وسواس در کودکان وروش های درمان آن...

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
وسواس فکرى _ عملىOCD (Obsessive Compulsive Disorder در کودکان به صورت تفکرات مزاحم و تکرار کلیشه وار رفتارهاى خاصى بروز مى کند که موجب برانگیختگى و نگرانى آنان مى شود.کودک وسواسى خود را از درون تحت فشار مى بیند؛ فشار براى انجام دادن کارها، براى رسیدن به هدف، براى پیشرفت و موفقیت. او تصور مى کند که استرس ها و تنش هاى فکرى او از خارج بر وى تحمیل مى شوند، در حالى که نوع تفکر او عامل اصلى این فشارهاست.او همواره به خود مى گوید: «من باید…» بر طبق گزارش انجمن روانپزشکان آمریکا تقریباً از هر ۲۰۰ کودک و یا نوجوان، یک نفر دچار اختلال وسواس فکرى عملى است.

این اختلال به دلیل آن که توام با درد، ناراحتى و یا بیمارى جسمى خاصى نیست، معمولاً تا سنین نوجوانى و جوانى ناشناخته مى ماند. از زمانى که کودک به دوران نوجوانى پا مى گذارد و روابط دوستى و اجتماعى او گسترده تر مى شود، به دلیل داشتن چنین
افکار و رفتارهایى از بودن در جمع دوستان و همسالانش احساس ناراحتى، فشار و استرس مى کند؛ زیرا نگران است که افکار و رفتارهاى وسواسى او از حد خارج شوند و نتواند خود را کنترل کند و همین امر موجب طردشدگى، انزوا و تنهایى او شود.

بدیهى است تمامى کودکان و نوجوانان نگرانى ها، تردیدها و ایده هاى گوناگونى دارند که موجب حرکت، تلاش و انگیزه آنان براى یادگیرى، بازى، دستیابى و روابط اجتماعى شان مى شود. اما اگر این تصورات و افکار آنان مانع از زندگى عادى شان شود، براى آنها مشکل ساز خواهد شد و آنها را از داشتن یک زندگى سالم و طبیعى بازخواهد داشت. براى مثال اغلب کودکان ۹ _ ۸ ساله عادت دارند که بر روى درز سنگفرش هاى پیاده رو ها راه بروند یا اسباب بازى ها شان را مدام چک کنند و یا مراسم خوابشان را همیشه طبق آئین خاصى انجام دهند. چنین رفتارهایى که معمولاً در این گروه سنى کودکان رایج است، احتمالاً در بهترین شکل خود، نوعى بازى به حساب مى آید. اما زمانى که همین کارها بر زندگى کودک تسلط مى یابد و در عملکرد بهنجار او اخلال ایجاد مى کند، جاى نگرانى دارد. متاسفانه هر چه کودک و یا نوجوان بیشتر تحت تاثیر این افکار قرار گیرد، به تدریج در او قوى تر و پایدارتر مى شود تا حدى که موجب شرمسارى و درماندگى او و خانواده اش مى شود.

• سبب شناسى وسواس در کودکان

روانشناسان و متخصصان علوم رفتارى تا کنون نتوانسته اند علت و زمان دقیق شروع این اختلال راشناسایى کنند، ولى همگى بر این نکته اذعان دارند که عوامل چندى اعم از: وراثت، روش هاى تربیتى والدین، ویژگى هاى خانوادگى، نابهنجارى کارکرد سیستم عصبى و آشفتگى هاى خلقى در بروز این اختلال در کودکان دخالت دارند. اختلال وسواس فکرى و عملى اختلالى است همچون سایر بیمارى هاى عادى، تغذیه اى، خواب و جسمى که کودک هیچ کنترلى بر آن ندارد و والدین و اعضاى خانواده او باید به این نکته توجه کنند که بروز این گونه افکار و اعمال به هیچ عنوان تقصیر کودک نیست و کاملاً با افکار عادى کودک تفاوت دارد. براى مثال کودکى که فکر باز بودن شیر گاز او را به ستوه آورده است، بارها و بارها با امتحان کردن شیر گاز سعى مى کند اضطراب و تشویش خود را کاهش دهد، و یا کودکى که نگران کثیف بودن دست هایش است، ممکن است چندین بار دست هاى خود را بشوید تا حدى که پوست دست هایش حساس و قرمز شوند، و یا کودکى که از درست بودن مشق ها و امتحانش شدیداً مضطرب است، ممکن است بارها و بارها آن را پاک کند و دوباره بنویسد.

• علائم و نشانگان اختلال وسواس فکرى _ عملى در کودکان

شناخت علائم و نشانگان این اختلال در اغلب کودکان وسواسى قدرى مشکل است؛ زیرا بچه ها قادرند خیلى ماهرانه افکار و رفتارهاى وسواس گونه خود را مخفى نگه دارند. گاهى نیز والدین توانایى کشف افکار و اعمال وسواسى آنها را ندارند و گاهى نیز به گونه اى رفتارهاى کلیشه اى خود را اجرا مى کنند که اطرافیانشان تصور مى کنند، انجام این کارها جزء برنامه روزانه شان است.به طور کلى رایج ترین افکار و رفتار وسواسى کودکان و نوجوانان عبارتند از:_ ترس از کثیفى._ ترس از ویروس ها و میکروب ها._ نیاز به همدردى، دلسوزى و رسیدگى._ توجه بیش از اندازه به سر و وضع خود._ اعتقاد به خوش یمن بودن اعداد، روزها، ساعات و…._ داشتن افکار مذهبى منفى._ داشتن افکار پرخاش جویانه و تمایلات جنسى نامتعارف._ ترس شدید از داشتن بیمارى ها و یا صدمه دیدن یکى از اعضاى خانواده._ اشتغال شدید فکرى درباره کارهاى خانگى._ داشتن ایده ها و افکار مزاحم و ناخودآگاه.

• تشخیص اختلال وسواس فکرى _ عملى در کودکان و نوجوانان


کودکان و نوجوانانى که دچار اشتغالات ذهنى، خشکى رفتار، اجراى رفتارهاى آئینى و سخت گیرى هاى بیش از اندازه مى شوند، گاه چنان از اعمال و افکار خود مضطرب و پریشان مى شوند که تا آن کارها را انجام ندهند، آرام نمى گیرند. در مواردى نیز سعى مى کنند این گونه افکار و رفتارهاى خود را طورى سرکوب کنند و یا عادى جلوه دهند که دیگران را نسبت به خود حساس ننمایند؛ و در موارد دیگرى که قادر به کنترل رفتارهایشان نیستند، از والدین و سایر اعضاى خانواده شان مى خواهند که آنان را در انجام آئین ها و مراسم افراطى وسواسى شان همراهى کنند. براى مثال ممکن است کودکى که خودش وسواس مسواک زدن دارد، از مادرش نیز بخواهد که او نیز چندین بار دندان هایش را مسواک بزند.به طور کلى علائمى که والدین باید نسبت به بروز آنها حساس و هوشیار باشند تا این اختلال را در کودک شان زود تشخیص دهند، عبارتند از:- مجروح شدن و ترک خوردن پوست دست کودک بر اثر شستن مکرر دست ها.- مصرف بیش از اندازه صابون، دستمال کاغذى، نوار توالت و…- افت تحصیلى ناگهانى و پایین آمدن یک باره نمرات امتحانات مدرسه.- طول کشیدن بیش از اندازه مشق نوشتن.- سوراخ شدن و تکه تکه شدن پاک کن ضمن مشق نوشتن و امتحان دادن.- تعریف کردن مکرر و یک نواخت درس هاى روزانه با استفاده از جملات مکرر.- لباس عوض کردن بیش از اندازه.- داشتن مراسمى طولانى براى خوابیدن.- نگرانى براى سلامتى اعضاى خانواده.
- اصرار بر دادن آزمایش هاى گوناگون پزشکى، براى اطلاع از سلامتى خود و اعضاى خانواده.

همچنین نکاتى که پزشک، روانشناس و یا متخصص علوم رفتارى حین مصاحبه تشخیصى از کودک و اعضاى خانواده اش درباره آنها پرس و جو مى کند، عبارتند از:

۱ _ آیا
افکار، اندیشه ها، تصورات، احساسات و موضوعاتى موجب نگرانى، آزار و تشویش تو مى شوند؟

۲ _ آیا مرتب در حال چک کردن وسایل و کارهایت هستى؟

۳ _ آیا بیش از سایر دوستان و همکلاسى هایت دست مى شویى؟

۴ _ آیا مدام در حال شمردن اعداد و یا انجام دادن کارها بر طبق تعداد و شمارش خاصى هستى؟ براى مثال ۵ بار دست شستن، ۱۰ بار بازدید از شیر گاز، ۸ بار چک کردن قفل در و….

۵ _ آیا کلکسیون ها و مجموعه هاى زیادى جمع مى کنى؟

۶ _ آیا هر چیزى باید سر جاى خودش باشد؟

۷ _ آیا قبل از این که به رختخواب بروى، مجبور به انجام یک سرى آیین ها و مراسم گوناگون هستى؟

از آن جایى که ممکن است هر کودکى به راحتى پاسخ این پرسش ها را «آرى» بدهد و منجر به تشخیص اشتباه پزشک شود، باید این سئوالات را از والدین و یا اعضاى نزدیک خانواده کودک نیز پرسید و از سابقه بیمارى هاى روانى از جمله اختلالات کلامى و یا حرکتى اطلاع حاصل نمود. معمولاً اختلال وسواس زمینه ژنتیکى دارد و کودکانى که یکى از اعضاى خانواده شان دچار چنین اختلالاتى باشد، احتمال ابتلاى به وسواس فکری_ عملى بیشتر است. معمولاً نشانگان اختلال وسواس به ندرت به یک باره شروع مى شوند. سایر اختلالاتى که معمولاً همراه با اختلال وسواس فکرى _ عملى پدید مى آیند، عبارتند از: اختلالات اضطرابى، افسردگى، اختلالات مربوط به کمبود توجه، بیش فعالى، اختلالات مربوط به یادگیرى، اختلالات رفتارى (مثل ناخن جویدن، تیک هاى عصبى، خارش پوست).

• روش هاى درمان اختلال وسواس فکرى _ عملى در کودکان و نوجوانان

پژوهش هاى مختلف نشان مى دهند که بهترین نوع درمان اختلال وسواس در کودکان استفاده از روش هاى رفتاردرمانى و در مواردى توام با دارودرمانى است. بر طبق این روش ها، ابتدا رفتاردرمانگر، کودک را تشویق مى کند تا افکار و آئین هاى وسواسى خود را به طور دقیق و جزءبه جزء شرح دهد، تا او بتواند اجزاى کلیدى این رفتارها را شناسایى کند. آنگاه از او مى پرسد که انجام دادن کدام یک از رفتارهاى وسواسى اش ضرورى نیست و آیا مى تواند بدون آن که نگران و مضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهایش صرف نظر کند. در این مرحله درمانگر، ضمن پذیرش حالات، افکار و رفتار کودک، سعى مى کند به او بفهماند که هر فردى ممکن است در مواردى دچار خشکى رفتار و اشتغالات ذهنى وسواسى شود که به دلایل نامفهومى مدام آنها را تکرار مى کند. هدف او از این کار آن است که تا حدود زیادى آئین ها و افکار وسواسى کودک را متزلزل کند تا حدى که رفته رفته بتواند گام هاى موثرى براى حذف این گونه رفتارها بردارد. گروه دیگرى از رفتاردرمانگران که روش هاى خود را بر پایه دیدگاه شناخت درمانى استوار کرده اند نیز براى درمان اختلال وسواس در کودکان و نوجوانان سعى مى کنند ابتدا به کودک بیاموزند که چگونه مى تواند احساسات و افکارش را درباره فکر و عملى که انجام مى دهد، تغییر دهد. براى مثال، اگر کودکى وسواس دست شستن دارد، از او مى خواهند که دست هایش را کثیف کند (مثلاً گل آلود، چرب، خمیرى، ماسه اى و…) و سعى کند بدون آن که چندین بار دست هایش را بشوید به بازى خود ادامه دهد و فقط در انتهاى بازى دستش را بشوید. در این روش، تغییر نگرش کودک درباره کثیفى و آلودگى مدنظر است و این که او بتواند به خود بقبولاند که خمیر نوعى وسیله بازى براى کودکان است که از مواد بهداشتى درست شده است و لزومى نیست در حین خمیربازى چندین بار دست هایش را بشوید.

روش هاى درمان رفتارى زمانى که اعضاى خانواده هم درگیر حل مشکل شوند، بهترین شیوه درمان محسوب مى شود. طبق نظر روانشناسان و متخصصان علوم رفتارى، کودکانى که براى درمان خود از این گونه شیوه ها استفاده مى کنند، نیاز به حمایت، همکارى و مشارکت تمام اعضاى خانواده دارند. در حقیقت، درصد بهبودى کودک بدون همراهى خانواده خیلى کم مى شود، زیرا شیوه هاى درمان شناختى رفتارى اغلب با قدرى اضطراب و نگرانى توام هستند که اگر حمایت روانشناس، والدین و اعضاى خانواده را همراه نداشته باشد، درمان و بهبود کودک را به تاخیر مى اندازد. به همین دلیل بهتر است به روان درمانگرى مراجعه شود که حمایت و پشتیبانى لازم را از کودک بنماید.

ک• کمک هاى والدین و اعضاى خانواده


زمانى که کودکى دچار مشکل وسواس مى شود، مادر و پدر او باید به این نکته توجه داشته باشند که کودک گناه و تقصیرى ندارد. وقتى آنان قصد درمان و بهبودى بیمارى فرزندشان را دارند، باید از هر جهت کودک را مورد حمایت خود قرار دهند. والدین باید سعى کنند آگاهى هاى خود را در زمینه نوع بیمارى فرزندشان بالا ببرند و انتظارات و خواسته هایى در حد توان کودک از او داشته باشند. آنها باید بدانند که چنانچه همراه و مشفق کودک باشند، روند درمان او روزبه روز تسریع خواهد یافت و رفتارها و افکار آزاردهنده کودک نیز به تدریج از بین خواهند رفت. مادر و پدر باید بتوانند کمترین بهبودى کودک را تشخیص دهند و او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهند. در نظر داشته باشید هیچ کودک وسواسى اى بدون داشتن والدینى مضطرب، پریشان و مبتلا به اختلالات عصبى وجود ندارد. تمام اعضاى خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. آنان باید تا حد امکان شرایط را براى کودک آرام و عادى نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختى هاى درمان را راحت تر تحمل کند. خانه اى پرتنش و اضطراب هیچ گاه نمى تواند به کودک کمک کند تا با نگرانى و تشویش ناشى از شیوه هاى درمانگرى مقابله نماید.



گردآوری: گروه خانواده خوشبخت تبیان زنجان
 
آخرین ویرایش:

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
انواع وسواس در کودکان و نوجوانان...

انواع وسواس در کودکان و نوجوانان...

اختلال وسواس فکری عملی ( Obsessive Compulsive Disorder ) در کودکان به صورت تفکرات مزاحم و تکرار کلیشه وار رفتارهای خاصی بروز می کند که موجب نگرانی آنان می شود. این گونه افکار ناخواسته بوده و همیشه مزاحم و ناراحت کننده هستند.

