مشاعرۀ سنّتی

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
دارمت دوست به حدی که خدا می داند
این گفته فقط باد صبا می داند
مهرت ای دوست زمانی ز دلم پاک شود
که همه پیکر من زیر زمین خاک شود
دل از من برد و روی ازمن نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد:gol:
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زاری و نزاری چون زیر چنگ زارم
زاری مرا تمام است چون زور و زر ندارم
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
در عشق تو از بس که خروش آورديم
درياي سپهر را به جوش آورديم
چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت
رفتيم و زبانهاي خموش آورديم
 

tatoo

عضو جدید
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد/ ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سواران/ پیکی ندوانید و سواری نفرستاد
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هوا داران کویش را چو جان خویشتن دانم
 

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل من بسته ی زنجیز سر زلف تو شد
با گرفتار خود ای سست وفا سخت مکوش!!!
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
شراب عشق در جام خرد ریز
از آنجا جرعه‌ای بر جان خود ریز
.
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل در این پیر زن عشوه گر دهر مبند
کاین عروسی ست که در عقد بسی داماد است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا