مشکلات فرهنگی ما ایرانیان

مشکلات فرهنگی ما ایرانیان


  • مجموع رای دهندگان
    5
  • نظرسنجی بسته .

DDDIQ

مدیر ارشد
این یک متن غیر سیاسی و اجتماعی است



نوشته:


حنیف بیات موحد​
دانشجوی دکترای شیمی فیزیک تئوری دانشگاه تورنتو کانادا







مشكلات فرهنگی ما ایرانیان

خلاصه کلام: معمولاً ما ایرانیها ریشه بسیاری از نا بسامانیهای اجتماعی و عقب افتادگی نسبی ایران را در خارج از مجموعه خود دنبال میکنیم. این مجموعه می تواند کل جامعه ایران و یا قسمتی از آن که شامل ما و دوستان ماست باشد. ولی اگر کمی دقیق بنگریم همه ما ایرانی ها در قسمتی از رفتارهای معیوب فرهنگی مشترک هستیم که ریشه بسیاری از مشکلات جوامع ایرانی و عامل اصلی عقب ماندگی نسبی ایران می باشد. رفتارهایی که معمولاً ریشه در یکی از دسته بندی های زیر دارد. ۱.عدم تبلور بلوغ احساسی در ما ایرانیان، ٢. محافظه کاری فکری و رفتاری، ۳. ایده آل گرایی و عدم اعتماد به نفس، ۴. تفکر طبقاتی و عدم توجه به آزادی های فردی و ۵.عدم درک روح قوانین جامعه مدرن.
اینكه كسی ادعا كند كه تمام مشكلات فرهنگی مردم كشوری (ملتی) را می شناسد ادعای بسیار بزرگی است ومن هم چنین ادعایی نمی كنم ولی بر اساس مشاهداتم و مقایسه ای كه بین فرهنگ ایران و سایر فرهنگها، بالاخص فرهنگهای اروپایی كرده ام به نتایجی رسیده ام كه اینجا به شرح آن می پردازم. تعریف من از مشكل، خصلتی فرهنگی است كه نتایج منفی آن برای فرد و جامعه به مراتب بیش از مزایای آن باشد. پر واضح است كه نحوه تحلیل من به نوعی تاثیر گرفته ازرشته كاریم یعنی فیزیك می باشد. جدا از این، نوشتن این متن به این معنا نیست كه من خود را عاری از این مشكلات می بینم بلكه به این معناست كه این مشكلات را می بینم و در صدد رفعشان هستم. بدیهی است که منظور از ایرانیان در این متن غالب جمعیت ایرانی، و نه همه ایرانیان می باشد.
اولین نكته ای كه در این متن می خواهم به آن اشاره كنم این است كه من بر این باور هستم كه در اثر حملات بسیار گسترده ای كه بر ایران در طول تاریخ وارد شده است و در كنار آن آب و هوای گرم و خشک ایران، فرهنگ ایران دچار مشكلات عدیده ای شده است كه ریشه عقب ماندگی ملت ایران است. منظور من از حمله، تهاجمی است که به سلطه قومی خارجی با منافع متفاوت، و تامین اهداف آن قوم برای مدتی طولانی منتهی شده است (که حملات تیمور و مغول از این دسته اند). آب و هوا به طرق بسیار بر فرهنگ ملتی در طول تاریخ اثر می گذارد که از مهم ترین آنها میتوان به تاثیر نسبی گرما در افزایش نیروی جنسی مرد و اثرات فراوان آن، کمبود آب و مساله مدیریت آن، تاثیر آب و هوا بر سیستم رفت و آمد آدم ها و برهم کنش طبیعت و انسان اشاره کرد. جدا از آن حملاتی که به سلطه قوم خارجی با منافع متفاوت منجر می شود به صورت های گوناگون بر فرهنگ یک کشور تاثیر می گذارد که می توان به ایجاد ترس و روحیه محافظه کاری و در کنار آن افزایش خشونت در جامعه اشاره کرد. این ادعا به این معناست كه حداقل در طول چند صد سال اخیر كه حمله دهشتناكی، به مشابه آنچه كه بر ایران در زمان مغول رخ داد، روی نداده است، عامل اصلی عقب ماندگی ایران چیزی جز مشكلات فرهنگی ما ایرانیان نیست.
برای درک بهتر این مطلب باید به این مطلب اشاره کرد که اگر ایران ازقدرت اقتصادی ناشی از نفت بی بهره بود ظاهر ایرانیان شاید به مراتب عقب مانده تراز آنچه هست می بود. با اینکه عده ای بر این عقیده هستند که اگر نفت نبود فرهنگ ما وضیعت به نسبه بهتری داشت من بر این عقیده هستم که اکثر مشکلات فرهنگی ما ریشه ای عمیق تر در تاریخ دارد و حتی اگر نبود نفت باعث بهبود نسبی در فرهنگ ایرانی می شد این بهبود در حدی نبود که ظاهر بهتری از آنچه که به کمک نفت و ثروت ناشی از آن موجود است، ایجاد می کرد. درک این واقعیت که برای حل مشکلات ایران بیش از آنکه باید کارمحض سیاسی بشود باید اصلاح فرهنگی کرد ( و این اصلاح را از خود شروع کرد)، برای بسیاری از ما ایرانیان ثقیل می نماید. ولی اگر واقع بینانه بنگریم می بینیم که بسیاری از تصمیمات غلط دولت مردان ایران ریشه در مرکز ثقل باور عمومی دارد که در صورت حرکت این مرکزثقل بسیاری از تصمیمات حاکمان ایران دست خوش تغییر خواهد شد. مسلم است که هیچ حکومتی قادر نیست برای مدتی طولانی تصمیماتی دور از مرکز ثقل باور عمومی بگیرد و با اصلاح و حرکت مرکز ثقل باورعمومی تصمیمات سیاسی دولت مردان هم در خور تغییر خواهد شد. در کنار این حرفها بسیار واضح است که سیاست گزاری حاکمان، خود تأثیری قابل ملاحظهدر حرکت این مرکز ثقل دارد. جدا از این جنگ هایی که منجر به سلطه طولانی بر ایران نشده اند، نمی توانند دلیل اصلی عقب ماندگی ایران باشند؛ چون چنین جنگ هایی بر اکثریت ملت های دنیا تحمیل شده اند و بسیار طبیعی است که کشور ها به منافع کشورهای دیگر چشم طمع می داشتند و نحوه برخورد با مهاجم است که بین آنان متفاوت بوده است. به طور مثال اگر ایران در قبال حملات روسیه در زمان قاجار نتوانستند موفق عمل کنند ریشه در ضعف فرهنگی ایرانیان داشته که از دیدگاهی باعث حس نیاز به انقلاب مشروطه در ایرانیان شده است.
مسلم است كه این نواقص فرهنگی که در زیر به آن اشاره می شود، صرفاً مختص فرهنگ ایرانی نمی باشد و بسیاری از فرهنگ ها بالاخص فرهنگ های نزدیك (فرهنگ های خاورمیانه ای، شمال آفریقا و جنوب اروپا) در بخشی از این مشكلات سهیم می باشند.

