وعده بدون در نظر گرفتن خواست خدا

zina20

عضو جدید
مردی زن پاک و صالحی داشت . زن همیشه از شوهرش می خواست که در کارها به خدا توکل کند و بگوید «ان شاءالله» اما مرد اعتنایی به این حرفها نداشت حتی گاهی زن را مسخره می کرد یک روز هنگام غذا خوردن به چیزی نیاز پیدا کردند . مرد برای فراهم کردن آن از خانه خارج شد
و به همسرش گفت : بگو ان شا الله ! مرد گفت: این مطلب ساده و بی اهمیت است نیازی به این چیزها ندارد و رفت تا از در خانه خارج شد ماموران حکومتی او را به جرم دزدی دستگیر کردند و به زندان بردند . مدت زیادی طول کشید تا مجرم اصلی پیدا شد و مرد آزاد شد وقتی به در خانه رسید و درب خانه را زد همسرش پرسید : تو کیستی؟ گفت: من هستم ان شاءالله !
زن صالح گفت: تو دیگر کیستی : مرد گفت: من شوهر تو هستم ، ان شاءالله !
زن در را باز کرد و گفت: تو این همه مدت کجا بودی؟ مرد جواب داد : زندانی بودم ، ان شاءالله !
زن پرسید : برای چه؟ مگر چه کرده بودی؟ شوهر پاسخ داد : هیچ گناهی مرتکب نشده بودم ، تنها گناهم نگفتن ان شا الله بود ، ان شاءالله ! بله بی اعتنایی به یک امر حقیقی و کوچک شمردن آن می تواند برای انسان بسیار گران تمام شود چه خوب است که در هیچ کاری خدا را فراموش نکنیم .
 
بالا