شربتی از لب لعلش نچشیدیمو برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیمو برفت
شبروان مست ولاي تو علي
جان عالم به فداي تو علي
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد/تو بودي آن دم صبح اميد کز سر مهر
برآمدي و سر آمد شبان ظلماني
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد/
دوستی کی سر امد و دوستداران را چه شد
در کارگه کوزه گری رفتم دوشتا گرفتارم به دردِ عشق ،وقتِ من خوش است
وقتِ آن کس خوش ،که بنیادِ گرفتاری نهاد
تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشقدلم اميد فراوان به وصل روي تو داشت
ولي اجل به ره عمر رهزن امل است
یارب به که شاید گفت این نکته که در عالممو احوالم خرابه گر تو جويي
جگر بندم کبابه گر تو جويي
-بابا طاهر-
یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود این شاهد هر جایی
تاب من از تاب تو افزون تر است
يا رب چه غمزه کرد صراحي که خون خم
با نعرههاي قلقلش اندر گلو ببست
تاب من از تاب تو افزون تر است
گرچه تو سرخی به نظر من سپید
دولت آن است که بی خون دل آید کنار
ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست
نازار دلی را که تو یارش باشیتا بهار زندگی آمده سوی چمن
ای بهار آرزو برسرم سایه فکن
آن نه روی است که من وصف جمالش دانمشب است و اشك است و آه است ومن
من و ناله هاي نهان در گلو
منو ماندن استخوان در گلو
شبي چون سيه روزيه روز من
شب و ناله ي استخوان سوز من
من امشب خبر ميكنم درد را
كه آتش زند اين دل سرد را................
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |