Mehraz-6128
عضو جدید
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنمیوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنمیوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
امدي رفت ز دل صبر و قرارم بنشين
بنشين تا به خود ايد دل زارم بنشين
همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانشدخترش گفت ای تو مرد کار نه
مدعی در عشق، معنی دار نه
هركه را باخط سبزت سر سودا باشد پاي از اين دايره بيرون ننهد تا باشددخترش گفت ای تو مرد کار نه
مدعی در عشق، معنی دار نه
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |