پنج افسانه مهلک درباره عشق :
این مطالب را به نقل از یک کتاب برایتان می نویسم، امیدوارم مفید باشد . مخاطب این مطالب می تواند هر دختر یا پسری باشد .
افسانه های عشقی باورهای نادرستی هستند که بسیاری از ما درباره عشق و داستان های عاشقانه داریم. این افسانه ها عملاً ما را از انتخاب هوشمندانه باز می دارند. این باورها و رفتارها علایمی غلط درباره ازدواج هستند که به 3 دلیل زیر در ما شکل می گیرند :
1- تماشای برنامه های تلویزیونی و فیلم ها
2- خواندن رمانهای عشقی
3- عدم وجود آموزش درباره عشق
ما آگاهانه یا ناآگاهانه اساس تصمیمات خود را در ازدواج بر این 5 افسانه عشقی بنا می گذاریم. این 5 افسانه به قرار زیر هستند :
1- عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود .
2- اگر عشق ، " عشق حقیقی" باشد همان لحظه اوّل که فرد را دیدید خواهید دانست .
3- تنها یک عشق واقعی در این دنیا وجود دارد که برای شما مناسب است .
4- " همسر مطلوب " شما را از هر لحاظ ارضاء می کند .
5- جاذبه جنسی همان عشق است .
به دلیل طولانی بودن این مطلب من فعلاّ فقط افسانه عشقی 1 را بیان می کنم .
افسانه عشقی 1 :
عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود
همه ما در اعماق وجود خود، به طرز اسرار آمیزی این افسانه را باور داریم. اگر واقعاً عاشق باشیم ، خوشبخت خواهیم شد و بر تمامی مشکلات فائق خواهیم آمد .
بعنوان مثال: اگر عاشق همسر / نامزد خود باشم ، دیگر اهمیتی ندارد که :
- او تمام وقت از من انتقاد می کند .
- او شغلی ندارد و دو سال اخیر هم بیکار بوده است .
- خلق و خوی بدی دارد و یکدفعه منفجر می شود .
- او مشکل می تواند احساساتش را بیان کند .
- او هنوز نامزد قبلی اش را فراموش نکرده و نسبت به او هنوز احساسات منفی دارد .
- او سی سال از من بزرگتر است .
- ما در دو نقطه مختلف کشور زندگی می کنیم .
و .......
بعضی از عواقب باور به افسانه عشقی 1 به این قرار است :
1- شما از روبرو شدن با مشکلات زندگی خود و یا ارائه راه حل های این مشکلات با گفتن این جمله به خود اجتناب می کنید که :" اگر ما عاشق یکریگر باشیم، هیچ یک از مشکلات و تفاوت های ما اهمیت چندانی نخواهد داشت " .
2- شما با گفتن این جمله به خودتان که:" اگر بیشتر به او مهر بورزم، او تغییر خواهد کرد" در روابط خالی از مهر و خشونت بار، خواهید ماند .
3- از لحاظ روحی خود را زجر می دهید و هنگامی که ازدواج نمی تواند موفق شود با گفتن این جمله به خود ، خود را مقصر می دانید که:" اگر بیشتر او را دوست می داشتم، توانسته بودم رابطه را حفظ کنم " .
متاسفانه باور به این افسانه عشقی می تواند برای شما دلی شکسته و حتّی ضرر جسمانی به همراه داشته باشد ، زیرا شما را متقاعد می کند در رابطه ای باشید که سالم نیست. کسانی که اعتماد به نفس پایینی و یا گذشته ای مملو از نادیده انگاشته شدن یا آزار و اذیت دیدن دارند ، بیشتر خور را در روابط مسمومی قرار می دهند که بیرون آمدن از آن برایشان مشکل است. این گونه افراد مدام خود را متقاعد می کنند که اگر موفق شوند همسر / نامزد خود را بیشتر دوست داشته باشند، رفتار نامطلوب آنها از بین خواهد رفت و با عشق جایگزین خواهد شد امّا این دامی بیش نیست. اختلافات رفتاری همسر / نامزد شما تحت کنترل نیروهایی است که هیچ گونه ربطی به مهر ورزیدن و نورزیدن شما ندارد .
واقعیت افسانه عشقی 1 چنین است :
عشق برای موفقیت یک ازدواج کافی نیست، به این معنا که رابطه به تفاهم و تعهد نیازمند است.
حقیقتی تلخ این است که تنها تعداد کمی از روابط به این دلیل که دو طرف یکدیگر را به اندازه کافی دوست ندارند پایان می پذیرند. رابطه به این دلیل پایان می پذیرد که دو طرف با هم تفاهم ندارند.