١. بلوغ احساسی:
یكی ازمهم ترین این مشكلات، عدم تبلور بلوغ احساسی در ایرانیان در سنین جوانی می باشد. این بدین معنی می باشد كه در حالی كه اكثر ایرانیان بلوغ جنسی و بلوغ نسبی عقلی را تا زیر سن بیست سالگی تجربه می كنند، یا به بلوغ احساسی نمی رسند یا به این بلوغ بسیار دیرمی رسند. بلوغ عاطفی به این معناست كه فرد به حدی از پختگی احساسی می رسد که راه حلهای پیچیده تری برایِِِ مشكلات روزمره عاطفی خود پیدا می كند و از احساس خود به صورت پیچیده تری برای حل این مشکلات استفاده می کند و توانایی کنترل نوسانات شدید آن را دارد. پیچیدگی رفتار به طورمعمول باعث كاهش خشونت در زندگی می شود كه خشونت معمولاً جزو راحت ترین راه حلهاست. دلیل اصلی چنین اتفاقی را باید در نحوه زندگی ایرانیان و مقایسه آن با زندگی جوانان در جوامع مدرن جستجو كرد.
اكثریت جوانان در جامعه مدرن بعد از رسیدن به بلوغ نسبی فكری سعی بر گرفتن مسئولیتهای اجتماعی می كنند كه چنین چیزی را جامعه و خانواده به شدت از آنان می طلبد. جوان امروزی جامعه مدرن به طور معمول پس از رسیدن به سن هجده، نوزده سعی می كند كه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی زندگی مستقلی را از سر بگیرد. این بدین معناست كه جوان سعی می كند حداقل در مقاطعی از سال، خود پول خود را در بیاورد و از لحاظ اقتصادی مستقل باشد. برای رسیدن به چنین هدفی از انجام هیچ كارمجازی ابایی ندارد كه كار نكردن در فرهنگ مدرن عار است. كار كردن در محیطهای بیرون كه به طور معمول در كشورهای مدرن ضوابط سخت تری نسبت به ایران دارند، خود عاملی است در ایجاد پختگی احساسی در جوانان. در كنار این، جوانان از همان اوایل زندگی مستقل اجتماعی، روابط شبهه پایدار و در نوسان با جنس مخالف را تجربه می كنند كه خود این كش و قوس های شدید عاطفی عاملی مهم در ایجاد بلوغ عاطفیست. هر شكست عاطفی خود باعث می شود كه فرد تلاش بیشتری در كنترل احساسات خود كند وشكنندگی روحی خود را تضعیف، و سنجیده تر از احساسات خود استفاده کند. در حقیقت جوانان ایرانی دیر و یا شاید ناگهانی به پیچدگیهای زندگی بر می خورند و زمانی به آن برمی خورند که توانایی هضم خوب آن را ندارند. به قول فروید تمدن با خویشتن داری شکل می گیرد و اگر قرار بود انسان هر لحظه به فکر رفع آنی نیازهای جسمی و روحی خود باشد، قادر به خلق روش های پیچیده تر و ایجاد تمدن نبود ودر حقیقت انسان با به تاخیر انداختن و یا کنترل نیازهای عاطفی خود راه حل های بهتر و پیچیده تری را می تواند پیدا کند. برای اینكه شهود خواننده نسبت به مطالب فوق بالاتر رود و درك بهتری نسبت به مساله بلوغ احساسی پیدا كند در زیر به چند مورد ازشواهد و نتایج این امراشاره می كنم:
١.١- كار گروهی: بر كمتر كسی پوشیده است كه فرهنگ ایرانی از ضعفی عظیم در كار گروهی رنج می برد. این دسته دسته شدن و ساز فردی سر دادن در فرهنگ ایرانی را میتوان در بسیاری از جاها دید، در دانشگاه، محیط كار، داخل احزاب و حتی در داخل خانواده ها. این درگیریهای قابل اجتناب كه در فرهنگ ایرانی عادی می نماید معمولا چیزی نیست جز عدم توانایی فرد در تعمیم خود خواهی فردی به خود خواهی گروهی، كه باعث اتلاف انرژی بسیار در فعالیت های جمعی ایرانیان می شود و بازدهی و قدرت این گروهها را به شدت كاهش می دهد. تاكید بر اختلافات به جای شباهت ها، عدم گذشت و خشونت های نابجا، اثرات عدم پختگی دراحساسات و روابط اجتماعی می باشد.
٢.١-جو زدگی: تحت تاثیرالقائات اطرافیان و جامعه قرار گرفتن به نوعی در همه فرهنگها وجود دارد ولی ایرانیان به طور معمول راحت تراز جوامع مدرن تحت تاثیرالقائات قرار می گیرند. این امر باعث می شود که مسایلی در بین ایرانیان به شدت رایج شود که دلیل منطقی قابل قبولی برای این چنین شدتی وجود ندارد. همرنگی با جماعت، جدا از اینكه ریشه در محافظه كاری دارد، ریشه در جو زده شدن ایرانیان هم دارد. این جو زده شدن، آزادی و خلاقیت را به شدت تضعیف می کند. علاقه ناگهانی ایرانیان به قسمتی خاص از خدمات اینترنتی (به طور مثال ارکات) و یا علاقه خاص به یک نوع خاصی از پوشش یا آرایش از این دسته است. برای توضیحات بیشتر همراه با مثال های دیگر به بخش های ۱.۲ ، ۱.۴ و۲.۴ مراجعه کنید.
٣.١-عدم پختگی در نحوه کنترل فرزند: روابط بین پدر مادر و فرزند ونحوه كنترل رفتار بچه یكی از پیچیده ترین برخوردهایی است كه در زندگی انسان پیش می آید. برای كنترل رفتار بچه راه حلهای مختلفی وجود دارد كه شامل خشونت های فیزیكی، گفتاری و روانی می باشد. حل كردن مسایل زندگی به كمك خشونت فیزیكی یا گفتاری به طور معمول یكی از ساده ترین راهها می باشد؛ راه حلی كه حتی به ذهن کودک در زندگی روزمره هم می رسد. متاسفانه اگر نیك بنگریم می بینیم كه بسیاری از مادران و پدران ایرانی همین راه حل ساده و در عین حال پر ضرر و بی ثبات را انتخاب می كنند چون به راه حل دیگری مسلط نیستند. استفاده ازاین راه حل حتی در طبقات بالای اجتماعی ایران هم دیده می شود و موردی نیست كه صرفاً مختص طبقات پایین فرهنگی ایران باشد. راه حل دیگری كه می توان از آن استفاده كرد، استفاده از كش و قوس در روابط احساسی با فرزند می باشد و این چیزی است كه در فرهنگ مدرن امروزی از آن به شدت استفاده می شود. ایجاد كش و قوس در صورتی ممكن است كه روابط عاطفی خاصی بین پدر مادر و فرزند ایجاد شده باشد كه این خود پختگی ویژه خود را نیاز دارد. جدا از این، فرد باید این توانایی را داشته باشد كه این نوسان را به صورت پله ای نشان دهد و متناسب با عمل طرف واكنش نشان دهد. حتی در زمینه خشونت های كلامی پدر و مادرباید سلسله مراتبی در نظر بگیرد؛ بدین معنی كه نوسان در لحن صدا كاملا نسبت به استفاده از واژگان گزنده در اولویت قرار دارد. مشکل ذکر شده در بالا صرفاً مختص روابط با فرزند نیست و در باقی روابط خانوادگی و دوستی های نزدیک هم می تواند خود را نشان دهد و ایرانیان راه حلهای پر ضرر را به علت عدم توانایی در کنترل هیجانات و عدم تسلط به راه حلهای پیچیده تر انتخاب می کنند.
٤.١- زبان بدن: مثال دیگری كه می توان به آن اشاره كرد ضعف ایرانیان در استفاده از زبان بدن و اشاره در ارتباطات و درک آن می باشد كه خود این امر باعث افزایش خشونت در ارتباطات میشود. درك بهتر از زبان بدن باعث می شود كه ما درك بهتری از احساسات نهان همدیگر داشته باشیم و برخوردهای سنجیده تری نسبت به هم درپیش بگیریم. حرکات انگشتان دست، ابرو، لب، گونه و رنگ صورت هر کدام پیامی از احساسات مخاطب ما دارد که شاید در کلام نیامده باشد.
۵.١- پر توقعی و فرهنگ کار بد: ایرانیها معمولاً آدم های به نسبه غرغرو و پرتوقعی هستند که این توقع لزوماً با خدماتی که به جامعه تحویل می دهند هماهنگی ندارد. این پر توقعی از کودکی از طریق خانواده و جامعه به ما منتقل می شود. این صفت در ایرانی های خارج از ایران به علت تماس بالا با محیط های کاری کشورهای مدرن کمتر دیده می شود.
در ایران افراد در محیط های کار خود احساس مسؤلیت بالایی ندارند و با آسوده خاطر بودن بیش از حد، استرس را به ارباب رجوع تحمیل می کنند. حال آنکه خود همیشه از همین بی خیالی در جایی که به آن برخورد می کنند می نالند. اصولاً در ایران ارزش کار مفید کردن آنچنان جا نیفتاده است و فرد اگر از لحاظ اقتصادی بی نیاز باشد دلیلی برای کار کردن پیدا نمی کند. این فرهنگ مخرب را می توان در فیلم ها و داستان هایمان هم دید و این در حالی است که کار کردن جدا از مسایل اقتصادی آن از لحاظ روانی فرد را ارضا می کند و جدا از آن جامعه باید کسی را که خدمات بالایی ارایه می دهد از منزلت بالای اجتماعی برخوردار کند و خوب کارکردن و مفید بودن برای جامعه، باید در اخلاق مردم جا بگیرد. به طور مثال در فرهنگ آلمانی، کار نکردن دارای قبح بسیار بالا می باشد و بسیاری از افراد که از مزایای بسیار بالای حقوق بیکاری در جامعه از لحاظ اقتصادی چپ آلمان استفاده می کنند از طرف جامعه تحت فشار هستند که به کار بپردازند.

۲. محافظه كاری تاریخی:
متاسفانه به علت تهاجم های ویرانگری كه بر ایرانیان درطول تاریخ تحمیل شده است (و منجربه سلطه شده) که یکی از دهشتناک ترین این حمله ها، تهاجم مغولیان و یکی از طولانی ترین این سلطه ها، سلطه اعراب بوده، در كنار سیستم عقیدتی ایرانیان که آن هم کاملاً تحت تاثیر این حمله ها قرار گرفته، ایرانیان از لحاظ فکری و منش زندگی محافظه کار محسوب می شوند. این محافظه کاری متاسفانه نتایج بسیار منفی ای برای فرهنگ ایرانی به ارمغان آورده است که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
١.۲- کمبود خلاقیت در نحوه زندگی: ایرانیان بسیار شبیه به هم زندگی می کنند که مبادا از طریق دوست و آشنا مورد سوال واقع شوند. در حقیقت بخش بزرگی از زندگی ایرانیان صرفاً برای حرف های بیهوده دیگران سپری می شود و با اینکه خود گهگاه به این مساله شک می کنند ولی یا این امر را عادی می پندارند یا اینکه جسارت تغییر در این رویه را ندارند و یا به مخفی کاری روی می آورند. بسیار واضح است که ما انسانهای متفاوتی هستیم و هر کدام از ما استعداد ها و نیازهای متفاوتی داریم؛ پس باید سبک زندگی مختص خود را داشته باشیم. حال آنکه در تفکر ایرانی راه موفقیت راهیست مشخص که از سوی جامعه و خانواده به فرد تحمیل می شود و فرد جسارت سر پیچی از آن را ندارد.
اینکه بسیاری از رفتارها سریع در جامعه ایرانی مد می شود جدا از اینکه ناشی از عدم پختگی احساسی ما ایرانیان می باشد (٢.١)، ریشه در ترس از متفاوت عمل کردن از بقیه جامعه هم دارد؛ وگرنه ما شاهد زندگی های متنوع تربا خلاقیت بیشتر در جامعه ایرانی می بودیم. برای درک بهتر از این مطلب به یک مثال روی می آورم. در داخل مدارس در ایران اگر از کسی سوال کنید که دوست دارد چه حرفه ای را برای آینده خود پیشه کند معمولا به جوابهای یکسانی بر می خورید، جواب هایی که منجر به آن می شوند که در کنکور سراسری در ایران اکثریت رتبه های برتر به رشته های خاصی ختم بشوند. حال سوال این است که آیا این تصمیم بر اساس سنجش دقیق از آینده شغلی و درک قوی از علاقه مندی های فردی صورت گرفته؟ جواب این است که اکثریت افراد این تصمیم را بیشتر بر پایه های ارزش های اجتماعی و خانواده گرفته اند و گر نه ما شاهد توزیع بسیار عادلانه تری از هوش و استعداد بین رشته های مختلف بودیم. برای به دست آوردن شهود بهتر نسبت به مطلب بالا به بخش های ۱.۴ ، ۲.۴ و ۳.۴ مراجعه کنید.

ادامه دارد
 

atish pare

عضو جدید
کاربر ممتاز
این الان خلاصش بود؟؟؟



چیجوری بخونیم خوب اینوووووووووووو
 

atish pare

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک مورد هم اضافه کن به موارد بالا

نبود صبر و حوصله
:surprised:منو میگی؟

:w16:
نه عزیز خلاصه کلامش همون اول بود فقط ! خب شاید از دید نویسنده ما مشکلات فرهنگی زیادی داریم شما هم میتونی تیتر ها رو نگاه کنی هر کدوم جالبتره از نظرت همون رو بخونی

خب برای مقاله بعدی که ریشه یابی مشکلات فرهنگی و راهکارهاش از همین نویسنده هست به لینک زیر برید
http://www.hanifworld.com/Solutions.htm
آهان...مرسی!
 

shahin.20

عضو جدید
خب یهو میگفتی بی فرهنگیم خودتو راحت میکردی....
اینهمه بلوا لازم نبود که ...............
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقای مهندس خیلی متنت جالبه ولی سعی کن یه کم خلاصه ترش کنی و اصل مطلبو

بنویسی تا خواننده با خوندن هر کلامت علاقه بیشتری برا خوندن بقیش پیدا کنه مثل وقتی

که واسه من پیام می دی مثلا برای کار گروهی که بیشتر با رشته خودم سازگاره با زبون

خودمونی بنویس چون اکثر ما ایرانیا خودخواهیم و خودمونو بر دیگران ترجیح می دیم پس

چون تو کار گروهی می خواهیم از زیر بار کار کردن شونه خالی کنیم و کارمونو بندازیم روی

شونه یکی دیگه هیچ وقت تو کار گروهی موفق نمی شیم (مثل پروژه های دانشگاهی که

همیشه من بد بخت می بایست سر وتهشو هم بیارم )

و دوم اینکه بین نوشته هات خط فاصله بزار تا چشامون آلبالو گیلاس نچینه(مثل من )

ببخشید پر رویی کردم فقط می خواستم یه ذره راهنمایتون کنم و امیدوارم که راهنماییم کار ساز باشه

به قول یکی انو شه بزی
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانم مهندس عزیز یاسمن بانو جان
خب تقصیر من چیست جانا ! من که نوشته ام که نوشته فلان شخص هست چون دیدم نوشته جالبی هست فقط زحمت کپی پیستش رو کشیدم که البته یکبار دیگه ام اینو تو یه انجمن دیگه کپی کردم که کلشونم تحصیلات دانشگاهی نداشتن ولی خیلی زیبا متن ها رو تحلیل میکنن!!! :razz:
خب فکر کردم مثلن تو یه باشگاه با آدمهای با سواد دانشگاهی و اتوکشیده و اکثرا مهندس اینقدر حوصله خوندن چهار تا حداقل تیتر رو داشته باشن که احتمالن بر میگرده به همون قضیه مدرک گرا بودن مردم ما که در متن نویسنده ذکر کرده
خب اگر حتی یک نفر هم استفاده کرده باشه من خوشحالم و از نواقصی هم که بی تقصیر بودم عذر میخوام از همگی

ولی یه چیزی هیچ وقت نبین کی گفته( یا چه جور گفته ) ببین چی گفته

انوشه باشی
مهندس می خواستم برم ولی بزار اینو بهت بگم
آقای مهندس شما نباید به کم قانع باشی یعنی وقتی زحمت کشیدی یه مطلبی رو در مورد فرهنگ غلط ایرانیا در آوردی پس باید اینقدر تلاش بکنی تا اینو بکنی تو مخمون و برای اینکه یه چی تو مخ امثال من بره باید حداکثر تلاشتو واسه جذاب کردنش بکنی این متنو فقط کوپی و پیستش نکن خوب بخونش بعد حلاجیش کن بعد خودت خوشکلو خودمونیش کن بعد بزارش اینجا ببین چقد مردم میان می خونن و چقد براشون جالبه و چقد تو بحثت شرکت می کنن
من باید حتما گوشتو بگیرم بکشم پسر بد مثلا خانم مهندسما خودت می دونی که من باید شما هارو مشاوره کنم تا تو کارتون پیشرفت کنین:gol:
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
نا گفته نمونه که نویسنده خودکمبینی داره.

اما ریشه همه اینها برمیگرده به همکاری مردم ما

فقط همکاری

وقتی همکاری نباشه فرهنگ معنی نمیده
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاسی جان درست میگه آقای مهندس
اصلا قابل خوندن نیست
خیلی طولانی و درهمه
 

Similar threads

بالا