عبدالمالک ریگی دستگیر شد!
اولین نفری که این خبر رو داده بود زادشفق بود،اس داده بود که خبر فوری،عبدالمالک ریگی به دست سربازان گمنام امام زمان دستگیر شد.باورم نمی شد.انگار قرار بود هیچ وقت عبدالمالک دستگیر نشه.روز آغاز امامت حضرت ولی عصر بود.من و مریم و فاطمه قرار بود بریم شب شعر.تا نه شب طول کشید.از سالن که اومدیم بیرون متوجه شدیم خیابون زاهدان خیلی شلوغ شده.مردم ریخته بودند تو خیابون و کل می زدند.ماشینها یکسره بوق میزد.خیلی قشنگ بود منظره شادی مردم مظلوم زاهدان.
وایسادیم و این صحنه های قشنگ رو نگاه می کردیم.اشک همه از شوق در اومده بود.راه افتادیم طرف تریای دانشگاه.کلی بستنی خریدیم که لاین خوابگاه رو شیرینی بدیم.تریا پر از جمعیت بود.اخبار داشت جنایات عبدالمالک رو نشون میداد.واقعا تا این لحظه فکر نمی کردم عمق فاجعه تا این حد باشه
.ترسیده بودم.
اون شب تو خوابگاه هر کی به هر کی می رسید تبریک می گفت.از ترس اون صحنه های جنایتی که دیدم تا سه شب بد خواب شده بودم.مامان و بابام هر کدومشون زنگ زده بودند و بهم تبریک گفته بودند.خبر دستگیری عبدالمالک ریگی یه تسکین بود قلب مردم مظلوم زاهدان که کلی آسیب دیده بودند.یکی از کارمندان دانشگاه ما هم جزء شهدای جنایت سوزوکی بود.
شهر من زاهدان،پر از تصویر شهدای زاهدان هست که برای دفاع از این خاک مظلومانه به شهادت رسیدند.