این مطالب را به نقل از یک کتاب برایتان می نویسم، امیدوارم مفید باشد . مخاطب این مطالب می تواند هر دختر یا پسری باشد .
افسانه های عشقی باورهای نادرستی هستند که بسیاری از ما درباره عشق و داستان های عاشقانه داریم. این افسانه ها عملاً ما را از انتخاب هوشمندانه باز می دارند. این باورها و رفتارها علایمی غلط درباره ازدواج هستند که به 3 دلیل زیر در ما شکل می گیرند :
1- تماشای برنامه های تلویزیونی و فیلم ها
2- خواندن رمانهای عشقی
3- عدم وجود آموزش درباره عشق
ما آگاهانه یا ناآگاهانه اساس تصمیمات خود را در ازدواج بر این 5 افسانه عشقی بنا می گذاریم. این 5 افسانه به قرار زیر هستند :
1- عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود .
2- اگر عشق ، " عشق حقیقی" باشد همان لحظه اوّل که فرد را دیدید خواهید دانست .
3- تنها یک عشق واقعی در این دنیا وجود دارد که برای شما مناسب است .
4- " همسر مطلوب " شما را از هر لحاظ ارضاء می کند .
5- جاذبه جنسی همان عشق است .
به دلیل طولانی بودن این مطلب من فعلاّ فقط افسانه عشقی 1 را بیان می کنم .
افسانه عشقی 1 :
عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود
همه ما در اعماق وجود خود، به طرز اسرار آمیزی این افسانه را باور داریم. اگر واقعاً عاشق باشیم ، خوشبخت خواهیم شد و بر تمامی مشکلات فائق خواهیم آمد .
بعنوان مثال: اگر عاشق همسر / نامزد خود باشم ، دیگر اهمیتی ندارد که :
- او تمام وقت از من انتقاد می کند .
- او شغلی ندارد و دو سال اخیر هم بیکار بوده است .
- خلق و خوی بدی دارد و یکدفعه منفجر می شود .
- او مشکل می تواند احساساتش را بیان کند .
- او هنوز نامزد قبلی اش را فراموش نکرده و نسبت به او هنوز احساسات منفی دارد .
- او سی سال از من بزرگتر است .
- ما در دو نقطه مختلف کشور زندگی می کنیم .
و .......
بعضی از عواقب باور به افسانه عشقی 1 به این قرار است :
1- شما از روبرو شدن با مشکلات زندگی خود و یا ارائه راه حل های این مشکلات با گفتن این جمله به خود اجتناب می کنید که :" اگر ما عاشق یکریگر باشیم، هیچ یک از مشکلات و تفاوت های ما اهمیت چندانی نخواهد داشت " .
2- شما با گفتن این جمله به خودتان که:" اگر بیشتر به او مهر بورزم، او تغییر خواهد کرد" در روابط خالی از مهر و خشونت بار، خواهید ماند .
3- از لحاظ روحی خود را زجر می دهید و هنگامی که ازدواج نمی تواند موفق شود با گفتن این جمله به خود ، خود را مقصر می دانید که:" اگر بیشتر او را دوست می داشتم، توانسته بودم رابطه را حفظ کنم " .
متاسفانه باور به این افسانه عشقی می تواند برای شما دلی شکسته و حتّی ضرر جسمانی به همراه داشته باشد ، زیرا شما را متقاعد می کند در رابطه ای باشید که سالم نیست. کسانی که اعتماد به نفس پایینی و یا گذشته ای مملو از نادیده انگاشته شدن یا آزار و اذیت دیدن دارند ، بیشتر خور را در روابط مسمومی قرار می دهند که بیرون آمدن از آن برایشان مشکل است. این گونه افراد مدام خود را متقاعد می کنند که اگر موفق شوند همسر / نامزد خود را بیشتر دوست داشته باشند، رفتار نامطلوب آنها از بین خواهد رفت و با عشق جایگزین خواهد شد امّا این دامی بیش نیست. اختلافات رفتاری همسر / نامزد شما تحت کنترل نیروهایی است که هیچ گونه ربطی به مهر ورزیدن و نورزیدن شما ندارد .
واقعیت افسانه عشقی 1 چنین است :
عشق برای موفقیت یک ازدواج کافی نیست، به این معنا که رابطه به تفاهم و تعهد نیازمند است.
حقیقتی تلخ این است که تنها تعداد کمی از روابط به این دلیل که دو طرف یکدیگر را به اندازه کافی دوست ندارند پایان می پذیرند. رابطه به این دلیل پایان می پذیرد که دو طرف با هم تفاهم ندارند.