چرا خندید؟

[Iran_Novin]

امروز بیرون بودیم .
دختری آمد جلو و یک مشت سلام و از این کارها نهایت گفت شماره ام بیا
بنده هم گفتم. متاسفم
گفت میشه دلیلش بگید؟
ما هم راستش اهل دروغ نیستیم و حقیقت را بهش گفتیم
گفتیم بنده به پدرم قول دادم که فعلا(حداقل تا چند سال دیگر) با کسی دوست نشوم.
ایشان بسی خندید.
چرا خندید؟

 

[cinderella]

امروز بیرون بودیم .
دختری آمد جلو و یک مشت سلام و از این کارها نهایت گفت شماره ام بیا
بنده هم گفتم. متاسفم
گفت میشه دلیلش بگید؟
ما هم راستش اهل دروغ نیستیم و حقیقت را بهش گفتیم
گفتیم بنده به پدرم قول دادم که فعلا(حداقل تا چند سال دیگر) با کسی دوست نشوم.
ایشان بسی خندید.
چرا خندید؟

این دیگههههههههههه آخره تاپیکا بوداااااااااااااااا
اون عشقش کشیده بخنده ما باید جوابشو بدونیم؟؟

 

[Iran_Novin]

این دیگههههههههههه آخره تاپیکا بوداااااااااااااااا
اون عشقش کشیده بخنده ما باید جوابشو بدونیم؟؟

l خوب مگر من جک گفتم.
گفتم شاید شما هم جنس اون هستید بدانید چرا خندید.
ولی تیپ خوبی داشت خوشمان َامد

 

[cinderella]

l خوب مگر من جک گفتم.
گفتم شاید شما هم جنس اون هستید بدانید چرا خندید.
ولی تیپ خوبی داشت خوشم َامد

ای کلک خوشت اومده و دست رد به سینش زدی؟؟
حالا این خوش قولیت منو کشته!!!
ولی دلیل خندشو میتونم حدس بزنم احتمالا پیش خودش فکر میکرده با کله قبول می کنی ولی وقتی جوابه منفی دادی و دلیله شم شرح دادی غافلگیر شده و خندش گرفته!!!

 

[آذرتاش]

امروز بیرون بودیم .
دختری آمد جلو و یک مشت سلام و از این کارها نهایت گفت شماره ام بیا
بنده هم گفتم. متاسفم
گفت میشه دلیلش بگید؟
ما هم راستش اهل دروغ نیستیم و حقیقت را بهش گفتیم
گفتیم بنده به پدرم قول دادم که فعلا(حداقل تا چند سال دیگر) با کسی دوست نشوم.
ایشان بسی خندید.
چرا خندید؟

چون همزمان میخواست با شما هم دوستی کنه که حالشو گرفتی . آخه دوستی همزمان با پدر و پسر یه کیف دیگه ای داره.

 

[kazimoto]

در واقع به خودش خندیده و به کاری کرده . فکر میکرده الان میاد با یه جنتلمن دوست میشه. بعد یهو با ادمی رو به رو میشه که اجازه دوست دختر گرفتنشم دست باباشه. متاسفم اینو میگم ولی تا دو هفته شما سوژه خنده محافل اون خانوم و دوستاشی. اگه جای شما بودم هیچ وقت جلو اون دختره ظاهر نمیشم.

 

[Iran_Novin]

در واقع به خودش خندیده و به کاری کرده . فکر میکرده الان میاد با یه جنتلمن دوست میشه. بعد یهو با ادمی رو به رو میشه که اجازه دوست دختر گرفتنشم دست باباشه. متاسفم اینو میگم ولی تا دو هفته شما سوژه خنده محافل اون خانوم و دوستاشی. اگه جای شما بودم هیچ وقت جلو اون دختره ظاهر نمیشم.

نچ. هر چی دوست داره خودش و مردم فکر کنند.
بنده چون پدرم گفت, رو حرفش نمیشه حرف زد.
حالا فکر کنه من اجازه همه چی رو مثل آب خوردن هم از آقام میگیرم طوری نیست.
پس بگذار بخندند اون خانم و محافل تا شاد شوند ما که بدمان نمیآد مردم بخندند
البته در کل اینی که شما میگی به واقعیت نزدیک تره .سر همین ظاهرا خندید پس

 

[farshid618524]

ميگرفتي ميدادي به من خب

 

[kazimoto]

نچ. هر چی دوست داره خودش و مردم فکر کنند.
بنده چون پدرم گفت, رو حرفش نمیشه حرف زد.
حالا فکر کنه من اجازه همه چی رو مثل آب خوردن هم از آقام میگیرم طوری نیست.
پس بگذار بخندند اون خانم و محافل تا شاد شوند ما که بدمان نمیآد مردم بخندند
البته در کل اینی که شما میگی به واقعیت نزدیک تره .سر همین ظاهرا خندید پس
__________________

از رک بودنم ناراحت نشو. دوست عزیز. ولی شاید هیچکسی توی این سایت اندازه من خانومها رو نشناسه.

