نهاد خانواده و سازندگیهای ازدواج .... 

انسانها، گرچه واحدهای جدا از هماند، اما عوامل مختلفی از این آحاد، «مجموعه» پدید میآورد و آنان را به شكلهای مختلفی «با هم» و مرتبط با یكدیگر میسازد.
«خانواده»، یكی از این گونه مجموعههاست و از مقدسترین نهادهای اجتماعی و پیونددهنده افراد به شمار میآید.
آنچه افراد را وادار میسازد كه با هم زندگی مشترك و جمعی داشته باشند و در واقع، زیرساختِ پدید آمدن این گونه نهادها «نیاز متقابل» آنان است، چه در مسایل فكری و حل مشكلات اجتماعی خود، چه در مسایل و زمینههای اقتصادی و اشتغال و معیشت، و چه از نظر روحی و عاطفی و غریزی.
بنیان نهادن «نهاد خانواده»، هم تأمینكننده نیازهای روحی و عاطفی انسانهاست، هم روحیه تعاون و ایثار را زنده و تقویت میكند و زمینهساز بروز استعدادهای انسان میگردد. رمز و راز تأكید شدید اسلام بر «ازدواج» نیز در همین نكته نهفته است، زیرا با این برنامه، انسانها حیاتی فطریتر و رو به كمالتری مییابند. در بیان نورانی حضرت رسول(ص) ازدواج به عنوان محبوبترین بنیاد نزد خداوند به شمار آمده است:
«ما بُنِیَ فی الأسلام اَحَبُّ اِلیَ اللّهِ عز و جلّ مِنَ التزویج».(1)
در حدیث دیگری از آن حضرت، ازدواج به عنوان «آبادی یك خانواده»، و در مقابل آن، طلاق به عنوان «ویران شدن یك خانه» با جدایی بیان گشته است. در این حدیث، رسول خدا(ص) ضمن تأكید و تشویق بر ازدواج و عهدهداری زندگی و مخارج یك زن، میفرماید: در اسلام، هیچ چیز نزد خداوند محبوبتر از خانهای كه با ازدواج، آباد میشود، نیست. در مقابل، هیچ چیز نزد پروردگار، نكوهیدهتر از آن نیست كه خانهای در اسلام، به وسیله جدایی، ویران گردد:
«ما من شیئٍ اَحَبُّ الی اللّه عز و جلّ مِن بیتٍ یُعْمَرُ فی الاسلام بِالنّكاح، وَ ما مِنْ شیئٍ اَبْغَضُ اِلی اللّه عزّ و جلّ مِنْ بَیْتٍ یَخْرِبُ فیالأسلام بِالْفِرقةِ یعنی الطّلاقَ.»(2)
البته مهمتر از اصل این نهاد و تشكیل خانواده، انگیزهای است كه دو انسان را در سایه ازدواج، به هم پیوند میدهد و «زندگی مشترك» آغاز میشود. نهاد خانواده با آنكه مقدس و معنیبخش زندگی و آرامشبخش روح و سالمكننده اخلاق و نگهدارنده دین و تأمین كننده خلأ روحی است، اما اگر غفلت شود، یا انگیزههای ناسالم و غیر متعالی در آغاز كار وجود داشته باشد، یا «توان مدیریت» نسبت به این نهاد، ضعیف باشد، یا بنا بر تفاهم و همدلی دو روح و دو فرد و گذشتن از برخی خودخواهیها نباشد، ممكن است این كانون یا از هم بپاشد و این بنا دچار زلزله اختلافات و تنشهای ویرانگر شود، یا پیوسته بحرانی و رنجآفرین باشد. از كشش، تا تنش
از مظاهر رحمت و حكمت الهی، به ودیعت نهادن میل و جذبه در زن و مرد، نسبت به یكدیگر است. این جذب كردن و جذب شدن، شیرازه این «نهاد» را مستحكم میسازد و افراد پراكنده را به صورت «مجموعه» در میآورد. در ازدواج نیز، شكل خاصی از این جذب و انجذاب میان دو جنس مخالف وجود دارد كه در نتیجه آن، وقتی رابطه زناشویی و ازدواج پدید میآید، آن دو روحِ تشنه و مضطرب و ناآرام، به ثبات و سكون و آرامش میرسند.
