من چی دارم، تو چی داری؟؟؟

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در ارتباط با مقایسه کردن باید به این نکته فکر کنیم که اصولا مقایسه کردن در زندگی خوب است یا خیر.



آنچه مشخص است اینکه بشر به دلیل اجتماعی بودنش، در جامعه ای زندگی می کند که تمام افراد آن در شرایط اجتماعی برابر زندگی نمی کنند. این یک واقعیت غیرقابل انکار است که سطح زندگی و شرایط افراد در زندگی دارای تفاوت های بسیاری با یکدیگر است. همین مسئله را می توان نقطه آغازی برای به وجود آمدن موضوع قیاس دانست.


مقایسه اجتماعی یعنی: " سنجش موقعیت خود، با وضعیت دیگران."
این حس تمایل در هر انسانی وجود دارد که بخواهد به ارزیابی خود بپردازد و به دنبال یافتن موقعیتی برای خود در میان انبوهی از تفاوت های اجتماعی باشد. اگر انسان در زندگی فردی موفق و دارای کامیابی های اجتماعی و فردی باشد، با مقایسه و ارزیابی خود، احساس امید و اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کند. نتیجه این مقایسه به ایجاد حس شادمانی بیشتر و احساس رضایت از زندگی به همراه پویایی منجر می شود و از طرف دیگر این امکان هم وجود دارد که مقایسه کردن به ایجاد حس نارضایتی از زندگی و نوعی ناامیدی و ناتوانی منجر شود.
بنابراین می توان اینطور بیان کرد که مقایسه برای انسان می تواند دو پیامد را به دنبال داشته باشد. پیامدی که به رضایت و عدم رضایت از زندگی منجر می شود.


مقایسه اجتماعی انواعی دارد:
مقایسه صعودی، مقایسه نزولی و مقایسه هم سطح. به کسی که ما خود را با او مقایسه می کنیم "هدف مقایسه" می گویند. در یک مقایسه، اگر هدف مقایسه، در سطح بالاتری باشد، مقایسه صعودی گفته می شود و اگر در سطح پائین تری قرار گیرد، مقایسه نزولی نامیده می شود.

مقایسه صعودی
یعنی سنجش وضعیت خود با کسانی که در موقعیت برتری قرار دارند و مقایسه نزولی، یعنی سنجش وضعیت خود با کسانی که در موقعیت پائین تری قرار دارند.

آنچه در این زمینه مهم است اینکه در زندگی به دنبال مقایسه ای باشیم که برای ما سودمند باشد. چرا که به وضوح می توان گفت که مقایسه اجتماعی نقش مهم و حساسی در زندگی ما دارد. مقایسه کردن را می توان به شمشیر دولبه ای تشبیه کرد که می تواند به انسان آرامش دهد و یا اینکه اضطرابی دائمی را برای او به دنبال داشته باشد. پس نمی توان به راحتی از کنار این موضوع گذشت. نکته مهم در این رابطه به مهارت مقایسه کردن مربوط می شود. برای همه ما لازم است که به این موضوع فکر کنیم که در زندگی ما تا چه حد از مقایسه هایمان تبعیت می کنیم و یا اینکه مقایسه های ما باید تابع ما باشند؟

مهم است که به این موضوع توجه کنیم که مقایسه کردن، یک پدیده و فرایند... در زندگی است که نباید به آن بی توجه بود. باید نسبت به این موضوع توجه داشت... و آن را تحت کنترل و نظارت داشت تا بتوان از پیامدهای مثبت آن، بهره مند شد...



باید باور داشته باشیم که مقایسه کردن، امری نیست که از حیطه اختیار ما خارج باشد...
ما این قدرت را داریم که بر این فرایند تاثیر گذاریم و آنرا مدیریت کنیم. بنابراین با توجه به حساسیت این موضوع، کسب مهارت برای نحوه برخورد با فرایند مقایسه، ضرورتی غیرقابل انکار در زندگی است. پس باید کاربرد هر مقایسه را شناسایی کرد و آن را در جایگاه خود به کار برد و از استفاده نا به جای آن، خودداری کرد تا به این ترتیب به افزایش سطح رضایت در زندگی، کمک کرد. به این ترتیب می توان به کسب موفقیت های بیشتری در زندگی امیدوار بود و از زندگی، لذت بیشتری را کسب کرد.




 

l-mohajeri

عضو جدید
تو زندگی اگه بخواید که مقایسه کنید...فقط زندگی رو به کام خودتون تلخ کردید
مخصوصا اگه این مقایسه قیاس مع الفارق هم باشه
 

شهلای تنها

عضو جدید
هیچ وقت خودمو با کسی مقایسه نکردم و همیشه حس برتری نسبت به دیگرانو داشتم شاید این دلیل باشه بر اینکه خودمو با بقیه مقایسه نکنم
 
بالا