dozd_atish
عضو جدید
http://avayemoj.com/2010/05/23/time-perceptiontime-perception/برای همه پیش میآید که به دورهای از زمان فکر کنند و بعد از سرعت گذشت آن متحیر شوند و از خود بپرسند که پس آن زمان چگونه اینهمه سریع گذشت. همینطور همه تجربه داریم که زمان بسته به روحیهیمان با سرعت متفاوتی میگذرد. زمان خوشی معمولا به کوتاهی یک آه میگذرد و لحظهها میدوند؛ در مقابل زمان انتظار به درازای ابدیت طول میکشد و ثانیهها کشدار و تنبل خمیازه کشان کج و کوله راه میروند. گاه آنقدر از گذشتِ کند و یا تند زمان متحیر میشویم که تنها به گواهی ساعتها و تقویمها گذشت زمان را باور میکنیم. با این اوصاف واضح است که ادراک ما و یا به عبارتی درستتر اداراک مغز ما از زمان نسبی است و به عوامل بسیاری بستگی دارد.
این مقدمه را گفتم تا علاقمند شوید که با هم نگاهی به تحقیقات علمی در باره ادراک مغز از زمان (time perception) بیندازیم. کلاً مغز آدمی در اندازهگیری دورههای زمانی کوتاه (در حد چند میلی ثانیه تا چند دقیقه) نسبتاً دقیق است. متوسط و استاندارد دیویایشن این تخمین هم بطور خطی با طول زمانِ سپری شده ارتباط دارد وجود این رابطهی خطی خود معنایش اینست که اداراک زمان نیز از قانون وبر پیروی میکند به این معنا که حساسیت مغز ما برای درک زمان مستقل از طول واقعی دوره زمان است. حال سئوال اینجاست که چه عواملی در ادراک زمان موثرند؟
از عوامل مهم در اداراک زمان ترتیب محرک دریافت شده، فاصلهی زمانی بین دو واقعه، خالی بودن و یا پر بودن دوره زمانی، توجه، و حافظه هستند.
http://avayemoj.com/2010/05/23/time-perceptiontime-perception/%20دورههای زمانیای که پر از اتفاقات مختلفاند معمولاً طولانیتر از دورههای زمانیخالی ادراک میشوند. مثال آزمایش معروف در این زمینه، آزمایش یک محقق فرانسوی است که مدت دوماه در یک غار به دور از نور طبیعی (که نتواند صبح و شب را از هم تشخیص دهد) و به دور از هر گونه ساعتی بسر برد. در پایان او مطمئن بود که فقط 25 روز در غار مانده بود در حالیکه 60 روز سپری شده بود. به نظر میرسد که مغز زمانِ خالی را میفشرد و کوتاهتر ادراکش میکند.
یکی دیگر از عوامل موثر در نحوهی ادراک زمان، فاصلهی زمانی بین یک محرک و زمان یک واقعه است. یک مثال آشکار آن در زندگی روزمره سرعت رشد فرزندان دوستان ما است در مقایسه با سرعت رشد فرزندان خودمان. غالباً به نظر میرسد که فرزندانِ دوستانمان که مرتب آنها را نمیبینیم و مثلا هر یک یا چند سال یکبار میبینیم بسیار سریعتر رشد میکنند تا بچههای خودمان. واضح است که بچههای خودمان را هرروز میبینیم و در نتیجه کوچکترین تغییر آنها را مشاهده میکنیم ولی در مورد فرزندان دوستانمان فاصله زمانی مابین محرک و زمان ادراک شده طولانیست و در نتیجه آن فاصلهی خالی زمان طی شده مابین دو دیدار باعث میشود گمان کنیم که زمان رشد آن بچهها خیلی سریع گذشته است.
در یک تحقیق سال 2004، محققین نشان دادند که محرکههای غیر متناوب صدا و یا فلاش نور باعث میشود که ادراک مغز از گذشت زمان سریعتر شود. جالب است که آزمایشات نشان داده است که طول زمانیِ محرکههای صوتی دقیقتر از طول زمانیِ محرکههای بینایی توسط مغز درک میشود. مثلا در یک آزمایش به افراد شرکت کننده، در سری اول آزمایش که حکم یادگیری داشت، یک محرکهی صوتی و یا تصویری برای مدت 400 میلی ثانیه نشان دادند و از شرکت کنندگان خواستند که طول زمان آن محرکه را به خاطر بسپارند که 400 میلی ثانیه است. بعد برای تست، یک محرکهی صوتی و یا تصویری را با طول زمانیِ متفاوت با اولی نشان دادند و از فرد مورد آزمایش خواستند که بگوید آیا طولانیتر و یا کوتاهتر از اولی بوده. نتایج نشان داد که ادراک زمان محرکهی تست برای محرکههای صوتی دقیقتر از محرکههای تصویری است. جالبتر از آن اینکه آزمایش کردند و دیدند که اگر در مرحله یادگیری مثلا محرکهی صوتی را نشان دهند بعد در مرحلهی تست محرکهی تصویری نشان دهند، نتایج تخمین زمان خیلی غیر دقیق میشود.
تحقیقات در مورد نحوه ادراک زمان بسیار گسترده و جالب هم هست. یکی از علائم اولیهی انواع مختلف بیماری فراموشی (مثل الزایمر و یا انواع دیگر دیمانس) اینست که ادراک بیمار از زمان به کل با افراد نرمال متفاوت میشود. به تدریج که بیماری ادامه پیدا میکند، بیمار مبتلا به الزایمر به کل زمان را گم میکند. اگر دقت کنید به این نکته پی میبرید که کودکان هم از یک سنی به بعد درکشان از زمان کامل میشود. مثلاً زمانِ دو روز یا دو هفته در ذهن یک کودک 3 ساله فرقی ندارد. سن کامل شدن ادراک زمان در کودکان بین 7 تا 12 سال برآورد شده است شاید برایتان جالب باشد که ما اخیراً آزمایشی در همین زمینه ادراک زمان کردهایم که خلاصهی نتیجهاش این است که ادراک زمان کودکان بین 7-12 سال بسیار شبیه افراد مسن بالای 65 سال است که آن هردو بسیار متفاوت از ادراک زمان توسط افراد جوان است
این مقدمه را گفتم تا علاقمند شوید که با هم نگاهی به تحقیقات علمی در باره ادراک مغز از زمان (time perception) بیندازیم. کلاً مغز آدمی در اندازهگیری دورههای زمانی کوتاه (در حد چند میلی ثانیه تا چند دقیقه) نسبتاً دقیق است. متوسط و استاندارد دیویایشن این تخمین هم بطور خطی با طول زمانِ سپری شده ارتباط دارد وجود این رابطهی خطی خود معنایش اینست که اداراک زمان نیز از قانون وبر پیروی میکند به این معنا که حساسیت مغز ما برای درک زمان مستقل از طول واقعی دوره زمان است. حال سئوال اینجاست که چه عواملی در ادراک زمان موثرند؟
از عوامل مهم در اداراک زمان ترتیب محرک دریافت شده، فاصلهی زمانی بین دو واقعه، خالی بودن و یا پر بودن دوره زمانی، توجه، و حافظه هستند.
http://avayemoj.com/2010/05/23/time-perceptiontime-perception/%20دورههای زمانیای که پر از اتفاقات مختلفاند معمولاً طولانیتر از دورههای زمانیخالی ادراک میشوند. مثال آزمایش معروف در این زمینه، آزمایش یک محقق فرانسوی است که مدت دوماه در یک غار به دور از نور طبیعی (که نتواند صبح و شب را از هم تشخیص دهد) و به دور از هر گونه ساعتی بسر برد. در پایان او مطمئن بود که فقط 25 روز در غار مانده بود در حالیکه 60 روز سپری شده بود. به نظر میرسد که مغز زمانِ خالی را میفشرد و کوتاهتر ادراکش میکند.
یکی دیگر از عوامل موثر در نحوهی ادراک زمان، فاصلهی زمانی بین یک محرک و زمان یک واقعه است. یک مثال آشکار آن در زندگی روزمره سرعت رشد فرزندان دوستان ما است در مقایسه با سرعت رشد فرزندان خودمان. غالباً به نظر میرسد که فرزندانِ دوستانمان که مرتب آنها را نمیبینیم و مثلا هر یک یا چند سال یکبار میبینیم بسیار سریعتر رشد میکنند تا بچههای خودمان. واضح است که بچههای خودمان را هرروز میبینیم و در نتیجه کوچکترین تغییر آنها را مشاهده میکنیم ولی در مورد فرزندان دوستانمان فاصله زمانی مابین محرک و زمان ادراک شده طولانیست و در نتیجه آن فاصلهی خالی زمان طی شده مابین دو دیدار باعث میشود گمان کنیم که زمان رشد آن بچهها خیلی سریع گذشته است.
در یک تحقیق سال 2004، محققین نشان دادند که محرکههای غیر متناوب صدا و یا فلاش نور باعث میشود که ادراک مغز از گذشت زمان سریعتر شود. جالب است که آزمایشات نشان داده است که طول زمانیِ محرکههای صوتی دقیقتر از طول زمانیِ محرکههای بینایی توسط مغز درک میشود. مثلا در یک آزمایش به افراد شرکت کننده، در سری اول آزمایش که حکم یادگیری داشت، یک محرکهی صوتی و یا تصویری برای مدت 400 میلی ثانیه نشان دادند و از شرکت کنندگان خواستند که طول زمان آن محرکه را به خاطر بسپارند که 400 میلی ثانیه است. بعد برای تست، یک محرکهی صوتی و یا تصویری را با طول زمانیِ متفاوت با اولی نشان دادند و از فرد مورد آزمایش خواستند که بگوید آیا طولانیتر و یا کوتاهتر از اولی بوده. نتایج نشان داد که ادراک زمان محرکهی تست برای محرکههای صوتی دقیقتر از محرکههای تصویری است. جالبتر از آن اینکه آزمایش کردند و دیدند که اگر در مرحله یادگیری مثلا محرکهی صوتی را نشان دهند بعد در مرحلهی تست محرکهی تصویری نشان دهند، نتایج تخمین زمان خیلی غیر دقیق میشود.
تحقیقات در مورد نحوه ادراک زمان بسیار گسترده و جالب هم هست. یکی از علائم اولیهی انواع مختلف بیماری فراموشی (مثل الزایمر و یا انواع دیگر دیمانس) اینست که ادراک بیمار از زمان به کل با افراد نرمال متفاوت میشود. به تدریج که بیماری ادامه پیدا میکند، بیمار مبتلا به الزایمر به کل زمان را گم میکند. اگر دقت کنید به این نکته پی میبرید که کودکان هم از یک سنی به بعد درکشان از زمان کامل میشود. مثلاً زمانِ دو روز یا دو هفته در ذهن یک کودک 3 ساله فرقی ندارد. سن کامل شدن ادراک زمان در کودکان بین 7 تا 12 سال برآورد شده است شاید برایتان جالب باشد که ما اخیراً آزمایشی در همین زمینه ادراک زمان کردهایم که خلاصهی نتیجهاش این است که ادراک زمان کودکان بین 7-12 سال بسیار شبیه افراد مسن بالای 65 سال است که آن هردو بسیار متفاوت از ادراک زمان توسط افراد جوان است


