ای دیر به دست آمده افسوس برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
ای دیر به دست آمده افسوس برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
تا نقشِ تو در سینۀ ما خانه نشین شد
هر جا که نشستیم چو فردوسِ برین شد
درپرده ی سوزوساز هم می خنديم
با داغ درونگداز هم می خنديم
چون لاله ی نوشکفته ای درباران
از گريه پريم وباز هم می خنديم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |