چگونه نقد كنيم

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ادبيات تمثيلي ما آمده است كه هيزم شكني با شيري دوست و هم خوراك بود. روزي هيزم‌شكن به شير گفت دهانت بوي بدي مي‌دهد. شير سكوت كرد و پس از دقايقي مصرانه از هيزم‌شكن خواست تا با تبر خود ضربه‌اي محكم بر سر او بزند.

هيزم‌شكن چنين كرد. پس شير از او جدا شد و به هيزم‌‌شكن گفت يك ماه ديگر به ديدن او برود. پس از يك ماه هيزم‌شكن به ديدن شير رفت. شير از او خواست تا جاي زخم را بيابد اما مرد هرچه كرد اثري از آن زخم عميق نيافت. پس شير گفت: آن زخم براي هميشه خوب شده و اثري از آن نمانده اما اثر گفتار تو تا آخر روحم را مي‌آزارد. ‏
از اين مثال براي بيان اثرات مخرب يك انتقاد به شيوه ناصحيح استفاده مي‌كنند.

همانطور عنوان شد نقد به خودي خود حالتي گزنده دارد و اگر به صورتي نادرست و غيراصولي و غير عملي نيز صورت پذيرد بيش از آنكه جنبه سازندگي پيدا كند حالتي مخرب مي‌يابد.

نقد در حالت طبيعي باعث مي‌شود گروه و حزب و يا فرد نقد‌پذير حالتي تدافعي بگيرد و قبل از آنكه و بيش از آنكه نقد ما را بپذيرد به فكر دفاع و مچ‌گيري مي‌افتد لذا لازم است در فرآيند نقادي براي آنكه در شرايط فعلي كشور هم بتوانيم به اهداف خود برسيم نكات مهمي بايد مورد توجه قرار گيرند:

1- مهمترين مسأله در امر نقادي حفظ اصل بي‌طرفي و دوري از پيش داوري است. در امر نقادي يا دقيقا آنچه يك مكتب و يا حزب و فرد مي‌گويد نقد شود نه آنچه ديگران مي‌گويند و يا به آن حزب و گروه نسبت مي‌دهند.

به قول استادي آنكه اين اصول را رعايت نمي‌كند نقاد نيست و توجيه‌گر است، چون پيش از تصور تصديق كرده و قبل از شناسايي و سنجش انتخاب كرده است.‏

‏2- دومين مساله در امر نقادي داشتن نيت خير و دوري از لجاجت و كينه‌ورزي است.

آن مكتب و حزب و فردي كه مورد نقادي قرار مي‌گيرد بايد احساس كند كه نقد كننده از سر دلسوزي و خيرخواهي به نقد روي آورده است نه از روي كينه و دشمني و مچ‌گيري و بهره‌برداري هاي حزبي و جناحي و سياسي.

لجاجت و عدم برقراري نقد بر پايه نيت خيرخواهانه انسان را از دايره حق خارج مي‌كند و باعث مي‌شود كه ميزان خود را در نقادي از دست بدهيم. بايد توجه داشت آنكه در انتقاد به سرزنش و شماتت روي مي‌آورد، اهل كينه‌ورزي است كه عملش به انتقام مي‌انجامد نه اهل نقادي و خيرخواهي.

بايد بدانيم ديگران به راحتي متوجه قصد و نيت ما از نقد و نقادي مي‌شوند مگر آنكه خود نخواهند به قول مولاي متقيان امام علي (ع): "ما اضمه احد شيئا الاظهر في فلتات لسانه و صفحات وجهه" هيچ‌كس چيزي را در دل نهان نكرد جز كه در سخنان بي‌انديشه‌اش آشكار گشت و در صفحه رخسارش پديدار شد.

3- مسله بعدي در امر نقادي استفاده از لحن ملايم و مهربانانه و دوستانه و در يك كلام لحن مناسب است. لحن مناسب باعث مي‌شود كه اندكي از گزندگي نقد كاسته بشود.

در اين مساله بايد توجه داشت كه علاوه بر مناسب بودن لحن، صراحت نيز امر مهمي است. نبايد موضوع آنقدر با حواشي مطرح شود كه ذهن نقد شونده منحرف شود و از اصل موضوع دور شود و يا از نقد ما سوء تعبير شود.‏

‏4- موضوع بسيار مهم ديگر در نقادي اين است كه نبايد كل عملكرد و نيات و اهداف جريان و گروه و فرد نقد شونده به چالش كشيده شود. در واقع اگر غده‌اي در بدن بيمار بود روش درمان آن برداشتن غده است نه كشتن بيمار.‏

نمي‌توان به طور كلي از فرد يا گروهي به طور مطلق انتقاد داشت و او را يكسره نقد نمود. در هنگام نقد بايد همواره فرد را از معايب او جدا كنيم. زير سئوال بردن شخصيت فرد نقد شونده يا افراد يك گروه و حزب به صورت كلي و بيان كردن نقاط مورد نقد بصورت كلي‌گويي و تعميم آن به ساير رفتارهاي فرد و گروه از كارآيي انتقاد مي‌كاهد و ما را از اهداف خيرخواهانه دور مي‌سازد.

5- مساله ديگر در نقد گروهها و افراد و احزاب، همدلي و همراهي در مشتركات است. در نقادي به جاي گارد گرفتن و روبرو بودن بهتر آن است كه در كنار هم باشيم و تا نقاط مشترك و مسير مشترك، همراه نقد شونده باشيم.

در واقع نقد شونده چه فرد باشد چه گروه و حزب بايد ما را باور كند. شناخت خوبيها و بيان آن و تكيه بر مشتركات باعث مي‌شود كه پوسته سختي كه در اثر انتقاد دور نقد شونده قرار مي‌گيرد اندكي نرم و نفوذ‌پذير شود.

6- در امر نقادي مساله بعدي اين است كه بدانيم خروجي يك ايده و فكر و حزب وگروه بر چه منطق و اصولي قرار دارد.

در واقع همانطور كه در هندسه اقليدسي يكسري مفاهيم ثابت مانند خط و نقطه و... پذيرفته شده و ساير قضايا و اصول بر طبق آن تعاريف تصديق و اثبات مي‌شوند در امر نقادي هم مكتب و گروه احزابي نيز آن مباني ثابت و مفاهيم مورد قبول طرفين كه بر آن مباني بحث صورت مي‌گيرد بايد مشخص باشد و اين در واقع همان نقد اهداف با معيار است كه در قالبي ديگر بيان شد.‏

‏7- نكته ديگر اين است كه خود به خوبي بر معيارها و اصولي كه بر طبق آن مكتب و يا حزب و فرد را نقد مي‌كنيم واقف و مسلط باشيم وگرنه با اندك فشار و يا مغالطه‌اي راه را گم مي‌كنيم و اصول خودمان نيز خدشه‌دار مي‌شود.‏

در اين باب نكات ديگري نيز چون پرهيز از طنز‌گويي و تمسخر، كلمات تحقيرآميز و كنايه آلود و... نيز هست كه بايد مورد توجه قرار گيرد.
 

Similar threads

بالا