همایش ها و کنفرانس های معماری

MY WORLD

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرحله 1-سوال 19


اولین و تنها ساختمان در ایران که در آن از جوش استفاده نشده و تمام اتصالاتش با پیچ و مهره است؟؟
من اولینش رو نمیدونم ولی فک کنم این کلمه ی تنها تو سوال مصداق نداشته باشه ها !
چون من همین الان چند تا مجتمع مسکونی تو تهران میشناسم که اتصالاتشون کاملا با پیچ و مهره س. ساختمونای ساده ایی هم هستن!
 

DDDIQ

مدیر ارشد
با سلام و درود خدمت دوستان هنرمند معمار عزیز

همانطور که اطلاع دارید سوم اردی بهشت ماه , روز بزرگداشت شیخ بهایی به عنوان روز معمار و قدردانی مفاخر معماری ایران قرار داده شده!
شاید تا به حال صحبت ها و گفتگوهای زیادی در این رابطه صورت گرفته ولی شخصا حداقل برای من همیشه جای سوال بوده که آیا واقعا تاریخ معماری ایران , خالی از معماران بزرگ است !؟ و آیا شاید کسانی با استفاده از نفوذ خود این روز را انتخاب کرده اند !؟


با احترام به خدمات این شیخ بهایی ولی آیا تنها به این دلیل که گرمابه ای در اصفهان به نام ایشان است میتوان بزرگداشت معماران ایرانی را در این روز قرار داد!!؟

از خدمات معماری که به وی نسبت می دهند ساخت مسجد امام، حمام شیخ بهایی، طراحی و فکر ایجاد شهر نجف‌آباد، تقسیم آب زاینده‌رود، قنات زرین کمر و تعیین سمت قبله مسجد امام اصفهان ...
اشاره :
کتیبه سر در مسجد به خط ثلث غلیرضاى عباسى و مورخ به سال ۱۰۲۵ حاکى از آن است که شاه عباس این مسجد را از مال خالص خود بنا کرده و ثواب آن را به روح جدا اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است. در ذیل این کتیبه به خط ثلث محمد رضا امامى، کتیبه دیگرى نصب شده که به موجب آن مقام معمارى و مهندسى معمار مسجد شاه استاد على اکبر اصفهان و ناظر ساختمان محب على بیکالله تجلیل شده است

حال آنکه در گزیده ای از زندگی وی نیز میخوانیم :

تولد و خانواده
وی در بعلبک متولد شد. دوران کودکی را در جبل عامل، از نواحی شام، در روستایی به نام «جبع» یا «جباع» زیست، او از نژاد «حارث بن عبدالله اعور همدانی» بوده‌است (از شخصیت‌های برجسته آغاز اسلام، متوفی به سال ۶۴ خورشیدی). خاندان او از خانواده‌های معروف جبل عامل در سده‌های دهم و یازدهم خورشیدی بوده‌اند. پدر او از شاگردان برجسته شهید ثانی بوده است.[۴]

مهاجرت به ایران
محمد ۱۳ ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی به خاطر اذیت شیعیان آن منطقه توسط دولت عثمانی از یک سو و دعوت شاه تهماسب صفوی برای حضور در ایران، به سوی ایران رهسپار گردید .........

برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید



باز هم این سوال را تکرار آیا به راستی تاریخ معماری ایران از مفاخر معمار ایرانی خالیست !؟

سوالاتی که در ادامه گفتگو پیش آمده


در ادامه برای رونق ِ هر چه بیشتر بحث ، سوالات دیگری را نیز مطرح می کنم ، که علاوه بر پاسخ دادن به اصل موضوع ، به اینها نیز بیاندیشیم :

1- شما اگر در موضع ِ قدرت بودید ، و صلاحیت ِ انتخاب داشتید ، چه روزی را برای روز ِمعمار نامگذاری می کردید؟
2- آیا روز ِ معمار ، حتما باید روز تولد ِ کسی باشد که از او چند آثار معماری باقیمانده است یا پیشنهاد ِ دیگری دارید؟
3- به نظر ِ شما ، اگر سوم اردیبهشت ، به عنوان روز ِ جهانی ِ معمار انتخاب شود ، چه تاثیراتی در معماری ِ این سرزمین دارد؟


معمارانی چون استاد افسانه ای معماری ایران قوام الدین شیرازی

برای اطلاعات بیشتر در رابطه با این معمار بزرگ میتوانید به تاپیک: قوام الدین شیرازی مراجعه بفرمائید ( متن این مقاله به نقل از مجله گلستان هنر » تابستان 1388 - شماره 16 » نویسنده:گلچین عارفی، مهدی )

گزیده :

استاد قوام‌الدين شيرازي بزرگترين معمار زمان خود بود و شايد تنها براي مهمترين شخصيت‌هاي دربار تيموري كار مي‌كرد: شاهرخ، گوهرشاد و خواجه غياث‌الدين پيراحمد خوافي. اهميت او چنان است كه نامش در چندين متن مهم نزديك به زمان او آمده است. آنچه نويسندگان همزمان و پس از استاد قوام‌الدين نيز درباره او نوشته‌اند، به افسانه مي‌ماند. چنين مي‌نمايد كه تصويري افسانه‌اي از استاد و كار او در جامعه پديد آمده بود و نويسندگان عصر راوي اين افسانه بودند. استاد قوام‌الدين معمار افسانه‌اي دوران درخشش معماري ايران زمين در دوره تيموريان است
...
.....
...
اولين بار كه نام او در متون به جامانده از آن عصر آمده، در شرح حافظ ابروست از مدرسه و خانقاه شاهرخ در هرات. كار ساخت اين دو بنا به مشاركت استاد قوام‌الدين و خواجه علي حافظ تبريزي به پايان رسيد.7 ساخت اين دو بنا بخشي از اقدامات شاهرخ بود در آباداني هرات؛ كاري كه از همان آغاز حكومت او در سال 807ق آغاز شد. شاهرخ مدرسه و خانقاهي ساخت و بازار هرات را تعمير كرد و چهارسويي در ميانه‌اش برپا كرد و مجموعه‌اي از بناها هم به باغ سفيد افزود. در سال 813ق. مجموع اين كارها به پايان رسيده بود.8 شايد كار استاد قوام‌الدين هم در مدرسه و خانقاه شاهرخ در حدود سال 807ق آغاز شده باشد. البته گمان دوري نيست كه او را پيش از ساخت اين دو بنا هم صاحب شهرتي بدانيم؛ كه اگر چنين نبود، او را نامزد اين كار نمي‌كردند. شايد استاد پيش از اين نيز بناهايي ساخته باشد و يا دست كم در ساخت بناهايي دست داشته باشد. به هر حال، وي از اين زمان تا زمان وفاتش بيش از 35 سال را در بالاترين مقام در عرصه معماري خراسان گذراند. در اين مدت دست‌كم اين بناها را ساخت:​

* مدرسه و خانقاه شاهرخ در هرات، كه به سال 813ق تمام شد.9​
* مسجد گوهرشاد در جوار حرم رضوي، كه به سال 821ق تمام شد.10
* مدرسه گوهرشاد در هرات، كه به سال 836ق تمام شد.11​
* مسجد گوهرشاد در هرات، معروف به مصلا.12
* مدرسه غياثيه خرگرد، كه به سال 848ق تمام شد.​

جز اينها، شايد در ساخت بعضي بناهاي ديگر هم دست داشت. در مطلع سعدين، در وقايع سال 813ق، بلافاصله پس از ذكر مدرسه و خانقاه شاهرخ، ذكر بناهايي آمده كه به امر شاهرخ در باغ سفيد ساختند. اين هم آمده كه جمعي از مهندسان و بنايان به كار اين بناها مشغول شدند.13 شايد استاد قوام‌الدين يكي از اين مهندسان يا سرپرستشان بوده باشد. و باز از جمله چنين بناهايي، عماراتي است افزون بر مسجد گوهرشاد در كنار حرم مقدس رضوي. در سال 821ق، كه گوهرشاد به مشهد آمده بود و كار مسجد رو به پايان بود، «وضع مسجد و عمارات آن در نظر مبارك پسنديده افتاد و به چند عمارت ديگر در اطراف آن اشارت عاليه به نفاذ پيوست.»14 ممكن است اين اشارت به دو مدرسة بالاسر و پري‌‌زاد يا بناهاي ديگري در اطراف حرم مربوط باشد. از سازنده و تاريخ ساخت آن دو مدرسه خبري نداريم؛ اما هر دو را به زمان حكومت شاهرخ نسبت مي‌دهند.15​
سه بنايي هم كه بين حرم شريف رضوي و مسجد گوهرشاد قرار گرفته، منسوب به بانو گوهرشاد است: دارالحفاظ و دارالسلام و دارلسياده.16 اگر منسوب كردن اين بناها به بانو گوهرشاد صحيح باشد و او به ساخت اين بناها اشارت كرده باشد، بعيد نيست كه استاد قوام‌الدين را نامزد اين كارها كرده باشند.
علاوه بر اين، در همين زمان كه كار ساخت مسجد در غرب حرم‌رو به پايان بود، شاهرخ دستور به ساخت باغي در شرق حرم داد: «آن عمارت با لطافت (مسجد گوهرشاد) در نظر حضرت خاقان سعيد به غايت مستحسن نمود و آن حضرت چهارباغ و سرايي در جانب شرقي مشهد طرح انداخته، مكمل ساخت كه هرگاه عزيمت زيارت مشهد نمايد، موكب همايون در آن باغ و سرا نزول فرمايند.»

....
......
...
استاد قوام‌الدين شيرازي، معماري افسانه‌اي در عالم واقعي است. آنچه معمار آرماني جامعة ايراني داشت و از زبان سخنگوي قوم ـ نظامي ـ در هفت‌پيكر آمده است، او هم داشت. آنچه او مي‌ساخت، تجسم روياي مردماني بود كه او نماينده‌شان بود. بعضي از آثار او، مثل مدرسه و خانقاه شاهرخ و مدرسة گوهرشاد در هرات، در همان دوران حيات او آثاري افسانه‌اي شده بود كه «ديده‌وران جهان شبيه و نظير آن نديده‌اند.»33 استاد قوام‌الدين معمار پس از ساختن عماراتي كه نام او را بر سر زبان‌ها انداخته بود، مأمور ساختن عمارتي ديگر شد؛ معماري افسانه‌اي به كار بنايي ديگر مي‌رفت؛ شايد آخرين بنايي كه ساخت: مدرسة غياثيه در خرگرد.
و نكتة ديگر اينكه استاد قوام‌الدين شيرازي و آنچه در خراسان ساخت، نشانة گفتگويي تاريخي است؛ گفتگويي در مقياس ايران زمين، او مردي بود از شيراز كه در خراسان به كار عمارت بود. او تنها معمار شيرازي عصر در خراسان نبود؛ اما مشهورترين و شايد برترين آنان بود و روشن‌ترين شاهد اين گفت‌وگو. عصر زيستن استاد قوام‌الدين شيرازي و برپا شدن مدرسة غياثية خرگرد دورن درخشش گفتگوي هميشگي فارس و خراسان بود. همسنگي تختگاه‌هاي ايران قرن نهم در خراسان و فارس، سمرقند و هرات و شيراز، اين گفتگوي هميشگي را بيش از ديگر زمان‌ها قابل شنيدن ساخته است. استاد قوام‌الدين و آثار او نماد چنين گفتگويي در اين دوران‌اند


________
پانوشت :
از این پس سری گفتگوهای معماری به صورت هفتگی مطرح خواهد شد که از تمامی دوستان دعوت میکنیم تا با حضور و مطرح کردن دیدگاه و نظرات خود به این گفتگوها رونق بخشند
سپاسگزارم


 
آخرین ویرایش:

MY WORLD

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولا که خیلی از مطرح کردن این بحث ممنونم.چون فک کنم علاوه بر شما دغدغه ی خیلی های دیگه هم باشه.
تاریخ ایران و خصوصا تاریخ معماریش قطعا خیلی پر بارتر از چیزیه که ما میدونیم و حتی فکر میکنیم. خیلی از اتفاقها و افتخارات دنیای معماری هست که متعلق به معمارای ایرانی هست. معمار هایی که چندصد سال قبل با توجه به شرایط زمان خودشون ابداعاتی رو روی کار آوردن که به نظر من تا نسلها بعد هم معماری ایران مدیونشون بوده و خواهد بود و قطعا اگر قرار باشه نامی از کسی به یادگار نماد این حرفه بمونه این نام حق اون معماریه که چهارطاقی رو ساخت.حق اون معماریه که گنبد دو پوسته ساخت. معمارایی که در زمان خودشون آوازه ایی داشتن و اگه الان نامی ازشون نیست دلیل بر کم بودن و یا بی اهمیت بودن کارشون نیست.

شاید به قول شما اگر نامی پر رنگ تر ازشون میموند حتما تو نامگذاری این روز تاثیر داشت.نه اینکه به صرف بودن نام شیخ بهایی روی یک گرمابه آسون ترین راه رو انتخاب کنن.

منم وقتی یه مروری روی تاریخ معماری میکنم همیشه برام جای سوال بوده که مثلا یه معماری مثل عیسی شیرازی قطعا انقدر در زمان خودش اعتبار و ارج و قرب داشته که برای ساختن بنای شاهکاری مثل تاج محل به هندوستان فرستاده میشه.پس چرا امروزه انقدر که از باقی معمارا سخن به میون میاد از ایشون حرفی زده نمیشه. همیشه هم حس میکنم که کوتاهی از نسل های بعد معماری بوده که اونطور که شایسته بوده یاد معمارای مهم و ارزشمندمون رو زنده نگه نداشتن. شاید ما هم یه سهمی هر چند خیلی کوچیک تو این ماجرا داشته باشیم.
 

