من چند سال پیش یه آرزوی خیلی وحشتناک داشتم.
آرزو داشتم که تو یه شهر خالی از سکنه بودم.خیلی باحاله نه؟!
سکوت کامل . فقط یه نسیم خنک توی شهر می وزه.
یه دوچرخه پیدا میکنی (شاید از یه مغازه بی صاحب).هر جا دلت خواست میری بدون ترس از ماشینا و قوانین رانندگی.
هرجا خسته شدی پیاده میشی وسط خیابون دراز میکشی.
اگه تشنه یا گشنه شدی .میری یه سوپر مارکت هرچی خواستی بر میداری.
تا شب هر کار دلت خواست میکنی .بدون هیچ مشکلی.
شب هم هر جا دلت خواست برو بخواب.
هااااااا!!

ببخشید یه کم جوگیر شدم.یاد خیالپردازی هام افتادم.
گاهی خیلی توش غرق میشم.