کارگاه شعر تجربی و آموزش

siyavash51

عضو جدید
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن در زبان آفرین
در این جستار اوزان عروضی شعر از دوره ی ابتدایی و مقدمات آموزش داده می شود و در پایان هر درس وزنی برای دوستان معرفی می شود تا در آن وزن شعر بگویند و اشعار بررسی و اشکال گیری خواهد شد ...
در کنار عروض ، پس از گذراندن چند درس ، جلسه یکی از صناعات بدیع ، معانی و بیان نیز آموزش داده می شود و بیتی برای نمونه تحلیل می شود .

همچنین دوستان می توانند پرسش ها و ابهامات خود در حوزه ی ادبیات کلاسیک ، تاریخ ادبیات ، دوره های ادبی و ویژگی های سبکی هر دوره را مطرح نمایند .


 

siyavash51

عضو جدید
کارگاه شعر تجربی و آموزش

[FONT=&quot]بنام خداوند بخشنده و مهربان[/FONT]

[FONT=&quot]ای نام تو بهترین سرآغاز ........ بی نام تو نامه کی کنم باز[/FONT]

[FONT=&quot]ای یاد تو مونس روانم ............. جز نام تو نیست بر زبانم[/FONT]

[FONT=&quot]هم قصه ی نانموده دانی ........... هم نامه ی نانوشته خوانی[/FONT]

[FONT=&quot]ای کارگشای هستند ................ نام تو کلید هرچه بستند[/FONT]

[FONT=&quot]از ظلمت خود رهایی ام ده ....... با نور خود آشنایی ام ده [/FONT]
[FONT=&quot]«نظامی گنجوی»[/FONT]​
[FONT=&quot]خداوندا توانی ده تا جلوه های زیبایی سخن که نمودی ریزدانه از جمال کرانه نپدید توست را ، به
قدر وسع ، برای بندگان دوست داشتنی ات بنمایم و ایشان را از امانتی که نزد این بنده ی کمترین نهاده ای بهره مند سازم ! که بتوانم ار ، نم لبخندی را تراوت تشنه ای کنم تا ذکر نامت به ترنمی نرمینه به هزارسوی بی سوی و کران هستی ، فر و فرخندگی دهد ، پژواکی است بی اندام ، از لبخند رضای تو ... توان ده که بتوانم و چنین بادا .
[/FONT]​
[FONT=&quot]دوستان ارجمندم ، زین سپس ، اگر خدا خواهد ، در این جستار در دارازای هفته ، یک یا دو برش از علم عروض و قافیه ، برگرفته از کتاب «وزن و قافیه ی شعرفارسی» دکتر تقی وحیدیان کامیار ، که از منابع دانشگاهی است ، به گونه ای کوتاه شده که همساز با آموزش در فضای مجازی باشد ، آورده می شود و نمونه هایی نیز آنالیز می شوند . افزون برآن پس از فراگیری فن تقطیع ، نمونه ای نیز برای تقطیع توسط دوستان آورده می شود که دوست دارم همگان در این کارگاه شرکت کنند و انرژی و رغبت برای ادامه ایجاد نمایند .[/FONT]
[FONT=&quot]بخش نخستین[/FONT]
[FONT=&quot]شعر ، وزن ، حرف [/FONT]​
[FONT=&quot]شعر : سخنی خیال انگیز است که در روح و دل ، شور و هیجانی راستین بر می انگیزد . تخیل ، وزن و قافیه (موسیقی) ، احساس و اندیشه ی بشری جانمایه های شعر می باشند .[/FONT]
[FONT=&quot]وزن : وزن در علم موسیقی ضرباهنگ و ریتم گفته می شود که از توالی مساوی شدت و ضعف ها پدید می آید . به کوتاه سخن : از تکرار صداهای قوی و ضعیف ریتم یا وزن پدید می آید . [/FONT]
[FONT=&quot]برای نمونه این ضرب ها را بدون توقف تکرار کنید تا به درک ریتم کمک شود :[/FONT]
[FONT=&quot]تَن تَن تَنَن تَن تَن تَنَن [/FONT]
[FONT=&quot]تَنَنَن تَنَن تَنَنَن تَنَن[/FONT]
[FONT=&quot]تَن تَنَن تَن تَن تَنَن تَن تَنَن تَن تَن تَنَن [/FONT]
[FONT=&quot]حرف [/FONT]
[FONT=&quot]ابزار کار شاعر در سرودن کلمه است و کلمه از اجزا و واحد های کوچکتری به نام حرف ساخته شده است .[/FONT]
[FONT=&quot]نکته : در علم عروض صورت شنیداری و تلفظ حروف مدنظر است نه صورت نوشتاری و مکتوب ، چراکه موسیقی و وزن شعر شنیداری است .[/FONT]
[FONT=&quot]حروف بر دو گونه اند : مصوت و صامت [/FONT]
[FONT=&quot]مصوت : در زبان فارسی سه مصوت کوتاه و سه مصوت بلند وجود دارد . [/FONT]
[FONT=&quot]مصوت های کوتاه : ــــَـــ ، ـــــِـــ ، ـــــُــــ به ترتیب در کلمات سَر ، دِل ، پُل . [/FONT]
[FONT=&quot]هرکدام از این حرکت ها (مصوت های کوتاه) یک حرف محسوب می شوند اما به دلیل نقص خط فارسی ، به شکل علامت یا اِعراب در بالا یا پایین حروف مکتوب قرار می گیرند .[/FONT]
[FONT=&quot]مصوت های بلند : (و ، ا ، ی) که دراینجا برای مشخص شدن در پایان کلمات آورده می شود : کو ، پا ، سی [/FONT]
[FONT=&quot]مصوت های بلند تقریبا به اندازه ی دو برابر مصوت های کوتاه ، کشیده و تلفظ می شوند.[/FONT]
[FONT=&quot]صامت : زبان فارسی دارای 23 صامت است . علامت (=) بین صامت های درون پرانتز و صامت قبل در زبان فارسی به یک صورت تلفط می شوند [/FONT]
[FONT=&quot]اء (=ع) ـ ب ـ پ ـ ت (=ط) ـ ج ـ چ ـ خ ـ د ـ ر ـ ز (= ذ = ض = ظ) ـ ژ ـ س (= ث = ص) ـ ش ـ غ (= ق) ف ـ ک ـ گ ـ ل ـ م ـ ن ـ و (دراول کلمه وصل) ـ هـ (= ح) ـ ی (در اول کلمه یاد) . دقت شود حرف «ی» در کلمات «یاد» و «نای» صامت است ولی در کلمه ی «سی» مصوت است .[/FONT]
[FONT=&quot]پایان بخش اول[/FONT]
 

siyavash51

عضو جدید
کارگاه شعر تجربی و آموزش

[FONT=&quot]صناعات ادبی بدیع[/FONT]

[FONT=&quot]دوستان بگونه ای کاربردی آرایه ها و صنایع بدیعی لفظی ادبیات فارسی را برای تان می آورم و با شناساندن هر صنعت ، برای مشارکت در بحث نمونه هایی را برای تان مشخص می کنم تا صنعت بکار رفته در بیت را پیدا کنید[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]آرایه ها و صناعات ادبی ، از شاخص های غنی شدن و فصاحت و بلاغت سخن می شوند [FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]در بخش بدیع جناس ها از سایر صنایع برجسته ترند که نخست به آن ها می پردازیم[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT]

[FONT=&quot]جناس : آوردن کلمات هم جنس در سخن که در ظاهر به یکدیگر شبیه هستند اما در معنی متفاوت . دو کلمه ی هم جنس را دو رکن جناس می گوییم و بر چندین گونه است[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]


[FONT=&quot]جناس تام [/FONT]
[FONT=&quot]در این صنعت دو کلمه در گفتن و نوشتن و حرکات به یک گونه اند اما در معنی متفاوت هستند[FONT=&quot] .[/FONT]
[/FONT]
[FONT=&quot]نمونه 1[FONT=&quot] :[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot]بهرام که گور می گرفتی همه عمر

[FONT=&quot]دیدی که چگونه گور بهرام گرفت[/FONT]
[/FONT]

[FONT=&quot]در پاره ی نخست ، «گور» به معنای «گورخر» است که بهرام در شکار آن شهره بوده و در پاره ی دوم «گور» به معنی «قبر» است [/FONT]

[FONT=&quot]نمونه 2[FONT=&quot] : [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot]برادر که در بند خویش است نه برادر نه خویش است[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]

»[FONT=&quot]خویش» اولی به معنای خود یا خویشتن و «خویش» دوم به معنای خویشاوند است[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]نمونه 3[FONT=&quot] : [/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]آتش است این بانگ نای و نیست باد

[FONT=&quot]هرکه این آتش ندارد نیست باد[/FONT]
[/FONT]

[FONT=&quot]در پاره ی اول « نیست باد» یعنی بادنیست / بازدم هوا نیست . و در پاره ی دوم «نیست باد» یعنی نیست و نابود باد / نابود شود[/FONT]

[FONT=&quot]جناس ناقص[/FONT]
[FONT=&quot]آوردن دو کلمه که در حروف یکی ولی در حرکت (اِعراب) متفاوت هستند[/FONT]

[FONT=&quot]نمونه 1[FONT=&quot] : [/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]صبحدم ناله ی قُمری شنو از طرف چمن

[FONT=&quot]تا فراموش کنی فتنه ی دور قَمَری[/FONT][/FONT]


[FONT=&quot]در پاره ی اول «قُمری» به معنای پرنده ی خوشخوان و در پاره ی دوم «قَمَری» به معنای روزگار[/FONT]

[FONT=&quot]نمونه 2[FONT=&quot] :[/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]فلان به غفلت کار ناستوده گُزیده و به حسرت پشت دست گَزیده است[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]

»[FONT=&quot]گُزیده» یعنی انتخاب کرده ، «گَزیده» یعنی گاز گرفته است[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]


[FONT=&quot]تمرین برای اعضای کارگاه شعر (همه ی علاقه مندان[FONT=&quot])[/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]در بیت های زیر جناس تام و جناس ناقص را در هر بیت مشخص کنید[/FONT]


[FONT=&quot]ایا غزال سرای غزل سرای بدیع[/FONT]

[FONT=&quot]بگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای[/FONT]


[FONT=&quot]***[/FONT]

[FONT=&quot]ز پیوند ماهی چه گیری کنار[/FONT]

[FONT=&quot]که سروت بود پیش و مه در کنار[/FONT]


[FONT=&quot]***[/FONT]


[FONT=&quot]فغان از آن سیه زلف و غمزگان که همی

[FONT=&quot]بدین زِرِه بِبُری و بدان زِرَه بِبَری[/FONT]
[/FONT]



[FONT=&quot]***[/FONT]


[FONT=&quot]نهال کینه بَرکَن و آتش عشق بَرکُن[/FONT]


[FONT=&quot]***[/FONT]​
 
آخرین ویرایش:

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
باسلام به سیاوش عزیز:
بحث خیلی مفیدی را مطرح کردید و واقعا ً اینگونه فعالیت ها قابل ستایش است، حتما ً این مبحث را ادامه دهید. چون ابراز علاقه کردید که همگان در این کارگاه شرکت کنند من فقط به چند غلطی تایپی اشاره می کنم تا درک مطالب برای دوستان روشن تر شود.
این مصراع یک قسمتش کم است.

ای کارگشای هستند
که درستش این چنین است:

ای کارگشای هر چه هستند
........................
درین متن:
.....نم لبخندی را تراوت تشنه ای کنم......
کلمه ی تراوت به اشتباه با ت نگاشته شده است.

.....نم لبخندی راطراوت تشنه ای کنم......
........................
تَن تَنَن تَن تَن تَنَن تَن تَنَن تَن تَن تَنَن

این وزن طوری که شما فرمودید(بدون توقف)، تکرار کردنش مشکل است و یا اصلا ً ناممکن است، و آنرا میتوان به دو صورت زیر به حالت یک وزن خواند.
1- یا در وسط آن یک مکثی بکنیم، بدین صورت:

تَن تَنَن تَن تَن تَنَن---- تَن تَنَن تَن تَن تَنَن
در قسمتی که (----) آمده باید مکث کنیم.

2- یک تَن به جای وقف بیاوریم، در این صورت بدون توقف می توان تکرارش نمود.

تَن تَنَن تَن تَنتَنَن تَن تَن تَنَن تَن تَن تَنَن
در شعر و عمدتا ٌ غزل این وزن یکی از زیبا ترین اوزان می باشد.

بعنوان مثال:
برگ خشکم از درخت آرزو افتــــاده ام
نه به گلشن راه دارم نه در آتشخانه ای
با احترام و سپاس فراوان
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]صناعات ادبی بدیع[/FONT]

[FONT=&quot]دوستان بگونه ای کاربردی آرایه ها و صنایع بدیعی لفظی ادبیات فارسی را برای تان می آورم و با شناساندن هر صنعت ، برای مشارکت در بحث نمونه هایی را برای تان مشخص می کنم تا صنعت بکار رفته در بیت را پیدا کنید[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]آرایه ها و صناعات ادبی ، از شاخص های غنی شدن و فصاحت و بلاغت سخن می شوند [FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]در بخش بدیع جناس ها از سایر صنایع برجسته ترند که نخست به آن ها می پردازیم[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT]

[FONT=&quot]جناس : آوردن کلمات هم جنس در سخن که در ظاهر به یکدیگر شبیه هستند اما در معنی متفاوت . دو کلمه ی هم جنس را دو رکن جناس می گوییم و بر چندین گونه است[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]


[FONT=&quot]جناس تام [/FONT]
[FONT=&quot]در این صنعت دو کلمه در گفتن و نوشتن و حرکات به یک گونه اند اما در معنی متفاوت هستند[FONT=&quot] .[/FONT]
[/FONT]
[FONT=&quot]نمونه 1[FONT=&quot] :[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot]بهرام که گور می گرفتی همه عمر

[FONT=&quot]دیدی که چگونه گور بهرام گرفت[/FONT]
[/FONT]

[FONT=&quot]در پاره ی نخست ، «گور» به معنای «گورخر» است که بهرام در شکار آن شهره بوده و در پاره ی دوم «گور» به معنی «قبر» است [/FONT]

[FONT=&quot]نمونه 2[FONT=&quot] : [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot]برادر که در بند خویش است نه برادر نه خویش است[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]

»[FONT=&quot]خویش» اولی به معنای خود یا خویشتن و «خویش» دوم به معنای خویشاوند است[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]نمونه 3[FONT=&quot] : [/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]آتش است این بانگ نای و نیست باد

[FONT=&quot]هرکه این آتش ندارد نیست باد[/FONT]
[/FONT]
[FONT=&quot]در پاره ی اول « نیست باد» یعنی بادنیست / بازدم هوا نیست . و در پاره ی دوم «نیست باد» یعنی نیست و نابود باد / نابود شود[/FONT]

[FONT=&quot]جناس ناقص[/FONT]
[FONT=&quot]آوردن دو کلمه که در حروف یکی ولی در حرکت (اِعراب) متفاوت هستند[/FONT]

[FONT=&quot]نمونه 1[FONT=&quot] : [/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]صبحدم ناله ی قُمری شنو از طرف چمن

[FONT=&quot]تا فراموش کنی فتنه ی دور قَمَری[/FONT][/FONT]


[FONT=&quot]در پاره ی اول «قُمری» به معنای پرنده ی خوشخوان و در پاره ی دوم «قَمَری» به معنای روزگار[/FONT]

[FONT=&quot]نمونه 2[FONT=&quot] :[/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]فلان به غفلت کار ناستوده گُزیده و به حسرت پشت دست گَزیده است[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]

»[FONT=&quot]گُزیده» یعنی انتخاب کرده ، «گَزیده» یعنی گاز گرفته است[FONT=&quot] .[/FONT][/FONT]


[FONT=&quot]تمرین برای اعضای کارگاه شعر (همه ی علاقه مندان[FONT=&quot])[/FONT][/FONT]

[FONT=&quot]در بیت های زیر جناس تام و جناس ناقص را در هر بیت مشخص کنید[/FONT]


[FONT=&quot]ایا غزال غزل سرای بدیع[/FONT]

[FONT=&quot]بگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای[/FONT]


[FONT=&quot]***[/FONT]

[FONT=&quot]ز پیوند ماهی چه گیری کنار[/FONT]

[FONT=&quot]که سروت بود پیش و مه در کنار[/FONT]


[FONT=&quot]***[/FONT]


[FONT=&quot]فغان از آن سیه زلف و غمزگان که همی

[FONT=&quot]بدین زِرِه بِبُری و بدان زِرَه بِبَری[/FONT]
[/FONT]



[FONT=&quot]***[/FONT]


[FONT=&quot]نهال کینه بَرکَن و آتش عشق بَرکُن[/FONT]


[FONT=&quot]***[/FONT]​

با تشکر از تاپیک بسیار مفید شما..
در تکمیل بحث "جناس"؛ یک نوع از جناس که از قلم افتاده رو با اجازتون یادآور میشم...
«جناس ناقص افزایشی»:
که مانند جناس ناقص، کلمات همگون نیستند.. با این تفاوت که دلیل این ناهمگونی اینست که در یکی از دو کلمه مورد استفاده، تعداد حروف افزایش پیدا میکنه... مثل:
تن و ختن
بار و تبار
گاه و پگاه
نیز و نیاز
و.....


نوع دیگری از جناس هم هست.. به نام جناس ناقص اختلافی.. که در حوصله بحث نیست.

----------------------------
با سپاس فراوان از زحمات بی شائبه شما در مسیر پراکنش دانش ادبی:gol::gol::gol:
 
آخرین ویرایش:

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
صناعات ادبی بدیع​


ایا غزال غزل سرای بدیع​

بگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای

درین بیت جناس تام به کار گرفته شده است.​

«چنگ» نخست یکی از آلات موسیقی است و «چنگ» دوم یعنی دست.​

بقیه ابیات را می گذارم برای بقیه دوستان​

نوت: مصراع اول این بیت یک یا دوکلمه کم دارد، مثلا می تواند این چنین باشد:​

ایا غزال سفیدِ غزل سرای بدیع
بگیر چنگ به چنگ اندر و غزلبسرای
 
آخرین ویرایش:

ELLY775

عضو جدید
این بیت از خواجه رشید وطواط هستش


ایا غزال سرای و غزلِ سرای بدیع

بگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای



***************


در بیت های زیر جناس تام و جناس ناقص را در هر بیت مشخص کنید




ایا غزال سرای و غزلِ سرای بدیع


بگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای



***

ز پیوند ماهی چه گیری کنار

که سروت بود پیش و مه در کنار



***



فغان از آن سیه زلف و غمزگان که همی

بدین زِرِه بِبُری و بدان زِرَه بِبَری



***



نهال کینه بَرکَن و آتش عشق بَرکُن



***


 

siyavash51

عضو جدید
درود به دوستان خوبم

از اینکه دقت و وسواس نسبت به کارگاه نشان می دهید سپاسگزارم با آنکه من هم تنها عضوی از این کارگاه هستم ولی انرژی بسیار دریافت می کنم و امیدوارتر گام بر می دارم ! اگر حوصله کنیم 31 حناس باقی مانده را نیز در خلال هفته های آینده مرور خواهیم کرد. چند نکته :

1 . نکته ی اول اینکه دوستان عزیز با رغبت به کارگاه سر بزنند و تمرین ها را پاسخ دهند
2 . به هردلیل ممکن است از سوی این کمینه در نمودن سرفصل ها اشتباهی صورت گیرد چه تایپی چه کاستی دانسته های من ، که از دوستان تقاضامندم به این شیوه ادامه دهند و اشکالات موجود در فصل های گفته شده را گوشزد کنند تا بررسی گردد .
3 . علاوه بر نمونه هایی که برای تمرین از سوی مشخص می گردد ، دوستان عزیز نیز برای گرمی بازار ، نمونه هایی را بیابند و تجزیه کنند .
4 . برای رعایت حقوق دیگران سعی کنیم در فضای کارگاه به هیچ صورت در پاسخ دوستان مداخله نکنیم که نخست حرمت کارگاه شکسته نشود و در پی حرمت دوستانی که با علاقه حضور می یابند .
5 . پاسخ های تمرین ها را به دلیل اینکه همه ی دوستان بتوانند از تشخیص خویش استفاده کنند تا پست درس بعدی بی جواب خواهیم گذاشت .
6 . خواهش قلبی و بسیار مهم : دوستان عزیزم اشکال گیری را با دست بردن در مواد درسی و ایجاد تغییر اشتباه نگیرند که ایجاد دوگانگی در ذهن علاقه مندان نشود ...


اما برای Tired poet گرامی و اکرام عزیز : دوستان عزیز سپاس از نکته بینی تان برای قصور اینجانب در جاانداختن «هرچه» و «سرای» در بیت رشید وطواط که الی عزیزم اصلاح کرده بودند . اما واژه ی «تراوت» یک واژه ی پارسی است که مانند بسیاری از واژگان دیگر پارسی از سوی اعراب وام گرفته شده اند ! تراوت از تر و تری گرفته شده است و نوشتن آن برای من و شما با طا پسندیده نیست . و در مورد دستکاری ریتم معرفی شده باید بگویم همان ریتم مورد نظر من است نه ضربی که شما افزوده اید و حاصل کار یک ریتم 7 ضربی است که مخرج آن نیز 8 است که بدین صورت هفت چنگ در هر میزان که افاعیلی آن برابر است با : فاعلاتن فاعلاتن مفاعیلن فعل ...
سپاسگزارم از حضور همه ی دوستان و دستبوس سروران
 

siyavash51

عضو جدید
این بیت از خواجه رشید وطواط هستش


ایا غزال سرای و غزلِ سرای بدیع

بگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای



***************


در بیت های زیر جناس تام و جناس ناقص را در هر بیت مشخص کنید




ایا غزال سرای و غزلِ سرای بدیع


بگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای



***

ز پیوند ماهی چه گیری کنار

که سروت بود پیش و مه در کنار



***



فغان از آن سیه زلف و غمزگان که همی

بدین زِرِه بِبُری و بدان زِرَه بِبَری



***



نهال کینه بَرکَن و آتش عشق بَرکُن



***



درود به الی عزیز

الی جان به درستی جناس ها ی نهفته در ابیات داده شده را پیدا و هرکدام را با رنگی خاص مشخص نموده اند . ضمن آفرین به ایشان باید بگویم اگر به معنای هر رکن جناس هم اشاره می کرد پاسخ ایشان کامل تر می شد . امید که دوستان دیگرمان هم مشارکت کنند !
:gol:
 

siyavash51

عضو جدید
ایا غزال غزل سرای بدیع​

بگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای

درین بیت جناس تام به کار گرفته شده است.​

«چنگ» نخست یکی از آلات موسیقی است و «چنگ» دوم یعنی دست.​

بقیه ابیات را می گذارم برای بقیه دوستان​

نوت: مصراع اول این بیت یک یا دوکلمه کم دارد، مثلا می تواند این چنین باشد:​

ایا غزال سفیدِ غزل سرای بدیع
بگیر چنگ به چنگ اندر و غزلبسرای
درود بر اکرام عزیز

اکرام جان به یک مورد از جناس ها اشاره کرده اند اما توضیح و معنای دو رکن جناس را کامل توضیح داده اند . آفرین ... ضمن اینکه ایشان لطف فرموده و اشتباهات تایپی این کمینه را گوشزد کردند که قلبا سپاسگزارم ...
:gol:
 

siyavash51

عضو جدید
[FONT=&quot] عروض و قافیه[/FONT]
[FONT=&quot]بخش دوم [/FONT]
[FONT=&quot]هجا ، هجای کوتاه ، هجای بلند ، هجای کشیده[/FONT]
[FONT=&quot]هجا :[/FONT]
[FONT=&quot]هجا یک واحد گفتار است که با هرضربه ی هوای ریه ، به بیرون رانده می شود .[/FONT]
[FONT=&quot]نکته : در هرکلمه به تعداد مصوت ها (چه کوتاه و چه بلند) هجا وجود دارد[/FONT]
[FONT=&quot] برای آنکه آسان تر دریافت شود ، ذهن تان را به روزهای کودکی و کلاس اول دبستان برمی گردانم : [/FONT]
[FONT=&quot]آب ... چند بخش است ؟[/FONT]
[FONT=&quot]یک بخش ... چرا یک بخش ؟[/FONT]
[FONT=&quot]برای اینکه دستمان یکبار از بالا به پایین آمد[/FONT]
[FONT=&quot]بابا ... چند بخش است ؟[/FONT]
[FONT=&quot]دو بخش ... چرا دو بخش ؟[/FONT]
[FONT=&quot]برای اینکه دستمان دوبار از بالا به پایین آمد ... بخش اول = با بخش دوم = با[/FONT]
[FONT=&quot]یقینا معنای هجا کاملا برای تان جا افتاد که : هجا همان بخش کردن کلمه است ! در عروض هم کلمات بخش می شوند و به هربخش یک هجا می گویند که بر سه گونه است :[/FONT]
[FONT=&quot]هجای کوتاه[/FONT]
[FONT=&quot]هجای کوتاه از یک صامت (حرف) + یک مصوت کوتاه (ــــَــ ـــِــ ـــُــــ) تشکیل می شود که مصوت همیشه دومین حرف هجاست .[/FONT]
[FONT=&quot]برای نمونه : نه (نَ) ، تو (تُ) هجای کوتاه هستند . این دو نمونه را گفتیم که مثلا «نَه» به اشتباه سه حرف شناخته نشود .[/FONT]
[FONT=&quot]در علم عروض ، هجای کوتاه را با این نشانه =( ( U[FONT=&quot] مشخص می شود که در امکانات فضای مجازی اینترنت از کارکتر انگلیسی =(یو [/FONT](U[/FONT][FONT=&quot] بهره می گیریم .[/FONT]
[FONT=&quot]هجای بلند :[/FONT]
[FONT=&quot]هجای بلند از سه حرف تشکیل می شود که یا اینگونه است : صامت + مصوت کوتاه +صامت ... مانند : نَر ، گُل ، دِل[/FONT]
[FONT=&quot]گونه ی دیگر : صامت + مصوت بلند ... مانند : با ، آّب ، سی ، بو[/FONT]
[FONT=&quot]نکته : هر مصوت بلند درحقیقت از دومصوت هم جنس ساخته شده است : آ = ــــَـــَـــ ، و = ـــــُــــُـــ ، ی = ـــِـــِـــ[/FONT]
[FONT=&quot]هجای بلند را با این نشانه =(ـــــ) مشخص می کنیم که بهترین گزینه در کیبورد رایانه ، شیفت + چهار بار «ت» توصیه می شود .[/FONT]
[FONT=&quot]هجای کشیده :[/FONT]
[FONT=&quot]هجای کشیده دارای چهار یا پنج حرف است مانند : نرم ، نور ، پارس ، کاشت[/FONT]
[FONT=&quot]هجای کشیده با این نشانه =(ـــــ [FONT=&quot] [/FONT]U[FONT=&quot]) مشخص می شود که همانگونه که از نشانه ی آن پیداست معادل یک هجای بلند + یک هجای کوتاه است .[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot]تمرین برای اعضای کارگاه و همه ی علاقه مندان[/FONT]​
[FONT=&quot] کلمه های زیر دارای چند هجا می باشد ؟ نوع هجا مشخص گردد .[/FONT]
[FONT=&quot]پروانه =[/FONT]
[FONT=&quot]شب =[/FONT]
[FONT=&quot]شعر =[/FONT]
[FONT=&quot]پنجره =[/FONT]
[FONT=&quot]حافظ =[/FONT]
[FONT=&quot]راست =[/FONT]
[FONT=&quot]سایه =[/FONT]
[FONT=&quot]یک =[/FONT]
[FONT=&quot]ابر =[/FONT]
[FONT=&quot]دوستان عزیز ، اگر یک نفر پاسخ داد ، به معنی پایان کار نیست ! چراکه هیچ گونه اظهار نظری مبنی بر درستی یا نادرستی پاسخ ها تا گذاشتن درس بعدی انجام نمی شود . لطفا همگان در حل کردن تمرین ها مشارکت کنند . سپاسگزارم[/FONT]
[FONT=&quot]پایان بخش دوم عروض و قافیه[/FONT]​
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
پروانه =
این کلمه از سه هجا تشکیل شده است:
(پر) هجای بلند (صامت + مصوت کوتاه +صامت)
[FONT=&quot]
(وا) هجای بلند(صامت + مصوت بلند)
(نه) هجای کوتاه(صامت+مصوت کوتاه)

با سپاس
[/FONT]​
 

ELLY775

عضو جدید
پروانه= دو هجای بلند ویک هجای کوتاه
شب =یک هجای بلند
شعر = یک هجای بلند
پنجره = یک هجای بلند ودوهجای کوتاه
حافظ =یک هجای کشیده
راست = یک هجای کشیده
سایه= یک هجای بلند ویک هجای کوتاه
یک =یک هجای بلند
ابر =یک هجای کشیده
 

siyavash51

عضو جدید
[FONT=&quot]صناعات ادبی بدیع[/FONT]​
[FONT=&quot]گفتار دوم[/FONT]​
[FONT=&quot]جناس زاید و جناس مذیل [/FONT]​
[FONT=&quot]جناس زاید[/FONT]
[FONT=&quot]آوردن دو کلمه ی هم جنس که یکی از کلمه ها ، یک حرف از دیگری افزون تر داشته باشد . که آن حرف زاید در اول کلمه است ، مانند :
[/FONT]
[FONT=&quot]طاعت و اطاعت ، صاف مصاف ، تاب و عتاب .[/FONT]
[FONT=&quot]نمونه : [/FONT]
[FONT=&quot]آنچه نهد در ره عقل تو دام [/FONT]

[FONT=&quot]گفته ی جاهل شمرش نی مدام[/FONT]​
[FONT=&quot]در نمونه ی بالا ، «دام» به معنی تور یا تله و «مدام» به معنی شراب ارکان جناس هستند .[/FONT]
[FONT=&quot]نمونه :[/FONT]
[FONT=&quot]تاچند زمن رمیده باشی [/FONT]

[FONT=&quot]با غیر من آرمیده باشی[/FONT]​
[FONT=&quot]در نمونه ی بالا «رمیده» به معنی رم کرده و پریشان و «آرمیده» به معنی خوابیده ، ارکان جناس زاید هستند .[/FONT]


[FONT=&quot]جناس مذیل [/FONT]
[FONT=&quot]گاهی حرف زاید در آخر کلمه ای از کلمات جناس واقع می شود که آن را جناس مذیل گویند . مانند : خام و خامه ، نام و نامه .[/FONT]
[FONT=&quot]نمونه : [/FONT]
[FONT=&quot]شبی چون شبه روی شسته به قیر[/FONT]

[FONT=&quot]نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر[/FONT]​
[FONT=&quot]در نمونه ی بالا «شبی» و «شبه» ارکان جناس مذیل هستند . ممکن است بگویند این جناس مذیل نیست چون کلمات متجانس هردو سه حرفی هستند و در حرف آخر متفاوتند ! [/FONT]
[FONT=&quot]در پاسخ باید گفت : شبی به معنای یک شب است و «ی» نکره هرگز جزو ذات کلمه ی شب نیست . شب + ی = شبی[/FONT]
[FONT=&quot]نمونه :[/FONT]
[FONT=&quot]از حسرت رخسار تو ای زیباروی[/FONT]

[FONT=&quot]از ناله چو نال گشتم از مویه چو موی[/FONT]
[FONT=&quot]در نمونه ی بالا «ناله» و «نال» و همچنین «مویه» و «موی» ارکان جناس های مذیل هستند .[/FONT]
[FONT=&quot]گاهی حرف زاید در وسط کلمه آورده می شود که آن را نیز جناس مذیل گویند . مانند کنف و کف ، نرد و نبرد .[/FONT]
[FONT=&quot]نمونه :[/FONT]
[FONT=&quot]این که تو داری قیامت است نه قامت[/FONT]

[FONT=&quot]وین نه تبسم که معجزاست و کرامت [/FONT]​
[FONT=&quot]در نمونه ی بالا «قیامت» و «قامت» ارکان جناس هستند .[/FONT]
[FONT=&quot]همچنین ممکن است در اول و آخر کلمات متجانس بیش از یک حرف زاید باشد که آن را نیز ملحق به جناس زاید و مذیل باید شمرد . مانند : پیکار و کار ، منقار و قار ، نار و ناردان ، ناز و نازنین .[/FONT]


[FONT=&quot]تمرین برای اعضای کارگاه و تالار[/FONT]​
[FONT=&quot]در نمونه های زیر ، نوع جناس های بکار رفته و کلمات متجانس را مشخص کنید .[/FONT]


[FONT=&quot]خامه به حرف هوس خام نه
[/FONT]

[FONT=&quot]جامه ی تقوا گرو جام نه [/FONT]

[FONT=&quot]***[/FONT]

[FONT=&quot]کفر است در طریقت ما کینه داشتن[/FONT]

[FONT=&quot]آیین ماست سینه چو آیینه داشتن[/FONT]

[FONT=&quot]*** [/FONT]

[FONT=&quot]شده ست کام تو بر کامه ی عطا صورت[/FONT]

[FONT=&quot]شده ست نام تو بر نامه ی ظفر عنوان[/FONT]

[FONT=&quot]*** [/FONT]

[FONT=&quot]جوی از کار ناستوده کنار[/FONT]

[FONT=&quot]کنف عقل را ز کف مگذار[/FONT]​
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]خامه به حرف هوس خام نه
[/FONT]

[FONT=&quot]جامه ی تقوا گرو جام نه [/FONT]

[FONT=&quot]***[/FONT]

[FONT=&quot]کفر است در طریقت ما کینه داشتن[/FONT]

[FONT=&quot]آیین ماست سینه چو آیینه داشتن[/FONT]

[FONT=&quot]*** [/FONT]

[FONT=&quot]شده ست کام تو بر کامه ی عطا صورت[/FONT]

[FONT=&quot]شده ست نام تو بر نامه ی ظفر عنوان[/FONT]

[FONT=&quot]*** [/FONT]
جناس مذیل
[FONT=&quot]جوی از کار ناستوده کنار[/FONT]

[FONT=&quot]کنف عقل را ز کف مگذار[/FONT]
 

siyavash51

عضو جدید
[FONT=&quot]عروض و قافیه[/FONT]

[FONT=&quot]بخش سوم[/FONT]

[FONT=&quot]قواعد تعیین وزن . خط عروضی . تقطیع[/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]نكات بسیار مهم[FONT=&quot]:
١- گفتیم كه امتداد هر حرف صدادار بلند دو برابر حرف صدادار كوتاه است از این رو در وزن شعر فارسی هر حرف صدادار بلند دو حرفی به شمار می آید. مثلن كلمه ی (سی) سه حرفی است. هر یك از حرف های دیگر؛ چه صدادار كوتاه و چه بی صدا، یك حرف به شمار می آیند.
٢- در وزن شعر، حرف "ن" پس از یک حرف صدادار بلند در یك هجا (یعنی نون ساكن)، به شمار نمی آید. مانند: برین = بری، خون = خو.
ولی اگر حرف "ن" به هجای بعد منتقل گردد، آن گاه در این هجای جدید، پس از حرف صدادار بلند قرار نمی گیرد و از این رو به شمار می آید. مثلن اگر "دوان آمد" را به صورت "دوانامد" تلفظ كنیم، یعنی حرف "ن" به صورت "نا" در هجای جدید قرار بگیرد، پس دیگر پس از حرف صدادار بلند نیست، لذا به شمار آمده و تلفظ می شود.
[/FONT][FONT=&quot]۳[/FONT][FONT=&quot]- " آ " در خط برابر است با همزه ی صدادار و حرف صدادار بلند " ا "، از این رو سه حرف به شمار می آید. مثل: "آباد" كه نخستین هجایش سه حرفی است و هجای دومش چهار حرفی.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/FONT]

[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]وزن شعر فارسی[FONT=&quot]:
وزن شعر عبارت است از نظمی در اصوات گفتار، مثل وزن شعر فارسی كه بر پایه ی كمیت هجاها و نظم میان هجاهای كوتاه و بلند قرار دارد.
عروض:
علمی است كه قواعد تعیین وزن های شعر (تقطیع) و طبقه بندی وزن ها را از جنبه ی نظری و عملی به دست می دهد.
واحد وزن:
واحد وزن در شعر فارسی و بسیاری از زبان های دیگر، مصراع است. از این رو وزن هر مصراع از یك شعر، نمودار وزن مصراع های دیگر است. هنگامی که شاعر مصراع نخست شعر را سرود به ناچار باید دیگر مصراع ها را هم در همان وزن بسراید.
واحد وزن در شعر عرب بیت است. در نام گذاری وزن های شعر فارسی نیز، بر پایه ی سنت دیرینه، واحد وزن را بیت می گیرند.
قواعد تعیین وزن[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]برای تعیین وزن یک شعر سه قاعده ی زیر را به دقت باید به کار برد:[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]قاعده ی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]یک[/FONT][FONT=&quot] - [/FONT][FONT=&quot]درست خواندن و درست نوشتن شعر (خط عروضی)[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]برای یافتن وزن یک شعر، نخست باید آن را درست و روان و فصیح خواند. در خواندن نباید خط فارسی ما را دچار اشتباه کند. به عنوان مثال در شعر[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی / صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]وقتی این شعر را درست می خوانیم "طاعت آن" به صورت "طاعتان" و "پیش آر" به صورت "پیشار" تلفظ می شود. پس از این که شعر را درست و فصیح خواندیم، باید عین تلفظ را واضح بنویسیم. به عبارت دیگر در تعیین وزن شعر باید خط را تا حد امکان به صورت ملفوظ شعر نزدیک کرد. این خط را "[/FONT][FONT=&quot]خط عروضی[/FONT][FONT=&quot]" می نامند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در نوشتن شعر به خط عروضی رعایت چند نکته لازم است[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]١[/FONT][FONT=&quot]-[/FONT][FONT=&quot] اگر در فصیح خوانی شعر، همزه ی آغاز هجا (وقتی پیش از آن حرف بی صدایی باشد) تلفظ نشود، در خط عروضی نیز همزه را باید حذف کرد، مثلن در شعر بالا "طاعت آن" با حذف همزه به صورت "طاعتان" تلفظ می شود. همچنین مصراع "بنی آدم اعضای یک پیکرند" با حذف همزه ی "اعضا" به صورت "بنی آدمعضای" خوانده می شود[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]٢[/FONT][FONT=&quot]- در خط عروضی باید حرکت حروف صداردار کوتاه را گذاشت و لازم به یادآوری است که حرکت ها مانند حروف صدادار بلند همیشه دومین حرف هجا هستند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اِی چَشمُ چِراغِ اَهلِ بینش / مَقصودِ وُجودِ آفَرینِش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]روشن است کلماتی مانند "تو" ، "دو" و "و" ربط (عطف) و به صورتی که تلفظ می شوند باید نوشته شوند. یعنی به صورت "تُ " ، "دُ " و " [/FONT][FONT=&quot]�[/FONT][FONT=&quot]ُ- ". معمولن واو عطف در شعر به صورت ضمه تلفظ[/FONT][FONT=&quot] می شود، مانند" من و او " که به صورت " منُ او " تلفظ می شود[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]۳[/FONT][FONT=&quot]- حروفی که در خط فارسی هست اما تلفظ نمی شود، در خط عروضی حذف می شود. مثلن کلمات "خویش"، "خواهر" ، "نامه" ، و "چه" به صورت "خیش"، "خاهر"، "نام ِِ" و "چِ ِ " در خط عروضی نوشته می شوند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]هرچ ِِ بر نفس خیش نَپسَندی / نیز بَر نَفس دیگَری نَپَسَند [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]٤[/FONT][FONT=&quot]- [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]پیش از این گفتیم که حرف صدادار بلند دومین حرف هجاست، لذا حرف های "و" ، "ا" و "ی" فقط هنگامی که دومین حرف هجا باشند، صدادار هستند و دو حرف به شمار می آیند. مثلن در کلمات "کو" ، "سار" ، "ریخت". ولی در کلمه ای مانند "نُو" که دومین حرفش ضمه (حرف صدادار کوتاه) است، حرف "واو" بی صدا است چون دیگر حرف دوم هجا نیست[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]قاعده ی دو[/FONT][FONT=&quot] - [/FONT][FONT=&quot]تقطیع[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تقطیع یعنی تجزیه ی شعر به هجاها و ارکان عروضی.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/FONT]

[FONT=&quot]منظور از [FONT=&quot]تقطیع هجایی [/FONT][FONT=&quot]و تقطیع ارکانی مشخص کردن هجاهای شعر اعم از کوتاه، بلند و کشیده، سپس جدا کردن هجاها و نوشتن شعر به خط عروضی و سرانجام مشخص کردن مرز دسته هجاهای تکرار شونده با / است.[/FONT][FONT=&quot][/FONT][/FONT]
[FONT=&quot]دقت کنید که به تعداد حرف های صدادار هجا وجود دارد. هجای کشیده را نیز به یک هجای بلند (سه حرف نخست) و یک هجای کوتاه (یک یا دو حرف بعد) تقسیم می کنیم[FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تقطیع هجایی و ارکانی[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]علامت [/FONT][FONT=&quot]هجای دو حرفی[/FONT][FONT=&quot] (کوتاه) " [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot]" است.[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]علامت [/FONT][FONT=&quot]هجای سه حرفی[/FONT][FONT=&quot] (بلند) " [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] "است[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]علامت [/FONT][FONT=&quot]هجاهای چهار یا پنج حرفی[/FONT][FONT=&quot] (کشیده) " [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot] " است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نخست شعر را به [/FONT][FONT=&quot]خط عروضی[/FONT][FONT=&quot] می نویسیم. به عنوان مثال شعر [/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در خط عروضی به این شکل در می آید[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اِی سا رِ با آ هِس تِ را کا را مِ جا نَم می رَ وَد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/FONT]

[FONT=&quot]ای ([FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) سا ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) رِ ([/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot]) با ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) آ ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) هِس ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) تِ ([/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot]) را ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) کا ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) را ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) مِ ([/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot]) جا ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) نَم ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) می ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot]) رَ ([/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot]) وَد ([/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot])[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]که مرتب آن می شود[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/FONT]

[FONT=&quot]__ __[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]/[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]/[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__ __[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]/[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]هجاهای مصراع شعر بالا را اگر سه تا سه تا از هم جدا کنید، خواهید دید که هیچ نظمی نخواهد داشت، ولی اگر چهار تا چهار تا جدا کنید می بینید که دارای نظم می شود، که از تکرار [/FONT][FONT=&quot]__ __[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]U[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]__[/FONT][FONT=&quot] تشکیل شده است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]
[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تمرین برای اعضای تالار [/FONT]​
[FONT=&quot]اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم[/FONT]​
[FONT=&quot]***[/FONT]​
[FONT=&quot]با این همه دلواپسی وین درد بی هنگام من / جان می دهم جان می دهم تا بر نیاید کام من[/FONT]

[FONT=&quot]*** [/FONT]​
[FONT=&quot]الف . بیت های بالا را به خط عروضی بنویسید .[/FONT]
[FONT=&quot]ب . بیت های بالا را تقطیع هجایی کنید .[/FONT]
[FONT=&quot]پایان بخش سوم عروض و قافیه[/FONT]
 

siyavash51

عضو جدید
پروانه =
این کلمه از سه هجا تشکیل شده است:
(پر) هجای بلند (صامت + مصوت کوتاه +صامت)
(وا) هجای بلند(صامت + مصوت بلند)
(نه) هجای کوتاه(صامت+مصوت کوتاه)

با سپاس
سپاسگزارم از اکرام عزیز

ایشان به یک مورد از نمونه های داده شده پاسخ داده اند و به درستی موارد خواسته شده را انجام داده اند . سپاس:gol:
 

siyavash51

عضو جدید
پروانه= دو هجای بلند ویک هجای کوتاه
شب =یک هجای بلند
شعر = یک هجای بلند
پنجره = یک هجای بلند ودوهجای کوتاه
حافظ =یک هجای کشیده
راست = یک هجای کشیده
سایه= یک هجای بلند ویک هجای کوتاه
یک =یک هجای بلند
ابر =یک هجای کشیده
سپاسگزارم از الی عزیز

ایشان ضمن حضور فعال در کارگاه به تمامی نمونه ها پاسخ داده اند که بجز واژه ی «شعر» که یک هجای کشیده و واژه ی «حافظ» که دو هجای بلند محسوب می شوند ، سایر موارد خواسته شده را به درستی انجام داده اند . سپاس:gol:
 

ELLY775

عضو جدید
سپاسگزارم از الی عزیز

ایشان ضمن حضور فعال در کارگاه به تمامی نمونه ها پاسخ داده اند که بجز واژه ی «شعر» که یک هجای کشیده و واژه ی «حافظ» که دو هجای بلند محسوب می شوند ، سایر موارد خواسته شده را به درستی انجام داده اند . سپاس:gol:

واژه ی حافظ =صامت +مصوت بلند+صامت+صامت دو هجای بلند :que:
لطفا واژه شعر هم بصورت صامت ومصوت مشخص کنید ممنونم:gol:
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
با درود فراوان:
نوشتن این شعر به خط عروضی:
اَ گر غم لش کَ رَن گی زد کِ خو نِ عا شِ قا ری زد
اَ (U) گر (ــــ) غم (ــــ) لش (ــــ) کَ (U) رن (ــــ) گی (ــــ) زد (ــــ) ک (U) خو (ــــ) نِ (ــــ) عا (ــــ) شِ (U) قا (ــــ) ری (ــــ) زد (ــــ)
که مرتب آن می شود:
Uــــ ــــ ــــ/Uــــ ــــ ــــ/Uــــ ــــ ــــ/Uــــ ــــ ــــ
نکته:
چنانچه یک هجای کوتاه در مقابل یک هجای بلند قرار گیرد بنا به اختیارات شاعری اگر هجای کوتاه دارای حرکت کسره یا ضمه باشد هجای بلند محسوب می شود، علامت فتحه شامل این اختیار نیست.
در مصراع فوق این مسئله در قسمت (نِ) لحاظ شده است.
و در ضمن نون ساکن کلمه ی عاشقان حذف گردیده است.
 

ELLY775

عضو جدید
ا. گر. غم. لش/ گ. رن .گی .زد/ ک. خو. ن.عا/ ش. قا. ری .زد
*---/*---/*---/*---
م .نُ. سا. قی/ ب. هم. سا. زی/ م. بن .یا. دش/ ب. رن. دا. زیم
*---/*---/*---/*---
مفا عیلن/مفاعیلن/مفاعیلن/مفاعیلن
* =هجای کوتاه
-=هجای بلند
 
آخرین ویرایش:

siyavash51

عضو جدید
واژه ی حافظ =صامت +مصوت بلند+صامت+صامت دو هجای بلند :que:
لطفا واژه شعر هم بصورت صامت ومصوت مشخص کنید ممنونم:gol:

درود به الی عزیز که تشنه ی یاد گرفتن است


حافط : دو هجای بلند است بدین گونه : « ح » + « اَ » + « ا » ـــــ «ف» + «ــــِـــ» + «ظ»

شعر : یک هحای کشیده : «ش» + «ـــــِـــ» + «ع» + «ر»
 

ELLY775

عضو جدید
درود به الی عزیز که تشنه ی یاد گرفتن است


حافط : دو هجای بلند است بدین گونه : « ح » + « اَ » + « ا » ـــــ «ف» + «ــــِـــ» + «ظ»

شعر : یک هحای کشیده : «ش» + «ـــــِـــ» + «ع» + «ر»
ممنونم بابت توضیحات وراهنمایی های شما:gol:
 

ELLY775

عضو جدید
با .ای . ه .مِ /دل .وا .پ .سی /وی .در .د .بی /هن .گا .م .من
--*-/--*-/--*-/--*-
جا .می . د .هم /جا .می .د .هم /تا .بر .ن .یای /ید.کا .م .من
--*-/--*-/--*-/--*-
مستفعلن/مستفعلن/مستفعلن/مستفعلن
 

siyavash51

عضو جدید
[FONT=&quot]عروض و قافیه [/FONT]
[FONT=&quot]بخش چهارم [/FONT]
[FONT=&quot]ارکان عروضی . بخش بندی ارکان عروضی بر حسب جای آنها در مصراع[/FONT]
[FONT=&quot]ارکان عروضی[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
وقتی هجای شعری را به اجزای چهار تا چهار تا یا سه تا سه تا و یا غیره جدا کردیم به شکلی که نشان دهنده ی نظمی در آن ها باشد. ساده تر ان است که به جای آن که بگوییم وزن فلان شعر از دو هجای بلند و یک هجای کوتاه در چهار بار تکرار تشکیل شده است، نام ارکانی ان را بگوییم.
به عنوان مثال در شعر بالا که تقطیع کردیم و از چار بار تکرار __ __U__ تشکیل گردید، به جای آن که بگوییم این شعر دارای دو هجای بلند در آغاز و یک هجای کوتاه و در پایان یک هجای بلند دیگر است که چهار بار تکرار می شود، بگوییم از رکن "فاعلاتن" است.
ارکانٍٍٍ عروضی، مدل"افاعیل" را به وجود می آورند و تمام این ارکان بر مبنای ۳ حرف ف و ع و ل ساخته می شوند.
مهم ترین ارکان عروضی بر حسب تعداد هجا به قرار زیرند:
نوع
نوع هجا
رکن عروضی
یک هجایی
_

فَع
دو هجایی
U _

_ _

فَعَل
فَع لَن
سه
هجایی
_ _

_ U _

U _ _

_ _ _

U
_ _
فعلُن
فاعَلَن
فعولن
مفعولن
مفعولُ
چهار هجایی
_ U _ _

_ U _ U

U U _ _

U _ U U

U _ _ _

U _ _ U

U _ U _

_ _ U _

_ _ U U

_ U U _

فاعلاتن
فاعلاتُ
فعلاتن
فعلاتُ
مفاعیلن
مفاعیلُ
مفاعلن
مستفعلن
مستفعِلُ
مفتعلن
پنج
هجایی
_ _ U _ _

U U _ U _

مستفعلاتن
متفاعلن

تقسیم بندی ارکان عروضی بر حسب جای آن ها در مصراع:
الف - ارکانی، که در آغاز، میان و پایان مصراع می آیند:
١- فاعلاتن
٢- فاعلن
۳-مفاعیلن
٤- فعولن
۵- مستفعلن
٦- مفعولن
۷- فَعَلاتن
٨- فَعَلن
٩- مَفاعلن
١٠- مفتعلن
ب - ارکان غیر پایانی که در پایان مصراع قرار نمی گیرند:
١- فاعلاتُ
٢- فَعَلاتُ
۳- مَفاعیلُ
٤- مُستفعِلُ
۵- مَفعولُ
٦- مَفاعِلُ
ج - ارکان پایانی که فقط در پایان مصراع می آیند:
١- فَعَل
٢- فَع
آرایش ارکان عروضی گوناگون در کنار یکدیگر، "وزن ها" یا "بحرهای عروضی" را ایجاد می کند (که در دنباله ی این بحث به تفصیل معرفی خواهند شد). مثلن این مصراع شعر حافظ :" که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها" دارای وزن "مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن" است که از تکرار رکن "مفاعیلن" ایجاد شده است.
مثال های زیر از جمله وزن های پرکاربرد شعر کلاسیک فارسی هستند:
فـَعـولـُن فـَعـولـُن فـَعـولـُن فَعَل (وزن حماسی شاهنامه ) :
کنون گر به دریا چو ماهی شوی / و یا همچو شب در سیاهی شوی
مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن :
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی / خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
مـَفاعیلـُن‏ مـَفاعیلـُن ‏فـَعولُن (وزن دوبیتی و فرهاد و شیرین از نظامی):
بگفتا جان‏فروشی از ادب نیست / بگفت از عشق‏بازان این عجب نیست
فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلـُن :
بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز / بر امید جام لعلت دردی ‏آشامم هنوز


[FONT=&quot]تمرین برای اعضای تالار[/FONT]
نام ارکانی که نشانه های هجایی آن آورده شده است را بنویسید .
[FONT=&quot]ــــــ ــــــ [/FONT]U[FONT=&quot] ــــــ [/FONT]
[FONT=&quot]ــــــ [/FONT]U[FONT=&quot] ــــــ ــــــ [/FONT]
U[FONT=&quot] ــــــ ــــــ [/FONT]
[FONT=&quot]ــــــ [/FONT]U[FONT=&quot] ـــــــ[/FONT]
رکن های زیر را با نشانه های هجایی نشان دهید .
مفعولن
مفتعلن
مفاعلن
فعلاتن
 

siyavash51

عضو جدید
ا. گر. غم. لش/ گ. رن .گی .زد/ ک. خو. ن.عا/ ش. قا. ری .زد
*---/*---/*---/*---
م .نُ. سا. قی/ ب. هم. سا. زی/ م. بن .یا. دش/ ب. رن. دا. زیم
*---/*---/*---/*---
مفا عیلن/مفاعیلن/مفاعیلن/مفاعیلن
* =هجای کوتاه
-=هجای بلند
درود به الی عزیز و سپاس از حضور پر رنگ در کارگاه ، ایشان پاسخ درست داده اند .
 

siyavash51

عضو جدید
با درود فراوان:
نوشتن این شعر به خط عروضی:
اَ گر غم لش کَ رَن گی زد کِ خو نِ عا شِ قا ری زد
اَ (U) گر (ــــ) غم (ــــ) لش (ــــ) کَ (U) رن (ــــ) گی (ــــ) زد (ــــ) ک (U) خو (ــــ) نِ (ــــ) عا (ــــ) شِ (U) قا (ــــ) ری (ــــ) زد (ــــ)
که مرتب آن می شود:
Uــــ ــــ ــــ/Uــــ ــــ ــــ/Uــــ ــــ ــــ/Uــــ ــــ ــــ
نکته:
چنانچه یک هجای کوتاه در مقابل یک هجای بلند قرار گیرد بنا به اختیارات شاعری اگر هجای کوتاه دارای حرکت کسره یا ضمه باشد هجای بلند محسوب می شود، علامت فتحه شامل این اختیار نیست.
در مصراع فوق این مسئله در قسمت (نِ) لحاظ شده است.
و در ضمن نون ساکن کلمه ی عاشقان حذف گردیده است.
درود به اکرام عزیز و سپاس از حضور فعال ایشان در کارگاه ، ایشان پاسخ درست داده اند .
 

siyavash51

عضو جدید
کارگاه شعر تجربی

کارگاه شعر تجربی

عروض و قافیه
[FONT=&quot]بخش پنجم[/FONT]
[FONT=&quot]قاعده ی سوم : اختیارات شاعری ( اختیارات زبانی / اختیارات وزنی)[/FONT]

قاعده ی سه
- اختیارهای شاعری:
وزن شعر فارسی بسیار منظم و دقیق است و نظم و تساوی هجاها در مصراع های شعر فارسی به دقت رعایت می شود و از این نظر تقطیع شعر فارسی بسیار ساده است. البته شاعر در سرودن شعر اختیارهایی دارد كه به ضرورت از آن ها بهره می برد.
تبصره:
برای تعیین وزن یك شعر، تقطیع یك مصراع از آن كافی است اما چون در شعرهای فارسی اغلب از اختیارهای شاعری بهره گرفته می شود، با مقایسه ی دو مصراع یعنی از روی اختلاف هجاها، اختیارهای شاعری را به تر درمی یابیم. لذا در تقطیع، هجاهای مصراع های دوم را به ترتیب زیر هجاهای مصراع اول می نویسیم.
اختیارهای شاعری بر دو گونه است: زبانی و وزنی.

- اختیارهای زبانی شاعر:
در هر زبانی برخی از كلمات دارای دو یا گاه چند تلفظ هستند و گوینده اختیار دارد هر كدام از آن ها را كه می خواهد به كار ببرد. اختیارهای زبانی بر دو گونه است:
١- امكان حذف همزه:
در فارسی اگر قبل از همزه ی آغاز هجا حرف بی صدایی بیاید، همزه را می توان حذف كرد. مثلن كلمه ی" آب" كه با همزه شروع شده است، اگر پیش از آن حرف بی صدایی مانند "ر" بیاوریم، همزه را می شود حذف كرد. مثلن " در آب " را بگوییم "دراب" یا "از این" را بگوییم "ازین" یا "در آن " را بگوییم "دران".
٢- تغییر كمیت حرف های صدادار:
شاعر در موارد ویژه ای می تواند به ضرورت وزن شعر، حرف صدادار كوتاه را بلند و یا حرف صدادار بلند را كوتاه تلفظ كند.
الف- بلند تلفظ كردن حرف های صدادار كوتاه:
حرف صدادار كوتاه پایان كلمه را به ضرورت وزن می توان كشیده تلفظ كرد تا حرف صدادار بلند به شمار آید. همچنین كسره ی اضافه و ضمه ی عطف را می توان كشیده تلفظ كرد تا حرف صدادار بلند به شمار آید.
ب- كوتاه تلفظ كردن حرف های صدادار بلند:
هرگاه پس از كلمات پایان یافته به حرف های صدادار بلند "و" و "ی" صوتی بیاید، شاعر اختیار دارد كه این حرف های صدادار بلند را كوتاه تلفظ كند تا كوتاه به شمار آید. در ضمن میان دو حرف صدادار، حرف بی صدای " ی" قرار می گیرد كه آن را "ی" وقایه می نامند.

- اختیارهای وزنی شاعر:
اختیارهای زبانی تنها تسهیلاتی در تلفظ برای شاعر فراهم می آورد تا به ضرورت وزن از آن بهره بگیرد.بی آن كه موجب تغییری در وزن شود. اما اختیارهای وزنی امكان تغییرات كوچكی در وزن را به شاعر می دهد. تغییراتی كه گوش فارسی زبانان آن را عیب نمی شمارد.
اختیارهای وزنی بر چهار گونه است:
١- بلند بودن هجای پایان مصراع. آخرین هجای هر مصراعی بلند است اما شاعر می تواند به جای آن هجای كشیده یا كوتاه بیاورد. هجای پایان مصراع را همیشه با علامت هجای بلند نشان می دهیم.
سرو را مانی و لیكن سرو را رفتار نه / ماه را مانی و لیكن ماه را گفتار نیست
گر دلم از شوق تو دیوانه شد عیبش مكن / بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست

در این جا آخرین هجا در مصراع نخست كوتاه است و در مصراع های دوم و چهارم كشیده است بی آن كه موجب كم ترین اختلالی در وزن شده باشد. پس باید به خاطر بسپاریم كه در پایان مصراع فرقی میان هجای كشیده و كوتاه یا بلند نیست و همه بلند به شمار می آیند. امروزه هیچ یك از شاعران فرقی میان این سه نوع هجا نمی گذارد و همه را بلند به شمار می آورند، اما در عروض سنتی به غلط میان هجای كشیده و بلند در پایان مصراع فرق گذاشته اند.
٢- بعضی از اوزان با "فاعلاتُ" آغاز می شوند. شاعر هجای اول را در آغاز مصراع می تواند بلند به شمار آورد. یعنی به جای "فاعلاتُ " با بلند تبدیل كردن هجای آغاز مصراع آن را به "فاعلاتن" تبدیل نماید.
۳- شاعر می تواند به جای دو هجای كوتاه میان مصراع، یك هجای بلند بیاورد. این عمل بیش تر در دو هجای كوتاه ماقبل آخر مصراع صورت می گیرد. یعنی شاعر به جای "فَعَلن" با تبدیل دو هجای كوتاه اول به یک هجای بلند، آن را به "فع لن" تبدیل می نماید.
٤- قلب : شاعر به ضرورت وزن می تواند یك هجای بلند و یك هجای كوتاه كنار هم را جا به جا كند. این اختیار شاعری به ندرت اتفاق می افتد و آن هم در "مُفتَعِلُن" و "مفاعِلُن" رخ می دهد.

مرور و یادآوری :
تقطیع شعر و اختیارهای شاعری
برای تقطیع شعر با اختیارهای شاعری یك راه، استفاده ی دقیق از گوش است. مثلن اگر "دل من" را عادی تلفظ كنیم، تقطیع هجایی آن " UU _ " اما تلفظ "دل من" در مصراع: دل من همی داد گفتی گواهی به صورت " U _ _ " است زیرا در هجای دوم " لِ " كشیده تلفظ می شود. یعنی "لِ " به اندازه ی یك هجای بلند ممتد می گردد و لذا آن را یك هجای بلند به شمار می آوریم و وزن را به دست می آوریم.
راه دیگر درست کردن وزن، روش مقایسه هجاهای دو مصراع یك شعر است. می دانیم كه ترتیب و تعداد هجاهای كوتاه و بلند یك مصراع شعر در تمام مصراع های دیگر رعایت می شود. حال اگر یك یا چند هجای یک مصراع با معادل هایشان در مصراع دیگر مطابقت نداشته باشد، نقص را باید بتوان با اختیارهای شاعری رفع كرد و گرنه وزن مختل می ماند. مثلن:
دل من داد همی گفتی گواهی / كه باشد مرا روزی از تو جدایی
اگر شعر را درست تقطیع كنید خواهید دید كه هجاهای ٢ و ۷ و ٩ در دو مصراع بر خلاف وزن شعر فارسی با معادل هایشان در مصراع دیگر یكسان نیستند. یعنی در مصراع نخست هجای ٢ كوتاه است و در مصراع دوم معادل همین هجا بلند است. در مصراع دوم همچنین هجای ۷ بلند است و در مصراع نخست كوتاه. در مصراع دوم نیز هجای ٩ بر خلاف معادلش در مصراع نخست كوتاه است. این اختلال در وزن را بر مبنای قواعد زیر می توان تصحیح کرد:
در هجای ٢ در مصراع نخست حرف "لِ " كوتاه است و معادل آن در مصراع دوم " با " بلند است. "با " را نمی شود طبق هیچ قاعده ای كوتاه كرد، اما " لِ " را می توان با اضافه كردن كسره كشیده تلفظ كرد و آن را هجای بلند به شمار آورد.
در هجای ۷ در مصراع دوم با یك هجای بلند روبرو هستیم كه معادل آن در مصراع نخست كوتاه است.در این جا نیز هجای ۷ مصراع اول را نمی شود بلند به شمار آورد، ولی هجای هفتم مصراع دوم را طبق قاعده ی كوتاه تلفظ كردن مصوت بلند "ی" می توان كوتاه به شمار آورد.
هجای ٩ در مصراع دوم " تُ " نیز برخلاف معادلش در مصراع نخست" تی " كوتاه است، اما طبق قاعده ی كشیده تلفظ كردن ضمه (حرف صدادار) در پایان كلمه می توان آن را یک هجای بلند به شمار آورد و بدین ترتیب و با این عملیات عروضی، هجاهای هر دو مصراع، با یكدیگر برابر و همسان می شوند.
 

Similar threads

بالا