SOHAJ

عضو جدید
سلام و خسته نباشید به مدیران و برو بچه های تالار معماری
راستش به خدا حرف دل من و زدین من اسم این معمارای بزرگی که بردید رو نمیدونم ولی این رو میدونم که بزرگترین معمارای ما مال دوران پیشینن که وقتی تو خونه های قدیمی یزد اصفهان میری نمیدونی با چه شوقی به اون خونه ها نگاه کنی
و اگر 200 سال هم بگذره کسی توشون زندگی نکنه ولی بازم اون خونه ها روح دارن شادی دارن معماراشون تمام احساساتشون رو روی اونا خرج کردن اما حالا چی یک مشت خونه بی روح بی احساس همه کپی از هم دیگه
تو رو به خدا اونایی که شرایط طراحی و ساخت این خونه هارو دارن دونبال این جور کارا برن ایران ما این معماری رو کم داره
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
جوابیه 1- روز ِ معمار

جوابیه 1- روز ِ معمار

DDDIQ;4988662 گفت:
با سلام و درود خدمت دوستان هنرمند معمار عزیز

همانطور که اطلاع دارید سوم اردی بهشت ماه , روز بزرگداشت شیخ بهایی به عنوان روز معمار و قدردانی مفاخر معماری ایران قرار داده شده!
شاید تا به حال صحبت ها و گفتگوهای زیادی در این رابطه صورت گرفته ولی شخصا حداقل برای من همیشه جای سوال بوده که آیا واقعا تاریخ معماری ایران , خالی از معماران بزرگ است !؟ و آیا شاید کسانی با استفاده از نفوذ خود این روز را انتخاب کرده اند !؟

بااحترام به خدمات این شیخ بهایی ولی آیا تنها به این دلیل که گرمابه ای در اصفهان به نام ایشان است میتوان بزرگداشت معماران ایرانی را در این روز قرار داد!!؟
از خدمات معماری که به وی نسبت می دهند ساخت مسجد امام، حمام شیخ بهایی، طراحی و فکر ایجاد شهر نجف‌آباد، تقسیم آب زاینده‌رود، قنات زرین کمر و تعیین سمت قبله مسجد امام اصفهان ...
باز هم این سوال را تکرار آیا به راستی تاریخ معماری ایران از مفاخر معمار ایرانی خالیست !؟
معمارانی چون استاد افسانه ای معماری ایران قوام الدین شیرازی

درود بر همه ی دوستان ِ عزیز و محترم ؛
:gol:
و سپاس از مهندس صدیق ِ عزیز ، که بحث خوبی رو مطرح کردند .

با توجه به اینکه توضیحات مفصلی در بالا داده شده ، در نتیجه تکرار ِ مکررات نمیکنم و به سراغ اصل ِ مطلبی که مطرح شده می پردازم.(در حد ِ دانش قلیل ِ خودم).فقط چند نکته ی بسیار جالب هست ، که جا دارد قبل از پرداختن به سوالات ، آنها را مطرح کنم و ترجیح میدم که به صورتِ "آیا می دانید ...." حضور شما ارایه بدم ، تا قبل از پرداختن به بحث ، ذهنیت روشنی پیدا کنیم:
.
.
آیا می دانید که اولین باری که بحث ِ اتخاب روزِ معمار در ایران پیش آمد ، هدف اصلی "هویت بخشی به شهرها و بناها " بود !
آیا می دانید که از سال ِ 1381 این بحث پیگیری می شود !
آیا می دانید که انتخاب ِ یک روز ، به عنوان روز ِ معمار ، از سوی انجمن مفاخر معماری ایران بود !
آیا می دانید که پیشنهادات اولیه ، روز ِِ بزرگداشت قوام الدین شیرازی ، و یا تولد طراح ِ تخت جمشید بود!
آیا می دانید که اولین نفری که پیشنهاد این روز را برای روز ِ معمار داد، مرحوم میرمیران بود!(سوم اردیبهشت)
ایا می دانید که این روز ، با روز ِ فوت ِ مرحوم میرمیران مصادف شد !
آیا می دانید که کنگره ی جهانی ِ معماران، روز "اسکان بشر " را برای این روز انتخاب نموده اند !
آیا می دانید که در تقویم ِ سازمان ملل ، هنوز یک روز ِ مشخص و ثبت شده برای معمار وجود ندارد!
آیا می دانید که مسئولان در صدد هستند که این روز، به ثبت جهانی برسد !


و اما به ادامه ی بحث بپردازیم :
سوالات :

1-
آیا واقعا تاریخ معماری ایران , خالی از معماران بزرگ است !؟
آن چیزی که مسلم است ، نه تنها در تاریخ معماری ِ ما ، بلکه در تاریخ ِ معماری هر نقطه ای از دنیا ، هرگز و هرگز نمی بینیم که خالی از معماران بزرگ باشد.اما چیزی که قطعیت دارد این است که در هر برهه ای ، و در هر موقعیتی ، یک نقطه ی اوج و طلایی وجود دارد ، که در آن برهه و موقعیت ، یک "جریان ِ خاص" (که در این بحث، معماری مد ِ نظر است ) ، به اوج اعتلاء و شکوفایی خویش می رسد ؛
با یک مثالِ ملموس که برای همگان قابل درک است ، منظور خویش را واضح تر عرض می کنم :
ما در تاریخ مذهبِ خود(یعنی تشیع) ، انسان های بزرگواری داشته ایم(ائمه اطهار) که تاریخ ، همه جوره بر نیک بودن و عصمت و عظمت آنان گواهی می دهد.اما می بینیم که برای نامگذاری مذهب تشیع ، ان را به امام جعفر صادق (ع) نسبت می دهند ؛
حال آیا باید بپرسیم که به جز ایشان ، امام ِ بزرگتر و معروفتری نداشته ایم که مذهب را به ایشان نسبت دهیم؟!!!
مسلما چنین نیست؛
اما طبق همان اصلی که عرض کردم ، ممکن است که در یک برهه و موقعیت ِ به خصوص ، یک " جریان " به اوج و اعتلای خویش برسد،و در آن برهه یک شخصِ خاص، نقطه ی عطفی در تاریخ ِ آن باشد .
قدری " کوتاه سخن تر " بحث را پی می گیریم .

2-
آیا شاید کسانی با استفاده از نفوذ خود این روز را انتخاب کرده اند !؟
من در این سوال ، طرح ِ بحث ِ نفوذ را کامل متوجه نشدم ، اما حدس می زنم که منظور مهندس صدیق ِ عزیز ، نفوذ قومیتی باشد؛که البته باید پیگیری کرد، اما به نظر بعید است .
اگر اشتباه متوجه شدم ، اطلاع بدید بیشتر در این باره صحبت کنیم .


3-
با احترام به خدمات این شیخ بهایی ولی آیا تنها به این دلیل که گرمابه ای در اصفهان به نام ایشان است میتوان بزرگداشت معماران ایرانی را در این روز قرار داد!!؟
نمی توان گفت که اعتبار و اشتهار شیخ ِ بهایی ، به واسطه ی یک گرمابه (که البته کار ِ بزرگی است) یا تعیین یک قبله و ... است .
به نظر ِ من ، در مباحثی که به تاریخ استناد می شود ، باید تمام جوانب را سنجید و همه چیز را به طور ِ همزمان بررسی کرد ؛ برای مثال وقتی که می خواهیم یک اثر معماری تاریخی را بررسی کنیم، همزمان باید به چندین و چند آیتم از قبیل فرهنگ، مذهب ، اقتصاد ، سیاست ، و...و...و... توجه داشته باشیم .
به بحثی که در اوایل این نوشتار عرض کردم ، گریزی میزنم ؛
آیا همگی قبول داریم که معماری ِ دوران صفویه ، (دورانی که شیخ بهایی آثار معماری را خلق می کرد)، یکی از با شکوه ترین و پر رونق ترین دورانهای معماری ِِ ایران عزیز است؟؟
و آیا قبول داریم که آثاری که شیخ بهایی خلق کرده اند ، از بی نظیرترین آثار معماری ایران ، و ای بسا جهان است؟؟

نمونه ای چند از آثار ایشان :
- طومار شخ بهایی
-انتقال آب رود کارون
- چهل ستون
-نقشه ی ارگ
-بقعه بابا رکن الدین
-حمام شیخ بهایی
-مسجد شیخ لطف الله
-طراحی باغ
-مسجد شاه اصفهان
- استفاده از زغال در پی ساختمان
- سی و سه پل
و .....

بررسی آثار ِ معماری شیخ بهایی
.
.
.
.
.
در ادامه برای رونق ِ هر چه بیشتر بحث ، سوالات دیگری را نیز مطرح می کنم ، که علاوه بر پاسخ دادن به اصل موضوع ، به اینها نیز بیاندیشیم :

1- شما اگر در موضع ِ قدرت بودید ، و صلاحیت ِ انتخاب داشتید ، چه روزی را برای روز ِمعمار نامگذاری می کردید؟
2- آیا روز ِ معمار ، حتما باید روز تولد ِ کسی باشد که از او چند آثار معماری باقیمانده است یا پیشنهاد ِ دیگری دارید؟

3- به نظر ِ شما ، اگر سوم اردیبهشت ، به عنوان روز ِ جهانی ِ معمار انتخاب شود ، چه تاثیراتی در معماری ِ این سرزمین دارد؟


و در آخر باز هم از دوست ِ بسیار عزیزم ، مهندس صدیق ِ محترم تشکر می کنم ، چرا که ایشان ذهن خلاقانه ای در طرح ِ موضوعات ِ نو دارند ؛ و پرداختن به این مسائل ، صبر و شکیبایی ِ زیادی می خواهد که این نشان از سعه ی صدر ایشان است .
:gol:

منتظر ِ حضور دوستان دانشمند و محترم هستم، و لطفا نقایص و اشکالات نوشتار و نظراتم رو یادآوری کنید .
سپاس ...
موفق باشید...:gol:
 

mlarchitect

کاربر فعال
قبل از این که بحث کنیم در حوزه قوام شیرازی یا شیخ بهایی که البته در مورد شیخ بهایی اینو بگم که همون معمار هایی هم که اسمشون سر در مسجد شاه هست شاگرد شیخ بهایی در هندسه و فیزیک و ریاضیات و...بودن و در تاریخ هم نوشته شده نقشه ها رو قبل از اجرا به تایید شیخ بهایی و بالواقع با شیخ کرکسیون می کردن...
حالا قبل از این ها....
سوال؟!؟!
اصلا معمار های ما ومعماری امروز ما از همون سال 81 و خیلی قبل تر که دوستان گفتن دنبال تعیین روز معمار می گشتیم.... با قوام شیرازی یا شیخ بهیی یا غیره ... قابل مقایسه است که ما اسم این بزرگان رو بذاریم روی روز معمار ایرانی...
واقعا درد معماری ما نداشتن روز و هفته و ماه وساله؟!؟!؟
یک قرنه که همه ی معمارانی که ما اون ها رو بزرگ میشمریم اکثرا دانش آموخته ی غربن و قریب به اتفاق کارهاشون الهام گرفته یا حتی کپی پیست شده ی کارهای غربیه...
همه ی ما ها سر کلاس طرحمون دنبال اینیم که کارمون شبیه زاها حدید ، نورمن فاستر ، راجرز یا...... بشه؟!؟!؟
واقعا ما باید روز معمار و معماری داشته باشیم....
ابروی قوام شیرازی یا شیخ بهایی رو نمیبریم؟
وقتی ما کنگره شعر حاظ یا سعدی داریم شاعران بیست و چند ساله میرن و وامیستن و شعر هایی میگن که تنت رو میلرزونه....
قبول دارید که برج آزادی نقطه ی ماکسیمم مطلق معماری معاصر ماست؟ زیر یکی از ایوان های سحن عتیق حرم امام رضا که آخرین کارهای شیخ بهایی است بایستید.... حالا زیر برج آزادی بدون در نظر گرفتن بعد ارتفاع حتی ، هنوز هم ایوان شیخ بهایی حرف خیلی خیلی قشنگ تری می زنه!!!!
 

mlarchitect

کاربر فعال
یک نفر پیدا شود ، یک مرد ، یک ناخدا....

در این دریای متلاتم و طوفانی توسعه و اقتصاد و صنعت ، یک نفر پیدا شود... [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یک نفر که نگذارد همین قایق کوچک و قدیمی هم که مانده از آن کشتی باوقار و مستحکم معماری سنتی ایرانی، با امواج قدرتمند مدرنیته و پست مدرنیته آنقدر به صخره های صاف و سیقلی و محکم و تیزگوشه و بی روح معماری غرب برخورد کند تا خورد شود و از آن تکه چوب هایی بی مفهوم و بی روح و بی معنی بماند که سرانجام گرما بخش هات داگ چند توریست ساحل نشین شود، که نمی دانند روزگاری در آن سوی دریا معمارانی بودند که تخت جمشید و میدان امام اسکیس یک شبشان بوده...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یک مرد ... یک ناخدا پیدا شود و همین قایق را روی امواج مدرنیته و پست مدرنیته چنان برقصاند که هات داگ ساحل نشینان آن سوی دریا بسوزد در محو تماشای این رقص و حتی بوی سوختنش را هم نفهمند و خود بسوزند از سوزاندن قایقشان که خرج هات داگ شد و دیگر نمی توانند این رقص را از نزدیک ببینند...[/FONT]
 

mlarchitect

کاربر فعال
... پیش روی م بزرگ ترین کمان دنیاست. آرک سنت لوئیس . نیم دایره ای که البته دایره ی کامل هم نیست. خشی دکمه ی ارتباط را فشار داده است: - 630 فوت بلندی دارد، آقا ارمیا!
آرمیتا می پرد وسط حرف خشی:
- خود ارمیا در تهران مهندس استراکچر بلندترین مناره ی شهر بوده است... یک مناره ای بود که انگار
غده ی هیپوفیزش خراب شده بود ،همین جور رشد می کرد...
- باشد! تو فکر کردی آن مناره چند فوت بلندی دارد؟ انگشت کوچک این آرک هم نمی شود.این آرک هم از مجسمه ی آزادی بلند تر است هم از واشنگتن مانیومنت.
آرمیتا اضافه می کند:
- البته کمی کوچکتر است از برج ایفل.
- اما در عوض ذاتا متفاوت است با ایفل . یک تفاوت عمیق سایکلوجیکال دارد با برج ایفل... می دانی چیست آرمیتا؟ همه ی اسکای تاورها ، مجسمه ها ، حتی واشنگتون مانیومنت که یک ستون بلند است، اگر فرویدی نگاه کنیم سیمبول مردانه گی هستند.
- حتی مجسمه ی آزادی را هم اگر چه مثل زن ساخته اند ، اما از نظر آرچیتکچر مردانه است.
- در است آرمیتا. حتا مجسمه ی آزادی هم مردانه است. تنها بنایی که در دنیا ، سیمبول زنانه گی است ، همین آرک سنت لوئیس است. یک آرک بزرگ که بلندی ش هم در درازا نیست...​
نویسنده می نویسد: اگر چه صلیب به عنوان نماد مسیحیت از دو خط خشک و صلب ساخته شده است و هلال به عنوان نماد اسلام از خطی نرم ساخته شده است، در عوض طراحی زنده گی ما مملو می شود از خطوط خشک مثل خودروی پیکان و ساخت مان مجلس شورا و طراحی زندگی غرب می شود مملو از خطوط منحنی مثل خودرو لکسوز و سنت لوئیس آرک و...
(قسمتی از رمان بیوتن ، نوشته ی رضا امیرخانی ، حتما بخوانید.)
 

