[معماری معاصرایران]:موزه هنر های معاصر

marali_64

عضو جدید
گفته های کامران دیبا در موردموزه ی هنر های معاصر و فرهنگ سرای نیاوران

پارک و فرهنگسرایشفق

من در این طراحی سعی کرده ام اولین فرهنگسرا را در ایران پایهگذاری کنم که نوع تکمیل شده ان را در فرهنگسرای نیاوران ملاحظه می کنید. در ان زماندر ایران معماری محوطه، باغسازی و طراحی اثاثیه پارک مطرح نبود. تخصص معماری شهری،باغسازی ، یامحوطه سازس هم وجود نداشت . این طرح در واقع یه سوغاتی فرنگی و نمونهای از روش کار وتفکر در این مورد بود.یکی از کارهای با ارزش در این کار حفظ ساختمانقدیمی آن است که آن روزها محکوم به تخریب شده بود.فکر می کنم اگر با چراغ قوه همبگردید ،در تهران یه ساختمان مشابه و همدره آن با این مقیاس کوچک پیدا نخواهیدکرد.از وزیر دربار تا شهردار وقت محله به من فشار آوردن تا این ساختمان را خراب کنم .یکی به دلیل باز کردن دید ساختمان بیمارستان واتیکان در کوچه شمالی و دیگری به سببعدم شناخت و ارزش سنت معماری. البته به عنوان یه معمار در آن زمان کمی احساس گناهمی کردم که بیمارستان را از دید پارک محروم کرده ام. چون گفته می شد معمارایتالیایی و شریک ایرانی او ، با علم به اینکه این ساختمان خراب خواهد شد، محلبیمارستان را انتخاب و طراحی کرده بودند. ولی امروز خوشحالم که این ساختمان قدیمیرا با اندکی مداخله در نمای آن گسترش دادم و حفظ کردم. چون بین خودمان باشد ازساختمانهای خود من شکیل تر و موقرتر است و در آن آرتیست بازیهای جوانی خبرینیست.
اما در تصاویر جدید چراغهایی که ما برای آن با آهنگر کلی چانه زده بودیم ،به کلی نادیده شده اند. سبد آشغالی هم که طراحی کرده بودم، و در واقع کپی از یک سبدآشغال معروف دانمارکی بود ، ناپدید شده و درخت بید مجنون که قرار بود سایه و فضایرمانتیک قدیمی جلوی ساختمان قدیمی ایجاد کند دیگر نیست و جایش را به چراغ خوشهانگوری داده است. از همه بدتر اینکه تابلویی زشت ،تصویر نمای کتابخانه شهرداری رادر نشریات معماری غیر قابل چاپ کرده است . ما برای پوسترهایی که ممکن است یک ماهکوچه و خیابان را تزئین کند از بهترین هنرمندان استفاده می کنیم، ولی برای اولینفرهنگسرای ساخت ایران به کلی گرافیک را نادیده می گیریم.
از آم مهمتر به معمارانهمکار پیشنهاد می کنم که حوض یا آب نمای سنگی نسازید به خصوص برای شهرداری ، چوناین سازمان چند تن رنگ آبی در ماه خریداری و بعضی از کارکنان ان هر چه را که با آبسروکار دارد ، آبی می کنند شاید برای اینکه وجود آب را خوب شیرفهم کنند، باید در کفحوضچه ها بنویسند آب ، تا همه از وجود آب آگاه شوند.حتی نقاشی و کاشیکاری در آب نمانوعی مبارزه با اصالت آب است . ما در سنت معماری کاشیکاری روی نما داریم.همه اینهامقدمه ای بود برای اینکه بگویم در پارک شفق حوضچه ای است که با الهام از ظروف زیرخاکی قدیمی با یک نوک دراز برای آبریزی ساخته شده. حالا با آبی کردن این نوک ، آنرا از بقیه حوضچه جدا و توجه را به جای آبشار متوجه یک رنگ بد کرده اند که درمعماری سنتی یا متین جایی ندارد.
اما در مورد ساختمانها، البته کمی تعمیر شدهاند و یک قسمت به سالن نمایشگاه اضافه شده که بسیار زیرکانه طراحی شده است و نهتنها به طرح اولیه لطمه نمی زند بلکه آنرا تکمیل می کند.این کار را مهندس حمیدنورکیهانی و همکارانش اجرا کرده اند و برای اینکه به حجم و شخصیت معماری اولیهخسارتی وارد نیاید این نوسازی و توسعه را به نحو احسن انجام داده اند ولی یک اشتباهدر مرمت سبزرنگ شدن نوار بالای ساختمان است. یکی از هدفهای طراحی این ساختمان ها یکپارچگی دیوار و اتمام دیواره نما با سنگ سفید بوده است. چون آجر را نمی شود بدونروکار در مجاورت هوا رها کرد. هدف عملا این بود که هیچ نوع جدایی بین دیوار و رنگآسمان وبه وجود نیاید. ولی خط ممتد رنگی سبز آگرچه رنگی است مطلوب، ماهیت معماری وسکونت آن را مخطل می کند وبین نما و آسمان جدایی می اندازد . فکر کنم برای نگهداریآجر روی آن بهتر است از فلز گالوانیزه ،به صورت غیر محسوس استفاده شود.

حاللازم است سری به فرهنگسرای نیاوران و پارک مجاور آن بزنیم. این طرح شامل سه قسمتبوده :1- دفتر مخصوص.2- پارک.3- فرهنگسرا. این محوطه یک باغ شمیران قدیم بود نظیراین باغها در شمیران اوایل قرن فراوان بود و اعیان و بعضی از روستاییان شمیران، کهدر تهران شاغل بودند، در تابستان های گرم، تهران را برای چند ماه ترک و زندگی خودرا به شمیرانات منتقل می کردند . باغ نیاوران فاقد ساختمانی قدیمی بود ولی استخرنسبتا بزرگ و حوضچه های متعدد آبریزهای آن به سبک باغهای بااهمیت گذشته طراحی شدهبود یکی از هدفهای طراحی جدایی معماری مدرن و حفظ این محوطه به صورت یک سند وهمینطور بازگشتی به گذشته.، یا به یک باغ دوره قاجار بوده است. پس عملا سعی شدسکون، سکوت و وقار این محوطه حفظ شود.
حالا اگر به وضعیت کنونی این محوطه نگاهکنیم، مسلما تجاوز بی رحمانه به این فکر اولیه را مشاهده خواهیم کرد. تصویر وضعیتفعلی برای جشنواره جاز، یا یا نمایش روحضی مناسب تر است. تلاشی هم شده تا مردم بدونقدم رنجه کردن از سبدهای آشغال استفاده کنند و زیر چراغ های پر نور بتوانند عملجراحی هم انجام دهند. البته آبی گرایان هم کار خودشان را انجام داده اند. همچنینظاهرا یکی از همکاران مشتاق هم فکر کرده که باید پنج آب نما را گسترش دهد. در اینجاپنج آب نما حکمتی بوده است مانند پنج تن . من به عمد تعداد 4را به 5 افزایش دادم . به هر حال همکار ما تصمیم گرفته است این آب نما ها را به اصطلاح گسترش دهد و تا ناففرهنگسرا بکشاند. فکر کنید حوض گرد با گلدانهای اطراف آن چه ارتباطی با سردر و پل وآب نمای مجاور دارد خدا می داند یکی آدم را به یاد باهاس می اندازد و دیگری به یادحیاط امیریه عمه جان بزرگ.
در نتیجه این دستبرد ، محوطه انتظار قبل از ورود بهمحوطه فرهنگسرا تبدیل به نوار باریک دور حوض شده و عملکرد واقعی خود را از دست دادهاست. بهتر است یادی هم از گروه ضربت آبی گرا کرده باشیم . یک پل بتونی لخت برای اینگذرگاه پیش بینی شده بود که مسئولان فکر کرده اند باید آنرا با پلاک سنگی بپوشانند. در نتیجه پله آخر یا کف حیاط چون پلاک ندارد بلندتر از بقیه است.
در زمان طراحیپارک شفق ما در مورد چراغها خیلی وقت گذاشتیم . اما در این فرهنگسرا چون امکان واردکردن بعضی اشیا بدون نظارت گمرک ممکن بود، برای یافتن چراغ مناسب سفری به ایتالیاکردم. تابستان ، در عروسی یکی از دوستان ایرانی در شهر جنووا، چراغی چشمم را گرفت. بعد از مدتی جستجو این چراغ را، که طراحی اش بسیار ساده بود ، برای این مجموعه وموزه هنرهای معاصر انتخاب وخریداری کردم. اما مهندس شهرداری این چراغهای گران قیمتطرح ایتالیا را سر به نیست کرده .
__________________
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mh.memar