زوجیت عمومی كه در همه پدیدهها وجود دارد و عامل حركت، نشو و نما و بقا و تزاید و رشد است، در قرآن كریم نیز مورد اشاره است: «وَ خَلَقْناكم اَزواجا»،(3) ما شما را جفت جفت آفریدیم. در جای دیگر به نكته آرامش و سكون و مودّت میان دو همسر اشاره شده است كه از نشانههای قدرت و حكمت پروردگار است: «وَ مِن آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لكم مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجا لِتَسْكُنوا اِلَیْها و جَعَلَ بینكم مَوَدَةً و رحمةً»؛(4)
از نشانههای خداست اینكه برای شما از خودتان جفتها و همسرانی آفرید، تا در كنار آنها آرامش یابید و میان شما دوستی و رحمت قرار داد.
هسته اولیه این كانون مودت، انس و رحمت و آرامش، زن و مرد است و آنچه این آثار را به بار میآورد، انگیزه و هدف از ازدواج است. دختر و پسری كه تصمیم میگیرند برای پی نهادن یك زندگی مشترك، دست در دست هم و دل در گرو عشق یكدیگر بگذارند، باید خردورزی، آیندهنگری، حیات عقلانی، مسؤولیتپذیری، تعاون و همدلی را از یاد نبرند، كه اینها عوامل قوام و استحكام بنای خانواده است.
گرچه به لطف خدا، پس از ازدواج و تحقق عُلقه همسری، میان زوجین مودت و رحمت ایجاد میشود و دو انسانِ غریبه و ناآشنا، چنان به یكدیگر دلبسته و وابسته میشوند كه گویا سالیان دراز، با هم بوده و زیستهاند، ولی عوامل «تفرقهآور» و جداییآفرین هم بسیار است و شیطان و اخلاق شیطانی انسان، گاهی آتشافروزی میكند و آرامش را از خانه و خانواده میگیرد و آن كشش اولیه، به تنش و رویارویی و تخاصم و تفرقه میانجامد.
اگر هشیاری، متانت و تدبیر نباشد، همین كانون محبت و گرمی، به كانون بحران و مركز فتنه و پایگاه نزاع و كشمكش تبدیل میشود و آفات و پیامدهای آن، چه بر تداوم زندگی مشترك، چه بر انسانی بودن رابطه زوجین و چه بر اخلاق و روح فرزندان خانواده، آثار تلخ و سوء بسیاری بر جای میگذارد كه به این آسانی هم زدوده نمیشود. وقتی شیطان، جای پایی برای خود در این كانون رأفت و همدلی باز كرد، زوجین به جای آنكه مكمل وجود هم و سایه امن و آرام یكدیگر و پناه هم باشند، از هم تنافر و گریز پیدا میكنند. بر اساس همین حساسیت و به لحاظ زمینههای بحران در این كانون، باید به «نهاد خانواده» به چشمی دیگر نگریست و «زندگی مشترك» را بر پایههای عقل و شرع بنا نهاد، تا این نهاد، دیرپا و مستحكم شكل بگیرد و دوام یابد و شادابی و نشاط و امید، رنگ زیبای این نهاد مقدس گردد. سازندگیهای ازدواج
وقتی نهادی مانند خانواده قداست یافت، كمك به پیریزی آن نیز مقدس خواهد بود، چه از سوی خود دختر و پسر
باشد، كه حاضر شوند دوش خود را زیر بار مسؤولیت خانواده قرار دهند، چه از سوی پدر و مادر باشد، و چه از سوی بستگان، آشنایان و نیكوكارانی كه به هر نحوی در شكلگیری یك «زندگی مشترك» و برپایی این «خیمه عفاف» و ایجاد تسهیلات آن بكوشند و همكاری كنند.
ازدواج، مایه آرامش فكری و روحی جوان و احساس شخصیت و اعتماد به نفس میشود و او را از بیعاری و بیكاری و بیبرنامگی و ناامیدی میرهاند و جلوی برخی گناهان را میگیرد و موجب صیانت روحی و اخلاقی جوان میشود. پیامبر اكرم(ص) نیز فرموده است: «مَنْ تَزَوَّج فَقَدْ اَحْرَزَ نِصفَ دینهِ فَلْیَتَّقِ اللّه فی النِّصفِ الباقی»؛(5)
هر كس ازدواج كند، نیمی از دین خود را نگه داشته است، پس در نیمه باقی مانده، از خداوند پروا كند و تقوا بورزد.
وقتی اصل ازدواج تا این حد مهم، كارساز، گناهسوز، مصلحتآفرین و مفسدهزداست، كمك به آن نیز اهمیت مییابد و برای پدر و مادر، تلاش در این راه و فراهم كردن مقدمات و زمینه آن، یك تكلیف محسوب میشود و زدودن موانع و برطرف كردن «دشواریهای ازدواج»، و ترویج «آسانسازی ازدواج» و آسانگیری در این زمینه به عنوان یك فرهنگ عمومی، وظیفه به شمار میآید.
