نهاد خانواده و سازندگیهای ازدواج

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نهاد خانواده و سازندگیهای ازدواج .... :):smile:



انسانها، گرچه واحدهای جدا از هم‏اند، اما عوامل مختلفی از این آحاد، «مجموعه» پدید می‏آورد و آنان را به شكلهای مختلفی «با هم» و مرتبط با یكدیگر می‏سازد.

«خانواده»، یكی از این گونه مجموعه‏هاست و از مقدس‏ترین نهادهای اجتماعی و پیونددهنده افراد به شمار می‏آید.

آنچه افراد را وادار می‏سازد كه با هم زندگی مشترك و جمعی داشته باشند و در واقع، زیرساختِ پدید آمدن این گونه نهادها «نیاز متقابل» آنان است، چه در مسایل فكری و حل مشكلات اجتماعی خود، چه در مسایل و زمینه‏های اقتصادی و اشتغال و معیشت، و چه از نظر روحی و عاطفی و غریزی.

بنیان نهادن «نهاد خانواده»، هم تأمین‏كننده نیازهای روحی و عاطفی انسانهاست، هم روحیه تعاون و ایثار را زنده و تقویت می‏كند و زمینه‏ساز بروز استعدادهای انسان می‏گردد. رمز و راز تأكید شدید اسلام بر «ازدواج» نیز در همین نكته نهفته است، زیرا با این برنامه، انسانها حیاتی فطری‏تر و رو به كمال‏تری می‏یابند. در بیان نورانی حضرت رسول(ص) ازدواج به عنوان محبوب‏ترین بنیاد نزد خداوند به شمار آمده است:

«ما بُنِیَ فی الأسلام اَحَبُّ اِلیَ اللّه‏ِ عز و جلّ مِنَ التزویج».(1)
در حدیث دیگری از آن حضرت، ازدواج به عنوان «آبادی یك خانواده»، و در مقابل آن، طلاق به عنوان «ویران شدن یك خانه» با جدایی بیان گشته است. در این حدیث، رسول خدا(ص) ضمن تأكید و تشویق بر ازدواج و عهده‏داری زندگی و مخارج یك زن، می‏فرماید: در اسلام، هیچ چیز نزد خداوند محبوب‏تر از خانه‏ای كه با ازدواج، آباد می‏شود، نیست. در مقابل، هیچ چیز نزد پروردگار، نكوهیده‏تر از آن نیست كه خانه‏ای در اسلام، به وسیله جدایی، ویران گردد:

«ما من شیئٍ اَحَبُّ الی اللّه‏ عز و جلّ مِن بیتٍ یُعْمَرُ فی الاسلام بِالنّكاح، وَ ما مِنْ شیئٍ اَبْغَضُ اِلی اللّه‏ عزّ و جلّ مِنْ بَیْتٍ یَخْرِبُ فی‏الأسلام بِالْفِرقةِ یعنی الطّلاقَ.»(2)

البته مهمتر از اصل این نهاد و تشكیل خانواده، انگیزه‏ای است كه دو انسان را در سایه ازدواج، به هم پیوند می‏دهد و «زندگی مشترك» آغاز می‏شود. نهاد خانواده با آنكه مقدس و معنی‏بخش زندگی و آرامش‏بخش روح و سالم‏كننده اخلاق و نگهدارنده دین و تأمین كننده خلأ روحی است، اما اگر غفلت شود، یا انگیزه‏های ناسالم و غیر متعالی در آغاز كار وجود داشته باشد، یا «توان مدیریت» نسبت به این نهاد، ضعیف باشد، یا بنا بر تفاهم و همدلی دو روح و دو فرد و گذشتن از برخی خودخواهیها نباشد، ممكن است این كانون یا از هم بپاشد و این بنا دچار زلزله اختلافات و تنشهای ویرانگر شود، یا پیوسته بحرانی و رنج‏آفرین باشد. از كشش، تا تنش
از مظاهر رحمت و حكمت الهی، به ودیعت نهادن میل و جذبه در زن و مرد، نسبت به یكدیگر است. این جذب كردن و جذب شدن، شیرازه این «نهاد» را مستحكم می‏سازد و افراد پراكنده را به صورت «مجموعه» در می‏آورد. در ازدواج نیز، شكل خاصی از این جذب و انجذاب میان دو جنس مخالف وجود دارد كه در نتیجه آن، وقتی رابطه زناشویی و ازدواج پدید می‏آید، آن دو روحِ تشنه و مضطرب و ناآرام، به ثبات و سكون و آرامش می‏رسند.
زوجیت عمومی كه در همه پدیده‏ها وجود دارد و عامل حركت، نشو و نما و بقا و تزاید و رشد است، در قرآن كریم نیز مورد اشاره است: «وَ خَلَقْناكم اَزواجا»،(3) ما شما را جفت جفت آفریدیم. در جای دیگر به نكته آرامش و سكون و مودّت میان دو همسر اشاره شده است كه از نشانه‏های قدرت و حكمت پروردگار است:
«وَ مِن آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لكم مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجا لِتَسْكُنوا اِلَیْها و جَعَلَ بینكم مَوَدَةً و رحمةً»؛(4)
از نشانه‏های خداست اینكه برای شما از خودتان جفتها و همسرانی آفرید، تا در كنار آنها آرامش یابید و میان شما دوستی و رحمت قرار داد.
هسته اولیه این كانون مودت، انس و رحمت و آرامش، زن و مرد است و آنچه این آثار را به بار می‏آورد، انگیزه و هدف از ازدواج است. دختر و پسری كه تصمیم می‏گیرند برای پی نهادن یك زندگی مشترك، دست در دست هم و دل در گرو عشق یكدیگر بگذارند، باید خردورزی، آینده‏نگری، حیات عقلانی، مسؤولیت‏پذیری، تعاون و همدلی را از یاد نبرند، كه اینها عوامل قوام و استحكام بنای خانواده است.
گرچه به لطف خدا، پس از ازدواج و تحقق عُلقه همسری، میان زوجین مودت و رحمت ایجاد می‏شود و دو انسانِ غریبه و ناآشنا، چنان به یكدیگر دلبسته و وابسته می‏شوند كه گویا سالیان دراز، با هم بوده و زیسته‏اند، ولی عوامل «تفرقه‏آور» و جدایی‏آفرین هم بسیار است و شیطان و اخلاق شیطانی انسان، گاهی آتش‏افروزی می‏كند و آرامش را از خانه و خانواده می‏گیرد و آن كشش اولیه، به تنش و رویارویی و تخاصم و تفرقه می‏انجامد.
اگر هشیاری، متانت و تدبیر نباشد، همین كانون محبت و گرمی، به كانون بحران و مركز فتنه و پایگاه نزاع و كشمكش تبدیل می‏شود و آفات و پیامدهای آن، چه بر تداوم زندگی مشترك، چه بر انسانی بودن رابطه زوجین و چه بر اخلاق و روح فرزندان خانواده، آثار تلخ و سوء بسیاری بر جای می‏گذارد كه به این آسانی هم زدوده نمی‏شود. وقتی شیطان، جای پایی برای خود در این كانون رأفت و همدلی باز كرد، زوجین به جای آنكه مكمل وجود هم و سایه امن و آرام یكدیگر و پناه هم باشند، از هم تنافر و گریز پیدا می‏كنند. بر اساس همین حساسیت و به لحاظ زمینه‏های بحران در این كانون، باید به «نهاد خانواده» به چشمی دیگر نگریست و «زندگی مشترك» را بر پایه‏های عقل و شرع بنا نهاد، تا این نهاد، دیرپا و مستحكم شكل بگیرد و دوام یابد و شادابی و نشاط و امید، رنگ زیبای این نهاد مقدس گردد.
سازندگیهای ازدواج
وقتی نهادی مانند خانواده قداست یافت، كمك به پی‏ریزی آن نیز مقدس خواهد بود، چه از سوی خود دختر و پسر
باشد، كه حاضر شوند دوش خود را زیر بار مسؤولیت خانواده قرار دهند، چه از سوی پدر و مادر باشد، و چه از سوی بستگان، آشنایان و نیكوكارانی كه به هر نحوی در شكل‏گیری یك «زندگی مشترك» و برپایی این «خیمه عفاف» و ایجاد تسهیلات آن بكوشند و همكاری كنند.
ازدواج، مایه آرامش فكری و روحی جوان و احساس شخصیت و اعتماد به نفس می‏شود و او را از بی‏عاری و بیكاری و بی‏برنامگی و ناامیدی می‏رهاند و جلوی برخی گناهان را می‏گیرد و موجب صیانت روحی و اخلاقی جوان می‏شود. پیامبر اكرم(ص) نیز فرموده است:
«مَنْ تَزَوَّج فَقَدْ اَحْرَزَ نِصفَ دینهِ فَلْیَتَّقِ اللّه‏ فی النِّصفِ الباقی»؛(5)
هر كس ازدواج كند، نیمی از دین خود را نگه داشته است، پس در نیمه باقی مانده، از خداوند پروا كند و تقوا بورزد.
وقتی اصل ازدواج تا این حد مهم، كارساز، گناه‏سوز، مصلحت‏آفرین و مفسده‏زداست، كمك به آن نیز اهمیت می‏یابد و برای پدر و مادر، تلاش در این راه و فراهم كردن مقدمات و زمینه آن، یك تكلیف محسوب می‏شود و زدودن موانع و برطرف كردن «دشواریهای ازدواج»، و ترویج «آسان‏سازی ازدواج» و آسان‏گیری در این زمینه به عنوان یك فرهنگ عمومی، وظیفه به شمار می‏آید.
كسی كه ازدواج نكرده است، خود را آزاد حسّ می‏كند و مسؤول نمی‏شناسد. در نتیجه، استعدادها و خلاقیتهای انسانی او هم بروز نمی‏كند. اما با ازدواج، بار «اداره زندگی» را بر دوش می‏كشد. این تعهد و احساس مسؤولیت، سازنده است. كلاً هر نوع مسؤولیت‏پذیری، انسان را به تلاش و آشكار ساختن استعداد و توانایی خویش وا می‏دارد.
از سوی دیگر، حسابگری، نظم، برنامه‏ریزی و به تعبیر روایات، «تقدیر معیشت» لازمه به دوش كشیدن تعهد اداره یك زندگی مشترك و تأمین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است.
از آنجا كه تربیت نسلی باایمان، مؤدب، سالم و موفق، برای خود انسان نیز مایه آبرو و حیثیت اجتماعی است، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگری تواناییهای شخص را به مرحله ظهور و بروز می‏رساند.
ازدواج، سبب می‏شود كه «حقوق متقابل» میان دو ا نسان پدید آید. این هم به نوعی سازنده است. ارتباطهای خانوادگی و پیوندهای فامیلی، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقی و اجتماعی را گسترده‏تر می‏سازد و سامان‏بخش روابط انسانی می‏گردد.
ایجاد بستر مناسب و انگیزه قوی‏تر برای تأمین معاش و درآمد، از آثار مثبت دیگر ازدواج است. گرچه نباید بی‏حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد و لازم است كه شرایط اقتصادی و تواناییهای مالی هم لحاظ شود، ولی وعده خداوند نیز نباید فراموش شود كه قول داده است تنگدستی را به غنا تبدیل كند و جایی برای بیم از فقر باقی نگذارد. پس ایجاد روحیه توكل و اعتماد به لطف الهی، بُعدِ مثبت دیگری از تشكیل خانواده است. خداوند متعال، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح و كنیزهای مناسب همسری، می‏فرماید:
«اِنْ یَكونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّه‏ مِنْ فَضْلِهِ و اللّه‏ُ واسعٌ عَلیم»؛(6)
چنانچه تنگدست و فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بی‏نیاز و توانگر می‏سازد، خداوند وسعت‏بخش و داناست.
از پیامبر اسلام صلی اللّه‏ علیه و آله روایت است كه فرمود:
«مَنْ تَرَكَ التزویجَ مَخافَةَ العیلة (الفقرِ) فقد ساءَ ظَنُّه باللّه‏ عزَ و جل، ان اللّه‏ عزّ و جلّ یقول: اِنْ یكونوا فُقراءَ یُغْنِهُم اللّه‏ مِن فضله»؛(7)
كسی كه از بیم فقر و تنگدستی ازدواج نكند، به خداوند بدگمان شده است، خدایی كه فرماید: اگر فقیر باشند، خدا از فضل خویش آنان را بی‏نیاز و غنی می‏سازد.
اینكه ازدواج، مایه رونق وضع اقتصادی زندگی می‏شود، هم لطف و نظر الهی را می‏رساند كه رزاق است و به تناسب نیاز معیشتی، رزق را هم افزایش می‏دهد، هم
تلاش تولیدی و اقتصادی و معیشتی، انسان می‏افزاید، چون به هر حال برای «تأمین زندگی» باید بیشتر كار كند. از این‏رو در حدیث رسول خدا صلی اللّه‏ علیه و آله توصیه شده كه «ازدواج كنید، زیرا كه برای شما روزی‏آورتر است.»:
«اِتَّخِذُوا الأَهلَ فانّه اَرْزَقُ لَكُمْ»(8).
كمك به ازدواج جوانان و تشكیل خانواده، كمك به ساخته شدن انسانهای مسؤولیت‏پذیر، مدیر و صالح است و یكی از راههای عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه، تسهیل ازدواج است.
این، هم تكلیف والدین و افراد خیّر و توانمند را سنگین می‏سازد، هم روشنگر راهی برای آنانی است كه در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعه‏اند، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن می‏كند. با تقویت و ترویج و تسهیل این سنت نبوی، بهتر می‏توان با منكرات مقابله كرد و سدی در برابر هجوم فساد فرهنگی بیگانه پدید آورد.ادامه دارد.


پاورقي ها:
1 ـ وسائل‏الشیعه، ج14، ص3.
2 ـ همان، ص5.
3 ـ نبأ، آیه 8.
4 ـ روم، آیه 21.
5 ـ بحارالانوار، ج100، ص219.
 
بالا