MY WORLD

عضو جدید
کاربر ممتاز
... پیش روی م بزرگ ترین کمان دنیاست. آرک سنت لوئیس . نیم دایره ای که البته دایره ی کامل هم نیست. خشی دکمه ی ارتباط را فشار داده است: - 630 فوت بلندی دارد، آقا ارمیا!
آرمیتا می پرد وسط حرف خشی:
- خود ارمیا در تهران مهندس استراکچر بلندترین مناره ی شهر بوده است... یک مناره ای بود که انگار
غده ی هیپوفیزش خراب شده بود ،همین جور رشد می کرد...
- باشد! تو فکر کردی آن مناره چند فوت بلندی دارد؟ انگشت کوچک این آرک هم نمی شود.این آرک هم از مجسمه ی آزادی بلند تر است هم از واشنگتن مانیومنت.
آرمیتا اضافه می کند:
- البته کمی کوچکتر است از برج ایفل.
- اما در عوض ذاتا متفاوت است با ایفل . یک تفاوت عمیق سایکلوجیکال دارد با برج ایفل... می دانی چیست آرمیتا؟ همه ی اسکای تاورها ، مجسمه ها ، حتی واشنگتون مانیومنت که یک ستون بلند است، اگر فرویدی نگاه کنیم سیمبول مردانه گی هستند.
- حتی مجسمه ی آزادی را هم اگر چه مثل زن ساخته اند ، اما از نظر آرچیتکچر مردانه است.
- در است آرمیتا. حتا مجسمه ی آزادی هم مردانه است. تنها بنایی که در دنیا ، سیمبول زنانه گی است ، همین آرک سنت لوئیس است. یک آرک بزرگ که بلندی ش هم در درازا نیست...​
نویسنده می نویسد: اگر چه صلیب به عنوان نماد مسیحیت از دو خط خشک و صلب ساخته شده است و هلال به عنوان نماد اسلام از خطی نرم ساخته شده است، در عوض طراحی زنده گی ما مملو می شود از خطوط خشک مثل خودروی پیکان و ساخت مان مجلس شورا و طراحی زندگی غرب می شود مملو از خطوط منحنی مثل خودرو لکسوز و سنت لوئیس آرک و...
(قسمتی از رمان بیوتن ، نوشته ی رضا امیرخانی ، حتما بخوانید.)

خیلی اشاره ی به جایی بود. توصیفاتش از ساختمان امپریال استیت و فرودگاه اف کندی نشون میده چقدر این روزا سیاست با معماری قاطی شده و اگر فکری به حالش نشه وضع از اینی که هست هم بدتر میشه.
 

Parisa R

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کمی‌ تحقیق در این زمینه نشون میده که این جریان خیلی‌ دو قطبیه، بعضی‌ از طراحی‌های بی‌ نظیرش میگن...

شیخ بهائی یکی از نوابغ بزرگ ایران زمین بوده که در پرونده علاوه بر خدمات ارزشمندش به شهر اصفهان، طراحی حرم مطهر امام رضا (ع) را نیز داراست.
بها الدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند شاعر هنرمند و در کل نابغه قرن 10 و 11 هجری شمسی است .
شیخ بهایی در فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر خاص داشت.
95 کتاب و رساله در زمینه سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه،مهندسی و هنر از او برجای مانده و یونسکو سال 2009 را به پاس خدمات ارزشمند او به نام "سال نجوم و شیخ بهایی "نام نهاد.
شیخ بهایی از 53 سالگی تا آخر عمر شیخ الاسلام دربار مقتدرترین شاه صفوی شاه عباس اول بود.
از آثار معماری او می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-معماری مسجد امام اصفهان
2- مهندسی حصار نجف
3- شاخص برای تعیین اوقات شبانه روز از روی سایه آفتاب یا به اصطلاح فنی ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در غرب مسجد امام اصفهان
4-تقسیم عادلانه آب زاینده رود به محلات اصفهان
5- طرح یکی از بزرگترین کاریزهای ایران: قنات زرین کمر در نجف آباد
6- ساختن گلخن گرمابه ای در اصفهان "حمام شیخ بهایی " که به روایتی سالها با یک شمع آب حمام گرم می‌شد.
7- طراحی منارجنبان
8- تعیین سمت قبله مسجد امام به مقیاس 40 درجه انحراف غربی از نقطه جنوب و خاتمه دادن به اختلاف نظرها در مورد قبله.


... و بعضی‌ دنبال سند و مدرک موثق هستند و خیلی‌ از آثار رو که به اون نسبت داده می‌شه، رد میکنند ...

نایب رئیس انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرسازی کشور با اشاره به اینکه طومار آب اصفهان که در رابطه با آن مقلطه‌های زیادی شده باز‌نویسی آن در دوران شاه طهماسب بوده است، بیان داشت: اینجا باید تذکر داد که این طومار هیچ ربطی به دوران شاه عباس و شیخ‌بهایی ندارد.
سادات‌نیا افزود: من نمی‌دانم چرا شیخ‌بهایی را که یک مجتهد شیعه گرانقدر در دوره صفویه است و در راس قضاوت آن دوران قرار داشته چه اصراری داریم که شیخ‌بهایی را معمار و شهرساز بدانیم و هیچ سندی برای این موجود نیست و در این رابطه دکتر محسن میردامادی نیز تحقیقات زیادی کردند.
وی بیان داشت: تمام نسبت‌هایی که به شیخ‌بهایی منتسب می‌کنند از ساخت مسجدشاه، منارجنبان و حمام و آب زاینده‌رود هیچ سندیت ندارد و شما جوانان باید در این رابطه جدیت داشته باشید و این را به ما به زور تحمیل می‌کنند که روز معمار روز تولد شیخ‌بهایی است.
نایب رئیس انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرسازی کشور ادامه داد: چرا روز تولد شاه طهماسب را به این روز نامگذاری نمی‌کنند یا اینکه گسترشی از شیعه در ایران بوجود آمد را به شیخ‌بهایی نسبت بدهید و ایشان در زمینه شهرسازی و تقسیم آب کاری نداشته است. وی در پایان سخنرانی نیز به حرف‌های خود در رابطه با شیخ‌بهایی تاکید کرد.

و اونچه که برای قضاوت به دست ما میرسه کاملا پیچیده در ابهامه!

نظر شخصی‌ من اینه که نه در ایران بلکه در تمام دنیا، مفاخر بزرگ فقط در یک رشته تبحر نداشتند،....

کلا علم در هر رشته‌ای مثل امروز تفکیک شده نبوده (هر چند در حال حاضر هم تمامی رشته‌ها از زیر به هم پیوند دارند) و در قدیم، همهٔ علوم در نقطهٔ شروع باهم مرتبط بودند (امروزه باید خیلی‌ تبحر پیدا کنی‌ که به گره اصلی‌ و محل تجمع همهٔ علوم نزیک بشی‌) و با این طرز تفکر خیلی‌ بعید نیست که شیخ بهایئ هم می‌تونه معماری باشه که مناسب این روزه، ولی‌ قبول این مطلب و قطعی کردنش احتیاج به تحقیقات دقیق و جامع داره و من در حال حاضر فاقد این اطلاعات هستم....



مطلب مهم دیگه‌ای که پیش میاد اینه که گزینه‌های دیگه چه کسانی‌ هستند؟

و آیا اثر قابل پژوهش و دیدن از اونها وجود داره؟

آیا سیاست‌های کشور اجازه میده که بهانه دیگه‌ای برای این روز پیدا بشه؟
 

DDDIQ

مدیر ارشد
با سپاس فراوان از نظرات و دیدگاه های تمام دوستانی که تا به حال در این گفتگو شرکت داشته اند :gol:



درود بر همه ی دوستان ِ عزیز و محترم ؛
:gol:
و سپاس از مهندس صدیق ِ عزیز ، که بحث خوبی رو مطرح کردند .

با توجه به اینکه توضیحات مفصلی در بالا داده شده ، در نتیجه تکرار ِ مکررات نمیکنم و به سراغ اصل ِ مطلبی که مطرح شده می پردازم.(در حد ِ دانش قلیل ِ خودم).فقط چند نکته ی بسیار جالب هست ، که جا دارد قبل از پرداختن به سوالات ، آنها را مطرح کنم و ترجیح میدم که به صورتِ "آیا می دانید ...." حضور شما ارایه بدم ، تا قبل از پرداختن به بحث ، ذهنیت روشنی پیدا کنیم:
.
.
آیا می دانید که اولین باری که بحث ِ اتخاب روزِ معمار در ایران پیش آمد ، هدف اصلی "هویت بخشی به شهرها و بناها " بود !
آیا می دانید که از سال ِ 1381 این بحث پیگیری می شود !
آیا می دانید که انتخاب ِ یک روز ، به عنوان روز ِ معمار ، از سوی انجمن مفاخر معماری ایران بود !
آیا می دانید که پیشنهادات اولیه ، روز ِِ بزرگداشت قوام الدین شیرازی ، و یا تولد طراح ِ تخت جمشید بود!
آیا می دانید که اولین نفری که پیشنهاد این روز را برای روز ِ معمار داد، مرحوم میرمیران بود!(سوم اردیبهشت)
ایا می دانید که این روز ، با روز ِ فوت ِ مرحوم میرمیران مصادف شد !
آیا می دانید که کنگره ی جهانی ِ معماران، روز "اسکان بشر " را برای این روز انتخاب نموده اند !
آیا می دانید که در تقویم ِ سازمان ملل ، هنوز یک روز ِ مشخص و ثبت شده برای معمار وجود ندارد!
آیا می دانید که مسئولان در صدد هستند که این روز، به ثبت جهانی برسد !


و اما به ادامه ی بحث بپردازیم :
سوالات :

1-

آن چیزی که مسلم است ، نه تنها در تاریخ معماری ِ ما ، بلکه در تاریخ ِ معماری هر نقطه ای از دنیا ، هرگز و هرگز نمی بینیم که خالی از معماران بزرگ باشد.اما چیزی که قطعیت دارد این است که در هر برهه ای ، و در هر موقعیتی ، یک نقطه ی اوج و طلایی وجود دارد ، که در آن برهه و موقعیت ، یک "جریان ِ خاص" (که در این بحث، معماری مد ِ نظر است ) ، به اوج اعتلاء و شکوفایی خویش می رسد ؛
با یک مثالِ ملموس که برای همگان قابل درک است ، منظور خویش را واضح تر عرض می کنم :
ما در تاریخ مذهبِ خود(یعنی تشیع) ، انسان های بزرگواری داشته ایم(ائمه اطهار) که تاریخ ، همه جوره بر نیک بودن و عصمت و عظمت آنان گواهی می دهد.اما می بینیم که برای نامگذاری مذهب تشیع ، ان را به امام جعفر صادق (ع) نسبت می دهند ؛
حال آیا باید بپرسیم که به جز ایشان ، امام ِ بزرگتر و معروفتری نداشته ایم که مذهب را به ایشان نسبت دهیم؟!!!
مسلما چنین نیست؛
اما طبق همان اصلی که عرض کردم ، ممکن است که در یک برهه و موقعیت ِ به خصوص ، یک " جریان " به اوج و اعتلای خویش برسد،و در آن برهه یک شخصِ خاص، نقطه ی عطفی در تاریخ ِ آن باشد .
قدری " کوتاه سخن تر " بحث را پی می گیریم .

2-

من در این سوال ، طرح ِ بحث ِ نفوذ را کامل متوجه نشدم ، اما حدس می زنم که منظور مهندس صدیق ِ عزیز ، نفوذ قومیتی باشد؛که البته باید پیگیری کرد، اما به نظر بعید است .
اگر اشتباه متوجه شدم ، اطلاع بدید بیشتر در این باره صحبت کنیم .


3-

نمی توان گفت که اعتبار و اشتهار شیخ ِ بهایی ، به واسطه ی یک گرمابه (که البته کار ِ بزرگی است) یا تعیین یک قبله و ... است .
به نظر ِ من ، در مباحثی که به تاریخ استناد می شود ، باید تمام جوانب را سنجید و همه چیز را به طور ِ همزمان بررسی کرد ؛ برای مثال وقتی که می خواهیم یک اثر معماری تاریخی را بررسی کنیم، همزمان باید به چندین و چند آیتم از قبیل فرهنگ، مذهب ، اقتصاد ، سیاست ، و...و...و... توجه داشته باشیم .
به بحثی که در اوایل این نوشتار عرض کردم ، گریزی میزنم ؛
آیا همگی قبول داریم که معماری ِ دوران صفویه ، (دورانی که شیخ بهایی آثار معماری را خلق می کرد)، یکی از با شکوه ترین و پر رونق ترین دورانهای معماری ِِ ایران عزیز است؟؟
و آیا قبول داریم که آثاری که شیخ بهایی خلق کرده اند ، از بی نظیرترین آثار معماری ایران ، و ای بسا جهان است؟؟

نمونه ای چند از آثار ایشان :
- طومار شخ بهایی
-انتقال آب رود کارون
- چهل ستون
-نقشه ی ارگ
-بقعه بابا رکن الدین
-حمام شیخ بهایی
-مسجد شیخ لطف الله
-طراحی باغ
-مسجد شاه اصفهان
- استفاده از زغال در پی ساختمان
- سی و سه پل
و .....

