نقش يزيد بن معاويه در حادثه عاشورا
معاويه و حكم امارت ابن زياد
وضع شهر كوفه آشفته شد، به گونه اى كه آن شهر در معرض از دست رفتن بود. در اين هنگام يزيد به سرجون (Sir John) نصرانى
كه مشاور و مَحرم اسرار پدرش معاويه بود، مراجعه كرد و با او مشورتى نمود.
سرجون به يزيد گفت: اگر هم اكنون پدر تو زنده شود و به تو امرى كند، آيا اطاعت مى كنى؟
گفت: آرى!
سرجون بى درنگ، حكم ولايت و سرپرستى عبيداللّه بن زياد را بر كوفه بيرون آورد. مفاد حكم چنين بود:
عبيداللّه بن زياد با حفظ سمت قبلى كه ولايت بصره است، به ولايت كوفه نيز منصوب مى گردد.
معاويه اين حكم را به خط خود نوشته و به سرجون سپرده بود تا در وقت مناسب آن را به يزيد ارائه كند.1
آن چه مهم به نظر مى رسد، از اين تاريخ به بعد است. از اين مرحله به بعد، امر به قتل سيّدالشهداء عليه السلام صورت مى پذيرد
و از اوّلين نامه اى كه يزيد به همراه حكم سرپرستى شهر كوفه (نامه پدرش) براى عبيداللّه فرستاد، نقش يزيد شروع مى شود.
يزيد در اين نامه نخستين دستور رسمى بر قتل سيّدالشهداء عليه السلام را خطاب به عبيداللّه، صادر كرده است.
نامه يزيد به وليد بن عتبه، والى مدينه پيرامون سيّدالشهداء عليه السلام در نزد تاريخ نگاران به سه صورت آمده است:
يعقوبى (در گذشته 292) و جمعى ديگر چنين مى نگارند: يزيد دستور داد اگر حسين بن على عليهما السلام بيعت نكرد، او را به قتل برسان.