رواني، پدر پرخاشگر و عصبي بورژوا بوده است.
او گفته است که مادرش سر ميز غذا هميشه چيزي براي شکستن مي‌گذاشت تا وقتي پدر بيش از حد عصباني مي‌شد، آن را خرد کند. اين وضع در واقع بخشي از تجربه‌ دردناک او در دوران کودکي است و او اين تجربه را در کار هنري خود متبلور مي كند.
او در بزرگسالي به آمريکا مهاجرت کرد. بورژوا احساس خود را نسبت به اين کشور اين گونه بر زبان مي‌آورد: «اينجا مي‌تواني هر چه مي‌خواهي ديوانگي کني و آزاد باشي. اما در اروپا همه چيز محدود است و همه جا زندان‌هاي کوچک و بزرگ هست.»

دوره‌ شهرت
اگرچه او در آغاز فقط در ايالات متحده‌ آمريکا معروف شده بود؛ اما با ابتکار "موزه‌ هنر مدرن" شهر نيويورک، در ابتداي دهه‌ هشتاد ميلادي به شهرت جهاني رسيد و به جشنواره‌ دوسالانه‌ ونيز نيز راه يافت. او در يک آتليه تودرتو و پر از بطري، پيکره، نوشته و اشيائي شبيه مترسک کار مي‌کرد.
همه‌ اين‌ها براي او سرشار از خاطره‌هايي بود که با آن‌ها مي‌توانست تنديس‌هاي خود را بسازد: برنز، مرمر، لاتکس، پشم شيشه، آلومينيوم و فولاد مواد لازم براي ساخت شکل‌هاي گوناگون بودند.
آثار بورژوا را مي‌توان در مکاتبي مانند سورئاليسم يا اکسپرسيونيسم انتزاعي رده‌بندي کرد. با وجود اين لوئيز بورژوا در عرصه‌ هنر هميشه از جايگاه خاصي برخوردار است. بي‌توجهي همکاران مرد او نيز باعث استقلال هنري و شايد کمي خودرأيي او شده بود.
اين هنرمند در روز 31 ماه مه پس از حمله قلبي در سن 98 سالگي در نيويورک درگذشت
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجسمه‌سازی باورنکردنی یک هنرمند روی شاخه‌های درخت!!

مجسمه‌سازی باورنکردنی یک هنرمند روی شاخه‌های درخت!!

او سعی می کند رابطه سمبولیک و همزیستی اش با طبیعت را روی چوب یا برنز احیا کند. او حدود 35 سال تجربه کار مجسمه سازی دارد. مجسمه های زیادی از او در میان...
عشق و علاقه شدید «پل بالیکر» الهام بخش او بود تا هنری محیطی روی شاخه های درخت خلق کند.
او سعی می کند رابطه سمبولیک و همزیستی اش با طبیعت را روی چوب یا برنز احیا کند. او حدود 35 سال تجربه کار مجسمه سازی دارد. مجسمه های زیادی از او در میان اجتماع و در شرکت ها و سازمان ها وجود دارد.



 

Similar threads

بالا