كسی كه ازدواج نكرده است، خود را آزاد حسّ میكند و مسؤول نمیشناسد. در نتیجه، استعدادها و خلاقیتهای انسانی او هم بروز نمیكند. اما با ازدواج، بار «اداره زندگی» را بر دوش میكشد. این تعهد و احساس مسؤولیت، سازنده است. كلاً هر نوع مسؤولیتپذیری، انسان را به تلاش و آشكار ساختن استعداد و توانایی خویش وا میدارد.
از سوی دیگر، حسابگری، نظم، برنامهریزی و به تعبیر روایات، «تقدیر معیشت» لازمه به دوش كشیدن تعهد اداره یك زندگی مشترك و تأمین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است.
از آنجا كه تربیت نسلی باایمان، مؤدب، سالم و موفق، برای خود انسان نیز مایه آبرو و حیثیت اجتماعی است، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگری تواناییهای شخص را به مرحله ظهور و بروز میرساند.
ازدواج، سبب میشود كه «حقوق متقابل» میان دو ا نسان پدید آید. این هم به نوعی سازنده است. ارتباطهای خانوادگی و پیوندهای فامیلی، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقی و اجتماعی را گستردهتر میسازد و سامانبخش روابط انسانی میگردد.
ایجاد بستر مناسب و انگیزه قویتر برای تأمین معاش و درآمد، از آثار مثبت دیگر ازدواج است. گرچه نباید بیحساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد و لازم است كه شرایط اقتصادی و تواناییهای مالی هم لحاظ شود، ولی وعده خداوند نیز نباید فراموش شود كه قول داده است تنگدستی را به غنا تبدیل كند و جایی برای بیم از فقر باقی نگذارد. پس ایجاد روحیه توكل و اعتماد به لطف الهی، بُعدِ مثبت دیگری از تشكیل خانواده است. خداوند متعال، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح و كنیزهای مناسب همسری، میفرماید: «اِنْ یَكونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّه مِنْ فَضْلِهِ و اللّهُ واسعٌ عَلیم»؛(6)
چنانچه تنگدست و فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز و توانگر میسازد، خداوند وسعتبخش و داناست.
از پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله روایت است كه فرمود: «مَنْ تَرَكَ التزویجَ مَخافَةَ العیلة (الفقرِ) فقد ساءَ ظَنُّه باللّه عزَ و جل، ان اللّه عزّ و جلّ یقول: اِنْ یكونوا فُقراءَ یُغْنِهُم اللّه مِن فضله»؛(7)
كسی كه از بیم فقر و تنگدستی ازدواج نكند، به خداوند بدگمان شده است، خدایی كه فرماید: اگر فقیر باشند، خدا از فضل خویش آنان را بینیاز و غنی میسازد.
اینكه ازدواج، مایه رونق وضع اقتصادی زندگی میشود، هم لطف و نظر الهی را میرساند كه رزاق است و به تناسب نیاز معیشتی، رزق را هم افزایش میدهد، هم
تلاش تولیدی و اقتصادی و معیشتی، انسان میافزاید، چون به هر حال برای «تأمین زندگی» باید بیشتر كار كند. از اینرو در حدیث رسول خدا صلی اللّه علیه و آله توصیه شده كه «ازدواج كنید، زیرا كه برای شما روزیآورتر است.»:
«اِتَّخِذُوا الأَهلَ فانّه اَرْزَقُ لَكُمْ»(8).
كمك به ازدواج جوانان و تشكیل خانواده، كمك به ساخته شدن انسانهای مسؤولیتپذیر، مدیر و صالح است و یكی از راههای عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه، تسهیل ازدواج است.
این، هم تكلیف والدین و افراد خیّر و توانمند را سنگین میسازد، هم روشنگر راهی برای آنانی است كه در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعهاند، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن میكند. با تقویت و ترویج و تسهیل این سنت نبوی، بهتر میتوان با منكرات مقابله كرد و سدی در برابر هجوم فساد فرهنگی بیگانه پدید آورد.ادامه دارد.
پاورقي ها:
1 ـ وسائلالشیعه، ج14، ص3.
2 ـ همان، ص5.
3 ـ نبأ، آیه 8.
4 ـ روم، آیه 21.
5 ـ بحارالانوار، ج100، ص219.



انسانها، گرچه واحدهای جدا از هماند، اما عوامل مختلفی از این آحاد، «مجموعه» پدید میآورد و آنان را به شكلهای مختلفی «با هم» و مرتبط با یكدیگر میسازد.
«خانواده»، یكی از این گونه مجموعههاست و از مقدسترین نهادهای اجتماعی و پیونددهنده افراد به شمار میآید.
آنچه افراد را وادار میسازد كه با هم زندگی مشترك و جمعی داشته باشند و در واقع، زیرساختِ پدید آمدن این گونه نهادها «نیاز متقابل» آنان است، چه در مسایل فكری و حل مشكلات اجتماعی خود، چه در مسایل و زمینههای اقتصادی و اشتغال و معیشت، و چه از نظر روحی و عاطفی و غریزی.
بنیان نهادن «نهاد خانواده»، هم تأمینكننده نیازهای روحی و عاطفی انسانهاست، هم روحیه تعاون و ایثار را زنده و تقویت میكند و زمینهساز بروز استعدادهای انسان میگردد. رمز و راز تأكید شدید اسلام بر «ازدواج» نیز در همین نكته نهفته است، زیرا با این برنامه، انسانها حیاتی فطریتر و رو به كمالتری مییابند. در بیان نورانی حضرت رسول(ص) ازدواج به عنوان محبوبترین بنیاد نزد خداوند به شمار آمده است:
«ما بُنِیَ فی الأسلام اَحَبُّ اِلیَ اللّهِ عز و جلّ مِنَ التزویج».(1)
در حدیث دیگری از آن حضرت، ازدواج به عنوان «آبادی یك خانواده»، و در مقابل آن، طلاق به عنوان «ویران شدن یك خانه» با جدایی بیان گشته است. در این حدیث، رسول خدا(ص) ضمن تأكید و تشویق بر ازدواج و عهدهداری زندگی و مخارج یك زن، میفرماید: در اسلام، هیچ چیز نزد خداوند محبوبتر از خانهای كه با ازدواج، آباد میشود، نیست. در مقابل، هیچ چیز نزد پروردگار، نكوهیدهتر از آن نیست كه خانهای در اسلام، به وسیله جدایی، ویران گردد:
«ما من شیئٍ اَحَبُّ الی اللّه عز و جلّ مِن بیتٍ یُعْمَرُ فی الاسلام بِالنّكاح، وَ ما مِنْ شیئٍ اَبْغَضُ اِلی اللّه عزّ و جلّ مِنْ بَیْتٍ یَخْرِبُ فیالأسلام بِالْفِرقةِ یعنی الطّلاقَ.»(2)
البته مهمتر از اصل این نهاد و تشكیل خانواده، انگیزهای است كه دو انسان را در سایه ازدواج، به هم پیوند میدهد و «زندگی مشترك» آغاز میشود. نهاد خانواده با آنكه مقدس و معنیبخش زندگی و آرامشبخش روح و سالمكننده اخلاق و نگهدارنده دین و تأمین كننده خلأ روحی است، اما اگر غفلت شود، یا انگیزههای ناسالم و غیر متعالی در آغاز كار وجود داشته باشد، یا «توان مدیریت» نسبت به این نهاد، ضعیف باشد، یا بنا بر تفاهم و همدلی دو روح و دو فرد و گذشتن از برخی خودخواهیها نباشد، ممكن است این كانون یا از هم بپاشد و این بنا دچار زلزله اختلافات و تنشهای ویرانگر شود، یا پیوسته بحرانی و رنجآفرین باشد. از كشش، تا تنش
از مظاهر رحمت و حكمت الهی، به ودیعت نهادن میل و جذبه در زن و مرد، نسبت به یكدیگر است. این جذب كردن و جذب شدن، شیرازه این «نهاد» را مستحكم میسازد و افراد پراكنده را به صورت «مجموعه» در میآورد. در ازدواج نیز، شكل خاصی از این جذب و انجذاب میان دو جنس مخالف وجود دارد كه در نتیجه آن، وقتی رابطه زناشویی و ازدواج پدید میآید، آن دو روحِ تشنه و مضطرب و ناآرام، به ثبات و سكون و آرامش میرسند.
زوجیت عمومی كه در همه پدیدهها وجود دارد و عامل حركت، نشو و نما و بقا و تزاید و رشد است، در قرآن كریم نیز مورد اشاره است: «وَ خَلَقْناكم اَزواجا»،(3) ما شما را جفت جفت آفریدیم. در جای دیگر به نكته آرامش و سكون و مودّت میان دو همسر اشاره شده است كه از نشانههای قدرت و حكمت پروردگار است: «وَ مِن آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لكم مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجا لِتَسْكُنوا اِلَیْها و جَعَلَ بینكم مَوَدَةً و رحمةً»؛(4)
از نشانههای خداست اینكه برای شما از خودتان جفتها و همسرانی آفرید، تا در كنار آنها آرامش یابید و میان شما دوستی و رحمت قرار داد.
هسته اولیه این كانون مودت، انس و رحمت و آرامش، زن و مرد است و آنچه این آثار را به بار میآورد، انگیزه و هدف از ازدواج است. دختر و پسری كه تصمیم میگیرند برای پی نهادن یك زندگی مشترك، دست در دست هم و دل در گرو عشق یكدیگر بگذارند، باید خردورزی، آیندهنگری، حیات عقلانی، مسؤولیتپذیری، تعاون و همدلی را از یاد نبرند، كه اینها عوامل قوام و استحكام بنای خانواده است.
گرچه به لطف خدا، پس از ازدواج و تحقق عُلقه همسری، میان زوجین مودت و رحمت ایجاد میشود و دو انسانِ غریبه و ناآشنا، چنان به یكدیگر دلبسته و وابسته میشوند كه گویا سالیان دراز، با هم بوده و زیستهاند، ولی عوامل «تفرقهآور» و جداییآفرین هم بسیار است و شیطان و اخلاق شیطانی انسان، گاهی آتشافروزی میكند و آرامش را از خانه و خانواده میگیرد و آن كشش اولیه، به تنش و رویارویی و تخاصم و تفرقه میانجامد.
اگر هشیاری، متانت و تدبیر نباشد، همین كانون محبت و گرمی، به كانون بحران و مركز فتنه و پایگاه نزاع و كشمكش تبدیل میشود و آفات و پیامدهای آن، چه بر تداوم زندگی مشترك، چه بر انسانی بودن رابطه زوجین و چه بر اخلاق و روح فرزندان خانواده، آثار تلخ و سوء بسیاری بر جای میگذارد كه به این آسانی هم زدوده نمیشود. وقتی شیطان، جای پایی برای خود در این كانون رأفت و همدلی باز كرد، زوجین به جای آنكه مكمل وجود هم و سایه امن و آرام یكدیگر و پناه هم باشند، از هم تنافر و گریز پیدا میكنند. بر اساس همین حساسیت و به لحاظ زمینههای بحران در این كانون، باید به «نهاد خانواده» به چشمی دیگر نگریست و «زندگی مشترك» را بر پایههای عقل و شرع بنا نهاد، تا این نهاد، دیرپا و مستحكم شكل بگیرد و دوام یابد و شادابی و نشاط و امید، رنگ زیبای این نهاد مقدس گردد. سازندگیهای ازدواج
وقتی نهادی مانند خانواده قداست یافت، كمك به پیریزی آن نیز مقدس خواهد بود، چه از سوی خود دختر و پسر
باشد، كه حاضر شوند دوش خود را زیر بار مسؤولیت خانواده قرار دهند، چه از سوی پدر و مادر باشد، و چه از سوی بستگان، آشنایان و نیكوكارانی كه به هر نحوی در شكلگیری یك «زندگی مشترك» و برپایی این «خیمه عفاف» و ایجاد تسهیلات آن بكوشند و همكاری كنند.
ازدواج، مایه آرامش فكری و روحی جوان و احساس شخصیت و اعتماد به نفس میشود و او را از بیعاری و بیكاری و بیبرنامگی و ناامیدی میرهاند و جلوی برخی گناهان را میگیرد و موجب صیانت روحی و اخلاقی جوان میشود. پیامبر اكرم(ص) نیز فرموده است: «مَنْ تَزَوَّج فَقَدْ اَحْرَزَ نِصفَ دینهِ فَلْیَتَّقِ اللّه فی النِّصفِ الباقی»؛(5)
هر كس ازدواج كند، نیمی از دین خود را نگه داشته است، پس در نیمه باقی مانده، از خداوند پروا كند و تقوا بورزد.
وقتی اصل ازدواج تا این حد مهم، كارساز، گناهسوز، مصلحتآفرین و مفسدهزداست، كمك به آن نیز اهمیت مییابد و برای پدر و مادر، تلاش در این راه و فراهم كردن مقدمات و زمینه آن، یك تكلیف محسوب میشود و زدودن موانع و برطرف كردن «دشواریهای ازدواج»، و ترویج «آسانسازی ازدواج» و آسانگیری در این زمینه به عنوان یك فرهنگ عمومی، وظیفه به شمار میآید.
كسی كه ازدواج نكرده است، خود را آزاد حسّ میكند و مسؤول نمیشناسد. در نتیجه، استعدادها و خلاقیتهای انسانی او هم بروز نمیكند. اما با ازدواج، بار «اداره زندگی» را بر دوش میكشد. این تعهد و احساس مسؤولیت، سازنده است. كلاً هر نوع مسؤولیتپذیری، انسان را به تلاش و آشكار ساختن استعداد و توانایی خویش وا میدارد.
از سوی دیگر، حسابگری، نظم، برنامهریزی و به تعبیر روایات، «تقدیر معیشت» لازمه به دوش كشیدن تعهد اداره یك زندگی مشترك و تأمین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است.
از آنجا كه تربیت نسلی باایمان، مؤدب، سالم و موفق، برای خود انسان نیز مایه آبرو و حیثیت اجتماعی است، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگری تواناییهای شخص را به مرحله ظهور و بروز میرساند.
ازدواج، سبب میشود كه «حقوق متقابل» میان دو ا نسان پدید آید. این هم به نوعی سازنده است. ارتباطهای خانوادگی و پیوندهای فامیلی، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقی و اجتماعی را گستردهتر میسازد و سامانبخش روابط انسانی میگردد.
ایجاد بستر مناسب و انگیزه قویتر برای تأمین معاش و درآمد، از آثار مثبت دیگر ازدواج است. گرچه نباید بیحساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد و لازم است كه شرایط اقتصادی و تواناییهای مالی هم لحاظ شود، ولی وعده خداوند نیز نباید فراموش شود كه قول داده است تنگدستی را به غنا تبدیل كند و جایی برای بیم از فقر باقی نگذارد. پس ایجاد روحیه توكل و اعتماد به لطف الهی، بُعدِ مثبت دیگری از تشكیل خانواده است. خداوند متعال، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح و كنیزهای مناسب همسری، میفرماید: «اِنْ یَكونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّه مِنْ فَضْلِهِ و اللّهُ واسعٌ عَلیم»؛(6)
چنانچه تنگدست و فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز و توانگر میسازد، خداوند وسعتبخش و داناست.
از پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله روایت است كه فرمود: «مَنْ تَرَكَ التزویجَ مَخافَةَ العیلة (الفقرِ) فقد ساءَ ظَنُّه باللّه عزَ و جل، ان اللّه عزّ و جلّ یقول: اِنْ یكونوا فُقراءَ یُغْنِهُم اللّه مِن فضله»؛(7)
كسی كه از بیم فقر و تنگدستی ازدواج نكند، به خداوند بدگمان شده است، خدایی كه فرماید: اگر فقیر باشند، خدا از فضل خویش آنان را بینیاز و غنی میسازد.
اینكه ازدواج، مایه رونق وضع اقتصادی زندگی میشود، هم لطف و نظر الهی را میرساند كه رزاق است و به تناسب نیاز معیشتی، رزق را هم افزایش میدهد، هم
تلاش تولیدی و اقتصادی و معیشتی، انسان میافزاید، چون به هر حال برای «تأمین زندگی» باید بیشتر كار كند. از اینرو در حدیث رسول خدا صلی اللّه علیه و آله توصیه شده كه «ازدواج كنید، زیرا كه برای شما روزیآورتر است.»:
«اِتَّخِذُوا الأَهلَ فانّه اَرْزَقُ لَكُمْ»(8).
كمك به ازدواج جوانان و تشكیل خانواده، كمك به ساخته شدن انسانهای مسؤولیتپذیر، مدیر و صالح است و یكی از راههای عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه، تسهیل ازدواج است.
این، هم تكلیف والدین و افراد خیّر و توانمند را سنگین میسازد، هم روشنگر راهی برای آنانی است كه در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعهاند، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن میكند. با تقویت و ترویج و تسهیل این سنت نبوی، بهتر میتوان با منكرات مقابله كرد و سدی در برابر هجوم فساد فرهنگی بیگانه پدید آورد.ادامه دارد.
پاورقي ها:
1 ـ وسائلالشیعه، ج14، ص3.
2 ـ همان، ص5.
3 ـ نبأ، آیه 8.
4 ـ روم، آیه 21.
5 ـ بحارالانوار، ج100، ص219.