بررسی آثار ِ معماری شیخ بهایی
.
.
.
.
.




مهندس احسان عزیز طرح اولیه و مطرح کردن این سوال از سوی بنده به معنی نادیده گرفتن خدمات علمی این دانشمند منجم و یا ریاضیدان نامی نبوده
منظور از طرح این سوال این مساله بوده که اگر بنا به بزرگداشت روز معمار و انتخاب نقطه عطفی برای معماری ایران بوده است چرا شیخ بهایی؟!
تعداد زیادی داستان امروزه از مهارت و دانش شیخ بهایی گفته میشود که هیچ گونه مبنای تاریخی ندارد ؛ همه ما میدانیم که در گذشته معماران نام خود را بر بناها نقش میکرده اند در مسجد شیخ لطف الله و مسجد جامع عباسی نام معمار به طور دقیق ذکر شده حتی با ناظر آن نیز آمده و همچنین داستانهایی در رابطه با نقش وی در پی سازی مدرسه چهارباغ نیز مبنای مستند تاریخی ندارد !
داستانها و روایات دیگر در مورد طرح های این ریاضیدان گفته میشود چون گرمابه شیخ بهایی نیز که باز هم گفته میشود براساس طرح های قدیمی بوده و تنظیم نسبت سوخت و هوا توسط شیخ بهایی اجرا گردیده
به صورت کلی در معمار بودن شیخ بهایی تردید های فراوانی آمده که همین مساله دلیل رد کردن این روز برای ثبت به عنوان روز معمار بوده

باز هم تاکید میکنم صحبت من سعی در کمرنگ کردن خدمات شیخ بهایی نیست ولی نسبت دادن معمار به وی بر اساس داستان میباشد و نه مبنای تاریخی


در ادامه برای رونق ِ هر چه بیشتر بحث ، سوالات دیگری را نیز مطرح می کنم ، که علاوه بر پاسخ دادن به اصل موضوع ، به اینها نیز بیاندیشیم :

1- شما اگر در موضع ِ قدرت بودید ، و صلاحیت ِ انتخاب داشتید ، چه روزی را برای روز ِمعمار نامگذاری می کردید؟
2- آیا روز ِ معمار ، حتما باید روز تولد ِ کسی باشد که از او چند آثار معماری باقیمانده است یا پیشنهاد ِ دیگری دارید؟

3- به نظر ِ شما ، اگر سوم اردیبهشت ، به عنوان روز ِ جهانی ِ معمار انتخاب شود ، چه تاثیراتی در معماری ِ این سرزمین دارد؟


و در آخر باز هم از دوست ِ بسیار عزیزم ، مهندس صدیق ِ محترم تشکر می کنم ، چرا که ایشان ذهن خلاقانه ای در طرح ِ موضوعات ِ نو دارند ؛ و پرداختن به این مسائل ، صبر و شکیبایی ِ زیادی می خواهد که این نشان از سعه ی صدر ایشان است .
:gol:

منتظر ِ حضور دوستان دانشمند و محترم هستم، و لطفا نقایص و اشکالات نوشتار و نظراتم رو یادآوری کنید .
سپاس ...
موفق باشید...:gol:

مهندس احسان عزیز سپاسگزارم از طرح سوالات و باز کردن بیشتر مساله به پست ابتدایی اضافه شد

در رابطه با این مساله که شیخ بهایی ایا گزینه قدرتمندی برای مطرح کردن در مجامع بین المللی به عنوان یک معمار است؟ ( به پاس خدمات وی به علم ستاره شناسی، یونسکو سال 2009 را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد )
برای پاسخ به این سوال شاید بد نباشد به این مساله توجه کنیم که کشورهای اطراف سعی در تصاحب و به نام خودم کردن بسیاری از مشاهیر ایرانی , دانشمندان و ریاضی دانان و ادبیبان و.... ایرانی داشته اند حال تاکید و مانور ما در مجامع جهانی با توجه به ملیت وی جای تردید و بازنگری ندارد؟
در مقاله ای که قرار دادین نیز این مساله ذکر شده

نام، نسب و خاندان
او كودكي از ديار عرب، نامش ......
البته توجه داشته باشید صحبت من اصلا مساله ای قوم گرایانه نیست چرا که ایران ما تشکیل شده از اقوام مختلف است منظور و تاکید بنده جغرافیای ایران است !
حال با در نظر گرفتن این واقعیات تاکید بر این داستانها از علاقه شیخ بهایی به معماری و مطرح کردن وی در مجامع بین المللی به این عنوان آیا گزینه قدرتمندی است!؟


سپاسگزارم:gol:
 

sarang saman

عضو جدید
ﺣﻤﺎﻡ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻼ‌ﻙ‌ﻫﺎﻱ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺍﻳﻦ ﺑﻨﺎﻱ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ، ﺧﺎﻧﻪ ﻋﻼ‌ﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﺪﻩ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺳﺖ ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﻪ ﻣﺤﻠﻪ‌ﺍﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﭘﺮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺷﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ‌ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ‌ﺍﻱ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻧﻘﻄﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﻤﺎﻡ ﻛﻞ ﻳﻚ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﺎﺹ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﺶ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻤﺎﻡ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﺳﺎﺧﺘﻪ ‌ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺍﻣﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ‌ﻫﺎﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﻭﻥ ﻣﻲ‌ﺳﺎﺯﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺴﺎﺏ ﻓﺎﺿﻼ‌ﺏ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻮﺧﺖ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺁﺏ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﺎ ﺳﻴﺴﺘﻢ «ﺩﻡ ﻭ ﮔﺎﺯ» ﻳﻌﻨﻲ ﺍﺯ ﮔﺎﺯ ﻣﺘﺎﻥ ﻓﺎﺿﻼ‌ﺏ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﭼﻜﻴﺪﻥ ﺭﻭﻏﻦ ﻋﺼﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ ﺣﻤﺎﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻ‌ﻧﻲ ﮔﺮﻡ ﻣﻲ‌ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺷﻤﻊ ﺍﻳﻦ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺋﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻃﺮﺡ ﺭﯾﺰﯼ ﻛﺎﺭﯾﺰ ﻧﺠﻒ ﺁﺑﺎﺩ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﻨﺎﺕ ﺯﺭﯾﻦ ﻛﻤﺮ، ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻛﺎﺭﯾﺰﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻈﻬﺮ ﻗﻨﺎﺕ ﺗﺎ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺁﺑﺨﻮﺭ ﺁﻥ ۹ ﻓﺮﺳﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ۱۱ ﺟﻮﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻃﺮﺡ ﺭﯾﺰﯼ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭﯾﺰ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺑﻬﺎﺋﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ.
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﯼ ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﺋﯽ، ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺳﻤﺖ ﻗﺒﻠﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﻘﯿﺎﺱ ﭼﻬﻞ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﺯ ﻧﻘﻄﻪ ﺟﻨﻮﺏ ﻭ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﯾﻚ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺍﺧﺘﻼ‌ﻑ ﻧﻈﺮ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻔﺘﯿﺎﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻋﻬﺪ ﺻﻔﻮﯼ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻗﺒﻠﻪ ﻋﺮﺍﻗﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﯾﻚ ﻗﺮﻥ ﻭ ﻧﯿﻢ ﺍﺧﺘﻼ‌ﻑ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
ﺣﻤﺎﻡ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻼ‌ﻙ‌ﻫﺎﻱ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺍﻳﻦ ﺑﻨﺎﻱ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ، ﺧﺎﻧﻪ ﻋﻼ‌ﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﺪﻩ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺳﺖ ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﻪ ﻣﺤﻠﻪ‌ﺍﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﭘﺮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺷﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ‌ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ‌ﺍﻱ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻧﻘﻄﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﻤﺎﻡ ﻛﻞ ﻳﻚ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﺎﺹ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﺶ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻤﺎﻡ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﺳﺎﺧﺘﻪ ‌ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺍﻣﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ‌ﻫﺎﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﻭﻥ ﻣﻲ‌ﺳﺎﺯﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺴﺎﺏ ﻓﺎﺿﻼ‌ﺏ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻮﺧﺖ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺁﺏ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﺎ ﺳﻴﺴﺘﻢ «ﺩﻡ ﻭ ﮔﺎﺯ» ﻳﻌﻨﻲ ﺍﺯ ﮔﺎﺯ ﻣﺘﺎﻥ ﻓﺎﺿﻼ‌ﺏ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﭼﻜﻴﺪﻥ ﺭﻭﻏﻦ ﻋﺼﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ ﺣﻤﺎﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻ‌ﻧﻲ ﮔﺮﻡ ﻣﻲ‌ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺷﻤﻊ ﺍﻳﻦ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺋﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻃﺮﺡ ﺭﯾﺰﯼ ﻛﺎﺭﯾﺰ ﻧﺠﻒ ﺁﺑﺎﺩ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﻨﺎﺕ ﺯﺭﯾﻦ ﻛﻤﺮ، ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻛﺎﺭﯾﺰﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻈﻬﺮ ﻗﻨﺎﺕ ﺗﺎ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺁﺑﺨﻮﺭ ﺁﻥ ۹ ﻓﺮﺳﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ۱۱ ﺟﻮﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻃﺮﺡ ﺭﯾﺰﯼ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭﯾﺰ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺑﻬﺎﺋﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ.
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﯼ ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﺋﯽ، ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺳﻤﺖ ﻗﺒﻠﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﻘﯿﺎﺱ ﭼﻬﻞ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﺯ ﻧﻘﻄﻪ ﺟﻨﻮﺏ ﻭ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﯾﻚ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺍﺧﺘﻼ‌ﻑ ﻧﻈﺮ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻔﺘﯿﺎﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻋﻬﺪ ﺻﻔﻮﯼ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻗﺒﻠﻪ ﻋﺮﺍﻗﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﯾﻚ ﻗﺮﻥ ﻭ ﻧﯿﻢ ﺍﺧﺘﻼ‌ﻑ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ.

سلام دوست خوبم سپاس از حضورتون در این گفتگو و ذکر این مطلب
ولی همانطور که خودتون هم از عبارت
" ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺋﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ...." استفاده کرده اید بار معنایی که این جمله دارد یعنی مدرکی مبنی بر معمار بودن شیخ بهایی جز روایات موجود نیست ( منجم و یا ریاضیدان و... منظور نیست تعیین جهت قبله مسجد که با ابزارهای آن روز ولی با کمی اختلاف اندازه گیری شده از علم نجوم اوست ولی معماری نیست!)
همانطور که اطلاع دارید معماران گذشته نام خود را بر روی کتیبه ای بر روی بنا نقش میکردند حتی در آب انبار های کوچک روستاهای جنوبی این مساله وجود دارد
آیا در مورد معمار بودن شیخ بهایی و این داستان ها مبنای تاریخی معتبری وجود دارد؟

سپاسگزارم
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام خدمت دوستان عزیز
به نظر شخص بنده معمار بودن به بنا نیست،به رشته نیست و به تحصیلات دانشگاهی،چه بسیار کسایی که معمارند ولی ایده های معمارانه ندارند و چه بسیار کسانی که ایده های معمارانه دارند ولی معمار نیستند..اینکه شیخ بهایی یک مهندس بوده در آن شکی نیست چون کارهایشان همگی در حیطه کارهای مهندسی است ...مهندس یعنی کسی که از هندسه سر رشته دارد و کسی که این هندسه را به نظم در آورد و سازماندهی دهد در جهت نیازهای انسانی بی شک معمار است ...چون اکثر کارهای شیخ بهایی برگرفته از فنون مهندسی و هنر سازماندهی فضاست ....فضا جوهرهی اصلی معماریه ....فضایی که کاملا با معیارای اصیل معماری ساخته شده.....پس در معمار بودن شیخ بهایی شکی نیست.
موفق باشید...
 

arashitect

عضو جدید
شیخ بهایی مبدع تهیه نان سنگک و حلواشکری است.!!!
از مزاح که بگذریم...ایشان بیشتر از معماری در ادبیات و فلسفه مشهورند و شاید دلیل انتخاب سالروز به نامشان سابقه مذهبی باشد...شاید.
اما واقعا چرا تاریخ معماری ما با سلسله های پادشاهی تعریف میشوند و هیچ نامی از معماران نیست؟همین وضعیت در مورد دیگر هنرها هم هست متاسفانه.
فکر کنم بیشتر به هژمونی مذهبی غالب بر تاریخ ما بر میگرده پاسخ.
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
جوابیه 2 - چالش های جدید

جوابیه 2 - چالش های جدید

با سپاس فراوان از نظرات و دیدگاه های تمام دوستانی که تا به حال در این گفتگو شرکت داشته اند :gol:

مهندس احسان عزیز طرح اولیه و مطرح کردن این سوال از سوی بنده به معنی نادیده گرفتن خدمات علمی این دانشمند منجم و یا ریاضیدان نامی نبوده
منظور از طرح این سوال این مساله بوده که اگر بنا به بزرگداشت روز معمار و انتخاب نقطه عطفی برای معماری ایران بوده است چرا شیخ بهایی؟!
تعداد زیادی داستان امروزه از مهارت و دانش شیخ بهایی گفته میشود که هیچ گونه مبنای تاریخی ندارد ؛ همه ما میدانیم که در گذشته معماران نام خود را بر بناها نقش میکرده اند در مسجد شیخ لطف الله و مسجد جامع عباسی نام معمار به طور دقیق ذکر شده حتی با ناظر آن نیز آمده و همچنین داستانهایی در رابطه با نقش وی در پی سازی مدرسه چهارباغ نیز مبنای مستند تاریخی ندارد !
داستانها و روایات دیگر در مورد طرح های این ریاضیدان گفته میشود چون گرمابه شیخ بهایی نیز که باز هم گفته میشود براساس طرح های قدیمی بوده و تنظیم نسبت سوخت و هوا توسط شیخ بهایی اجرا گردیده
به صورت کلی در معمار بودن شیخ بهایی تردید های فراوانی آمده که همین مساله دلیل رد کردن این روز برای ثبت به عنوان روز معمار بوده