رفتار و عادت های وسواسی، اعمالی هستند که کودک آنها را بارها و بارها تکرار می کند. این افکار نه تنها خوشایند نبوده بلکه مفید هم نیستند. در بسیاری از موارد، وسواس در کودکان همانند بزرگسالان است ولی غالبا تشخیص و درمان نمی شود.چنانچه این وسواس درمان نشود، نه تنها باعث ناراحتی و استرس بیشتر کودک شده بلکه ممکن است موجب اختلالاتی در امور تحصیلی، روابط طبیعی اجتماعی و رشد عاطفی وی شود.

وقتی وسواس کودک بسیار شدید باشد، دوستان و همکلاسی های او علائم و نشانه های وسواس او را به سخره گرفته و باعث گریه و آزار او می شوند. عاقبت کودک منزوی و از مدرسه گریزان می شود. دانشمندان هنوز علت واقعی وسواس را به طور کامل کشف نکرده اند و مانند سایر بیماری های روانی، تحقیقات زیادی باید در این زمینه انجام شود تا علت واقعی این نوع بیماری ها آشکار گردد.وسواس نتیجه ترکیب عوامل مختلف زیستی (ژنتیک)، روانی و اجتماعی است. در فردی ممکن است علل عمده این بیماری، عوامل زیستی (ژنتیک) باشند، در حالی که در فرد دیگر، ممکن است عوامل روانی یا اجتماعی باشند.

به عنوان مثال، ممکن است پسر جوانی در مقابل عفونت گلو مصونیت کمتری داشته باشد و این امر باعث به وجود آمدن علائم و نشانه های وسواس شود که در این صورت می توان گفت این فرد به طور زیستی آسیب پذیرتر بوده است.در حالی که یک زن ممکن است علائم و نشانه های وسواس را بعد از یک واقعه تجاوز جنسی کسب کرده باشد که در چنین حالتی می گوییم عوامل روانی در ایجاد وسواس دخالت داشته اند.در بعضی افراد مخصوصا کودکان، عوامل به وجود آورنده وسواس بیشتر جنبه ژنتیک دارد. در واقع می توان گفت که علائم و نشانه های وسواس فکری عملی تنها در۱۰ تا ۱۵ درصد افراد بسیار نزدیک کودک مبتلا به وسواس دیده می شود حتی اگر افرادی به طور ژنتیک مستعد مبتلا شدن به وسواس باشند باید این زمینه به وسیله عوامل اجتماعی تحریک شده باشد و اگر شرایط زندگی اجتماعی خوب باشد ممکن است فرد هرگز به این بیماری مبتلا نشود.

شرایط زندگی اجتماعی شامل وقایع بسیار جدی در دوران کودکی و نوجوانی است که فرد ممکن است از نظر عاطفی کمبود داشته و یا مورد تجاوز جنسی قرار گرفته باشد. از طرف دیگر وقایع کم اهمیت دیگری مثل تغییر شغل و مدرسه نیز می تواند باعث شدت آن شوند.

بزرگسالانی که مبتلا به وسواس هستند، می ترسند مبادا آن را به کودکان خود منتقل کنند. با این حال، احتمال منتقل شدن این امر ۵ درصداست. بعلاوه اگر فرزند این افراد بدشانس باشد و این انتقال به وقوع بپیوندد، آنان به اندازه کافی از مشکل آگاهی دارند و می توانند در همان مراحل اولیه به فرزند خود کمک کنند.

● شایع ترین نشانه های رفتارهای وسواسیشناخت علائم و نشانه های این اختلال در اغلب کودکان وسواسی قدری مشکل است؛ زیرا بچه ها قادرند خیلی ماهرانه افکار و رفتارهای وسواس گونه خود را مخفی نگه دارند. گاهی نیز والدین توانایی کشف افکار و اعمال وسواسی آنها را ندارند.

به طور کلی رایج ترین افکار و رفتار وسواسی کودکان عبارتند از:
▪ ترس از گرد و خاک و عفونت و بیماری که با شستشوی وسواسی همراه شود، از جمله شایع ترین نشانه های رفتار وسواسی است. افکار وسواسی هراس از کثیفی و عفونت ها و نیز اعمال وسواسی است که با شستشوی فراوان و نامتناسب همراه است. ترس از کثیفی و عفونت، اغلب در هر دو گروه دختران و پسران مشاهده شده است.

به عنوان مثال وقتی که یک کودک و یا نوجوان هر ۱۰ دقیقه یک بار و یا به دفعات مشخصی در روز (متجاوز از ۱۰۰ مرتبه یا بیشتر) دستش را بشوید، اگر با وجود عادت های وسواسی در شستشو، از این گونه اعمال بر حذر داشته شود، شدیدا احساس ناخوشایندی کند و یا رفتار خشنی از خود بروز دهد، مبتلا به وسواس است.بعضا شستشوی وسواسی چنان شدید می شود که به خشکی مفرط پوست دست و پا، حساسیت و پوسته شدن و حتی کنده شدن پوست بدن و نهایتاً مشکلات جدی تر می انجامد.

دومین نشانه شایع از علائم وسواس، چک کردن های مداوم است. کودکی که از علائم وسواس به صورت چک کردن در عذاب است، به طور مداوم و بکرات موارد خاصی را چک می کند. به عنوان مثال، هر ۵ دقیقه یک بار به در منزل سر می زند تا مطمئن شود کاملا بسته است و یا اطمینان یابد که پدر و مادرش در منزل هستند. بعضی از این کودکان به علت داشتن علائم وسواسی ممکن است ساعت ها پشت در بایستند.

▪ یکی دیگر از انواع شایع افکار وسواسی به بیماری و مرگ مربوط می شود. به افکار وسواسی در ارتباط با بیماری، غالبا مالیخولیا گفته می شود که کودک همواره فکر می کند به نوعی بیماری مبتلا است. کودک در ذهن خود به بررسی این افکار می پردازد و هر قدر که سعی می کند در مقابل آنها مقاومت کند، متاسفانه موفق نیست.

▪ تمایل به پاکیزگی و نظم. نیاز به ایده آل بودن در بسیاری از کودکان خصوصا در مراحل خاصی از رشد دیده شده ولی اگر این تمایل تقویت و یا در آن زیاده روی شود، می تواند نشانه ای از وسواس باشد که تصحیح چندین و چند باره تکالیف شب و یا غلط گیری و پاکنویس کردن مکرر یک نامه نمونه هایی از این رفتار است.بعضی از کودکان مبتلا به وسواس نظم، تمایل زیادی به نظم بخشیدن به امور دارند؛ مثلا همه وسایل اتاق باید در مکان خاصی و با نظم مخصوصی قرار گرفته باشد.پاره ای از کودکان مبتلا به شمارش های وسواسی اند، مانند شمارش یک عدد خاص، شمارش با فواصل معین، شمارش ضمن حرکت.به عنوان مثال کودک احساس می کند باید تمام پنجره ها و یا منازل را در طول مسیرش بشمارد. این نوع شمارش چنان وسواسی است که اگر کودک شک کند آیا بدرستی شمارش را انجام داده یا خیر، باید مجددا از ابتدا شروع به شمردن کند.

پاره ای از کودکان با علائم وسواس، تصاویر ذهنی ناخواسته و مزاحمی از صحنه های خشونت و زشت دارند. غالبا این افکار آنچنان آشفته و بی ربط هستند که دوستان یا والدینشان بندرت به صحبت ها و افکار آنها گوش می دهند.کندی وسواس بیشتر در بزرگسالان مبتلا به وسواس و بندرت در کودکان دیده شده است که این عارضه بیشتر در ارتباط با ناتوانی در تصمیم گیری امور حتی مسائل روزمره ساده باشد. به عنوان مثال کودک و یا نوجوان مبتلا در مورد این که آیا لباس قرمزرنگ را بپوشد یا آبی رنگ را دچار سردرگمی شده و در نتیجه در تصمیم گیری فلج می شود.
تحقیقات نشان داده که اکثر کودکان فقط رفتار وسواسی دارند و افکار وسواسی در آنها دیده نشده در حالی که احتمال عکس این قضیه در بیماران بزرگسال بیشتر است. به هر حال همه کودکان همیشه یک نوع علامت وسواس را ندارند و علائم در کودکان، متفاوت است.

گ● اهمیت شناخت اولیهاگر در همان مراحل اولیه که بیماری کودک (وسواس) شناخته شد تحت درمان قرار گیرد، خیلی بهتر است. در غیر این صورت، آداب رفتاری و رفتارهای اجتنابی، فرصت رشد کردن خواهند داشت و در نتیجه وسواس به دیگر قسمت های زندگی فرد گسترش می یابد. گفتنی است نیمی از افراد بزرگسال مبتلا به این اختلال، در کودکی نیز این ناراحتی را داشته اند.

وسواس معمولا بر اثر گذشت زمان تغییر می کند. کودکی که وسواس شستن دارد، وقتی بزرگ تر می شود ممکن است وسواس کنترل کردن نیز داشته باشد.دقیقا نمی دانیم چرا در دوران کودکی این علائم در بعضی از افراد دوره ای و در بعضی دیگر مزمن و دائمی هستند. آنچه ما بخوبی می دانیم این است که شناخت و درمان آن در مراحل اولیه، نتایج بسیار مفیدی به بار می آورد، به طوری که فرد را در بزرگسالی از شر آن خلاص می کند. در واقع تشخیص وسواس در کودکان همانند تشخیص آن در بزرگسالان است، با این تفاوت که کودکان نسبت به موقعیت و شرایط خود چندان آگاهی ندارند.کودکان برخلاف بزرگسالان نمی فهمند وسواس آنها غیرمنطقی یا نتیجه یک بیماری است. (اگر چه کودکان این رفتار خود را احمقانه و غیرضروری می دانند.)

● نقش خانواده در درماندر شیوه عکس العمل نشان دادن در مقابل کودک مبتلا به وسواس، بین اعضای خانواده معمولا اختلاف نظر وجود دارد. به عنوان مثال، یکی ممکن است روش مراقبت کننده در پیش گیرد، دیگری ممکن است کاملا مخالف باشد و خشمگین شود و یکی هم ممکن است روش عاطفی در پیش بگیرد و بخواهد خارج از جو خانواده به کودک مبتلا به وسواس کمک کند.

با این حال، همه این عکس العمل ها برای کمک کردن به کودکی است که مبتلا به وسواس است و خانواده او را دوست دارند.در حقیقت دخیل کردن خانواده، خصوصا پدر و مادر در درمان کودک مبتلا به این بیماری، ضرورتی انکارناپذیر است. تجربه درمانگران حاکی از آن است که خانواده شدیدا در بروز علائم وسواسی یا سیستم وسواسی کودک نقش دارد.

به عنوان مثال یکی از ملاحظات والدین این است که آنها هیچ گونه مهمانی به منزل دعوت نمی کنند، چرا که افراد تازه وارد با خود ناپاکی و باکتری را به منزل می آورند و احتمالا هیچ گونه رابطه ای با اعضای فامیل، دوستان و آشنایان وجود ندارد و کودک نیز هراس دارد مبادا به میکروب هایی که از منازل دیگران آورده می شود مبتلا شود.بارها دیده شده که مادر لباس و ملحفه های کودک را چندین بار می شوید تا ترس فرزندش را در این رابطه کاهش دهد.اطمینان دادن های مکرر حتی تا صد بار بیشتر در روز درباره یک مساله خاص یا اختصاص دادن تمام یک بعد از ظهر به مراسم وسواسی کودک طرز عمل بسیاری از والدین است. والدین کودکان مبتلا به وسواس همانند بیشتر والدین که کودکانشان به بیماری های روانی دیگری مبتلا هستند، از احساس گناه رنج می برند و احساس می کنند نمی توانند بخوبی از پس کارها برآیند.

خود بیمار نیز مسوولیت رنج و عذاب خانواده اش را متوجه خود می بیند و احساس می کند همه چیز در نتیجه اشتباهات اوست. به واسطه این گونه افکار باید بدانیم هر نشانه وسواس چگونه بر فرد فرد اعضای خانواده و نیز کل خانواده به عنوان یک مجموعه تاثیرگذار است.مهم ترین نکته این است که به یاد داشته باشیم وسواس، یک بیماری واقعی است که کودک و کل خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد.در جریان مشاوره های خانوادگی، میزان درگیر شدن والدین با تمرین های خانگی بیمار (کودک) موضوعی مهم به حساب می آید. باید به یاد داشت در بسیاری از کودکان که بشدت تحت تاثیر این بیماری قرار دارند، روند بیماری سخت و ماندگار است که تا پایان عمر شکل های مختلف با درجات مختلفی از علائم وسواسی را تجربه خواهند کرد.

● روش های درمان اختلال وسواس در کودکانمعمول ترین روش درمان که در مطالعات نیز به عنوان موثرترین راه در درمان های کوتاه مدت و بلندمدت شناخته شده، ترکیبی از رفتار درمانی، شناخت درمانی و کاربرد داروست. در شکل های خفیف وسواس، رفتار درمانی به تنهایی کافی است، اما در موارد پیچیده تر وسواس، درمان با دارو نیز ضروری به نظر می رسد.

یک برنامه رفتار درمانی می تواند در درمان کودکان مبتلا به وسواس موثر باشد. این روش باید دقیقا به کار گرفته شود و در واقع تمرینی کاملا اختصاصی است. حمایت والدین کودک در اجرای این برنامه در منزل بسیار مهم است و به طور کلی هر چه بیمار کم سن تر باشد، مشارکت والدین در درمان این بیماری باید جدی تر باشد.
در اجرای مراحل درمان اولین نکته این است که کودک و خانواده او باید بدانند وسواس اختلالی است که خود کودک (بیمار) در ایجاد آن هیچ گونه مسوولیتی ندارد. ممکن است کودک و حتی خانواده او بر اثر تکرار اعمال وسواس خسته و عاجز شوند. باید وسواس به عنوان اختلالی تصور شود که بر کودک تحمیل شده و او قربانی این بیماری است و مبارزه علیه بیماری به شکل درمان باشد.

گام بعدی، تعیین ابعاد اعمال وسواسی است، در چه موقعیت هایی این اعمال ظاهر می شود و چند وقت یک بار کودک مورد هجوم افکار وسواسی است که در این خصوص توصیه شده فهرستی از علائم وسواسی بیمار را مطابق با گفته های خودش تهیه کنیم. گروه دیگری از رفتار درمانگران که روش های خود را بر پایه دیدگاه شناخت درمانی استوار کرده اند نیز برای درمان اختلال وسواس در کودکان سعی می کنند ابتدا به کودک بیاموزند چگونه می تواند احساسات و افکارش را درباره فکر و عملی که انجام می دهد، تغییر دهد.

برای مثال، اگر کودکی وسواس دست شستن دارد، از او می خواهند دست هایش را کثیف کند و بکوشد بدون آن که چندین بار دست هایش را بشوید به بازی خود ادامه دهد و فقط در انتهای بازی دستش را بشوید. در این روش تغییر نگرش کودک درباره کثیفی و آلودگی مدنظر است. روش های درمان رفتاری، زمانی که اعضای خانواده هم درگیر حل مشکل شوند، بهترین شیوه درمان محسوب می شود.

در مورد دارو درمانی می توان گفت دارو، یک جادو نیست که فورا علائم وسواسی را به طور کامل زائل گرداند، ولی به هر حال کودکان پس از مصرف دارو حس می کنند که هجوم افکار وسواسی شان به مراتب کمتر شده و احساس نیاز به تکرار اعمال و آداب وسواسی کم کم رنگ باخته است.زندگی کودک خود را به عنوان یک باغچه در نظر بگیرید. افکار و اعمال وسواسی به عنوان علف های هرز تمام شاخ و برگ و ریشه درختان باغچه را گرفته و هر لحظه به رشد و نمو خود ادامه می دهند.

به منظور قلع و قمع کردن آنها به طرق مختلف از قبیل هرس کردن (دارو درمانی) یا کاشتن درختان جدید (از قبیل افزایش فعالیت ها و کارهای مورد علاقه بیمار) و از همه مهم تر تغییر شیوه های طرز تلقی اقدام کنید.یکی از روش هایی که احتمال رشد و نمو مجدد علف های هرز را از میان می برد، این است که وقتی آنها را هرس می کنید باید از ریشه قطع کنید نه این که فقط شاخ و برگ های ظاهری و رویی آنها را از میان ببرید. قسمت هایی از وسواس ممکن است در زندگی کودک شما به صورت خیلی ظریف باقی بمانند. بکوشید روی آنها کار و به طور کامل آنها را از ریشه نابود کنید.



گردآوری: گروه خانواده خوشبخت تبیان زنجان

 

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
وسواس در کودکان چگونه است؟

وسواس در کودکان چگونه است؟

روان شناسان و متخصصان افکار ناخوانده را وسواس فکری و اعمال ناخوانده را وسواس عملی می نامند که برخلاف میل فرد در ذهن او تولید می شود و شخص احساس می کند کنترلی بر آنها ندارد. فرد وسواسی می کوشد موارد مزاحم را نادیده بگیرد و از ذهن خود بیرون کند اما اغلب در این مسیر شکست می خورد. وسواس به شدت برای افراد اضطراب زاست و می تواند آثار مخربی بر زندگی وی داشته باشد. مهم است بدانید که این اختلال تنها مختص بزرگسالان نیست و یک تا سه درصد کودکان نیز ممکن است با مشکلات وسواس درگیر شوند. از آنجا که این اختلال توام با درد، ناراحتی جسمی و فیزیکی خاصی نیست معمولا تا سنین نوجوانی هم برای خود فرد و خانواده و نزدیکانش ناشناخته باقی می ماند. اگر این بیماری در همان مراحل اولیه تحت درمان قرار گیرد، آداب رفتاری و رفتارهای اجتنابی، فرصت رشد کردن خواهند داشت و در نتیجه وسواس به دیگر قسمت های زندگی فرد وارد نخواهد شد.


در زمینه نمونه های وسواس در کودکان، نشانه و علایم و درمان آن با دکتر هایده صابری، متخصص روان شناسی گفت وگو کرده ایم که در زیر می خوانید:

وسواس در کودکان چگونه است؟

اختلال وسواس فکری عملی در کودکان (Obsessive Compulsive Disorder (OCD به اشکال مختلف دیده می شود. دکتر هایده صابری وسواس در کودکان را این گونه تعریف می کند: «وسواس یکسری افکار یا اعمال یا تصویرهای ذهنی ناخوانده است. این افکار و تصاویر ذهنی به صورت نوعی اجبار تجربه می شود و فرد نمی تواند بر آنها غلبه کند. در کل روان شناسان، وسواس در کودکان را تفکر جادویی می نامند.» وی معتقد است وقتی کودک از افکار ناخواسته، احساسات منزجرکننده، شرمندگی و حسی مبهم شکایت دارد، به نزدیکان خود این پیام را می رساند که دچار اختلال وسواس شده است. تشخیص بیماری وسواس در کودکان مشکل است زیرا شکل هایی از وسواس به صورت طبیعی در پیش از هفت سالگی در کودکان دیده می شود یا ممکن است کودک از بیان این افکار که گاهی از نظر وی خجالت آور است نزد والدین خودداری کند.

دکتر صابری در این زمینه اظهار داشت: «گاهی وسواس در کودک همراه با دیگر اختلالات رفتاری و روان شناختی چون افسردگی، اضطراب اجتماعی و اختلالات عادتی مانند ناخن جویدن، تیک، سوءمصرف مواد مخدر و اختلال یادگیری نمایان شود و حتی دیده شده که برخی از کودکان وسواسی، اختلال بیش فعالی را نیز داشته اند که متاسفانه تشخیص وسواس در کودکان را با مشکل روبه رو می کند. وی در پاسخ به اینکه اختلال در پسر بچه ها شایع تر است یا دختر بچه ها گفت: «معمولا در پسر بچه ها پررنگ تر و بیشتر است تا اینکه به سن نوجوانی که می رسند آمارشان با دخترها برابر می شود. شاید بهتر باشد ، بگوییم وسواس در پسرها زودتر شروع می شود.»



● علایم و نشانه های وسواس در کودکان

این متخصص کودک نمونه های افکار و اعمال وسواسی در کودکان را چنین برمی شمارد: «افکاری چون ترس از آلودگی و میکروب، ترس از آسیب به خود و دیگران، نیاز به پرسیدن و اعتراف کردن و گفتن، شستن، چک کردن، تکرار کردن، لمس کردن، شمردن، منظم و احتکار کردن را می توان از جمله اعمال وسواسی نام برد. اعمال وسواسی تقریبا همیشه با افکار وسواسی همراه هستند اما افکار وسواسی می تواند با اعمال وسواسی همراه نباشد. گاهی وقت ها کودکان وسواسی آیین های عجیبی در کارهای خود دارند مثلا ما کودکی وسواسی داشته ایم که وقتی شب می خواست به تخت برود اعمال و آیین خوابیدن به جا می آورد؛ اینکه چهار بار شب بخیر بگوید، چهار بار چراغ اتاقش را خاموش و روشن کند.

چک کردن یا اشتغال ذهنی با نظم و ترتیب ممکن است زمان زیادی از وقت کودک را بگیرد؛ اینکه کتاب ها، مدادها و سایر وسایل حتما با ترتیبی خاص چیده شود و هنگامی که این کارها را انجام ندهد مضطرب و ناراحت می شود. نشانه های وسواس در کودکان ممکن است در برخی زمان ها و شرایط تشدید شود مانند شروع سال تحصیلی، جدایی از اعضای خانواده، جدایی پدر و مادر، نقل مکان به یک خانه جدید، تغییر مدرسه و... . در کل متوسط سن بروز وسواس در کودکان بین ۱۰تا ۱۴سالگی است هر چند ممکن است از سن هفت سالگی بروز این اختلال را در برخی کودکان ببینیم.» دکتر صابری در مورد تمرکز این دسته از کودکان در کلاس های آموزشی معتقد است تمرکز در کودکان وسواسی به علت اشتغال ذهنی به افکار وسواسی پایین است و این مساله می تواند کودک را با افت تحصیلی مواجه کند.



● علل وسواس و نقش خانواده در درمان

روان شناسان و متخصصان علل گوناگونی را مطرح کرده اند. عوامل زیست شناختی و روان شناختی هر دو در بروز این اختلال نقش دارند. دکتر هایده صابری در این مورد اشاره دارد: «روش های فرزندپروری والدین، کنترل بیش از حد، محافظت بیش از حد یا داشتن معیارها و ملاک های سختگیرانه و همچنین پذیرش مشروط کودکان می تواند زمینه ساز مشکلات اضطرابی در کودکان شود. هرچند گرایش های اضطرابی در کودکان می تواند هم از طریق الگو برداری از والدین و هم به صورت وراثتی از خانواده تاثیر بپذیرد.

باید این مساله را یادآور شد که ایجاد یک فضای خانوادگی و اجتماعی گرم، کم تنش، بدون سوءرفتار و احترام به خودمختاری و استقلال کودک می تواند از بروز اختلالات روان شناختی در کودکان پیشگیری کند. علاوه بر نقش خانواده، مدرسه و جامعه بسیار مهم است.» وی در زمینه برخورد والدین و خانواده با کودکان وسواسی ادامه می دهد: «خانواده هایی که فرزند وسواسی دارند اکثرا دیده شده که به دو شیوه رفتار می کنند؛ یک دسته آنهایی هستند که به اعمال و رفتارهای وسواسی فرزندشان کمک می کنند تا اضطراب کمتری را تجربه کنند مثلا وقتی می بینند که بچه شان در حال شمردن تعداد شستن دست هایش است به او یاری کرده و در شمارش سهیم می شوند. نوع دیگر برخورد والدین این است که با خشم و پرخاشگری از فرزندشان می خواهند از کارها و رفتارهای وسواسی شان دست بردارند. تجربه نشان داده است که این دو شکل رفتار والدین و اعضای خانواده به درمان کودک کمک نمی کند.


در مورد این بیماری خانواده باید از کمک حرفه ای برای درمان فرزندش استفاده و از روش های کمکی درمانگر حمایت کند. توصیه می کنم زمانی که پدر و مادرها از اختلال وسواس کودکشان مطمئن شدند حتما اولیا و معلمان مدرسه را در جریان بگذارند و اطلاعات و راهنمایی های مربوط به این بیماری را در اختیارشان قرار دهند.» پژوهش ها و تحقیقات مختلف نشان داده بهترین روش درمان اختلال وسواس استفاده از روش های رفتاری شناختی در ترکیب با دارو درمانی است. در درمان شناختی رفتاری، مشاور در چهار مرحله سعی می کند به درمان بپردازد. قدم اول ،آموزش اینکه وسواس چیست که استعاره های محبوب کودک را معرفی می کند.

در گام دوم راهبردهای شناختی یا خودگویی های سازنده و مرحله بعدی نقشه موفقیت یا شکست ها و قدم آخر رویارویی و بازداری از پاسخ است. وی در پاسخ به اینکه داروهای وسواس برای کودکان در آینده اثرات نامطلوبی در پی دارد، گفت: «طبعا اثرات منفی وسواس بیش از هر دارویی است. کودکان مبتلا به وسواس اگر درمان نشوند در نوجوانی دچار بیماری های اضطرابی می شوند و به مواد مخدر گرایش پیدا کرده و از ۱۸ سالگی به بعد بیماری افسردگی را تجربه می کنند.»



گردآوری و تنظیم: گروه سلامت پرشین پرشیا
 
بالا