وصیتنامه بسیار زیبای حضرت علی به امام حسن (علیهم السلام)

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم




  • انسان و حوادث روزگار
از پدر فانى ، پذیراى دشوارى هاى زمانه ، كه عمر را پشت سر گذاشته ، و تسلیم روزگار گشته ، نكوهنده دنیا، و ساكن سراى مردگان كه فردا از آن سفر خواهد كرد، به فرزندى كه آرزومند چیزى است كه به دست نیاید، و رونده راهى است كه رهروانش به هلاكت رسیدند، هدف تیرهاى بیمارى و گروگان گذشت ، روزهاست . پسرى كه آماج تیرهاى مصیبت ، بنده دنیا، سوداگر فریب ، اسیر مرگ ، هم قسم اندوه ها، هدف آفت ها، زمین خورده شهوت ها، و جانشین مردگان است .
اما بعد من از پشت كردن دنیا به خود، و سركشى روزگار بر خود، و روى آوردن آخرت به خود، دریافتم كه باید دیگران را رها سازم ، و به خود پردازم ، و همه همت خویش را در كار آخرت به كار بندم (یا: از توجه به آنچه (از مال و فرزند) كه پشت سر مى گذارم بازمانم ) و هرچند در اندیشه مردم هستم ، در فكر خویش نیز باشم ، و غم خود نیز بخورم ، این اندیشه مرا بازگرداند و از خویش نیز باشم ، و غم خود نیز بخورم . این اندیشه مرا بازگرداند و از (پیروى ) خواهش هاى نفس بازداشت ، و حقیقت كارم را برایم آشكار ساخت و در نتیجه مرا به تلاشى جدى برانگیخت كه در آن بازیچه اى نبود، و با حقیقتى آشنا ساخت ، كه در آن دروغى راه نداشت من تو را پاره اى از وجود خود، بلكه تمام وجود، خودم یافتم ، چنان كه اگر آسیبى به تو رسد گویا به من رسیده ، و اگر مرگت فرا رسد گویا مرگ من فرا رسیده . از این روى ، كار تو را چنان خود دانستم ، و بدین سبب این نامه را نوشتم تا براى تو تكیه گاهى باشد، چه من بمانم و چه نمانم .

  • مراحل خودسازى
پسرم ، تو را به پرواى از خداوند سفارش مى كنم ، و به ملازمت امر او، و آباد كردن دل خود به یاد او، و چنگ زدن ، به ریسمانش ، و كدام ریسمان از ریسمانى كه میان تو و خداست ، محكم تر است ، اگر به آن چنگ زنى ؟
دلت را با موعظه زنده كن ، و با بى میلى ، به دنیا بمیران . آن را با یقین قوى ساز، و با حكمت روشن كن ، و با یاد مرگ فروتن و خوار گردان . وادارش كن به فناى خویش (یا: فناى همه چیز) اقرار كند او را بر فجایع دنیا بینایش كن ، و از هجوم (سختى هاى ) روزگار، و زشتى دگرگونى شب ها و روزها بر حذر دار. خبرهاى گذشتگان را به او عرضه كن ، و آنچه را بر سر پیشینیان تو آمد به یادش آورد. در شهرها و خانه ها و آثارشان بگذر، پس نیك بنگر كه چه كردند، و از كجا رفتند، و در كجا فرود آمدند، و منزل گزیدند! درمى یابى كه از میان دوستان رفتند و به سراى غربت در آمدند، و گویى دیرى نپاید كه تو نیز چونان یكى از آنان خواهى شد. پس منزلگاه (جاودانى ) خویش را نیكو ساز، و آخرت تو را به دنیایت مفروش . از آنچه نمى دانى سخن مگو و از آن چه بر عهده ات نیست دم مزن . از حركت در راهى كه بیم گمراهى در آن هست باز ایست كه خوددارى از كارى كه سبب سرگردانى و ضلالت است بهتر از افتادن در ورطه اى خطرناك است.



 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
[FONT=&quot]اخلاق اجتماعى[FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]به كار نیك امر كن تا خود در زمره نیكوكاران باشى ، و با دست و زبانت از بدى باز دار، و بكوش كه خود را از بدكاران جدا سازى . در راه خدا آنسان كه شایسته است جهاد كن ، و در راه خدا نكوهش ، نكوهشگران تو را باز ندارد. در هر جا كه باشد، براى حق در گرداب سختى ها و مشكلات فرو شو. دین را عمیق بفهم خود را به صبر و پایدراى در امور ناخوش آیند، عادت ده ، كه صبر و پایدارى در راه حق نیكو اخلاقى است خود را در همه كارها در پناه خداى خویش قرار ده ، كه اگر چنین كنى ، به پناهگاهى استوار و در پناه نگاهبانى نیرومند درآمده اى . تنها از پروردگارات بخواه كه بخشیدن و نبخشیدن دست اوست از خدایت فراوان طلب خیر كن ، و سفارشم را نیك دریاب ، واز آن روز متاب ، كه بهترین گفته آن است كه سودمند باشد. بدان دانشى كه سودى نبخشید خیرى در بر ندارد، و دانشى كه فراگرفتنش ‍ سزاوار نباشد، سودى نمى بخشد[/FONT][FONT=&quot].

[/FONT]
[FONT=&quot]ضرورت تربیت فرزند[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]پسرم ! هنگامى كه دیدم به پیرى رسیده ام ، و نیروهایم ، رو به سستى دارد، به نوشتن این وصیت براى تو مبادرت كردم و در آن خصلت هایى را آوردم ، پیش از آن كه مرگ به سوى من بشتابد، و نتوانم آنچه در سینه دارم برایت بازگویم ، و یا همان گونه كه در بدنم فتور راه یافته ، در اندیشه ام ، نقصانى پدید آید، و یا پیش از آنكه تو را اندرز دهم برخى هواهاى نفسانى یا فتنه هاى دنیا بر تو چیره شود، و چون شترى رمنده شوى ، و دیگر فرمان نبرى . دل جوان چونان زمین كشت نشده است ، كه هر بذرى در آن افكنند، مى پذیرد، من نیز پیش از آن كه دلت سخت شود، و خردت (به امور دنیا) مشغول شود، به ادب آموزیت ، پرداختم ، تا با اندیشه اى استوار در كارها به امرى آورى كه مرمان كار آزموده تو را از طلب و آزمودن آن بى نیاز ساخته اند، در نتیجه از رنج طلب آسوده گشته ، دیگر محتاجآن نیستى كه خود آزمودن از سرگیرى . از این رهگذر به تو فایده اى رسد كه ما به آن دست یافتیم ، و برایت چیزى آشكار شود كه بسا بر ما پنهان بوده است[/FONT]
[/FONT][FONT=&quot] .

پسرم ! اگر چه من به اندازه همه كسانى كه پیش از من بوده اند عمر نكرده ام ، ولى در كارهایشان
نگریستم ، و در خبرهایشان ، اندیشیدم ، و در آثارشان گذر كردم ، تا آن جا كه گویى خود یكى از آنان
شدم ، بلكه به سبب آنچه از اخبار آنان به من رسیده ، گویى از آغاز تا انجام با آنان زیسته ام ، و كارهاى زلال و شفاف را از تیره و كدر و اعمال سودمند را از زیانبار بازشناختم ، پس براى تو از هر كار پاكیزه اش را برگزیدم ، و از هر امر زیبایش را انتخاب كردم ، و آنچه نامعلوم بود از تو دور داشتم و چون به كارت مانند پدرى مهربان عنایت داشتم و بر تربیت تو همت گماشتم ، بهتر آن دیدم كه این عنایت و توجه در این هنگام باشد، كه تو در عنفوان جوانى هستى و روزهاى آغازین زندگانى را مى گذرانى ، و نیتى سالم ، و نفسى پاك دارى .

[/FONT]
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
[FONT=&quot]ضرورت توجه به معنویات [/FONT][FONT=&quot][/FONT]

[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]پسرم !وصیتم را نیك بفهم ، و بدان كه مرگ از آن كسى است كه حیات از آن اوست ، و آفریننده همان است كه مى میراند و فنا كننده همان است كه باز مى گرداند و گرفتار كننده همان است كه عافیت مى بخشد[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]
[FONT=&quot] (بدان كه ) دنیا استقرار نمى یابد مگر بر آن حال كه خداوند مقرر داشته از نعمت ها و بلاها و پاداش در روز جزا، و دیگر امورى كه او خواسته و ما نمى دانیم . اگر (درباره جهان و نظام حاكم بر آن ) درك بعضى امور بر تو دشوار آمد آن را به حساب نادانى خود گذار، زیرا تو در آغاز آفرینشت نمى دانستى و سپس چیزهایى را آموختى چه فراوان است چیزهایى كه نمیدانى ، و اندیشه ات در آن سرگردان است و دیده ات بدان راه نمى جوید، آنگاه پس از مدتى مى بینى (و مى شناسى ) پس به خدایى كه تو را آفریده و روزیت داده و اندامى نیكو بخشیده پناه آور، و باید بندگیت براى او، و توجهت به سوى او، و بیمت از او باشد.[/FONT]
[FONT=&quot] پسرم ! بدان كه هیچ كس از خدا خبر نداده آنسان كه رسول خدا صلى الله علیه و آله خبر داده ، پس به او خشنود شو كه پیشوایت و راهبرت به سوى نجات باشد كه من از نصیحت به تو كوتاهى نكردم ، و تو در اندیشه ات براى خود - هرچند بكوشى - به مقدارى كه من در حق تو مى اندیشم نخواهى رسید.[/FONT]
[FONT=&quot] پسرم ! بدان كه اگر پروردگارت شریكى داشت ، فرستادگانش به سویت مى آمدند و آثار ملك و پادشاهى او را مشاهده مى كردى ، و افعال و صفاتش ‍ را مى شناختى ، اما او خدایى یگانه است ، آنسان كه خود وصف كرده ، كسى در قلمرو حكمرانیش بر ضد او نباشد. همواره هست و همواره بوده . اول است پیش از هر چیز بى آنكه او را اولیتى باشد، و آخر است پس از هر چیز بى آن كه او را نهایتى باشد. بزرگتر از آن است كه ربوبیتش را دلى یا دیده اى فرا گیرد. اكنون كه این حقیقت را دانستى چنان عمل كن كه مثل تویى كه منزلتت كوچك ، و نیرویت اندك و ناتوانیت بسیار و نیازت به پروردگارت بزرگ است در طلب اطاعت او و ترس از عذاب و هراس از خشم او عمل مى كند، زیرا خداوند تو را دستور نداده مگر به نیكى و تو را نهى نكرده مگر از زشتى .

[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ضرورت آخرت گرایى[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]پسرم ! تو را از دنیا و چگونگى آن ، و نابودى و دست به دست گشتن آن خبر دادم و نیز از آخرت و آن چه در آن براى اهلش مهیا شده آگاه ساختم ، و براى تو درباره هر دوى اینها مثل ها آوردم ، تا از آن ها اندرز گیرى ، و از آنها پیروى نمایى[/FONT][FONT=&quot] . داستان كسانى كه دنیا را آزموده اند، داستان مسافرانى است كه در منزلگاهى خراب و قحطى زده منزل دارند، و آهنگ آن كردند، كه به جایى پر نعمت و سرسبز و خرم و پر آب و گیاه روند. اینان رنج راه ، و دورى یار، و دشوارى راه ، و ناگوارى طعام را تحمل نمودند، تا به سراى فراخ ، كه قرارگاه آنهاست ، درآیند. اینان از آن همه رنج ها كه برده اند، دردى احساس ‍ نمى كنند و آنچه را در این سفر هزینه كرده اند، خسارت نمى شمارند و چیزى در نظرشان از آن چه آنان را به منزل جاودانشان نزدیك كند و به محل موعودشان درآورد، محبوبتر نیست . و داستان كسانى كه فریب دنیا و از آن جا به سوى محلى خشك و ویران و بى آب و گیاه عزیمت كردند. پس ‍ چیزى براى آنان ناخوشایندتر و دشوارتر از جدایى از آنچه در آن بودند، و رسیدن به آنچه به سویت در حركت شدند و به طرفش مى روند نیست .[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]

[FONT=&quot] [/FONT]
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
اخ دست گذاشتی رو یخ چیز زیبا و اما دردآور
غربت مولا

یه وصیتنامه مولا دارن بعد از جنگ صفین به امام حسن گفتند
اون واقعا گریه دار هست
 

Similar threads

بالا