و اما در بهشت زهرا چه می گذرد:
حدود 130 نفر در روز با برانکارد های آهنین از در غسالخانه وارد می شوند و
بعد از شستشو و تکفین برای به خاک سپردن از دری دیگر خارج می شوند.
معمولا بیشتر از 20 دقیقه طول نمی کشد تا مرده ای شسته و به خانواده
اش تحویل داده شود.اما گاه شستشو تا یک ساعت طول می کشد مثل
همین متوفی. از پزشک قانونی آوردنش از گوش هایش خون جاری است هر
چقدر هم شسته می شود، فایده ای ندارد با هر تکان، خون بیشتری از
بدنش خارج می شود. وان پر از خون شده است خانواده اش گریه می کنند،
با دستانشان محکم به شیشه می کوبند، یکی از غسال ها کیسه ای می
آورد و سر متوفی را داخلش قرار می دهد تا خون از سرش جاری نشود....
سکوت وسط هفته بهشت زهرا یک طرف و شلوغی اطراف غسالخانه یک
طرف دیگر.
دیر اومدی... دیدی از دستم رفت... بدبخت شدم...
همدیگر را در آغوش می گیرند و یکدیگر را تسلی می دهند.
محوطه غسالخانه و گریه ها و ضجه های مردم بد جوری آدم را اذیت می
کند.
تندیِ بوی کافور که توی سر می پیچد حسابی آدم منگ میشود؛ هنوز
منگی اش از سر بیرون نرفته که ضجه ها و ناله های جماعت عزیز از دست
داده اضافه می شود. چقدر شلوغ است. مردم دسته دسته با چهره ای
اشک آلود وارد می شوند.
یک سالن اصلی با نوری نسبتا کم و گرم، دو طرف سالن با شیشه های
مشجر با ضخامت سه سانتی متر پوشانده شده که تنها باریکه ای از این
شیشه ها برای تماشا باز است! راستی تماشای چه؟...
اینجا غسالخانه است گرم و تاریک... اما پشت این شیشه ها اوضاع بهتری
حاکم است؛ نور کافی، آب فراوان، هواکش، سکو و وان های سنگی سردی
که انتظار مرده ها را می کشند... دنیای زنده ها اینطرف با ناله و شیون
عجین شده است.سراسیمگی و تشویش در چهره ها موج می زند انگار که
چیزی را از دست داده اند. اما آنطرفی ها که پشت این شیشه های ضخیم
اند صوت قرآن و صلوات می شنوند و پاک و تمیز می شوند؛این طرفی ها
سر و دست می شکنند، از سر و کول هم بالا می روند، فریاد می زنند و
ناله می کنند تا از پشت شیشه ها شستن و حمام کردن مرده ها را نظاره
کنند اما آنطرفی ها در سکوت به سر می برند، نظاره میکنند و دستشان
کوتاه است و زبانشان بسته...
هر چقدر هم که متوفی پول دار باشد و با تشریفات خاص وارد بهشت زهرا
شود و قرار باشد در خانه ای اکازیون با هزاران حلقه گل سکنی گزیند و
دهها مراسم ترحیم میلیونی برایش برگزار شود باز وقتی پایش به اینجا می
رسد می شود یک متوفی مثل تمام آنهایی که مرده اند.
كاوری كه متوفی در آن قرار دارد باز می شود. چهار غسال با روپوش های
سفید، پیش بندهای سبز، دستكش های زرد و چكمه های سفید با گفتن
یا ابوالفضل متوفی را بلند کرده و او را روی سنگ شست وشو قرار می
دهند.
صدای شیون دردناکتر از همیشه به گوش می رسد زنی سرش را به
شیشه می کوبد آن یکی از درد بی مادری فغان می کند و دیگری...
هر حركتی كه به متوفی داده می شود این طرفی ها صدای ناله هایشان را
بالاتر می برند و خود زنی هایشان را بیشتر می کنند اما زنده های آنطرفی
آرام و استوار ذکر می گویند و صلوات می فرستند...
یک نفر آب می ریزد، سدر و كافور ریخته می شود، میت حنوط داده شده و با
شلنگ شسته می شود در همین حال یکی از غسال ها(خلعت بر) از روی
دیوار پارچه های خلعتی برمی دارد و روی سنگ خلعت پهن می کند.
متوفقی کاملا شسته شده است؛ یازهرا(س) می گویند و متوفی را روی
سنگ خلعت قرار میدهند. پنبه ها را داخل گوش و دهان متوفی می کنند
دیگر از گوشش خون نمی آید خلعت ها به او پوشانده و بندهای كوتاه و بلند
دو سر كفن متوفی گره می خورد. تمام شد...
برچسب مشخصات متوفی روی كفن چسبانده می شود. متوفی روی
برانكارد آهنی كه روی زمین سالن اصلی غسالخانه قرار دارد گذاشته می
شود و توسط كمك غسال به بیرون فرستاده می شود.
نقاط معروف و مرغوب و قطعات قدیمی بهشت زهرا متعلق به 30 تا 35 سال
پیش با قیمت هایی افزون بر 15 میلیون تومان خریداری می شود.
عضو خانواده یکی از مرده ها میگوید: برای من قیمت قبر چندان مهم نبود
فقط می خواستم جایی که برای مادرم انتخاب می کنم خوب و مناسب
باشد. بنابراین یک قبر در قطعه 15 به قیمت 8 میلیون تومان خریدم فکر می
کنم مادرم هم راضی است!
حدود 130 نفر در روز با برانکارد های آهنین از در غسالخانه وارد می شوند و
بعد از شستشو و تکفین برای به خاک سپردن از دری دیگر خارج می شوند.
معمولا بیشتر از 20 دقیقه طول نمی کشد تا مرده ای شسته و به خانواده
اش تحویل داده شود.اما گاه شستشو تا یک ساعت طول می کشد مثل
همین متوفی. از پزشک قانونی آوردنش از گوش هایش خون جاری است هر
چقدر هم شسته می شود، فایده ای ندارد با هر تکان، خون بیشتری از
بدنش خارج می شود. وان پر از خون شده است خانواده اش گریه می کنند،
با دستانشان محکم به شیشه می کوبند، یکی از غسال ها کیسه ای می
آورد و سر متوفی را داخلش قرار می دهد تا خون از سرش جاری نشود....
سکوت وسط هفته بهشت زهرا یک طرف و شلوغی اطراف غسالخانه یک
طرف دیگر.
دیر اومدی... دیدی از دستم رفت... بدبخت شدم...
همدیگر را در آغوش می گیرند و یکدیگر را تسلی می دهند.
محوطه غسالخانه و گریه ها و ضجه های مردم بد جوری آدم را اذیت می
کند.
تندیِ بوی کافور که توی سر می پیچد حسابی آدم منگ میشود؛ هنوز
منگی اش از سر بیرون نرفته که ضجه ها و ناله های جماعت عزیز از دست
داده اضافه می شود. چقدر شلوغ است. مردم دسته دسته با چهره ای
اشک آلود وارد می شوند.
یک سالن اصلی با نوری نسبتا کم و گرم، دو طرف سالن با شیشه های
مشجر با ضخامت سه سانتی متر پوشانده شده که تنها باریکه ای از این
شیشه ها برای تماشا باز است! راستی تماشای چه؟...
اینجا غسالخانه است گرم و تاریک... اما پشت این شیشه ها اوضاع بهتری
حاکم است؛ نور کافی، آب فراوان، هواکش، سکو و وان های سنگی سردی
که انتظار مرده ها را می کشند... دنیای زنده ها اینطرف با ناله و شیون
عجین شده است.سراسیمگی و تشویش در چهره ها موج می زند انگار که
چیزی را از دست داده اند. اما آنطرفی ها که پشت این شیشه های ضخیم
اند صوت قرآن و صلوات می شنوند و پاک و تمیز می شوند؛این طرفی ها
سر و دست می شکنند، از سر و کول هم بالا می روند، فریاد می زنند و
ناله می کنند تا از پشت شیشه ها شستن و حمام کردن مرده ها را نظاره
کنند اما آنطرفی ها در سکوت به سر می برند، نظاره میکنند و دستشان
کوتاه است و زبانشان بسته...
هر چقدر هم که متوفی پول دار باشد و با تشریفات خاص وارد بهشت زهرا
شود و قرار باشد در خانه ای اکازیون با هزاران حلقه گل سکنی گزیند و
دهها مراسم ترحیم میلیونی برایش برگزار شود باز وقتی پایش به اینجا می
رسد می شود یک متوفی مثل تمام آنهایی که مرده اند.
كاوری كه متوفی در آن قرار دارد باز می شود. چهار غسال با روپوش های
سفید، پیش بندهای سبز، دستكش های زرد و چكمه های سفید با گفتن
یا ابوالفضل متوفی را بلند کرده و او را روی سنگ شست وشو قرار می
دهند.
صدای شیون دردناکتر از همیشه به گوش می رسد زنی سرش را به
شیشه می کوبد آن یکی از درد بی مادری فغان می کند و دیگری...
هر حركتی كه به متوفی داده می شود این طرفی ها صدای ناله هایشان را
بالاتر می برند و خود زنی هایشان را بیشتر می کنند اما زنده های آنطرفی
آرام و استوار ذکر می گویند و صلوات می فرستند...
یک نفر آب می ریزد، سدر و كافور ریخته می شود، میت حنوط داده شده و با
شلنگ شسته می شود در همین حال یکی از غسال ها(خلعت بر) از روی
دیوار پارچه های خلعتی برمی دارد و روی سنگ خلعت پهن می کند.
متوفقی کاملا شسته شده است؛ یازهرا(س) می گویند و متوفی را روی
سنگ خلعت قرار میدهند. پنبه ها را داخل گوش و دهان متوفی می کنند
دیگر از گوشش خون نمی آید خلعت ها به او پوشانده و بندهای كوتاه و بلند
دو سر كفن متوفی گره می خورد. تمام شد...
برچسب مشخصات متوفی روی كفن چسبانده می شود. متوفی روی
برانكارد آهنی كه روی زمین سالن اصلی غسالخانه قرار دارد گذاشته می
شود و توسط كمك غسال به بیرون فرستاده می شود.
نقاط معروف و مرغوب و قطعات قدیمی بهشت زهرا متعلق به 30 تا 35 سال
پیش با قیمت هایی افزون بر 15 میلیون تومان خریداری می شود.
عضو خانواده یکی از مرده ها میگوید: برای من قیمت قبر چندان مهم نبود
فقط می خواستم جایی که برای مادرم انتخاب می کنم خوب و مناسب
باشد. بنابراین یک قبر در قطعه 15 به قیمت 8 میلیون تومان خریدم فکر می
کنم مادرم هم راضی است!