 

[Iran_Novin]

از رک بودنم ناراحت نشو. دوست عزیز. ولی شاید هیچکسی توی این سایت اندازه من خانومها رو نشناسه.

نه عزیز خوب چرا ناراحت بشم.
خوب حرف شما به واقعیت نزدیک تر بوده.
ولی خوب من سیستم زندگی رو این طور پیاده کردم .

 

[sJaguar]

اگه خالی نبسته باشی خوب حالشو گرفتی
اونم جون ضایع شده خندیده چون نمیتونسته کار دیکگه ای بکنه.

 

[hamedplus]

نچ. هر چی دوست داره خودش و مردم فکر کنند.
بنده چون پدرم گفت, رو حرفش نمیشه حرف زد.
حالا فکر کنه من اجازه همه چی رو مثل آب خوردن هم از آقام میگیرم طوری نیست.
پس بگذار بخندند اون خانم و محافل تا شاد شوند ما که بدمان نمیآد مردم بخندند
البته در کل اینی که شما میگی به واقعیت نزدیک تره .سر همین ظاهرا خندید پس

خوشم میاد هم قشنگ حالشو گرفتی هم قبول داری جالبی
ولی منم کلی به حال طرف خندیدم که خورده تو ذوق نازنینش

 

[maryam_th]

البته کار دختره ضایع بوده ولی خب خداییش پسر هم تو سن شما نباید بگه بابام گفته دوست نشو منم نمیشم

 

[khatriya]

دختر ها چه پرو شدن .. اون اومد جلو شماره داد؟؟؟؟ پناه بر خدا....

 

[torpheh]

شانس آوردی بعدش نگفته شما در مقابل دوربین مخفی هستید...

 

[jigsaw]

خوب منم نمیخندم !!!

 

[waffen]

نچ. هر چی دوست داره خودش و مردم فکر کنند.
بنده چون پدرم گفت, رو حرفش نمیشه حرف زد.
حالا فکر کنه من اجازه همه چی رو مثل آب خوردن هم از آقام میگیرم طوری نیست.
پس بگذار بخندند اون خانم و محافل تا شاد شوند ما که بدمان نمیآد مردم بخندند
البته در کل اینی که شما میگی به واقعیت نزدیک تره .سر همین ظاهرا خندید پس

خوبه دیگه. موفق شدی در کارت. کلی باعث شادی دلها شدی.

در واقع به خودش خندیده و به کاری کرده . فکر میکرده الان میاد با یه جنتلمن دوست میشه. بعد یهو با ادمی رو به رو میشه که اجازه دوست دختر گرفتنشم دست باباشه. متاسفم اینو میگم ولی تا دو هفته شما سوژه خنده محافل اون خانوم و دوستاشی. اگه جای شما بودم هیچ وقت جلو اون دختره ظاهر نمیشم.

منم میخواستم دقیقا همین رو بگم. یارو دختره کف کرده که یه پسری تو این سن هنوز باید بره همچین چیزی از باباش اجازه بگیره و در حقیقت ویرجین بمونه. کلی خندیده. تازه احتمالا خودشم کلی کنترل کرده که بیشتر نخنده.

ميگرفتي ميدادي به من خب

 

[waffen]

البته کار دختره ضایع بوده ولی خب خداییش پسر هم تو سن شما نباید بگه بابام گفته دوست نشو منم نمیشم

کار دختره خیلی هم قشنگ بوده. دلیلی نداره که همیشه پسرا برن به دخترا درخواست دوستی بدن. دختره ازش خوشش اومده خواسته باهاش آشنا بشه.
کار این جیگر خودمون ضایع بوده که گفته بابام نمیزاره.

 

[khatriya]

میخگفتی نمیخوام .. حالا این همه شفاف سازی لازم نبود

 

[maryam_th]

کار دختره خیلی هم قشنگ بوده. دلیلی نداره که همیشه پسرا برن به دخترا درخواست دوستی بدن. دختره ازش خوشش اومده خواسته باهاش آشنا بشه.
کار این جیگر خودمون ضایع بوده که گفته بابام نمیزاره.

شما ذهنت خیلی بازه به قول یه بنده خدایی اپن مایندی