نفیسه جانم! خدای بابا با توست
خبرگزاری فارس: بابا، نفیسه جان! حرفهایم با تو تمام شدنی نیست. ولی چه کنم که وقت خداحافظی است. هیچ عیبی ندارد. ناراحت نباش، تو که تنها نیستی، خدای بابا با توست.
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، یکی از نامههای منتشر شده در بخش «شهادت نامه»های فرهنگ جبهه، نامه و درد دل یکی از رزمندگان با دخترش است. عواطف و احساسات پدرانه در این نامه موج میزند و از آنجا که در لحظات آخر قبل از عملیات نگاشتهشده، میتوان به صداقت بالای آن پی برد. حرفهایی که شاید قرار بوده برای آخرینبار عنوان شود.
------------------------------------------------------
نفیسه جانم، حرفهایم با تو تمامشدنی نیست
-------------------------------------------------------------------
نفیسه جانم، نفسم، گوشتم، پوستم، چشمم! بابا رفت و دیگر شاید هیچ وقت پهلوی تو نباشد، اما برایت بگویم که هیچچیز در این دنیا پایدار نخواهد بود. پس، فقط و فقط امید خود را به خدای تبارک و تعالی بدار و در تمام مراحل زندگیات به او توکل داشته باش.
بابا، نفیسه جان! حرفهایم با تو تمام شدنی نیست. ولی چه کنم که وقت خداحافظی است. هیچ عیبی ندارد. ناراحت نباش، تو که تنها نیستی، خدای بابا با توست. خدای بابا تو را دوست دارد. پس به او فکر کن تا دلت آرام گیرد. بابا رفت. خداحافظت باشد.
بابا، نفیسهجان! رفتم تا شاید با تمام وجود درد حسین(ع)، مولای شهیدان را با تنم که هیچ ارزشی ندارد، از مغز سر تا نوک پنجههای پاهایم حس کنم.
خبرگزاری فارس: بابا، نفیسه جان! حرفهایم با تو تمام شدنی نیست. ولی چه کنم که وقت خداحافظی است. هیچ عیبی ندارد. ناراحت نباش، تو که تنها نیستی، خدای بابا با توست.
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، یکی از نامههای منتشر شده در بخش «شهادت نامه»های فرهنگ جبهه، نامه و درد دل یکی از رزمندگان با دخترش است. عواطف و احساسات پدرانه در این نامه موج میزند و از آنجا که در لحظات آخر قبل از عملیات نگاشتهشده، میتوان به صداقت بالای آن پی برد. حرفهایی که شاید قرار بوده برای آخرینبار عنوان شود.
------------------------------------------------------
نفیسه جانم، حرفهایم با تو تمامشدنی نیست
-------------------------------------------------------------------
نفیسه جانم، نفسم، گوشتم، پوستم، چشمم! بابا رفت و دیگر شاید هیچ وقت پهلوی تو نباشد، اما برایت بگویم که هیچچیز در این دنیا پایدار نخواهد بود. پس، فقط و فقط امید خود را به خدای تبارک و تعالی بدار و در تمام مراحل زندگیات به او توکل داشته باش.
بابا، نفیسه جان! حرفهایم با تو تمام شدنی نیست. ولی چه کنم که وقت خداحافظی است. هیچ عیبی ندارد. ناراحت نباش، تو که تنها نیستی، خدای بابا با توست. خدای بابا تو را دوست دارد. پس به او فکر کن تا دلت آرام گیرد. بابا رفت. خداحافظت باشد.
بابا، نفیسهجان! رفتم تا شاید با تمام وجود درد حسین(ع)، مولای شهیدان را با تنم که هیچ ارزشی ندارد، از مغز سر تا نوک پنجههای پاهایم حس کنم.