marali_64
عضو جدید
گفته های کامران دیبا در موردموزه ی هنر های معاصر و فرهنگ سرای نیاوران
پارک و فرهنگسرایشفق
من در این طراحی سعی کرده ام اولین فرهنگسرا را در ایران پایهگذاری کنم که نوع تکمیل شده ان را در فرهنگسرای نیاوران ملاحظه می کنید. در ان زماندر ایران معماری محوطه، باغسازی و طراحی اثاثیه پارک مطرح نبود. تخصص معماری شهری،باغسازی ، یامحوطه سازس هم وجود نداشت . این طرح در واقع یه سوغاتی فرنگی و نمونهای از روش کار وتفکر در این مورد بود.یکی از کارهای با ارزش در این کار حفظ ساختمانقدیمی آن است که آن روزها محکوم به تخریب شده بود.فکر می کنم اگر با چراغ قوه همبگردید ،در تهران یه ساختمان مشابه و همدره آن با این مقیاس کوچک پیدا نخواهیدکرد.از وزیر دربار تا شهردار وقت محله به من فشار آوردن تا این ساختمان را خراب کنم .یکی به دلیل باز کردن دید ساختمان بیمارستان واتیکان در کوچه شمالی و دیگری به سببعدم شناخت و ارزش سنت معماری. البته به عنوان یه معمار در آن زمان کمی احساس گناهمی کردم که بیمارستان را از دید پارک محروم کرده ام. چون گفته می شد معمارایتالیایی و شریک ایرانی او ، با علم به اینکه این ساختمان خراب خواهد شد، محلبیمارستان را انتخاب و طراحی کرده بودند. ولی امروز خوشحالم که این ساختمان قدیمیرا با اندکی مداخله در نمای آن گسترش دادم و حفظ کردم. چون بین خودمان باشد ازساختمانهای خود من شکیل تر و موقرتر است و در آن آرتیست بازیهای جوانی خبرینیست.
اما در تصاویر جدید چراغهایی که ما برای آن با آهنگر کلی چانه زده بودیم ،به کلی نادیده شده اند. سبد آشغالی هم که طراحی کرده بودم، و در واقع کپی از یک سبدآشغال معروف دانمارکی بود ، ناپدید شده و درخت بید مجنون که قرار بود سایه و فضایرمانتیک قدیمی جلوی ساختمان قدیمی ایجاد کند دیگر نیست و جایش را به چراغ خوشهانگوری داده است. از همه بدتر اینکه تابلویی زشت ،تصویر نمای کتابخانه شهرداری رادر نشریات معماری غیر قابل چاپ کرده است . ما برای پوسترهایی که ممکن است یک ماهکوچه و خیابان را تزئین کند از بهترین هنرمندان استفاده می کنیم، ولی برای اولینفرهنگسرای ساخت ایران به کلی گرافیک را نادیده می گیریم.
از آم مهمتر به معمارانهمکار پیشنهاد می کنم که حوض یا آب نمای سنگی نسازید به خصوص برای شهرداری ، چوناین سازمان چند تن رنگ آبی در ماه خریداری و بعضی از کارکنان ان هر چه را که با آبسروکار دارد ، آبی می کنند شاید برای اینکه وجود آب را خوب شیرفهم کنند، باید در کفحوضچه ها بنویسند آب ، تا همه از وجود آب آگاه شوند.حتی نقاشی و کاشیکاری در آب نمانوعی مبارزه با اصالت آب است . ما در سنت معماری کاشیکاری روی نما داریم.همه اینهامقدمه ای بود برای اینکه بگویم در پارک شفق حوضچه ای است که با الهام از ظروف زیرخاکی قدیمی با یک نوک دراز برای آبریزی ساخته شده. حالا با آبی کردن این نوک ، آنرا از بقیه حوضچه جدا و توجه را به جای آبشار متوجه یک رنگ بد کرده اند که درمعماری سنتی یا متین جایی ندارد.
