چیستی معنای زیارت

Sarp

مدیر بازنشسته
نويسنده: سایت آیت الله میلانی
منبع: سایت آیت الله میلانیچکیده:

زیارت یعنی انسان خود را کاملاً در پیشگاه معصوم حاضر ببیند، تمام وجودش را در خدمت زیارت قرار دهد و حضور قلب به معنای واقعی کلمه داشته باشد. پیشوایان ما زنده هستند، لذا زیارت ما یک مسئله فرضی و خیالی نیست! زیارت ایشان، زیارت خداست؛ همان طور که پیروی از ایشان بندگی خداست. آنچه در زیارت بدست می آید، جز تقرب به خداوند مهربان نیست.


متن مقاله :

معناى زيارت

واژه «زيارت» از «زَور» گرفته شده است، ابن فارس واژه‌شناس معروف، در كتاب معجم مقاييس اللغه مى‌نويسد:

الزاء والواو والراء، أصل واحد يدلّ على الميل والعدول[1]

«اين واژه كه از حروف «ز»، «و» و «ر» تشكيل شده، نشان‌دهنده تمايل و عدول است.»

حالِ زاير نيز از همين مقوله است؛ چرا كه وقتى فردى به زيارت فرد ديگرى مى رود، تمايل به سوى او يافته و از ديگران عدول(روی برگردانی) مى‌كند. زاير يعنى كسى كه به يك طرف ميل پيدا مى‌كند و از ماسواى آن عدول مى‌نمايد. پس واژه «زَور» به معناى ميل و عدول است. براى مثال، زايرى كه به آستان‌بوسى و زيارت امام رضا عليه‌السلام شرف‌ياب مى‌شود، در واقع به حضرتش ميل نموده و خود را با تمام وجود در محضر آن حضرت مى‌بيند و از ماسواى آن بزرگوار عدول و اعراض كرده است.

محدّث بزرگوار شيخ طريحى در مجمع البحرين مى‌نويسد: در دعايى آمده است:

اللهمَّ اجعلني من زوّارك[2]
خدايا! مرا از زائران خود قرار بده.


اين دعا چه معنايى دارد؟ چرا كه خداى تعالى جسم نيست تا مكانى خاصّ و جهتى معيّن داشته باشد.

معناى دعا چنين است: خدايا! مرا آن چنان قرار بده كه فقط به تو تمايل و توجّه داشته باشم.

وقتى انسان به خدا تمايل نمود، در واقع از ماسواى حضرت بارى تعالى اعراض و عدول كرده است و از كسانى شده كه به آن درگاه باشكوه پناه آورده، از او يارى طلبيده و كارى با ماسواى او ندارد.

صاحب مجمع البحرين در ادامه مى‌نويسد: در حديث آمده است:

من فعل كذا فقد زار اللّه في عرشه[3]
هر كه فلان عمل را انجام دهد، خدا را در عرش خودش زيارت كرده است.


يعنى خدا را قصد كرده و به او تمايل نموده و از ماسواى خدا عدول و اعراض كرده است.

به سخن ديگر، اثر اين عمل چنين است كه خداى تعالى اين شخص را به خود اختصاص مى‌دهد، تمايل او را به سوى خودش قرار داده و او را از ماسواى خود منقطع مى‌نمايد.

زيارت در حقيقت، حضور حقيقى زاير نزد زيارت‌شونده است. از اين رو، در بعضى كلمات آمده: «الزيارة حضور الزائر عند المزور».

بعضى گمان مى‌كنند كه اين حضور همان حضور ظاهرى جسمى است و حال اين كه رواياتى براى زيارت حضرت رسول صلى اللّه عليه وآله و ائمه اطهار عليهم السلام از راه دور داريم كه نشان مى‌دهد مراد حضور واقعى قلبى است كه همان «ميل» و «توجّه» است و تحقق عنوان «زيارت» و ترتّب آثار آن وابسته به حضور و توجّه باطنى است؛ از اين رو خيلى از اوقات انسان در زيارت گاه حضور بدنى دارد، امّا چون قلب او و فكرش در جاى ديگر است اثرى بر آن حضور بار نمى‌شود.

به راستى چه مقام والا و باشكوهى است كه تمام تمايل و توجّه انسان فقط به سوى خداوند متعال باشد، همواره به طرف حضرت حق حركت كند، ماسواى او را پشت سر قرار دهد و از هر آن چه جز اوست عدول نمايد كه در نتيجه چنين انسانى ممحّض و خالص در خداوند متعال مى‌گردد. اگر خداوند اين كار را با انسانى انجام دهد و او را بپذيرد، او را از «مخلَصين» (خالص شدگان) براى خود قرار داده است.

اين چه مقام والايى است؛ مقامى كه تمام تلاش گران راه توحيد در پى آن بوده‌اند و اساساً هدف همين بوده است!


زنده بودن امامان

اكنون به اجمال بايد يادآور شد كه بر حسب دلالت آيات و روايات و ادلّه ديگر ما معتقديم كه انبياى الهى و اوصياى آن‌ها زنده هستند. آن بزرگواران زائران خويش را مى‌شناسند و به آن ها عنايت دارند.

در كامل الزيارات آمده است: حضرت امام صادق عليه السلام درباره حضرت سيدالشهداء عليه السلام فرمود:

وإنّه لينظر إلى زوّاره، فهو أعرف بهم وبأسمائهم وأسماء آبائهم وما في رحالهم من أحدهم بولده، وإنّه لينظر إلى من يبكيه فيستغفر له ويسأل أباه الاستغفار له ويقول له: أيّها الباكي! لو علمت ما أعدّ اللّه لك لفرحت أكثر ممّا حزنت، وإنّه ليستغفر له من كلّ ذنب وخطيئة[4]

آن بزرگوار به زائران خود مى‌نگرد و به اسامى آن‌ها، پدرانشان و آن‌چه در بارهايشان دارند، آگاه‌تر از آنان به فرزندانشان است. آن حضرت به گريه‌كنندگان خود مى‌نگرد و براى آنان درخواست آمرزش مى‌كند و از پدر بزرگوارش نيز مى‌خواهد كه براى آنان طلب آمرزش كند و به گريه‌كنندگانش مى‌فرمايد: اى كسى كه براى من گريه مى‌كنى! اگر بدانى خداوند چه نعمت‌هايى براى تو آماده كرده، به يقين سرور و شادى تو بيش از اندوهت خواهد بود. به راستى كه خداوند متعال تمام گناهان و لغزش‌هاى تو را مى‌آمرزد!


البتّه اين اعتقاد و نقل اين روايات اختصاص به ما ندارد؛ بلكه اهل سنّت(به غیر از وهابیت) نيز به زنده بودن انبيا و اوليا معتقدند، و حافظ جلال الدين سيوطى در اين مسئله كتاب نوشته، آن‌ها از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله احاديثى نقل كرده‌اند از جمله این كه آن حضرت فرمود:

من زارني بعد وفاتي... .[5]

و در حديث ديگرى فرمود: من سلّم عليّ من عند قبري سمعته... .[6]

شايد جامع‌ترين سخن در اين مورد كلام شيخ مفيد رحمه اللّه باشد كه فرموده است:

وإنّ رسول اللّه والأئمّة من عترته خاصّةً، لا يخفى عليهم بعد الوفاة أحوال شيعتهم في دار الدنيا بإعلام اللّه تعالى لهم ذلك، حالاً بعد حال، ويسمعون كلام المناجي لهم في مشاهدهم المكرّمة العظام، بلطيفة من لطائف اللّه تعالى ينبئهم بها من جمهور العباد وتبلغهم المناجاة من بُعد، كما جاءت به الرواية[7]

«به راستى كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و امامان از عترت آن بزرگوار ـ به خصوص ـ پس از وفاتشان از حالات شيعيانشان آگاه بوده و احوال آن‌ها بر ايشان مخفى نيست؛ زيرا كه خداوند متعال آن‌ها را لحظه به لحظه از حال شيعيانشان آگاه مى‌كند. آنان سخن كسى را كه در كنار قبور گرامى آن‌ها به نجوا مى‌پردازد به عنايت ويژه‌اى از عنايت‌هاى خاص خدا مى‌شنوند كه خداوند بدين وسيله آن‌ها را از عموم بندگان ممتاز ساخته و مناجات شيعيان را از راه دور به آن‌ها مى رساند، آن سان كه در روايت آمده است.»


پی نوشت :
[1] معجم مقاييس اللغه: 3 / 36.
[2] مجمع البحرين: 2 / 304.
[3] همان.
[4] كامل الزيارات: 206، باب 32، حديث 292، الامالى، شيخ طوسى: 55، حديث 74.
[5] كامل الزيارات: 45، حديث 18، تلخيص الحبير: 7 / 417.
[6] اوائل المقالات: 73، حديث 49.
[7] همان: 72.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
ali hoseini قرائت دسته جمعی زیارت جامعه کبیره خاندان عصمت و طهارت 95

Similar threads

بالا