باز هم تاکید میکنم صحبت من سعی در کمرنگ کردن خدمات شیخ بهایی نیست ولی نسبت دادن معمار به وی بر اساس داستان میباشد و نه مبنای تاریخی

درودی دیگر صدیق جان ؛
بنده همون اول متوجه اصل ِ منظورتون شدم ؛ و مطمئنم که نه تنها شما ، بلکه همه ی ما ایرانی ها ، آثار و خدمات ِ مشاهیر بزرگی چون شیخ بهایی رو ارج می نهیم .
واقعیت اینه که طبق چند تا مقاله ای که من خوندم (که الان دقیقا خاطرم نیست که چی بود) ، متاسفانه در گذشته ، روال اینچنین بوده که مثلا کاشیکار ِ بنا وقتی که میخواسته اسمی رو حک کنه ، اسم خودش رو میزاشته ؛ و ما خیلی از بناهامون اسم معمارش در دسترس نیست ، که این برای ما جای بسی تاسف داره ؛
و اما مطلب بعدی اینه که من حس می کنم ، مطالبی که در بالا فرمودید ، نیاز به رفرنس و منبعی قوی و معتبر داره ؛چون خود ِ من ، با اطلاعات ِ اندکی که دارم ، اولین بار هست که می شنوم کس یا کسانی ، در معمار بودن ِ شیخ بهایی تردید دارن!
و البته معتقدم که کسانی که شیخ بهایی رو به عنوان معمار قبول دارن ، نیز باید مدارکی رو ارایه بدن.

پس صدیق جان ! بی زحمت اگر صلاح دونستی ، این مورد رو هم به پست اول اضافه کن :

آیا معتقدید که شیخ بهایی ، معمار بوده است ؟ برای ارایه ی نظر مثبت و منفی ِ خویش ، مدرکی مستند ، ارائه کنید !


دوستان عزیزی که در این مورد ، اطلاعاتی دارن، برای پیشبرد هرچه بهتر بحث ، لطفا همکاری کنن.


مهندس احسان عزیز سپاسگزارم از طرح سوالات و باز کردن بیشتر مساله به پست ابتدایی اضافه شد

در رابطه با این مساله که شیخ بهایی ایا گزینه قدرتمندی برای مطرح کردن در مجامع بین المللی به عنوان یک معمار است؟ ( به پاس خدمات وی به علم ستاره شناسی، یونسکو سال 2009 را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد )
سپاسگزارم


خب با توجه به اینکه مسایل جدیدی در بحثمون اضافه شده (از جمله تردید در معمار بودن یا نبودن) ، باید قدری با احتیاط تر مساله رو پیگیری کنیم .

برای پاسخ به این سوال شاید بد نباشد به این مساله توجه کنیم که کشورهای اطراف سعی در تصاحب و به نام خودم کردن بسیاری از مشاهیر ایرانی , دانشمندان و ریاضی دانان و ادبیبان و.... ایرانی داشته اند حال تاکید و مانور ما در مجامع جهانی با توجه به ملیت وی جای تردید و بازنگری ندارد؟
در مقاله ای که قرار دادین نیز این مساله ذکر شده
نام، نسب و خاندان
او كودكي از ديار عرب، نامش ......
البته توجه داشته باشید صحبت من اصلا مساله ای قوم گرایانه نیست چرا که ایران ما تشکیل شده از اقوام مختلف است منظور و تاکید بنده جغرافیای ایران است !
حال با در نظر گرفتن این واقعیات تاکید بر این داستانها از علاقه شیخ بهایی به معماری و مطرح کردن وی در مجامع بین المللی به این عنوان آیا گزینه قدرتمندی است!؟


واقعیت اینه که من این بخش قضیه رو قبول ندارم !
و حس می کنم که درون مایه ی این صحبت ِ شما ، قدری قوم گرایانه هست ؛
اگر برای "ایرانی بودن" قرار به در نظر گرفتن مرزهای جغرافیایی ای باشد که الان حاکم است ، خب پس ما اکثر مشاهیر بزرگ خودمون رو باید به افغانستان و عراق و ترکیه نسبت بدیم.
آیا این نوع بررسی صحیح است ؟
آیا بزرگانی چون مولوی و خواجه عبدلله انصاری و ... و... و... ایرانی نیستند ؟!!!
سابقا سیطره ی قلمرو ایران ، به قدری گسترده بوده ، که تقریبا یک سوم جهان رو فراگرفته بود.
و به نظر ِ من ، برای سنجش ِ این موضوع بسیار بسیار مهم ، ما باید شاخصه های قوی تری رو تعریف کنیم .
یک مثال ِ ساده :
آیا مصری ها عرب هستند ؟
پاسخ منفی است ؛ مصری ها عرب نیستند ؛ اما عرب زبان هستند ؛ حتی به عربیت عراق و برخی از کشور هایی که ما به عنوان عرب می شناسیم ، باید شک کرد ؛

و مطلب آخری که میخوام عرض کنم اینه که آیا تحقیقات و استنادات ِ انجمن ملی مفاخر ِ معماری ایران ، که متشکل از معماران مطرحی چون جناب ِ میرمیران و ... هست ، برای ما هیچ مفهومی در بر ندارد؟
کسانی که سالها برای انتخاب چنین روزی ، و چنین کسی (جناب شیخ بهایی) ، تحقیق و مطالعه داشته ، و زحمتها کشیده اند .
.
.
.
و باز هم از دوستان ِ محترمم ، میخوام که نقایص نوشتارم رو یادآوری کنن ؛ و اگر در این زمینه های مطرح شده ، اطلاعاتی دارن ، ارایه بفرمایند.
سپاس...:gol:

 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

درود بر همه ی دوستان ِ عزیز و محترم ؛
:gol:
و سپاس از مهندس صدیق ِ عزیز ، که بحث خوبی رو مطرح کردند .

با توجه به اینکه توضیحات مفصلی در بالا داده شده ، در نتیجه تکرار ِ مکررات نمیکنم و به سراغ اصل ِ مطلبی که مطرح شده می پردازم.(در حد ِ دانش قلیل ِ خودم).فقط چند نکته ی بسیار جالب هست ، که جا دارد قبل از پرداختن به سوالات ، آنها را مطرح کنم و ترجیح میدم که به صورتِ "آیا می دانید ...." حضور شما ارایه بدم ، تا قبل از پرداختن به بحث ، ذهنیت روشنی پیدا کنیم:
.
.
آیا می دانید که اولین باری که بحث ِ اتخاب روزِ معمار در ایران پیش آمد ، هدف اصلی "هویت بخشی به شهرها و بناها " بود !
آیا می دانید که از سال ِ 1381 این بحث پیگیری می شود !
آیا می دانید که انتخاب ِ یک روز ، به عنوان روز ِ معمار ، از سوی انجمن مفاخر معماری ایران بود !
آیا می دانید که پیشنهادات اولیه ، روز ِِ بزرگداشت قوام الدین شیرازی ، و یا تولد طراح ِ تخت جمشید بود!
آیا می دانید که اولین نفری که پیشنهاد این روز را برای روز ِ معمار داد، مرحوم میرمیران بود!(سوم اردیبهشت)
ایا می دانید که این روز ، با روز ِ فوت ِ مرحوم میرمیران مصادف شد !
آیا می دانید که کنگره ی جهانی ِ معماران، روز "اسکان بشر " را برای این روز انتخاب نموده اند !
آیا می دانید که در تقویم ِ سازمان ملل ، هنوز یک روز ِ مشخص و ثبت شده برای معمار وجود ندارد!
آیا می دانید که مسئولان در صدد هستند که این روز، به ثبت جهانی برسد !


و اما به ادامه ی بحث بپردازیم :
سوالات :

1-

آن چیزی که مسلم است ، نه تنها در تاریخ معماری ِ ما ، بلکه در تاریخ ِ معماری هر نقطه ای از دنیا ، هرگز و هرگز نمی بینیم که خالی از معماران بزرگ باشد.اما چیزی که قطعیت دارد این است که در هر برهه ای ، و در هر موقعیتی ، یک نقطه ی اوج و طلایی وجود دارد ، که در آن برهه و موقعیت ، یک "جریان ِ خاص" (که در این بحث، معماری مد ِ نظر است ) ، به اوج اعتلاء و شکوفایی خویش می رسد ؛
با یک مثالِ ملموس که برای همگان قابل درک است ، منظور خویش را واضح تر عرض می کنم :
ما در تاریخ مذهبِ خود(یعنی تشیع) ، انسان های بزرگواری داشته ایم(ائمه اطهار) که تاریخ ، همه جوره بر نیک بودن و عصمت و عظمت آنان گواهی می دهد.اما می بینیم که برای نامگذاری مذهب تشیع ، ان را به امام جعفر صادق (ع) نسبت می دهند ؛
حال آیا باید بپرسیم که به جز ایشان ، امام ِ بزرگتر و معروفتری نداشته ایم که مذهب را به ایشان نسبت دهیم؟!!!
مسلما چنین نیست؛
اما طبق همان اصلی که عرض کردم ، ممکن است که در یک برهه و موقعیت ِ به خصوص ، یک " جریان " به اوج و اعتلای خویش برسد،و در آن برهه یک شخصِ خاص، نقطه ی عطفی در تاریخ ِ آن باشد .
قدری " کوتاه سخن تر " بحث را پی می گیریم .

2-

من در این سوال ، طرح ِ بحث ِ نفوذ را کامل متوجه نشدم ، اما حدس می زنم که منظور مهندس صدیق ِ عزیز ، نفوذ قومیتی باشد؛که البته باید پیگیری کرد، اما به نظر بعید است .
اگر اشتباه متوجه شدم ، اطلاع بدید بیشتر در این باره صحبت کنیم .


3-

نمی توان گفت که اعتبار و اشتهار شیخ ِ بهایی ، به واسطه ی یک گرمابه (که البته کار ِ بزرگی است) یا تعیین یک قبله و ... است .
به نظر ِ من ، در مباحثی که به تاریخ استناد می شود ، باید تمام جوانب را سنجید و همه چیز را به طور ِ همزمان بررسی کرد ؛ برای مثال وقتی که می خواهیم یک اثر معماری تاریخی را بررسی کنیم، همزمان باید به چندین و چند آیتم از قبیل فرهنگ، مذهب ، اقتصاد ، سیاست ، و...و...و... توجه داشته باشیم .
به بحثی که در اوایل این نوشتار عرض کردم ، گریزی میزنم ؛
آیا همگی قبول داریم که معماری ِ دوران صفویه ، (دورانی که شیخ بهایی آثار معماری را خلق می کرد)، یکی از با شکوه ترین و پر رونق ترین دورانهای معماری ِِ ایران عزیز است؟؟
و آیا قبول داریم که آثاری که شیخ بهایی خلق کرده اند ، از بی نظیرترین آثار معماری ایران ، و ای بسا جهان است؟؟

نمونه ای چند از آثار ایشان :
- طومار شخ بهایی
-انتقال آب رود کارون
- چهل ستون
-نقشه ی ارگ
-بقعه بابا رکن الدین
-حمام شیخ بهایی
-مسجد شیخ لطف الله
-طراحی باغ
-مسجد شاه اصفهان
- استفاده از زغال در پی ساختمان
- سی و سه پل
و .....

بررسی آثار ِ معماری شیخ بهایی
.
.
.
.
.
در ادامه برای رونق ِ هر چه بیشتر بحث ، سوالات دیگری را نیز مطرح می کنم ، که علاوه بر پاسخ دادن به اصل موضوع ، به اینها نیز بیاندیشیم :

1- شما اگر در موضع ِ قدرت بودید ، و صلاحیت ِ انتخاب داشتید ، چه روزی را برای روز ِمعمار نامگذاری می کردید؟
2- آیا روز ِ معمار ، حتما باید روز تولد ِ کسی باشد که از او چند آثار معماری باقیمانده است یا پیشنهاد ِ دیگری دارید؟

3- به نظر ِ شما ، اگر سوم اردیبهشت ، به عنوان روز ِ جهانی ِ معمار انتخاب شود ، چه تاثیراتی در معماری ِ این سرزمین دارد؟


و در آخر باز هم از دوست ِ بسیار عزیزم ، مهندس صدیق ِ محترم تشکر می کنم ، چرا که ایشان ذهن خلاقانه ای در طرح ِ موضوعات ِ نو دارند ؛ و پرداختن به این مسائل ، صبر و شکیبایی ِ زیادی می خواهد که این نشان از سعه ی صدر ایشان است .
:gol:

منتظر ِ حضور دوستان دانشمند و محترم هستم، و لطفا نقایص و اشکالات نوشتار و نظراتم رو یادآوری کنید .
سپاس ...
موفق باشید...:gol:
ایا می دانید2.3.5.6.7.9رومی دونستم
بااینکه روز معمار ثبت بشه موافقم ولی اینکه روز تولد شخص خاصی یا به نام کسی باشه نه.....باتمام احترامی که به شیخ بهایی دارم
اگه دقت می کردید امسال توی تقویم ها نوشته بود روز شیخ بهایی اگه واقعا قرار بود روز شخص خاصی باشه پس دیگه برچسب معمارش چی بود اگه قراره روز معمار باشه پس چرا نامی ازش برده نشده
بازم میگم با تمام احترامی که برای شیخ بهایی قائلم به نظر من به ایشون پرداخته شده به اندازه کافی جشنواره ها وهمایش های مختلف با نام ایشون مخصوصا در اصفهان برگزار میشه
قبل از این که بحث کنیم در حوزه قوام شیرازی یا شیخ بهایی که البته در مورد شیخ بهایی اینو بگم که همون معمار هایی هم که اسمشون سر در مسجد شاه هست شاگرد شیخ بهایی در هندسه و فیزیک و ریاضیات و...بودن و در تاریخ هم نوشته شده نقشه ها رو قبل از اجرا به تایید شیخ بهایی و بالواقع با شیخ کرکسیون می کردن...
حالا قبل از این ها....
سوال؟!؟!
اصلا معمار های ما ومعماری امروز ما از همون سال 81 و خیلی قبل تر که دوستان گفتن دنبال تعیین روز معمار می گشتیم.... با قوام شیرازی یا شیخ بهیی یا غیره ... قابل مقایسه است که ما اسم این بزرگان رو بذاریم روی روز معمار ایرانی...
واقعا درد معماری ما نداشتن روز و هفته و ماه وساله؟!؟!؟
یک قرنه که همه ی معمارانی که ما اون ها رو بزرگ میشمریم اکثرا دانش آموخته ی غربن و قریب به اتفاق کارهاشون الهام گرفته یا حتی کپی پیست شده ی کارهای غربیه...
همه ی ما ها سر کلاس طرحمون دنبال اینیم که کارمون شبیه زاها حدید ، نورمن فاستر ، راجرز یا...... بشه؟!؟!؟
واقعا ما باید روز معمار و معماری داشته باشیم....
ابروی قوام شیرازی یا شیخ بهایی رو نمیبریم؟
وقتی ما کنگره شعر حاظ یا سعدی داریم شاعران بیست و چند ساله میرن و وامیستن و شعر هایی میگن که تنت رو میلرزونه....
قبول دارید که برج آزادی نقطه ی ماکسیمم مطلق معماری معاصر ماست؟ زیر یکی از ایوان های سحن عتیق حرم امام رضا که آخرین کارهای شیخ بهایی است بایستید.... حالا زیر برج آزادی بدون در نظر گرفتن بعد ارتفاع حتی ، هنوز هم ایوان شیخ بهایی حرف خیلی خیلی قشنگ تری می زنه!!!!
یه وقتایی که تاریخ اثار معماری غرب رو می بینم برای خودم متاسف میشم که هم دوره همونا معماریا معماری ای نمی شناسم خیلی برام جالب بودکه معمارxوقتی جایزه پرایتزکر روبرده من همش دوساله بودم ومن اون معمار روخوب می شناسم حتی تک تک کارهاش رو به قول شما سرکلاس طرح دنبال اینیم که کارمون شبیه فلان معماربشه ولی واقعا معمارای ایرانی رو چقدر می شناسیم
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
تمامی توضیحات دوستان را مطالعه کردم و دیدم جای مقاله ای که منبع آن کتاب کشکول شیخ بهایی است ،اینجا خالی است. این مقاله در دبیر خانه کنگره بزرگداشت شیخ بهایی ، در همایش ملی ابعاد علمی و مهندسی شیخ بهایی ،پذیرفته شد.
اینجا عین مقاله را برای شما دوستان به نمایش میگذارم.



نشانِ دلبستگی های شیخ بهایی به ریاضیات و معماری در کشکول


نام و نام خانوادگی نویسنده: یاغش کاظمی

چکیده کشـکول، کتابی است تألیف «شیخ بهایـی» که آن را در سنین شصت سالگی خویش به انجام رساند؛ و آن، مجموعة گرانسنگی است از علوم و معارف مختلف که آیینة تمام نمای افکار و گرایش های باطنی و معلومات مؤلف است. دقیق شدن در این تألیف و یادکردی که شیخ بهایی از علوم مختلف در آن دارد، می تواند بر درستی احاطة او بر آن علوم گواه باشد. نگارنده را سعی بر آن بوده است که در پی دلبستگی های مؤلف به دانش ریاضیات و معماری در کشـکول برآید و با بررسی دقیق این موارد، رأیی بر درستی نامیدن مقام شیخ بهایی به عنوان ریاضیـدان یا معمـار صادر کند. نتیجة چنین مداقه ای، بر درستی عنوان و مقام نخست (ریاضیـدان) گواهی دهد و عنوان و مقام دیگر (معمـار )را کمرنگ سازد.


شیخ بهایی، کشکول، ریاضیات، معماری

کارشناس مهندسی عمران-عمران، کارشناس ارشد مرمت بناها و بافتهای تاریخی


- مقدمه


کشکول کتابی است که شیخ بهاء الدین عاملی (محمد بن عزالدین حسین) معروف به «شیخ بهایی» در اوایل سدة یازدهم هجری تألیف نموده و آن کتابی است که بنا به گفتة مؤلف مشتمل است بر داستان هایی مفتون کننده که به نفاست با روح آدمی درمی آویزد و گفتارهایی استوار که به هنگام آسودگی و آرامش دل بر خاطر گذشته و همچنین اشعاری دلنشین تر از آب زلال [1].هرچند که شیخ بهایی زادة لبنان بود (به سال 953 هجری)، ولی بلندی اقامتش در ایران (از 966 ه. به بعد) او را شیفتة مُلک عجم ساخته بود، آنسان که آن را وطن و خاستگاه خود می دانست. چُنین است که به هنگام سفر در نزدیکی حَلَب، با وزش نسیم سحرگاهی، از سر دلتنگی می سراید:


روح بخش ای نسیم صبحدم / گوئیا می آیی از ملک عجم تازه گردید از تو داغ اشتیاق / میرسی گویا ز اقلیم عراقمرده صد ساله یابد از تو جان / تو مگر کردی گذر بر اصفهان


[مرجع 1، صفحة 27]


و در جایی دیگر، مفتونانــه از بُن واژة پارسی «مهمان» سخن می رانَد:


عجمان، مهمان را از آنرو «مهمان» نامیده اند که وی را گرامی دارند. چرا که «مه» نزد ایشان سَروَر است و «مان» منزل؛ و مهمان را تا زمانی که نزد ایشان مانَد، سرور خویش دانند.


[مرجع 1، ص 261]

همین طور است شیفتگی او بر گویشی که «شیخ ابوالحسن خرقانی» در سروده های خود داشت و آن را «زبان پهلوی» می خوانَد:


تا گَبر نشی با تو بتی یار نبو / وَر گَبر شی از بهرِ بتی عار نبوآن را که میان بسته به زنّار نبو / او را به میانِ عاشقان کار نبو


[مرجع 1، ص 453].


در دیدی والاتر، او را وطن اصلی، سرایی دیگر بود (نه خاک ایرانـی و این جهانـی):


فایدة سبکباری آن است که به وطن اصلی و عالم عقلی زود توان بازگشت؛ و مراد از حدیث «حب الوطن من الایمان» نیز همین است... [مرجع 1، ص 170].


او خود را همچون «جامی»، پیرو حکمت ایمانیان (در برابر حکمت یونانیان) می خواند:


سرگرم به حکمت یونانی / دلسرد ز حکمت ایمانیتا چند چو نکبتیان مانی / بر سفرة چرکن یونانی؟تا چند زنی ز ریاضی لاف / تا کی افتی به هزار گزافز دوایر عشر و دقایق وی / هرگز نبری به حقایق پیوَز جبر و مقابله و خطاین / جز نقصت نشود فی البین ...


[مرجع 1، ص 174]

نگارنده را هدف از این گفتار، برشمردن برخی از اشارات ظریف به مقولة ریاضیات و معماری است که در کشکول این دانشمند ایرانـی-اسلامـی جلوه گر می شود. «ریاضیات» علمی است که دربارة مقادیر و اعداد بحث می کند و بر حساب و جَبر و مقابله و هندسه اطلاق می شود [2].«معماری» هنر خلق و ساماندهی در فضا است، و هنر ساختن و پرداختن زیستگاهی متناسب با نیازهای زیستی و فرازیستی آدمی [3].

- دلبستگی های ریاضـی


2-1- حساب جُمَّل


حساب جُمَّل، شمارش به وسیلة حروف ابجد است که در هشت کلمة اَبجَد، هوِّز، حُطّی، کَلمَن، سَعفَص، قَرشَت، ثَخِّذ و ضظغ متضمن تمام حروف الفبای عربی، جمع آمده است. از میان این کلمات، نُه حرف اول یعنی ابجد، هوز، حُطّ به ترتیب نمایانگر ارقام یگان یا آحاد، از یک الی نُه، حروف نُه‌گانة بعد، از «ی» الی «ص» دهگان یا عشرات و الباقی حروف، نمایندة سدگان و مآت است.شیخ بهایی را در کشکول خود تُحفه ای است در این باب:


برای کشف نام پنهانی، مخاطب را بگو اول حرف نام را بردارد و جمع باقی کلمه را به حساب ابجد به تو بگوید. آن را در خاطر نگاهدار و سپس بگو که دوم حرف را بردارد و جمع باقی را -منهای دوم حرف- بگوید. آن را نیز در خاطر نگاه دارد و به همین ترتیب تا آخر، سپس جمع هایی را که در خاطر داری جمع کن و نتیجه را بر تعداد حروف اسم مورد نظر منهای یک، بخش کن. بعد از خارج قسمت، جمع اول را را خارج کن. حاصل عدد ابجدی حرفِ اولِ اسم است. سپس از همان خارج قسمت، جمع دوم را خارج کن، حاصل عدد ابجدی حرف دوم است و به همین ترتیب کلیة حروف نام را کشف نما!


[مرجع 1، ص 90]

برای مثال اگر نام 3 حرفی «توس» مدّ نظر باشد. با برداشتن حرف نخستِ نام، جمع باقی کلمه (وس) به حساب ابجد برابر 66 خواهد بود. با برداشتن حرف دوم، جمع باقی (تس)، برابر 460 می شود. به همین ترتیب، آخرین جمع (تو)، عدد 406 می شود:
932 =406+460+66​
466 = (سه منهای ِ یک) ÷ 932​
400 =66 - 466​
6 =460 - 466​
60 =406 - 466​
اعداد 400، 6 و 60 در حساب ابجد به ترتیب برابر حروف «ت»، «و» و «س» می باشد.


2-2- قضیة عـروس


امروزه ما می دانیم مثلثی که اضلاع 3و4و5 داشته باشد، طبق عکس رابطة فیثاغورس، مثلث قائم الزاویه است. در گذشته این مثلث، به «مثلث عروس» معروف بوده است. شیخ بهایی در کشکول خود مسأله ای در این باره از قول پدرِ خویش (عزالدین حسین عاملی) مطرح می کند:


به قطعه زمینی، درختی است با ارتفاعی مجهول. ظهر هنگام، گنجشکی از نوک آن درخت به زمین می پرد. خورشید در اوّل جَدی (دی ماه) است به شهری که در 21 درجة عرض جغرافیایی واقع است. گنجشک یاد شده بر نقطه ای از سایة درخت فرود می آید. مالک زمین، زمین را از بیخ درخت تا نقطة موصوف به «زید» می فروشد و از آن نقطه تا آخر سایه را به «عمرو» و از نقطة انتهای سایه به اندازة ارتفاع درخت -یعنی آخرین حد ملک خود- به «بکر». پس از آن درخت از میان می رود و میزان سایه و نقطة فرود گنجشک بر ما پوشیده می ماند. حال با این فرض که ارتفاع درخت و طول سایه و فاصلة نقطة فرود گنجشک تا بیخ درخت بر ما مجهول است می خواهیم سهم هر یک از خریداران را تعیین کنیم و به ایشان دهیم. می دانیم که مسافتی که گنجشک آن را با پرواز طی کرده است، 5 ذرع است. نیز می دانیم که باقی اعداد مجهولمان نیز عدد صحیح است و می خواهیم بدون مراجعه به قواعد حساب و جبر و مقابله این مسأله را حل سازیم. راه حل کدام است؟جواب سؤال این بُوَد که گفته شود: چون مسافت پرواز، وَتَر مثلث قائم الزاویه است و مربع آن، یعنی 25 بنا به «قضیة عروس» برابر با مربع دو ضلع دیگر است؛ پس یکی از دو ضلعِ محیط، به قاعدة 4 است و دیگری 3. طول سایه نیز 4 است، زیرا ارتفاع خورشید در آن زمان و مکان 45 بوده است؛ چه این مقدار بقیة تمام مقدار عرض یعنی 69 ذرع (اگر از آن 24 یعنی میل کلی را کسر کرده باشیم) است. در جای خویش نیز (در رسالة اسطرلاب) ثابت شده است که سایة ارتفاعی به اندازة 45 ذرع، با شاخص مساوی است. از اینرو سهم «زید» از زمین با 3 ذرع، سهم «عمرو» 1 ذرع و سهم «بکر» با 4 ذرع مشخص می شود.