اما در مورد ساختمانها، البته کمی تعمیر شدهاند و یک قسمت به سالن نمایشگاه اضافه شده که بسیار زیرکانه طراحی شده است و نهتنها به طرح اولیه لطمه نمی زند بلکه آنرا تکمیل می کند.این کار را مهندس حمیدنورکیهانی و همکارانش اجرا کرده اند و برای اینکه به حجم و شخصیت معماری اولیهخسارتی وارد نیاید این نوسازی و توسعه را به نحو احسن انجام داده اند ولی یک اشتباهدر مرمت سبزرنگ شدن نوار بالای ساختمان است. یکی از هدفهای طراحی این ساختمان ها یکپارچگی دیوار و اتمام دیواره نما با سنگ سفید بوده است. چون آجر را نمی شود بدونروکار در مجاورت هوا رها کرد. هدف عملا این بود که هیچ نوع جدایی بین دیوار و رنگآسمان وبه وجود نیاید. ولی خط ممتد رنگی سبز آگرچه رنگی است مطلوب، ماهیت معماری وسکونت آن را مخطل می کند وبین نما و آسمان جدایی می اندازد . فکر کنم برای نگهداریآجر روی آن بهتر است از فلز گالوانیزه ،به صورت غیر محسوس استفاده شود.
حاللازم است سری به فرهنگسرای نیاوران و پارک مجاور آن بزنیم. این طرح شامل سه قسمتبوده :1- دفتر مخصوص.2- پارک.3- فرهنگسرا. این محوطه یک باغ شمیران قدیم بود نظیراین باغها در شمیران اوایل قرن فراوان بود و اعیان و بعضی از روستاییان شمیران، کهدر تهران شاغل بودند، در تابستان های گرم، تهران را برای چند ماه ترک و زندگی خودرا به شمیرانات منتقل می کردند . باغ نیاوران فاقد ساختمانی قدیمی بود ولی استخرنسبتا بزرگ و حوضچه های متعدد آبریزهای آن به سبک باغهای بااهمیت گذشته طراحی شدهبود یکی از هدفهای طراحی جدایی معماری مدرن و حفظ این محوطه به صورت یک سند وهمینطور بازگشتی به گذشته.، یا به یک باغ دوره قاجار بوده است. پس عملا سعی شدسکون، سکوت و وقار این محوطه حفظ شود.
حالا اگر به وضعیت کنونی این محوطه نگاهکنیم، مسلما تجاوز بی رحمانه به این فکر اولیه را مشاهده خواهیم کرد. تصویر وضعیتفعلی برای جشنواره جاز، یا یا نمایش روحضی مناسب تر است. تلاشی هم شده تا مردم بدونقدم رنجه کردن از سبدهای آشغال استفاده کنند و زیر چراغ های پر نور بتوانند عملجراحی هم انجام دهند. البته آبی گرایان هم کار خودشان را انجام داده اند. همچنینظاهرا یکی از همکاران مشتاق هم فکر کرده که باید پنج آب نما را گسترش دهد. در اینجاپنج آب نما حکمتی بوده است مانند پنج تن . من به عمد تعداد 4را به 5 افزایش دادم . به هر حال همکار ما تصمیم گرفته است این آب نما ها را به اصطلاح گسترش دهد و تا ناففرهنگسرا بکشاند. فکر کنید حوض گرد با گلدانهای اطراف آن چه ارتباطی با سردر و پل وآب نمای مجاور دارد خدا می داند یکی آدم را به یاد باهاس می اندازد و دیگری به یادحیاط امیریه عمه جان بزرگ.
در نتیجه این دستبرد ، محوطه انتظار قبل از ورود بهمحوطه فرهنگسرا تبدیل به نوار باریک دور حوض شده و عملکرد واقعی خود را از دست دادهاست. بهتر است یادی هم از گروه ضربت آبی گرا کرده باشیم . یک پل بتونی لخت برای اینگذرگاه پیش بینی شده بود که مسئولان فکر کرده اند باید آنرا با پلاک سنگی بپوشانند. در نتیجه پله آخر یا کف حیاط چون پلاک ندارد بلندتر از بقیه است.
در زمان طراحیپارک شفق ما در مورد چراغها خیلی وقت گذاشتیم . اما در این فرهنگسرا چون امکان واردکردن بعضی اشیا بدون نظارت گمرک ممکن بود، برای یافتن چراغ مناسب سفری به ایتالیاکردم. تابستان ، در عروسی یکی از دوستان ایرانی در شهر جنووا، چراغی چشمم را گرفت. بعد از مدتی جستجو این چراغ را، که طراحی اش بسیار ساده بود ، برای این مجموعه وموزه هنرهای معاصر انتخاب وخریداری کردم. اما مهندس شهرداری این چراغهای گران قیمتطرح ایتالیا را سر به نیست کرده .
__________________
پارک و فرهنگسرایشفق
من در این طراحی سعی کرده ام اولین فرهنگسرا را در ایران پایهگذاری کنم که نوع تکمیل شده ان را در فرهنگسرای نیاوران ملاحظه می کنید. در ان زماندر ایران معماری محوطه، باغسازی و طراحی اثاثیه پارک مطرح نبود. تخصص معماری شهری،باغسازی ، یامحوطه سازس هم وجود نداشت . این طرح در واقع یه سوغاتی فرنگی و نمونهای از روش کار وتفکر در این مورد بود.یکی از کارهای با ارزش در این کار حفظ ساختمانقدیمی آن است که آن روزها محکوم به تخریب شده بود.فکر می کنم اگر با چراغ قوه همبگردید ،در تهران یه ساختمان مشابه و همدره آن با این مقیاس کوچک پیدا نخواهیدکرد.از وزیر دربار تا شهردار وقت محله به من فشار آوردن تا این ساختمان را خراب کنم .یکی به دلیل باز کردن دید ساختمان بیمارستان واتیکان در کوچه شمالی و دیگری به سببعدم شناخت و ارزش سنت معماری. البته به عنوان یه معمار در آن زمان کمی احساس گناهمی کردم که بیمارستان را از دید پارک محروم کرده ام. چون گفته می شد معمارایتالیایی و شریک ایرانی او ، با علم به اینکه این ساختمان خراب خواهد شد، محلبیمارستان را انتخاب و طراحی کرده بودند. ولی امروز خوشحالم که این ساختمان قدیمیرا با اندکی مداخله در نمای آن گسترش دادم و حفظ کردم. چون بین خودمان باشد ازساختمانهای خود من شکیل تر و موقرتر است و در آن آرتیست بازیهای جوانی خبرینیست.
اما در تصاویر جدید چراغهایی که ما برای آن با آهنگر کلی چانه زده بودیم ،به کلی نادیده شده اند. سبد آشغالی هم که طراحی کرده بودم، و در واقع کپی از یک سبدآشغال معروف دانمارکی بود ، ناپدید شده و درخت بید مجنون که قرار بود سایه و فضایرمانتیک قدیمی جلوی ساختمان قدیمی ایجاد کند دیگر نیست و جایش را به چراغ خوشهانگوری داده است. از همه بدتر اینکه تابلویی زشت ،تصویر نمای کتابخانه شهرداری رادر نشریات معماری غیر قابل چاپ کرده است . ما برای پوسترهایی که ممکن است یک ماهکوچه و خیابان را تزئین کند از بهترین هنرمندان استفاده می کنیم، ولی برای اولینفرهنگسرای ساخت ایران به کلی گرافیک را نادیده می گیریم.
از آم مهمتر به معمارانهمکار پیشنهاد می کنم که حوض یا آب نمای سنگی نسازید به خصوص برای شهرداری ، چوناین سازمان چند تن رنگ آبی در ماه خریداری و بعضی از کارکنان ان هر چه را که با آبسروکار دارد ، آبی می کنند شاید برای اینکه وجود آب را خوب شیرفهم کنند، باید در کفحوضچه ها بنویسند آب ، تا همه از وجود آب آگاه شوند.حتی نقاشی و کاشیکاری در آب نمانوعی مبارزه با اصالت آب است . ما در سنت معماری کاشیکاری روی نما داریم.همه اینهامقدمه ای بود برای اینکه بگویم در پارک شفق حوضچه ای است که با الهام از ظروف زیرخاکی قدیمی با یک نوک دراز برای آبریزی ساخته شده. حالا با آبی کردن این نوک ، آنرا از بقیه حوضچه جدا و توجه را به جای آبشار متوجه یک رنگ بد کرده اند که درمعماری سنتی یا متین جایی ندارد.
اما در مورد ساختمانها، البته کمی تعمیر شدهاند و یک قسمت به سالن نمایشگاه اضافه شده که بسیار زیرکانه طراحی شده است و نهتنها به طرح اولیه لطمه نمی زند بلکه آنرا تکمیل می کند.این کار را مهندس حمیدنورکیهانی و همکارانش اجرا کرده اند و برای اینکه به حجم و شخصیت معماری اولیهخسارتی وارد نیاید این نوسازی و توسعه را به نحو احسن انجام داده اند ولی یک اشتباهدر مرمت سبزرنگ شدن نوار بالای ساختمان است. یکی از هدفهای طراحی این ساختمان ها یکپارچگی دیوار و اتمام دیواره نما با سنگ سفید بوده است. چون آجر را نمی شود بدونروکار در مجاورت هوا رها کرد. هدف عملا این بود که هیچ نوع جدایی بین دیوار و رنگآسمان وبه وجود نیاید. ولی خط ممتد رنگی سبز آگرچه رنگی است مطلوب، ماهیت معماری وسکونت آن را مخطل می کند وبین نما و آسمان جدایی می اندازد . فکر کنم برای نگهداریآجر روی آن بهتر است از فلز گالوانیزه ،به صورت غیر محسوس استفاده شود.
حاللازم است سری به فرهنگسرای نیاوران و پارک مجاور آن بزنیم. این طرح شامل سه قسمتبوده :1- دفتر مخصوص.2- پارک.3- فرهنگسرا. این محوطه یک باغ شمیران قدیم بود نظیراین باغها در شمیران اوایل قرن فراوان بود و اعیان و بعضی از روستاییان شمیران، کهدر تهران شاغل بودند، در تابستان های گرم، تهران را برای چند ماه ترک و زندگی خودرا به شمیرانات منتقل می کردند . باغ نیاوران فاقد ساختمانی قدیمی بود ولی استخرنسبتا بزرگ و حوضچه های متعدد آبریزهای آن به سبک باغهای بااهمیت گذشته طراحی شدهبود یکی از هدفهای طراحی جدایی معماری مدرن و حفظ این محوطه به صورت یک سند وهمینطور بازگشتی به گذشته.، یا به یک باغ دوره قاجار بوده است. پس عملا سعی شدسکون، سکوت و وقار این محوطه حفظ شود.
حالا اگر به وضعیت کنونی این محوطه نگاهکنیم، مسلما تجاوز بی رحمانه به این فکر اولیه را مشاهده خواهیم کرد. تصویر وضعیتفعلی برای جشنواره جاز، یا یا نمایش روحضی مناسب تر است. تلاشی هم شده تا مردم بدونقدم رنجه کردن از سبدهای آشغال استفاده کنند و زیر چراغ های پر نور بتوانند عملجراحی هم انجام دهند. البته آبی گرایان هم کار خودشان را انجام داده اند. همچنینظاهرا یکی از همکاران مشتاق هم فکر کرده که باید پنج آب نما را گسترش دهد. در اینجاپنج آب نما حکمتی بوده است مانند پنج تن . من به عمد تعداد 4را به 5 افزایش دادم . به هر حال همکار ما تصمیم گرفته است این آب نما ها را به اصطلاح گسترش دهد و تا ناففرهنگسرا بکشاند. فکر کنید حوض گرد با گلدانهای اطراف آن چه ارتباطی با سردر و پل وآب نمای مجاور دارد خدا می داند یکی آدم را به یاد باهاس می اندازد و دیگری به یادحیاط امیریه عمه جان بزرگ.
در نتیجه این دستبرد ، محوطه انتظار قبل از ورود بهمحوطه فرهنگسرا تبدیل به نوار باریک دور حوض شده و عملکرد واقعی خود را از دست دادهاست. بهتر است یادی هم از گروه ضربت آبی گرا کرده باشیم . یک پل بتونی لخت برای اینگذرگاه پیش بینی شده بود که مسئولان فکر کرده اند باید آنرا با پلاک سنگی بپوشانند. در نتیجه پله آخر یا کف حیاط چون پلاک ندارد بلندتر از بقیه است.
در زمان طراحیپارک شفق ما در مورد چراغها خیلی وقت گذاشتیم . اما در این فرهنگسرا چون امکان واردکردن بعضی اشیا بدون نظارت گمرک ممکن بود، برای یافتن چراغ مناسب سفری به ایتالیاکردم. تابستان ، در عروسی یکی از دوستان ایرانی در شهر جنووا، چراغی چشمم را گرفت. بعد از مدتی جستجو این چراغ را، که طراحی اش بسیار ساده بود ، برای این مجموعه وموزه هنرهای معاصر انتخاب وخریداری کردم. اما مهندس شهرداری این چراغهای گران قیمتطرح ایتالیا را سر به نیست کرده .
__________________
آخرین ویرایش توسط مدیر: