چرا سرعت نور ،مبنای زمانه؟

[Mohsen 89]

اگه سوالی در حد درک من از فیزیک هست همچنان در خدمتم

 

[Taßa§om]

اگه سوالی در حد درک من از فیزیک هست همچنان در خدمتم

دستتون درد نکنه
لطف می کنید

خوب این متن جناب ریل ذهنمو درگیر کرده اما خوب دیر وقته و ذهن نیازمند استراحت!

بسی سپاسگزارم

 

[Mohsen 89]

دستتون درد نکنه
لطف می کنید

خوب این متن جناب ریل ذهنمو درگیر کرده اما خوب دیر وقته و ذهن نیازمند استراحت!

بسی سپاسگزارم

شب خوش............
موفق باشید..

 

[black banner]

خب شايد نسبيت عام هم كه نظريه سفر در زمان رو مطرح ميكنه منظورش همون نكته اي باشه كه تبسم گفت

يك تصويري از آينده باشه/ واقعا ذرات منتقل نشند

_____________________

اما درباره افزايش اون نيم ثانيه / شايد بشه به همون حس ششم اشاره كرد (( يواش يواش داريم از فيزيك خارج ميشيم :دي ))

 

[Taßa§om]

خب شايد نسبيت عام هم كه نظريه سفر در زمان رو مطرح ميكنه منظورش همون نكته اي باشه كه تبسم گفت

يك تصويري از آينده باشه/ واقعا ذرات منتقل نشند

_____________________

اما درباره افزايش اون نيم ثانيه / شايد بشه به همون حس ششم اشاره كرد (( يواش يواش داريم از فيزيك خارج ميشيم :دي ))

منم تقریبا همین فکرو می کنم!؟

معلوم نیس دقیقا از کدوم داریم دور میشیم..؟از فیزیک یا از باور هایی که از جنبه های علمیشون بی خبریم؟!!
یه جورایی میره تو مایه های متافیزیک فکر کنم؟!

 

[Mohsen 89]

خب شايد نسبيت عام هم كه نظريه سفر در زمان رو مطرح ميكنه منظورش همون نكته اي باشه كه تبسم گفت

يك تصويري از آينده باشه/ واقعا ذرات منتقل نشند

_____________________

اما درباره افزايش اون نيم ثانيه / شايد بشه به همون حس ششم اشاره كرد (( يواش يواش داريم از فيزيك خارج ميشيم :دي ))

در نسبیت عام آخرش اینشتین گفت با استفاده از کرمچاله ها میتوان با سرعتی بیشتر از سرعت نور جابه جا شد.
در فرمول های نسبیت اگر سرعت به بیش از سرعت نور برسه گذر زمان منفی میشه که نمود برگشت به گذشتست و اگر هم به نزدیکی نور برسه حالتی اتفاق می افته که در اون برای کسی که با سرعت نزدیک نور حرکت میکنه زمان کند میشه ولی برای دیگران با اهنگ قبلی میگذره..........در نتیجه فردی که با سرعت بالا حرکت کرده به اینده ی دیگران سفر میکنه.(البته قصد جسارت نداشتم منظورم یاد آوری بود)
منظور منم از سمت و سوی عرفان همینا بود

 

[black banner]

منم تقریبا همین فکرو می کنم!؟

معلوم نیس دقیقا از کدوم داریم دور میشیم..؟از فیزیک یا از باور هایی که از جنبه های علمیشون بی خبریم؟!!
یه جورایی میره تو مایه های متافیزیک فکر کنم؟!

من در كل به شيمي و فيزيك اعتقاد راسخ دارم


هر رخداد توي اين دنيا يك دليل فيزيكي داره ، نظريه منه :دي نظريه دلايل فيزيكي بر هر رخداد طبيعي و ماورا طبيعي

حتي تخيل انسان بي شك بايد يك پيامد فيزيكي داشته باشه

 

[Taßa§om]

من در كل به شيمي و فيزيك اعتقاد راسخ دارم


هر رخداد توي اين دنيا يك دليل فيزيكي داره ، نظريه منه :دي نظريه دلايل فيزيكي بر هر رخداد طبيعي و ماورا طبيعي

حتي تخيل انسان بي شك بايد يك پيامد فيزيكي داشته باشه

منم یه جورایی تو این مایه ها فکر می کنم
اما اذیتم میکنه این که چیزیو فکر کنم و نتونم واسه خودم اثباتش کنم...


891103... جان ممنون از یاد آوریتون

پس میشه نتیجه گرفت این دو یعنی رفتن به آینده و پیش بینی آینده از هم جدا هستند و هر دو در نظریه هایی جدا قابل بررسی هستند..