[مرجع 1، ص 234]









 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
2-3- قانون ارشمیدس


قانون ارشمیدس به ما می‌گوید هرگاه جسمی را در (یا روی) آب بگذاریم به آن نیرویی به سمت بالا وارد می‌شود که اگر این نیرو برابر نیروی وزن جسم (رو به پایین) باشد، جسم شناور می‌ماند. قانون ارشمیدس درمورد مقدار نیروی ارشمیدس می‌گوید: نیروی ارشمیدس به اندازه وزن آبی است که به خاطر شناور شدن جسم در آب جا به جا شده است (یعنی وزن آبی که جسم جای آن را گرفته). شیخ بهایی را نیز در کشکول خود اشارتـی به این قانون است:


چیزهایی که بر روی آب می ماند، چیزهایی است که اگر به اندازة حجم آن چیز، از آب بَرگیری، سنگین تر از آن جسم بُوَد. در صورتی که اگر وزن جسم از وزن آبِ مأخوذِِ مساویِ آن سنگین تر بُوَد، در آب فرو رود. در صورت برابریِ وزن جسم و آب نیز چنین شود. [مرجع 1، ص 495]



2-4- کسرهای قانونـی


«کسرهای قانونی» یا «نُه گانه» عنوانی است مبیّن شکل 1 به n در حالی که n کوچکتر یا مساوی 10 باشد. شیخ بهایی را در کشکول خود مسائل جالبی است با این کسرها:


اگر مخرج کسرهایی را که در آنها حرف «عین» باشد (ربع، سبع، تسع، عشر) در یکدیگر ضرب کنی، عدد حاصل، مخرج مشترک کسرهای نه گانه است، یعنی 2520.[مرجع 1، ص 301]


حوضی است که سه فواره دارد که یکی از دو فواره، آن را در ( 4 / 1 ) ام روز پر می کند و فوارة دومی در ( 6 / 1 ) ام روز و سومی در ( 7 / 1 ) ام؛ و حوض را فاضلابی است که در ( 8 / 1 ) ام روز حوض را تخلیه می کند. تعیین کنید که با باز بودن هر سه فواره و فاضلاب، حوض در چه زمان پر شود.راه حل، آن است که بدانیم هر سه فواره در یک روز، چند برابر حوض را پر کنند؛ که روی هم، 17 حوض را پر کنند. فاضلاب نیز در یک روز 8 برابر حوض را خالی می کند. بنابراین با کسر کردن این از آن، حاصل 9 می ماند. یعنی در یک روز، حوض نُه بار پر شود، پس در ( 9 / 1 ) ام روز پر خواهد شد.


[مرجع 1، ص 382]

2-5- یادِ ریاضیـدانان گذشته


شیخ بهایی در کشکول خود، یکجا نیز از «غیاث الدین جمشید کاشانـی» ریاضیدان و منجّم بزرگ سدة نهم هجری نام برده است و به پاسخگویی او در رسالة «سلم السماوات» در جایگاه فلک زهره پرداخته است [مرجع 1، ص 453]. نیز در جایی دیگر به ترجمة کُتُب ریاضی از یونانی به عربی به دست «حنین بن اسحاق» اشاره کرده است و به ویرایش کتاب اقلیدس به دست «ثابت بن قره حرانـی» [مرجع 1، ص 274].
2-6- شطرنج و نَـرد و بازی های ریاضی


پیداست که چون اویی نمی تواند بی تفاوت به بازی شطرنج و نَرد باشد. هم از اینروست که پس از برشمردن «ابوبکر محمد بن یحیی بن صول تکین کاتب» به عنوان کسی که در شطرنج ضرب المثل بوده است، واضع شطرنج را «صصه بن داهر هندی» می شمرد و واضع نَرد را اردشیر پسر بابک، نخستین پادشاه ساسانی؛ آنسان که آن را «نَردشیر» گویند (و این برخلاف گفتار فردوسی و نَسکِ پهلوی ماتیکان شترنگ یا چترنج نامَک است که واضع شطرنج را بزرگمهر حکیم دانسته اند) [مرجع 1، ص 284].


این نیز از بازی های ریاضی مضبوط در کشکول است:


چند کلمة دو حرفی، چه با معنی و چه مُهمل، از ترکیب حروف الفبا بدون تکرار حرف در کلمه به دست می آید؟ می توان 28 را در 27 ضرب ساخت. حاصل ضرب، پاسخ سؤال است. حال اگر سؤال شود چند کلمة سه حرفی بدون تکرار حرف در کلمه به دست می آید؟ می توان 28 را در 27 ضرب کرد و سپس حاصل را در 26 ضرب ساخت؛ حاصل 19656 است. در مورد کلمات چهار حرفی، همین عدد را در 25 بایستی ضرب کرد و ... [مرجع 1، ص 35].

2-7- طَعنـه های ریاضی


در جایی که احساس می کند دانش ریاضیِ برخی فلسفه دان ها، در اصل توحید، تردید ایجاد می کند، برای استواریِ رای خود از اثبات با نقض PROOF BY CONTRADICTION یا «برهان خلف» بهره می گیرد:


خوش آنکه صلای جام وحدت درداد / خاطر ز ریاضی و طبیعی آزادبر منطقة فلک نَزَد دست خیال / در پای عناصر سر فکرت ننهادکاری ز وجود ناقصم نگشاید / گویی که ثبوتم انتفا می زایدشاید ز عَدَم من به وجودی برسم / زان رو که ز نفیِ نفی، اثبات آید[مرجع 1، ص 126]


و نیز ریشخندی چنین دارد:... ریاضیدانی هنگام نَزع گفت: خداوندا ای آنکه قطر دایره و نهایت اعداد و جذر اعداد اصم آموزی، مرا به زاویة قائمه به پیشگاه خود بر و به خط مستقیم محشور بدار! [مرجع 1، ص 283]


2-8- دانشِ ریاضی دو یار دبستانـی


نگارنده بر آن است که گُلِ سرسَبَدِ اشاراتِ ریاضیِ کشکول را در داستانی که مابین حسن صباح و نظام الملک وزیر می رَوَد، می توان یافت:


سلطان ملکشاه فرمان داد مقداری مرمر از حلب به اصفهان آورند. یکی از اهل بازار عسکر شتران دو مرد عرب را برای حمل 500 رَطل مرمرِ یاد شده به کرایه بگرفت. یکی از آن دو عرب را 4 شتر بود و دیگری را 6 شتر. هر یک نیز 500 رطل مرمر بهرِ خود همی آورد. ایشان این بارها را بین 10 شتر تقسیم کردند. زمانی که ایشان به اصفهان رسیدند، سلطان ملکشاه دستور داد به آن دو 1000 دینار دهند. این وجه را خواجه نظام الملک تقسیم کرد و صاحب 6 شتر را 600 دینار داد و صاحب 4 شتر را 400 دینار. حسن صباح در محضر سلطان به تقسیم او ایراد کرد و گفت تو مال سلطان را به غیر مستحقش داده ای؛ چه در این تقسیم به صاحب 6 شتر جور کرده ای، زیرا حق وی 800 دینار بود و حق آن دیگری 200 دینار. سپس سبب این معنی را در لُغَزی گنجاند و بگفت. سلطان وی را گفت: چیزی گوی که من آن را فهم توانم کرد. حسن گفت:شتران 10 بوده و بار 1500 رطل، که 500 رطل از آنِ هر یک از مالکان شتران بوده است و 500 رطل از آنِ سلطان. صاحب شتران چهارگانه، خُمس 500 رطل را حمل کرده و مستحق خمس هزار دینار بوده است و صاحب شتران شش گانه، چهار خمس را حمل کرده و سزاوار دریافت چهار خمسِ هزار دینار بوده است [مرجع 1، ص 466].


(سهم هر شتر از کل بار) رطل 150 = 10 ÷ 1500​
100 = 500 - (4×150) = سهم 4 شتر از بار مخصوص سلطان​
400 = 500 - (6×150) = سهم 6 شتر از بار مخصوص سلطان​
دینار 200 = ( یک پنجم )×1000 = مزد مالک 4 شتر​
دینار 800 = (چهارپنجم)×1000 = مزد مالک 6 شتر


3- دلبستگی های معماری


امروزه داستان های زیادی از تبحّر شیخ بهایی در دانش معماری در اَفواه مردم است. ولی اکثر این داستان ها مانند آنچه که در پی سازی مدرسة چهارباغ اصفهان به او منسوب است، مبنای تاریخی ندارد. هنوز در هیچ بنایی در اصفهان نام شیخ بهایی به عنوان معمار ذکر نشده است. در حالی که در مسجد جامع عباسی و مسجد شیخ لطف الله به وضوح نام معمار بنا قید شده است (استاد علی اکبر بنّای اصفهانـی و استاد محمدرضا بنّای اصفهانـی). آنچه در حمام شیخ بهایی از گرم کردن آب حوض پاشورة داخل سَربینه (به صورت ولرم با شعله ای کوچک) مشهور است نیز آنسان که اکنون دانسته می شود، طرحی قدیمی بوده است (متعلق به سدة 4 ه.ق) در تنظیم نسبت سوخت و هوا که به خوبی توسط شیخ بهایـی اجرا می شود و باز دلالت بر نامیدن شیخ بهایی در مقامِ معمار ندارد. [4]نگارنده را در این مَجال، قصد پرداختن به داستان هایی مشابه در مهندسی حصار شهر نجف و طراحی کاریز نجف آباد اصفهان (قنات زرین کمر) و ... نیست، بلکه در پی نشانِ دلبستگی هایی چونین از معماری در کتاب کشکول است.
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
3-1- حظیرة گازرگاه


«گازرگاه» اکنون نام محله و تفرّجگاهی است در حومة شهر هرات افغانستان که به واسطة دربر داشتن مزار خواجه عبدالله انصاری (پیر هرات) مشهور است. در عهد شاهرخ تیموری، معمار مشهور آن زمان «قوام الدین شیرازی» به بنای مزار گازرگاه دست یازید [5].
زیارتگاه گازرگاه در زمرة بناهای معروف به «حضیره/حظیره» یا مجموعة آرامگاهی است که آغاز ساخت آن به سال 828 هجری باز می گردد. آرامگاه خواجه عبدالله انصاری درسال 832 هجری ساخته شده است، و از نظر طرح، قابل مقایسه با مدرسة غیاثیة خرگرد خواف در خراسان ایران است. در این مجموعه، بناهای دیگری نیز واقع شده است، از جملة این بناها می توان به آرامگاه کوچک میرزا و خانقاه زرنگار خانه اشاره کرد [6].


شیخ بهایی را در کتاب کشکول، قصیده ای دلنواز است در وصف هرات که در جایی از آن به توصیف تفرّجگاه گازرگاه می پردازد و ترجمة آن (از عربی) چنین است:


... و بقعه ای که در هرات به گازرگاه مشهور است، به زیبایی مانندی ندارد. هوایش جان می بخشد و آبش زنگ دل می زداید. سرو در بُستانش گویی زیبا رخی است که دامن فراخویش کشیده و بوستان های متعددش میعادگاه عصر هنگام مردمان است و عصرها، هرگونه آدمی از مرد و زن و آزاده و برده بدانجا روی همی کنند. نه اندوهی دارند و نه گویی از محاسبه شان باکی است. گله گله هر زمانشان بینی و هر دم کسی دیگری را به بانگ همی خواند [مرجع 1، ص 125].

3-2- بقعة شیخ علی بن سهل


علی بن سهل اصفهانی،عارفی مشهور در سدة سوم هجری بوده است. آرامگاه او در مرکز باغی وسیع در محلة قوشخانه (در طوقچی) اصفهان است و هم اکنون نیز خانقاه دراویش خاکسار اصفهان است. از اصل بنا (با وجود موقوفات فراوان آن) فعلاً اثری باقی نیست و آنچه از آن در حال حاضر بر جای مانده، یک اتاق مختصرِ خشتی نوساز است. این در حالی است که به هنگام گذر «ابن بطوطه» به اصفهان (نیمة نخستِ سدة هشتم هجری)، این آرامگاه را شکوه و زائران فراوانی بوده است و مسافرخانه و گرمابه ای زیبا داشته است [7].


شیخ بهایی در جایی از کشکول خود، اشاره ای به این قضیه دارد و از سخنش دانسته می شود که در اواخر سدة دهم هجری، این بنا را گنبد و ضریحی همسان بارگاه امام رضا (ع) بوده است:


به روزگار اقامتم در اصفهان، شبی به خواب دیدم که به زیارت امام و سرور خویش حضرت رضا (ع) رفته ام و گنبد و ضریح او چون گنبد و ضریح شیخ علی بن سهل بود. صبح هنگام آن رؤیا را فراموش کردم. قضا را یکی از یاران به بقعة شیخ فرود آمد. به دیدارش رفتم و پس از آن برای زیارت به مرقد شیخ شتافتم. چون گنبد و ضریح وی را دیدم، آن رؤیا بخاطرم آمد و اعتقاد من در شیخ افزون شد.


[مرجع 1، ص 165]


3-3- بافتِ شهریِ قسطنطنیه


قسطنطنیه، شهری بود که به تصمیم کنستانتین بزرگ امپراتور روم با هدف نزدیک شدن به امپراتوری ایران در کنار خرابه های شهر یونانی نشین بیزانتیوم ساخته شد و در سال ۳۳۰ میلادی به عنوان پایتخت شرقی امپراتوری روم اعلام شده بود ولی کنستانتین مایل بود که اسم شهر «رم نوین» باشد که اطرافیانش آن را کنستانتینو پولیس (پولیس به معنای شهر) خواندند و به همین اسم کنستانتینوپل (قسطنطنیه) باقی ماند. بین فتح قسطنطنیه (1453 م./ 857 ه.) و سلطنت شاه اسماعیل (907 ه.)، 50 سال فاصله بوده است. فتح شهر بندری قسطنطنیه به دست سپاه محمد دوّم (رهبر ترکان عثمانی) حادثه ای بود که تأثیر فراوانی بر اروپا داشت و آغاز رنسانس (عصر روشنگری) و پایان دوران هزار سالة قرون وسطی در اروپا محسوب می شود [8]. شیخ بهایی را در کشکول، توجهی دقیق بدین شهر است، آنسان که جستجوگرانه از تعداد بناهای آن به سال 992 هجری خبر می دهد:


محله های مسلمان نشین: 2500 محله؛ مسجد محله: 4494 باب؛ مکتب خانه: 1652 باب؛ بناهای مرتفع: 50 باب؛ خانقاه: 150 باب؛ زوایای مشایخ و زاهدان: 285 باب؛ کاروانسرا: 418 باب؛ چشمه هایی که بنایی هم دارد: 948 باب؛ وضوگاه ها: 4985 باب؛ نانوایی: 395 باب؛ آسیا: 585 باب؛ باراندازهای وسیع: 12 باب؛ حمام: 874 باب؛ محله های غیر مسلمان نشین، محله های عیسویان: 485 محله؛ محله های یهودیان: 285 محله؛ عبادتگاه ها: 742 باب.[مرجع 1، ص 40]


3-4- زلزلة بزرگِ ایران و سیل بندِ بغداد


جایی از کشکول، از زلزلة بزرگی که به روزگار متوکل عباسی (232-247 هجری) واقع شد و بسطام، گرگان، طبرستان، نیشابور، اصفهان و کاشان را در یکروز و ساعت لرزاند یاد می شود و ریشخندی بر معماری نااستوار:


مردی به صاحبخانه اش گفت: چوب های این خانه را اصلاح کن، چه دائماً صدا می کند. گفت: مترس! چه بدین گونه تسبیح همی کند. گفت: ترسم از این است که رقّت قلبشان حاصل شود و به سجود روند [مرجع 1، صص 271 و 518].


همینطور از پیش بینی وقوع سیلاب توسط «ابن عیسون منجّم» و ساخت سیل بند شهر بغداد به سال 489 هجری به فرمان خلیفة عباسی «المستظهر بالله» یاد می شود [مرجع 1، ص 566].

نتیجـه:


کتاب کشـکول، آیینة افکار و گرایش های باطنی شیخ بهایی است. از اینرو بیراه نیست که صاحبِ «خلاصة الحساب» در اینجا نیز از علائق ریاضی خود به کرّات یاد کند. ولی اطلاقِ نام معمار به شیخ بهایی و اینکه روز بزرگداشت او، روز معمار نام گیرد، جای ایراد دارد. جدا از اینکه هیچ اشارة قابل توجهی به دانش و علائق معماری او در کشکول نمی شود، آثار معماری منسوب به او، همچون ساختن منار جنبان، طراحی صحن و سرای حرم رضوی، طراحی گنبد مسجد جامع عباسی اصفهان و ... از منابعی نامطمئن دانسته می شود و نمی توان به آنها تکیه نمود.


مراجع



۱. بهاءالدین محمد عاملی (شیخ بهایی)، کشکول، ترجمة بهمن رازانی، چاپ ششم، تهران، انتشارات زرین، 1366.
۲. عمید، حسن، فرهنگ عمید، جلد دوم، چاپ اول، تهران، مؤسسة انتشارات امیرکبیر، 1363.
۳. رفیعی سرشکی، بیژن و دیگران، فرهنگ مهرازی ایران، چاپ اول، تهران، مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، 1382.
۴. فرشته نژاد، سید مرتضی، جزوة فن شناسی بناهای تاریخی، دانشگاه هنر اصفهان (دانشکدة مرمت)، 1383.
۵. لباف خانیکی، رجبعلی، فرهنگ و تمدن هرات و سمرقند در عصر تیموری، خراسان پژوهی، فصلنامة مرکز خراسان شناسی، سال اول، شمارة دوم، ص 63، انتشارات آستان قدس رضوی، 1377.
۶. ویلبر، دونالد و گلمبک، لیزا، معماری تیموری در ایران و توران، ترجمة کرامت الله افسر و محمد یوسف کیانی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1374.
۷. بناهای آرامگاهی (از مجموعه دایرة المعارف بناهای تاریخی)، چاپ دوّم، تهران، حوزة هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1378.
۸. کیهانی زاده، نوشیروان، روزنامک، روزنامة شرق، سال دوم، شمارة 487، 8 خرداد 1384.
 

203_fariba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قبل از صحبت هام تشکر میکنم از تاپیک خوب مهندس صدیق

به نظر من اول از همه باید این مسئله بررسی بشه که به چه علت ما در صدد نامگذاری روزی با نام روز معمار هستیم انهم با توجه به همزمانی با زادروز یک شخصیت کهن معماری ایرانی؟؟ ایا غیر از این است که تلنگری به خودمان در هر سال ما را به مقایسه اثار معماری گذاشتگانمان با دستاوردهای معماری حال وادارد ودر این اندیشه که برای معماری این اب و خاک چه کرده ایم

باید بیاندیشیم که مقصود از برگذاریه این روز چیست؟؟ شیخ بهایی تنها بهانه ایست برای گذر از زمان ونگاه بر پیشینه پر شکوه معماری ایران نه کمرنگ تر جلوه دادن اثار معماران ایرانی دیگر اگر ما با چنین دیدی به روز معمار نگاه کنیم دیگر برایمان تفاوتی ندارد که بزرگداشت قوام شیرازی روز معمار باشد یا شیخ بهایی، 3 اردیبهشت یا 4 ، فروردین باشد یا خرداد ،زمانی که به حاشیه پرداخته شود از اصل دور میشویم حال هر روز هم روز معمار باشد دیگر فرقی به حالمان نمیکند
البته روی حرفهایم به مهندس صدیق نیست چون میدونم این روز،دغدغه فکری خیلی از ماها شده:gol:
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با سلام خدمت همه ی دوستان بزرگوار.
همیشه وقتی حرف از افتخارات معماری گذشته بوده همه میگفتن که ما عجب معماری باشکوهی در قدیم داشتیم.
دقتک کردین؟
کسی نمیگه ما عجب معمارانی داشتیم.
و این دلیلش اینه که معماری ما متعلق به دوران هاست.(نه شاهان و معماران)
خانه ها. مساجد. کاروانسرا ها. اب راه ها. و همه و همه در سرتاسر کشور ما پراکنده هستن و همگی معماری با ارزشی داشتن ولی همگی معماران بزرگی نداشتن.
دلیلش هم اینه که این معماری نسل به نسل به محتوای اون اضافه یا ازش کم شده و به نسل بعدی رسیده و صدها سال این روال ادامه داشته. واینطور نیست که شخص خاصی مثل شیخ بهایی در یک دوره ی مشخص تاثیر انچنانی بر معماری اون دوره بزاره(هرچند که بناهای باارزشی ازشون به جا مونده باشه.)
مثلا چرا شیوه ی رازی رو اوج معماری بعد از اسلام میدونن
به خاطر معماران اون دوره؟
به نظر من به خاطر شرایط اون دوره بوده(با توجه با اینکه بعد از این دوره معماری در شیوه ی اذری پس رفت کرده و اون هم فقط به خاطر شرایط اقتصادی اون زمان بوده)
و ایا اینکه در زمان صفوی, اصفهان در اوج هنر ساختمان سازی بود به خاطر وجود شیخ بهایی بود؟
یا شرایط حکومتی و اهمیت شاهان به معماری؟
من با توجه به چیزای کمی که میدونم فک میکنم چیزی که در معماریه ما اهمیت داره دستاوردها هستن نه معماران. چون بخش کثیری از هنری که اونا داشتن بهشون به ارث رسیده و گنجینه ی معماریه ما همین میراثه نه وارثان
پس روز معمار نباید تاریخ تولد شخص خاصی باشه
 

arashitect

عضو جدید
با سلام خدمت همه ی دوستان بزرگوار.
همیشه وقتی حرف از افتخارات معماری گذشته بوده همه میگفتن که ما عجب معماری باشکوهی در قدیم داشتیم.
دقتک کردین؟
کسی نمیگه ما عجب معمارانی داشتیم.
و این دلیلش اینه که معماری ما متعلق به دوران هاست.(نه شاهان و معماران)
خانه ها. مساجد. کاروانسرا ها. اب راه ها. و همه و همه در سرتاسر کشور ما پراکنده هستن و همگی معماری با ارزشی داشتن ولی همگی معماران بزرگی نداشتن.
دلیلش هم اینه که این معماری نسل به نسل به محتوای اون اضافه یا ازش کم شده و به نسل بعدی رسیده و صدها سال این روال ادامه داشته. واینطور نیست که شخص خاصی مثل شیخ بهایی در یک دوره ی مشخص تاثیر انچنانی بر معماری اون دوره بزاره(هرچند که بناهای باارزشی ازشون به جا مونده باشه.)
مثلا چرا شیوه ی رازی رو اوج معماری بعد از اسلام میدونن
به خاطر معماران اون دوره؟
به نظر من به خاطر شرایط اون دوره بوده(با توجه با اینکه بعد از این دوره معماری در شیوه ی اذری پس رفت کرده و اون هم فقط به خاطر شرایط اقتصادی اون زمان بوده)
و ایا اینکه در زمان صفوی, اصفهان در اوج هنر ساختمان سازی بود به خاطر وجود شیخ بهایی بود؟
یا شرایط حکومتی و اهمیت شاهان به معماری؟
من با توجه به چیزای کمی که میدونم فک میکنم چیزی که در معماریه ما اهمیت داره دستاوردها هستن نه معماران. چون بخش کثیری از هنری که اونا داشتن بهشون به ارث رسیده و گنجینه ی معماریه ما همین میراثه نه وارثان
پس روز معمار نباید تاریخ تولد شخص خاصی باشه
(چیزی که در معماریه ما اهمیت داره دستاوردها هستن نه معماران. چون بخش کثیری از هنری که اونا داشتن بهشون به ارث رسیده و گنجینه ی معماریه ما همین میراثه نه وارثان)
تا حالا به قضیه اینطوری نگاه نکرده بودم.آفرین.
پیرو نظر شما میشه یکی از دلایل گسست معماری ایران رو تبیین کرد: انتقال معماری به صورت تجربی .در این سیستم آموزش و پژوهش جایی ندارند.کتابی نوشته نمیشه.فنون به صورت رمز و راز از استاد به شاگرد منتقل میشه و...
 

203_fariba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیوار برگزار می کند:
نمایش مجموعه فیلم های معماری 2
مروری بر اثار بزرگ معماری
و...
معماران بزرگ ایران و جهان
این هفته:
نمایش روند طراحی و ساخت برج های دو قلوی پتروناس
زمان:91/2/14 ساعت 18
مکان:سالن اجتماعات موسسه اموزش عالی ارم شیراز
150192_303307309744820_230590150349870_677821_1965460601_n.jpg
 

nima arc

عضو جدید
با سلام بر دوستان ،از اینکه دوستان پیشینه موضوع (برای روز معمار) را بررسی کردند بسیار سپاس گذارم،اما این سوال مطرح می شود که آیا تاریخ معماری ایران که زمان کنونی رو هم شامل می شود خالی از مفاخر ایرانی است؟،بله درست است که همه ما کم و بیش راجع به استاد و فخر معماری خودمان جناب آقای شیخ بهایی (فیلسوف،معمار،ریاضی دان و....)اطلاعاتی در دست داریم ،اما در حال حاضر چه باید گفت؟ روز معمار برای ما در حال حاضر می تواند چه مفهومی داشته باشد؟ بررسی معماری گذشته در این روز لازم است، اما آیا کافی است؟پس وظیفه و مسولیت ما در این روز چه تعریفی دارد؟آیا ما فقط دنبال احیای معماری گذشته و سنتی خودمان هستیم یا می خواهیم پشت معماری گذشته یمان پنهان شویم؟وبسیار سولات دیگر .پاسخ شما دوستان عزیز در این باره چیست؟از پاسخ دوستان بسیار سپاس گذارم.
 

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواستم بدونم تاپیکی برای همایش ها و کارگاه های معماری داریم؟:w20:
 

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر روز ،روز معماره.

هر روز ،روز معماره.

سلام.ممنونم بخاطر ایجاد این تاپیک ودعوتتون. مطالب مفیدوجذابی بیان شده.:gol:
خیلی خلاصه میگم،بعید میدونم اون افرادی که این روزو بعنوان روز معمار انتخاب کردن(انجمن مفاخر معماری ایران) کارشون بی دلیل باشه و اینکه گفته شد "شاید بخاطر یسری دلایل خاص روز تولد شیخ بهایی به این عنوان انتخاب شده " قابل قبول نیست. اما حرف کلیم در رابطه با این موضوع اینه که از نظرمن اهمیت موضوع این نیست که این روز(روز تولد شیخ ) یا روزای دیگری (معماران بزرگ دیگر) بعنوان روز معمار انتخاب بشن(هر چند انتخاب یک روز بعنوان روز معمار خیلی خوبه وواقعا لازم(و کافیه:D))، اهمیت موضوع اینه که ما نسل ما حرکت کنه به اون سمت که اصالت رو به معماری ما باز گردونه، مدتهاست که داریم تو این موضوع دستو پا میزنیم و مدتهاست که تحت تاثیر معماری دیگرانیم اما از معماری بناهای گذشته خودمون و ویژگیهاشون که الان به خیلیاشون واقفیم و از بینظیر بودنشون حرف میزنیم خیلی کم استفاده میکنیم.امیدوارم.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
سلام خدمت دوستان عزیز فکر میکنم برای شروع لازم هست یک مقدار بحث رو بازتر کنم ؛


اشاره:

به نظرم از مطالعه این گرایش در ابتدا شاید به دلیل کمتر شناخته شدن در نزد عموم و کم بودن بناهای شاخص اجرا شده ( به خصوص در ایران که فاقد نمونه موردی خاص و شاید نمونه فرم های بیونیک و الهام گرفته از طبیعت را در عناصر معماری گذشته ایران بتوان یافت) , این سبک نیز یکی از گرایش های افراطی و رادیکال معماری ( چون رکوکو و گوتیک ) به نظر آید ولی آینده معماری به این سو و هماهنگی با طبیعت خواهد بود چرا که مشکلات طراحی معماری پیش از این در طبیعت حل شده و فرم های طبیعی تکامل یافته اند .

البته برای شکوفا شدن این گرایش نیز مشکلاتی نیز هست چون کمبود مصالح مناسب ( به خصوص در ایران) و فرهنگ و میزان پذیرش عمومی در جامعه که شاید به همین دلایل لازم است برای گسترش و نهادینه شدن ابتدا مقداری در استفاده از فرم های بیونیک تعدیل کرد ....
 

DDDIQ

مدیر ارشد
می خواستم بدونم تاپیکی برای همایش ها و کارگاه های معماری داریم؟:w20:


سلام خانم مهندس مهناز بانوی عزیز حال شما
برای اطلاع در رابطه با همایشها و فراخوان مسابقات یک تاپیم در صفحه اصلی تالار با عنوان
مسابقات و همایش های معماری داریم که میتونین به این تاپیک مراجعه بفرمائید
:gol:
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان با اجازتون من سوالمو به دلیل مناسب نبودن عوض میکنم
 

Similar threads

بالا