kc1590
عضو جدید
پدر گرامي! مباحثات به اصطلاح سياسي شما با عباس آقا ميوه فروش، ممکن بود به قيمت جاگذاشتن اينجانب بر روي يک گوني خيار گنديده تمام شود! به نظر بنده؛ شما به عنوان يک طرفدار دوآتشه برنامه هاي مبتذلي چون «باغ خاله شادونه» و «اخباربيست و سي»، اصولا نبايد ادعاي شعور سياسي داشته باشيد!
بعد از اين حادثه به اين نتيجه رسيدم که سيب زميني بودن مامان گلم در زمينه سياست، بزرگترين شانس زندگي غير سياسي من بوده است!
مادر عزيز! سپردن شخص شخيص اينجانب، به دختر همسايه طبقه پايين، نقض آشکار کنوانسيون منع آزار کودکان بوده و قابل پيگيري در مجامع ذي صلاح مي باشد!
نظر به اينکه؛ اين وحشي بياباني در غياب شما و در اوج غليان علاقه و محبت، اقدام به امر شنيع گاز گرفتن لپهاي بي پناه بنده مي نمايد! تصور اينکه اين لپهاي صاب مرده، مثل لپهاي سگ نفهم کارتون تام و جري آويزان شود، اصلا جالب نيست! اصلا!
پدر گرامي! اين حجم از زي زي بودن شما لکه ننگي بر بيست هزار سال تاريخ پر افتخار زندگي ذکور است! مقايسه ابهت و جنم پدر بزرگ با زن ذليلي شما، گاهي اين توهم کذا را در ذهن آدم ايجاد مي کند که؛ لابد نسل ما بايد کهنه بچه هم بشويد!
مادر عزيز! بنابر اصل پايستگي شصت پا، هيچ انگشت شصت پايي با خورده شدن تمام نمي شود! پس لطفا کاسه داغتر از آش نشويد و اينقدر با جيغ و داد و اخ و تخ، اذهان عمومي و خصوصي را مشوش نکنيد! خوردن انگشت پا يک مساله داخلي بوده و لزومي به رسانه اي شدن قضيه نيست!
پدر گرامي! کله صبح زمان مناسبي براي طرح بهانه «از صبح تا شب به خاطر يک لقمه نون سگ دو زدم!» نيست! بپر از سر کوچه يک قوطي شير خشک بگير! شير خانومتان عليرغم عدم اعمال سهميه بندي روي شير، کفاف امورات ما را نمي کند!
مادر عزيز! هنگامي که فوران آلام و مصائب عميق فلسفي و غير فلسفي روح لطيف بنده، در قالب گريه بروز مي کند، لفظ «وق نزن بچه!» تعبير چندان زيبايي براي اين دست احساست اهورايي نيست البته! لااقل از گريه هاي شما در هنگام مشاهده فيلمهاي بي مزه هندي معقولتر به نظر مي رسد!
بعد از اين حادثه به اين نتيجه رسيدم که سيب زميني بودن مامان گلم در زمينه سياست، بزرگترين شانس زندگي غير سياسي من بوده است!
مادر عزيز! سپردن شخص شخيص اينجانب، به دختر همسايه طبقه پايين، نقض آشکار کنوانسيون منع آزار کودکان بوده و قابل پيگيري در مجامع ذي صلاح مي باشد!
نظر به اينکه؛ اين وحشي بياباني در غياب شما و در اوج غليان علاقه و محبت، اقدام به امر شنيع گاز گرفتن لپهاي بي پناه بنده مي نمايد! تصور اينکه اين لپهاي صاب مرده، مثل لپهاي سگ نفهم کارتون تام و جري آويزان شود، اصلا جالب نيست! اصلا!
پدر گرامي! اين حجم از زي زي بودن شما لکه ننگي بر بيست هزار سال تاريخ پر افتخار زندگي ذکور است! مقايسه ابهت و جنم پدر بزرگ با زن ذليلي شما، گاهي اين توهم کذا را در ذهن آدم ايجاد مي کند که؛ لابد نسل ما بايد کهنه بچه هم بشويد!
مادر عزيز! بنابر اصل پايستگي شصت پا، هيچ انگشت شصت پايي با خورده شدن تمام نمي شود! پس لطفا کاسه داغتر از آش نشويد و اينقدر با جيغ و داد و اخ و تخ، اذهان عمومي و خصوصي را مشوش نکنيد! خوردن انگشت پا يک مساله داخلي بوده و لزومي به رسانه اي شدن قضيه نيست!
پدر گرامي! کله صبح زمان مناسبي براي طرح بهانه «از صبح تا شب به خاطر يک لقمه نون سگ دو زدم!» نيست! بپر از سر کوچه يک قوطي شير خشک بگير! شير خانومتان عليرغم عدم اعمال سهميه بندي روي شير، کفاف امورات ما را نمي کند!
مادر عزيز! هنگامي که فوران آلام و مصائب عميق فلسفي و غير فلسفي روح لطيف بنده، در قالب گريه بروز مي کند، لفظ «وق نزن بچه!» تعبير چندان زيبايي براي اين دست احساست اهورايي نيست البته! لااقل از گريه هاي شما در هنگام مشاهده فيلمهاي بي مزه هندي معقولتر به نظر مي رسد!