 

[black banner]

در نسبیت عام آخرش اینشتین گفت با استفاده از کرمچاله ها میتوان با سرعتی بیشتر از سرعت نور جابه جا شد.
در فرمول های نسبیت اگر سرعت به بیش از سرعت نور برسه گذر زمان منفی میشه که نمود برگشت به گذشتست و اگر هم به نزدیکی نور برسه حالتی اتفاق می افته که در اون برای کسی که با سرعت نزدیک نور حرکت میکنه زمان کند میشه ولی برای دیگران با اهنگ قبلی میگذره..........در نتیجه فردی که با سرعت بالا حرکت کرده به اینده ی دیگران سفر میکنه.(البته قصد جسارت نداشتم منظورم یاد آوری بود)
منظور منم از سمت و سوی عرفان همینا بود

خواهش ميكنم محسن جان (( انقدر بهت گفتم 8911 تا بالاخره اسمت رو ياد گرفتم :دي ))

خب همون عرفاي هم بايد يك دليل فيزيكي داشته باشه
وقتي احساس درد ، علت فيزيك و الكتريكي داره ، چرا حس ششم و تخيل علت فيزيكي نداشته باشه ؟؟؟


راستي اون دفعه گفتي خواب انشتين ببيني / من زياد آلبرت رو توي خواب ديدم

حتي يكبار به گذشته سفر كردم توي خواب / مرده ها زنده شده بودند ، اما يك حس بدي داشت (( همش خوابه هااااااا :دي ))

وقتي بيدار شدم ، پرسيدم الان چه ساليه ؟؟؟

 

[Mohsen 89]

منم یه جورایی تو این مایه ها فکر می کنم
اما اذیتم میکنه این که چیزیو فکر کنم و نتونم واسه خودم اثباتش کنم...


891103... جان ممنون از یاد آوریتون

پس میشه نتیجه گرفت این دو یعنی رفتن به آینده و پیش بینی آینده از هم جدا هستند و هر دو در نظریه هایی جدا قابل بررسی هستند..

دقیقا همینطوره

خواهش ميكنم محسن جان (( انقدر بهت گفتم 8911 تا بالاخره اسمت رو ياد گرفتم :دي ))

خب همون عرفاي هم بايد يك دليل فيزيكي داشته باشه
وقتي احساس درد ، علت فيزيك و الكتريكي داره ، چرا حس ششم و تخيل علت فيزيكي نداشته باشه ؟؟؟


راستي اون دفعه گفتي خواب انشتين ببيني / من زياد آلبرت رو توي خواب ديدم

حتي يكبار به گذشته سفر كردم توي خواب / مرده ها زنده شده بودند ، اما يك حس بدي داشت (( همش خوابه هااااااا :دي ))

وقتي بيدار شدم ، پرسيدم الان چه ساليه ؟؟؟

حالا چه سالی بودی؟

 

[black banner]

منم یه جورایی تو این مایه ها فکر می کنم
اما تذیتم میکنه این که چیزیو فکر کنم و نتونم واسه خودم اثباتش کنم...


891103... جان ممنون از یاد آوریتون

پس میشه نتیجه گرفت این دو یعنی رفتن به آینده و پیش بینی آینده از هم جدا هستند و هر دو در نظریه هایی جدا قابل بررسی هستند..

سفر به آينده
اصلا يكجوراي اين موضوع مشكل داره

آخه چطور ميشه به آينده و گذشته رفت ؟؟


مگه قانون پايستگي نداريم !!

قانون پايستگي ميگه ، همه چيز ثابته فقط از شكلي به شكل ديگه در ميان

اگه من به سال 42 برگردم

پس توي سال 90 نيستم

اگه توي 90 هستم ، پس اين قانون پايستگي چي ميشه ؟؟؟


اصلا خيلي ابهام داره / من نميدونم اين استوفن هاوكينگ چطوري اينو فهميده و قبولش داره و دربارش مقاله نوشته و به شدت ازش دفاع ميكنه

 

[black banner]

دقیقا همینطوره

حالا چه سالی بودی؟

كل اين ماجرا ها رو توي خواب ديدم :


از خواب بيدار شدم / همه دور سفره غذا ميخوردند ، منم نشستم سر سفره

مادر بزرگم زنده شده بود سر سفره بود
بعد پرسيدم الان تاريخ چندمه ؟؟؟

مامان گفت : 86 .........

گفتم غير ممكنه / سال 90 هست

بعد از هركس ميرپسيدم ميگفت 86


اصلا حس نميكردم دارم خواب ميبينم / بخاطر همين وقتي بيدار شدم پرسيدم الان چه ساليه ؟؟

 

[Mohsen 89]

سفر به آينده
اصلا يكجوراي اين موضوع مشكل داره

آخه چطور ميشه به آينده و گذشته رفت ؟؟


مگه قانون پايستگي نداريم !!

قانون پايستگي ميگه ، همه چيز ثابته فقط از شكلي به شكل ديگه در ميان

اگه من به سال 42 برگردم

پس توي سال 90 نيستم

اگه توي 90 هستم ، پس اين قانون پايستگي چي ميشه ؟؟؟


اصلا خيلي ابهام داره / من نميدونم اين استوفن هاوكينگ چطوري اينو فهميده و قبولش داره و دربارش مقاله نوشته و به شدت ازش دفاع ميكنه

خب وقتی میری 42 ذیگه تو 90 نیستی.....

 

[Taßa§om]

كل اين ماجرا ها رو توي خواب ديدم :


از خواب بيدار شدم / همه دور سفره غذا ميخوردند ، منم نشستم سر سفره

مادر بزرگم زنده شده بود سر سفره بود
بعد پرسيدم الان تاريخ چندمه ؟؟؟

مامان گفت : 86 .........

گفتم غير ممكنه / سال 90 هست

بعد از هركس ميرپسيدم ميگفت 86


اصلا حس نميكردم دارم خواب ميبينم / بخاطر همين وقتي بيدار شدم پرسيدم الان چه ساليه ؟؟

منم می خواااااام

البته از نوع آیندش ترجیحا


شما مقاله های هاوکینگ رو خوندین؟

 

[Mohsen 89]

كل اين ماجرا ها رو توي خواب ديدم :


از خواب بيدار شدم / همه دور سفره غذا ميخوردند ، منم نشستم سر سفره

مادر بزرگم زنده شده بود سر سفره بود
بعد پرسيدم الان تاريخ چندمه ؟؟؟

مامان گفت : 86 .........

گفتم غير ممكنه / سال 90 هست

بعد از هركس ميرپسيدم ميگفت 86


اصلا حس نميكردم دارم خواب ميبينم / بخاطر همين وقتي بيدار شدم پرسيدم الان چه ساليه ؟؟

واقعا

 

[black banner]

خب وقتی میری 42 ذیگه تو 90 نیستی.....

خب نميشه ديگه / غير ممكنه


من با يك قانون شيمي / يك نظريه فيزك رو رد ميكنم


البته دارم روش فكر ميكنم

بزار هر وقت فكرام رو كردم / نظريه از خودم تراوش كردم ميام بهتون ميگم (( بايد اول روش فكر كنم كه سوتي ندم ))


بايد اين نظريه باطل بشه :دي

اي خدا ، يعني ميشه منم بتونم نظريه بدم؟؟؟ اون وقت اين هاوكينگ رو ضايع ميكنم :دي

 

[black banner]

منم می خواااااام

البته از نوع آیندش ترجیحا


شما مقاله های هاوکینگ رو خوندین؟

يكي از كتاب هاش رو خوندم

يكبار تا صفحه 40 -50 خوندم

نفهميدم چي ميگه (( گذاشتمش كنار كتاب رو تا يك سال بعد))

دوباره برگشتم از اول خوندم ، تا صفحه 68

بازم نفهميدم چي شد

دوباره برگشتم از اول ، الان صفحه 8-9 هستم



با زبان ساده توضيح داده / اما من با هاوكينگ به مشكل ميخوردم ، انگار حرفاش باهم تناقض داشت ، براي همين هربار برگشتم از اول

 

[Mohsen 89]

خب نميشه ديگه / غير ممكنه


من با يك قانون شيمي / يك نظريه فيزك رو رد ميكنم


البته دارم روش فكر ميكنم

بزار هر وقت فكرام رو كردم / نظريه از خودم تراوش كردم ميام بهتون ميگم (( بايد اول روش فكر كنم كه سوتي ندم ))


بايد اين نظريه باطل بشه :دي

اي خدا ، يعني ميشه منم بتونم نظريه بدم؟؟؟ اون وقت اين هاوكينگ رو ضايع ميكنم :دي

خودتو دست کم نگیر.....
تو میتونی

 

[black banner]

واقعا

آره ديگه ، همش خواب بود

اون قسمت كه گفتم : از خواب بيدار شدم همه دور سفره نشسته بودند (( اين قسمت رو هم خواب ديدم ))

 

[Taßa§om]

يكي از كتاب هاش رو خوندم

يكبار تا صفحه 40 -50 خوندم

نفهميدم چي ميگه (( گذاشتمش كنار كتاب رو تا يك سال بعد))

دوباره برگشتم از اول خوندم ، تا صفحه 68

بازم نفهميدم چي شد

دوباره برگشتم از اول ، الان صفحه 8-9 هستم



با زبان ساده توضيح داده / اما من با هاوكينگ به مشكل ميخوردم ، انگار حرفاش باهم تناقض داشت ، براي همين هربار برگشتم از اول

ای روزگااار

من که خیلی وقت بود از فیزیک جدید فاصل گرفته بودم
رشتمونم علاوه بر دینامیک و اینا بیشتر الکتریسیته و مغناطیس داره..

این تاپیک منرو دوباره به فکر گذشته ها و افکارم انداخت...

 

[Mohsen 89]

آره ديگه ، همش خواب بود

اون قسمت كه گفتم : از خواب بيدار شدم همه دور سفره نشسته بودند (( اين قسمت رو هم خواب ديدم ))

خیلی ترسناک بود......

 

[black banner]

خیلی ترسناک بود......

دقيقا ...

توي خواب وقتي مامانم بهم گفت : 86

از ترس توي خواب نفس نفس ميزدم / فرياد ميكشيدم ، نهههههههههههه امسال 90 هست / نههههههههه


هراسون ميدويدم اين طرف و اون طرف از همه ميرپسيدم ، امسال چه ساليه ؟؟؟

اون روز تا غروب حالم بد بود بخاطر اين خواب ...

 

[Mohsen 89]

دقيقا ...

توي خواب وقتي مامانم بهم گفت : 86

از ترس توي خواب نفس نفس ميزدم / فرياد ميكشيدم ، نهههههههههههه امسال 90 هست / نههههههههه


هراسون ميدويدم اين طرف و اون طرف از همه ميرپسيدم ، امسال چه ساليه ؟؟؟

اون روز تا غروب حالم بد بود بخاطر اين خواب ...

شدیدا بابت ستمی که در حقت کردم معذرت میخوام.........

 

[black banner]

شدیدا بابت ستمی که در حقت کردم معذرت میخوام.........

بله ؟؟؟

واس چي آخه ؟؟؟

تو كاري نكردي كه ...

 

[Mohsen 89]

بله ؟؟؟

واس چي آخه ؟؟؟

تو كاري نكردي كه ...

از اینکه گفته بودم ایشالاه خواب اینشتین گور به گورشده و اینا رو ببینی شدیدا در عذاب وجدان افتادم......

 

[black banner]

از اینکه گفته بودم ایشالاه خواب اینشتین گور به گورشده و اینا رو ببینی شدیدا در عذاب وجدان افتادم......

نه بابا بخاطر حرف تو نبود كه محسن جان ، تازه من يك شب بعد از اون حرف خواب ديدم


من قبلا هم 2 بار خواب آلبرت رو ديده بودم ، چند هفته پيش


كلا من از اين خواباي عجيب و غريب زياد ميبينم

بي خيال بابا

 

[Mohsen 89]

نه بابا بخاطر حرف تو نبود كه محسن جان ، تازه من يك شب بعد از اون حرف خواب ديدم


من قبلا هم 2 بار خواب آلبرت رو ديده بودم ، چند هفته پيش


كلا من از اين خواباي عجيب و غريب زياد ميبينم

بي خيال بابا

خوب شد گفتی
کمی آرامش خاطر گرفتم.........

 

[black banner]

خوب شد گفتی
کمی آرامش خاطر گرفتم.........

آرامش

من رفتم

شب بخير

 

[Mohsen 89]

آرامش

من رفتم

شب بخير

شبت بخیر......

 

[شهریاری 2]

ممکنه دلیل دیگه ای هم وجود داشته باشه.
در مورد 10 بعد هنوز ماهیت انها به طور دقیق مشخص نشده.اما بر اساس پیش بینی ها 3بعدی که ما میبینیم 3 بعدی هستند که فشرده نشده اند.
بگذارید با یک مثال روشنتان کنم.چوب کبریتی را در نظر بگیرید. اگر از فاصله بسیار دور به ان بنگریم ان را 1 بعدی میبینیم،اگر نزدیکتر شویم انرا 2بعدی دارای طول و عرض میبینیم،واگر بیشتر به ان نزدیک شویم 3بعدی دارای طول و عرض و ارتفاع(در اینجا عمق)میبینیم و هرچه جلوتر بریم به بعد 4و5و.....تا 9 میرسیم کهاز بعد 4 فضایی به بعد فشرده تر هستش.سر اخر بعد زمان به انها اضافه میشه.

سلام بر ریل عزیز!
میگم خب اگه این چیزا دیده نمیشه،چطوری بهش پی بردن؟