عضو جدید
تحلیل معماری موزه هنرهای معاصر

تحلیل معماری موزه هنرهای معاصر

تحلیل معماری موزه هنرهای معاصر
موزه هنرهای معاصر تهران،بنایی است متعلق به آخرین سال های پیش ار انقلاب اسلامی،که به عنوان اثری معاصر با ترکیبات حجمی ایرانی واجد اهمیت است. در این نوشتار،سعی شده با توصیف و تحلیل هم زمان فضا و کالبد این اثر،مفهوم آفرینش فضا با نگاهی تازه،بار دیگر مرور شود.
موزه هنرهای معاصر ایران،به عنوان اثری در خور تعمق و تامل مطرح است و می تواند مقدمهای بر تلفیق ویژگی های معماری و دست مایه های اصلی معماری ناب ایرانی باشد.
این اثر،حاصل هم نشینی مفاهیمی است که از یک سو با اصل و درون مایه نگرش مدرن در معماری پیوند دارند و از سویی دیگر،به عمیق ترین لایه های تفکر معماری ایرانی مرتبط هستند. در این بنا ترکیبات دو بعدی(پلان ها و نما ها)و سه بعدی احجام، استقلال نظر معمار با بیانی روشن و گویا به مخاطب گفته می شود، همان گونه که در جزئیات طرح، استفاده از متداول ترین مصالح ساختمانی دنیای مدرن(شیشه و بتن اکسپوز) با قاطعیت کامل عرضه شده و اثر معماری را به عنوان نمونه ای از هنر معماری مدرن مطرح می کند.
حرکت ها، مکث ها، گردش ها، بلندی و کوتاهی فضا ها، روشنایی و تاریکی ها، روزن ها و دیوار ها، همه و همه، بیننده را مخاطب خود قرار می دهند و با او در بازدید از آثار هنری موزه همراه می گردند. این همراهی،هنگامی برای مخاطب روشن تر می گردد، که با حرکت رو به بالا در مارپیچ مرکزی،متوجه وجود فضاهای کاملا جدی اداری موزه می شود.
مقیاس کلان
موضوع اصلی تحلیل بنا در این مقیاس،کاربرد فضا و شیوه طراحی هندسه فضا است. در این مقیاس کاربری موزه به عنوان محلی برای نمایش آثار هنری معاصر تحلیل می شود و کلیت این کاربری، از طریق مطالعه اجزای تشکیل دهنده آن(بخش های اصلی،بخش های اداری،رفاهی و ...) بررسی می شود. از سویی دیگر،نسبت و ترکیبات حجمی موزه در ارتباط با فضاهای تشکیل دهنده آن،مطالعه می شوند
از این منظر الزامات کاربردی موزه،به دقت از نظر چیدمان فضایی پاسخ داده شده و مخاطب می تواند بدون ایجاد تداخل و وقفه،در آرامش به تماشا بپردازد. در عین حال کارکنان موزه نیز از امنیت در محیط کار بر خوردارند. حریم تعریف شده ای دارند. در ضمن زوایای دید،به گونه ای تدارک دیده شده اند که بدون ایجاد ممنوعیت ذهنی برای مخاطب ،امکان نظارت را برای نگهبانان گالری ها فراهم می آورند.
نسبت و ترکیبات هندسی موزه در ربط با فضای پیرامونی شهر چنان است که توده نسبتا بزرگی متشکل از احجام آشنا را با رنگ ها و تناسباتی آشنا، برای هر فرد ایرانی می نمایاند. پلان،به شدت تابع مفاهیم تقارن محوری،تقارن مرکزی،ریتم و ساماندهی احجام حول یک حجم خالی مرکزی است.در این مقیاس،بنا مجموعه ای از پر و خالی هاست، که در یک خالی بزرگ تر (باغ مجسمه) به گونه ای جای گرفته که ترکیبی مجسمه وار و لمیده بر لبه خیابان را عرضه کرده و منظری از پارک لاله،پس زمینه آن را می سازد.
مقیاس خرد
در مقیاس خرد، نحوه ترکیب اجزای سازنده بدنه ها،شکل ستون ها،جزئیات سقف ها ، مصالح مورد استفاده در سقف و کف و دیواره،نوع بدنه سازی(بتن اکسپوز با اثر قالب بندی های چوبی بر آن) باید مورد مطالعه قرار گیرند. این بار،با قاطعیت و صراحت معمار در آفرینش اثری رو به رو می شویم که بسیار متاثر از فلسفه معماری مدرن به نظر می رسد. بتن،شیشه،مجسمه،حرکت در فضا و دریافت احساس های گوناگون در هر لحظه و در عین حال وضوح کالبد و رک بودن زبان معماری ویژگی هایی هستند که از یک سده پیش به این طرف،مدام تجربه می شوند.
کدام مقیاس برای تحلیل بهتر است؟
تفاوت برداشت از تحلیل در دو مقیاس خرد وکلان، که به اختصار در بالا معرفی شدند، می تواند شروعی برای تفکر و نگاه از زاویه دیدی دیگر به بنای موزه هنرهای معاصر باشد. موارد گفته شده در بالا،همه تا حدود زیادی در مورد موزه هنر های معاصر صدق می کنند، میتوان هر دو تحلیل را درفرصتی انجام داد و نتایج را سنجید. تفاوت در نتایج حیرت انگیز است.بنابر این،شاید بتوان به گونه ای دیگر و یا مقیاسی دیگر موزه مذکور را بررسی کرد،تا ویژگی های فضایی آن به منظور تبیین دلایل موفقیت نسبی این اثر به عنوان یکی از معدود آثار معماری با شخصیت ایرانی معاصر،روشن شود.
تحلیل فضا در موزه هنر های معاصر تهران، در مقیاس میانی
در این مقیاس،کالبد،طبیعت و انسان با هم و به همراه هم در نظر گرفته می شوند. کالبد و طبیعت کار، حاصل فکر و شیوه طراحی معمار است و انسان، همان مخاطب است، که در سفرآفرینش فضا با معمار همراهی می شود
به این ترتیب ، هر آنچه که در مورد جزئیات طراحی معماری،در مقیاس خرد قابل بررسی است و هر آن چه که با نگرش بزرگ مقیاس به معرفی هندسه و شیوه معماری و نحوه حل و فصل ارتباطات حجمی بین کاربری های مختلف در یک کاربری اصل(در این جا موزه) منجر می شود، در این جا در هم می آمیزند تا معرف فضا،به عنوان محملی باشند که امکان گفت و گوی دو انسان را فراهم می آورد، که یکی سازنده بنا است و دیگری کاربرد فضا. در موزه هنر های معاصر تهران، مخاطب، مدام از فضا متاثرمی گردد و در لحظاتی هم، پاسخ هایی قطعی، مبتنی بر وجود حق انتخاب خود به عنوان انسانی که کاربر فضا است، به معماری می دهد.
برای تشریح نحوه بروز این کنش و واکنش بین معمار و مخاطب در سفری به درون فضای موزه با ان ها همراه می شویم: از همان ابتدا،پیش فضای ورودی موزه، به شکل عقب رفتگی بزرگ مکعب مانندی در فضای کنار پیاده رو ، خود نمایی می کند. فرد، خود را درون مکعبی نامرئی می یابد که فقط دو وجه آن کاملا مادی است؛ یکی کف است و دیگری بدنه ای که درورودی موزه در آن قرار دارد. در سمت مقابل این بدنه، جداره ای کاملا شفاف و نامریی که فقط با عناصر پیرامونی قابل باز شناسی است حریم پیش فضای ورودی را در کنار پیاده رو معرفی می کند. دو بدنه دیگر با حصاری فلزی و کوتاه و فضای سبز پشت ان، در مفایسه با دو تای دیگر، بدنه های نیمه شفاف مکعب مفروض هستند.
با حضور در این فضا، بدنه ای که ورودی موزه را در خود جای داده، بلافاصله با ظاهری کاملا دو گانه خود نمایی می کند؛یک بار به عنوان دیواری صلب، در مقابل بدنه های دیگر مکعب مفروض و دیگر بار به عنوان تنها راه دسترسی به مجسمه ای که خود را با همه ویژگی های معماری شهری اش در کنار پارک لاله ، فضایی عمومی می نمایاند؛از طریق عبور از ورودی شیشه ای که با همه تیرگی اش در میانه بدنه مذکور کاملا به دیده می آید
با ورود فرد به درون فضای ورودی، ناگهان تقابل و تضادی ناب،او را از محیط بیرو جدا می کند.
روشنایی طبیعی بیرون و تاریکی درون این فضا( با توجه به اینکه بنا در ساعان روز مورد استفاده قرار می گیرد)و بی کرانگی ارتفاع مکعب مفروض بیرونی در تقابل با ارتفاع نسبتا کم این مکعب، به فرد تجربه حضور در دو مکعب کاملا متضاد را عطا می کند. یکی نور است و یکی تاریکی؛ یکی شفاف است و یکی مات، یکی بلند است و یکی کوتاه؛ یکی هدایت گر و محرک است و یکی ایستا
اهمیت این تضاد ناگهانی در ریخت فضا،هنگامی کاملا درک می شود که به کاربری فضای دوم توجه شود:ورودی موزه،به عنوان فضایی که فرد را از محیط شهری بیرون جدا کرده، قرار است او را به درون حجم بسته ای هدایت کند، که آن هم عمومی است، ولی کاربردی متفاوت دارد.
