kambadena
کاربر بیش فعال
آسمانت بی غبار، سهم چشمانت بهار
قلبت از هر غصه دور، بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ، عمر شیرینت بلند
دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
آسمانت بی غبار، سهم چشمانت بهار
قلبت از هر غصه دور، بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ، عمر شیرینت بلند
دل خوش از آنیم که حج می رویم / غافل از آنیم که کج می رویمدوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
مثل تقدیر پرستوی سراسیمه ی عشقبي تو طوفان زده دشت جنونم
سيل افتاده به خونم
مثل تقدیر پرستوی سراسیمه ی عشق
درون دلم از همه محبوبتری
تو زیبا!چه بودی به جز نقش رنگی؟يكي در بيابان سگي تشنه يافت
برون از رمق در حياتش نيافت
مرغ عشقم، مست یارم، مست شعرياد ايامي كه در گلشن فغاني داشتيم
در ميان لاله و گل آشياني داشتيم
حافظ
مرغ عشقم، مست یارم، مست شعر
عالمی در خلسه ی آواز من
بال در بال ملائک می پرم
صد هما در حیرت از پرواز من
من لک لک مهاجر از ره رسیده امما ز یاران چشمی یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
نگه کن بی سروسامانی ام رامنم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم كه ديده نيالوده ام به بدديدن
بیقرار توام و در دل تنگم گله هاست/ بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در ةآب/ در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد
قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد
در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم
سرزنش ها گر كند خار مغيلان غم نخور
روز مرگم نفسي وعده ديدار بده
وانگهم تا به لحد فارغ وآزاد ببر
روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خاست
وز بحر طمع بال و پر خويش بياراست
تو نیکی میکن و در دجله انداز ...ک ایزد در بیابانت دهد باز....
داني كه را سزد صفت پاكي؟
آنكه وجود پاك خويش نيالايد
درهمه ديرمغان نيست چومن شيدائي
خرقه جايي گرو وباده ودفتر جايي
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |