ترموديناميک و پراگماتيسم (THERMODYNAMICS & PRAGMATISM)
چکيده:
در اين مقاله نشان داده مي شود که مباحث مرتبط با ترموديناميک مهندسي, اساساً بر بر پايهء ديدگاههاي مسلک اصا لت عمل (پراگماتيسم) بنا شده اند.
آيا سيکل کارنو صرفاً مدلي ذهني است و الي الابد هيچ نتيجهء عرضي دربر نخواهد داشت؟ آيا دستيابي به کارايي صد درصد, مستلزم نقض قانون دوم ترموديناميک است؟
- در اين نوشتار، پرسشهايي از اين دست، تحليل و بررسي مي گردد.
مقدمه:
پرسشهاي فلسفي گسترده اي پيرامون ترموديناميک وجود دارد که تحليل آنها غالباً در حوزه مباحث فلسفهء علم جاي مي گيرد. ترموديناميک ,آنجا که در قالب مسائل مطروحه مهندسي ارائه مي گردد بيشتربه جنبه هاي عملگرايانه وديدگاههاي مبتني برپراگماتيسم pragmatism)) مي پردازد . بدين معنا که فلسفه هاي "کنه گرا" و اسکولاستيک (scholastic) که به ماهيات و هليات مي پردازند در ترموديناميک مهندسي ديده نميشوند. " فلسفهء پراگماتيسم, به جاي آنکه مبدأ اصل فکر و عقيده اي را بپرسد از نتايج و ثمرات آن جويا مي شود, لحن کلام را از مقولات و مبادي برميگرداند و از عواقب و نتايج سوا ل مي کند."[1]. در واقع پراگماتيسم,عطف نظر به عواقب و ثمرات و فوائد يک مبحث است.
کلمه پراگماتيسم (از کلمه يوناني پراگما به معناي عمل) را نخستين بار چارلز پيرس(1914- 1839(Charles Pierce در مقاله معروفش با عنوان "چگونه ميتوان افکار خود را روشن ساخت"، به کار برده است.