مخاطب،در امتداد محور ورودی، به درون فضای اصلی مجموعه ای هدایت می شود. در تضاد با مکعب مفروض اول که در آن سطح بدنه غیر شفاف هدایت گر فرد به درون بود، در این مکعب تیره،مستطیلی شفاف در بدنه روبه روی شیشه ای این نقش را بر عهده دارد،این در حالی است که سه وجه دیگر و کف و سقف مکعب همگی تیره و مات هستند. در لحظه ورود از بیرون به درون فضای ورودی، فرد لحظه ای در مرکز مکث می کند،بلیت می خرد یا سوالی می کند، گاهی هم دوربین و کیف خود را تحویل می دهد و پس از آن، با عبور از مستطیل شفاف، دوباره با تضاد دیگری روبه رو می شود. این بار،او خود را درون مکعبی بسیار بزرگ می یابد با اشکالی مجسمه وار در میانه(ستون ها)و نور محوی که از بالا به درون می ریزد
فضا، مثل مکعب دوم، کاملا محصور و بسته است، اما تغییر نا گهانی در ابعاد و اندازه ها،به بیننده می فهماند که وارد فضای اصلی موزه شده است که از بیرون دیده نمی شد.
با وجود تمایل بی حد مخاطب فضا برای حرکت در امتداد محوری که محمل او در جریان ورود به این فضا بوده، به زودی در می یابد که با وجود قدرت بصری این محور، برای ادامه حرکت باید به چپ یا راست متمایل شود. سمت چپ، فضای کم عمقی است که اختصاص به فروش نشریات دارد و به واسطه ابعاد و اندازه های کوچک اش فورا خود را به بیننده معرفی می کن. سمت راست، دیوار ممتدی است که می تواند، او را به تماشای اولین آثار به نمایش در آمده، فراخواند. در ورودی رمپ حلزونی شکل،که در ترکیب با ستون های وسط، مجسمه ای مرموز را می نما یاند موجب تغییر مسیر فرد وانصراف او از ادامه چرخش به دور ستون های مرکزی نمی شود. شاید این امر، ناشی از ورود روزن دیگری در امتداد محور رو به راست، که نور را از درون حیاط مرکزی که هنوز برای مخاطب نا آشنا است به درون هدایت می کند
در گاری 1،مخاطب به دور مجسمه وسط مجموعه، که از ترکیب ستون ها و سقف و نور معلق شکل گرفته،می گردد و در هر لحظه پیش زمینه ها و پس زمینه ها یی کاملا متفاوت را در برابر دیدگان خود تجربه می کند، انگار که هزاران مجسمه و هزاران نما پیش رو دارد.
مخاطب می تواند در مسیری که در گالری 1 طی می کند،منظره ای از پارک لاله را در میان آثار گالری ببیند. از مقابل ورودی رستوران، که با دقت در آن محل قرار گرفته بگذرد،و بار دیگر، منظره ای هر چند مبهم از فضای باز مرکزی را پیش رو داشته باشد که با درختان و منظر سقف های باد گیر مانند،به اندازه کافی تخیل بر انگیز است.
در ادامه،او خود در ابتدای گالری 2 می بیند، محلی که می تواند نقطه شروع سفری دیگر باشد و یا ادامه سفر قبلب او. گالری 2، مکعب مستطیلی است کاملا کشیده، که فرد را به حرکت بر محور تقارن بلندش وا می دارد؛این ترفند با استفاده از ایجاد اختلاف ارتفاع در سقف مکعب مستطیل میسر شده است. سقف کاذبی که در امتداد محور طولی مستطیل واقع است، مسیری را برای حرکت معرفی می کند و این فضا در تقابل با دو فضای مکعب مستطیل کناری قرار می گیرد که سقف بلند تری، با شکل ربع استوانه دارند و در ضمن نورانی تر هستند. به علاوه، هر کدام، بدنه ای کاملا صلب دارند که امکان آویختن و نمایش آثار هنری را فراهم می آورند. فرورفتگی نیمه استوانه ای شکل در بدنه روبه رویی محور طولی مکعب مستطیل مذکور نیز کمک موثری به هدایت فرد می کند و به منزله تاکیدی بر تفاوت فضای وسط با دو فضای کناری است.
این خبر از طرف روزنامه اينترنتي معماران كمتر از 24 سال
( http://memar-24.ir/news.php?extend.205 )
 

mh.memar

عضو جدید
contemporaryart02.jpgcontemporaryart04.jpgامیدوارم هر کسی که اطلاعاتی داره بگذاره تا همه استفاده کنند!
 

mh.memar

عضو جدید
موزه هنرهای معاصر تهران

موزه هنرهای معاصر تهران

موزه هنرهای معاصر تهران
اطلاعات کلی
نام‌اثر: موزه هنرهای معاصر تهران
کشور: ایران
استان: تهران
شهرستان: تهران
اطلاعات اثر
کاربری: موزه
دیرینگی: پهلوی
شماره ثبت: 7068
تاریخ ثبت ملی: 12/11/1381
دوره ساخت اثر: محمدرضا پهلوی
بانی اثر: فرح پهلوی
وبگاه: tehranmoca.com
موزه هنرهای معاصر تهران یکی از موزه‌های شهر تهران است. این موزه در سال ۱۳۵۶ خورشیدی (۱۹۷۷ میلادی) به کوشش و ابتکار فرح پهلوی در گوشه غربی پارک لاله و در زمینی به مساحت ۲۰۰۰ متر مربع (به جز باغ تندیس‌ها) بنا شد.
این موزه شامل مهم‌ترین و جامع‌ترین مجموعه از هنر غربی در قارهٔ آسیا است.
معماری
معماری موزه مجموعه‌ای است از سنت، مدرنیسم و اندیشه فلسفی که به دست معمار ایرانی کامران دیبا طراحی شده‌است. هشتی، چهارسو و گذرگاه‌ها از جمله عناصر چشم‌نواز این مجموعه بدیع به شمار می‌رود. همچنین تأثیر بادگیرهای یزد بر معماری مجموعه واضح است. هشت نگارخانه موزه که با اختلاف سطحی بی نظیر نسبت به هم بنا شده‌اند، بیننده را در مسیری چرخشی گرداگرد فضای اصلی موزه می‌گردانند؛ این مسیر به گونه‌ای طراحی شده‌است که انتهای هشتمین و آخرین نگارخانه به هشتی یا همان نگارخانه اول باز می‌گردد.
آثار هنری استفاده شده در بنا
در دل هشتی موزه اثری از هنرمند ژاپنی، نوریوکی هاراگوچی قرار دارد که از روغن و پولاد ساخته شده‌است. در میانه یکی از گذرگاه‌ها اثری از هنری مور قرار دارد و فضای سبز اطراف موزه به نام باغ تندیس آثار حجمی هنرمندانی نظیر پرویز تناولی، هنری مور و آلبرتو جاکومتی قرار دارد.
گنجینه
در گنجینه دائمی موزه بیش از ۳۰۰۰ اثر ارزشمند و یگانه از نخبگان هنرهای تجسمی ایران و جهان نگهداری می‌شود. در سال ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ این گنجینه به طور کامل در نمایشگاهی با عنوان جنبش هنر مدرن، به نمایش درآمد.
مجسمه بابون و بچه اش اثر پابلو پیکاسو ساخت سال ۱۹۵۱
مارک شاگال
جکسون پولاک
خوان می‌رو
پابلو پیکاسو
لوئیس والتات
واسیلی کاندینسکی
مارسل دوشان
سالوادور دالی
موزه هنرهای معاصر به جز ۸ نگارخانه اصلی، دارای چندین بخش جنبی نیز می‌باشد که از جمله آن‌ها می‌توان به سینماتک، بایگانی و گنجینه آثار هنری، کتابخانه تخصصی، کتابفروشی تخصصی و کافه اشاره کرد.
·
 

marali_64

عضو جدید
موزه هنر های معاصر

موزه هنر های معاصر









 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

shadi_ri

عضو جدید



موزه هنرهای معاصر در ضلع شمالی بلوار کشاورز و غرب پارک لاله واقع شده است و درسال ۱۳۵۶، فعالیت فرهنگی و هنری خود را آغاز کرد. موزه هنرهای معاصر در ضلع شمالی بلوار کشاورز و غرب پارک لاله واقع شده است و درسال ۱۳۵۶، فعالیت فرهنگی و هنری خود را آغاز کرد.این موزه در زمینی به وسعت ۲۰۰۰ مترمربع و پیرامون آن فضایی سبز و زیبا موسوم به پارک مجسمه با تندیس‌هایی ارزشمند از هنرمندان پر آوازه معاصر ایران و جهان قرار گرفته‌است‌. ساختمان موزه ،که یکی از نمونه‌های با ارزش و کم همتای معماری نوین ایران است‌، با الهام از معماری سنتی ایران و مفاهیم فلسفی آن بنا شده است‌.

طراحی و معماری این بنا به دست کامران دیبا انجام گرفته است‌. هشتی‌، چهارسو، معبر و گذرگاه از جمله عناصر چشم‌نوازی هستند که بازدیدکنندگان هنر دوست را به تأمل در هنر و فرهنگ ایران زمین وا می‌دارند.

موزه هنرهای معاصر مرکز فعالیت‌ها و رویدادهای مهم هنری ایران در زمینه هنرهای تجسمی به شمار می آید.

گالری موزه مکان برگزاری نمایشگاه‌های مختلف هنری است‌. به هنگام برپایی هر نمایشگاه‌، یک یا دو گالری نیز به نمایش گنجینه‌هایی از هنرمندان بزرگ جهان اختصاص می‌یابد.




ساختمان موزه تلفیقی ازمعماری مدرن و سنتی است که با الهام از بادگیرهای مناطق حاشیه کویر ایران ساخته شده است‌. تندیس‌هایی زیبا و با ارزش از هنرمندان معاصر همچون هنری مور، آلبرتو جیاکومتی و پرویز تناولی فضای سبز اطراف را به پارک مجسمه بدل ساخته است‌. بیننده مسیری چرخشی را در پیرامون فضای اصلی موزه می‌پیماید و پس از تماشای نگارخانه‌ها به هشتی می‌رسد در دل هشتی‌ اثر زیبا و نوین ماده و فکر، که آن را هنرمند ژاپنی‌ نوریوکی هاراگوچی‌، از روغن و پولاد ساخته است‌ خود نمایی می‌کند.


ساختمان موزه هنرهای معاصر تهران به مثابه اثر ی هنری است که هنر معاصر ایران وبخشی از تاریخ هنر مدرن جهان را نمایندگی می کند.

معماری منحصر به فرد مدرن این موزه ، الهام گرفته شده ازمعماری سنتی ایرا ن است که مفهومی فلسفی با خود به همراه دارد و با استفاده ازطاقهای مرسوم روستایی ونورگیرهای برگرفته ازبادگیرهای کویری طراحی شده است. وطرح مارپیچ داخلی آن از الگویی کاملاً مدرن پیروی می کند.

این شیوه طراحی هم ادای دینی به معماری سنتی است و هم مبین این نکته که تلفیق این دو معماری (الهام از اصول معماری سنتی ومدرن )امکان پذیر است.

در طراحی موزه هنرهای معاصر دو دیدگاه مورد بررسی قرارگرفته که هر دو آنها به درستی انتخاب و مورد بازبینی قرار گرفتند: یکی در محوطه اطراف موزه است یعنی بوستان لاله که فضایی نسبتا بزرگ است و دیگری مسیر دسترسی به موزه که در کنار یکی از محورهای حرکتی پارک لاله قرار دارد.طراح موزه حیاط مرکزی را انتخاب کرد که علاوه بر اینکه یکی از نشانه های معماری ایرانی باشد بتواند به کمک آن فضایی مجزا از بوستان را ایجاد کند.



علاوه بر آن با طراحی دید مناسب از حیاط مرکزی به بوستان ، سعی بر برقراری رابطه با بوستان نیز دارد. این رابطه در طراحی داخلی نیز با پنجره های دیواری و سقفی حفظ شده است.در دل این بوستان بزرگ محوطه ی وسیعی وجود دارد که به دلیل نصب مجسمه هایی از هنرمندان نامدار ایرانی وخارجی به " به باغ مجسمه " معروف است .ودقیقاً یادآور باغ های ایرانی است که از دل تاریخ واندیشه باصلابت وشکوهند ایران بیرون آمده است .آنهایی که با جغرافیای ایران آشنایی دارند به درستی درک می کنند که درپهنا وحاشیه کویر ، باغ هایی با درختان سربه فلک کشیده قد علم کرده اند ودرون هریک از باغ ها ،عمارتی یا بناهایی ساخته شده که کام ودل ساکنانش را با پیچش نسیم به بار نشسته درون بادگیرها، هشتی ، چهارسو ومعبر همراه می کند .


بنابراین اقلیم ومختصات کویر ،بهترین وبیشترین موضع معماری درجهت همراهی با طبیعت را انتخاب می کند.ساختما ن موزه درزمان حال بیشتر وواضح تر تاریخ گذشته ایران را درذهن ها جا می اندازد. ساختمان موزه از سنگ وبتون ساخته شده و روی هم رفته8500مترمربع مساحت دارد.

سطح کلی دیوارهای موزه نیز مساحتی بالغ بر2500 مترمربع را تشکیل می دهد. که شامل 9 گالری کوچک وبزرگ ودارای تجهیزات کامل جهت نمایش آثار هنری است .این موز ه یکی از فعال ترین وپرثمرترین مراکز فرهنگی وهنری در تهران است که دربافت شهری نمودی بسیار زیبا وخوشایند دارد . این مرکز دربیست ویکم مهرماه سال 1356درمساحتی حدود 8500متر افتتاح شد و از تاریخ سی ام همان ماه درمعرض بازدید کنندگان قرا گرفت .این ساختمان درحاشیه غربی پارک لاله درخیابان کارگرشمالی قرار دارد که از نقطه نظر جغرافیای شهری در مرکز شهر تهران قرار دارد.شایدهم ازاین منظر بتوان گفت موزه هنرهای معاصر تهران ساختمانی پست مدرنیستی است که با بهره گیری از عناصر معماری کهن ایرانی به صورتی مینی مالیستی خود نمایی می کند.



بادگیرها به وضوح در کالبد و فرم بنا خود نمایی می کنند .بادگیرهایی که سابقا نقش تهویه و جریان باد را در ساختمان داشتند اکنون وظیفه انتقال نور به داخل بنا را دارند.

باد از دل بادگیرها عبور کرده و در دل فضا بخش می شود. سایه ها - نیم سایه ها و نورها به طوری کنار یکدیگر قرار گرفته اند که هر گالری را به بخشی مجزا برای نمایش آثار تبدیل می کند.مسیر آغازین بازدید کنندگان یک رمپ است که با حرکت دورانی مخاطب خودرا به زیر زمین هدایت می کند. مخاطب مجبور است درادامه حرکتی آرام و مارپیچ را دنبال کند. ودرآخر هم مخاطب بدون این که احساسی ناخوشایندی از حرکت در مسیر پیچ درپیچ داشته باشد به جای نخست خود باز می گردد یعنی سردرموزه هنرهای معاصر تهران.



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا