مشاعرۀ سنّتی

[sshhiimmaa]

دل به اميد صدايي كه مگر در تو رسد
ناله ها كرد در اين كوه كه فرهاد نكرد....

 

[مرمت گر]

دلی شکنجه شد و غرقه خون به گوشهی افتاد...
دوباره سینه به سینه دردهای همیشه...
ندیدی؟!!
همینک.یکی هم در این محله...

 

[مرمت گر]

با اجازتون خودم جواب بدم.من شعر نو بنویسم اشکال نداره؟

همه درد من این است که میپندارم...........

دیگر ای دوست من دوست نداری باشم.

 

[hamid_61]

من از شيريني شور و نوا بيداد خواهم كرد
چنان كز شيوه شوخي و شيدايي تو بيدادي

الا اي خسرو شيرين كه خود بي تيشه فرهادي
قلم شيرين و خط شيرين، سخن شيرين و لب شيرين

گر از يادم رود عالم تو از يادم نخواهي رفت
به شرط آن كه گهگاهي تو هم از من كني يادي

 

[مرمت گر]

یکی آمد که حرف عشق رو با ما زد
دل ترسوی ماهم دل به دریازد

به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی

باید پارو نزد...واداد....باید دل رو به دریا داد

خودش میبرتت هرجا دلش خواست
به هرجا برد!بدون ساحل همونجاس

 

[farhadi1980s]

سريست مرا در جان در خون شده چون مرجان
چون کودک در اشکم خونخواره بخون غلطان

 

[بشارت]

نفحات صبح دانی زچه روی دوست دارم؟
که به روی دوست ماند که بیفکند نقابی

 

[sshhiimmaa]

ياد باد آنكه خرابات نشين بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز كمست آنجا بود

 

[pashe_mehrabon]

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

 

[sshhiimmaa]

سحر بلبل حكايت با صبا كرد
كه عشق روي گل با ما چه ها كرد....؟

 

[hamid_61]

دل گفت كه وصالش به دعا باز توان يافت

عمريست كه كارم همه در كار دعا رفت

 

[مارمولک]

تو ای پیک سبکباران دریای عدم از من
به دریا دار آن وادی رسان مدح و سلامم را

 

[pashe_mehrabon]

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
شاید که گوشه چشمی به ما کنند

 

[pashe_naz2001]

دلربایی همه ان نیست که عاشق بکشند
خواجه انست که باشد غم خدمتکارش

 

[sshhiimmaa]

شده ام خراب و بد نام و هنوز اميدوارم
كه به همت عزيزان برسم به نيك نامي

 

[pashe_naz2001]

یاد باد آن کو به قصد خون ما
زلف را بشکست و پیمان نیز هم

 

[sshhiimmaa]

مرا چشميست خون افشان ز دست آن كمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو

 

[pashe_naz2001]

وای از این انتظار جونمو بر لب رسوند
گریه بی اختیار به خاک راهم نشوند

 

[بشارت]

دمی شکفته نشد این دل بیابانی
الا همیشه غزل را ز دل تو میدانی
بخوان برای دل من ترانه ای از نو
ترانه که نه غزل را تو خوب میخوانی

 

[pashe_naz2001]

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

 

[sshhiimmaa]

در دير مغان آمد يارم قدحي در دست
مست از مي و ميخواران از نرگس مستش مست

 

[بشارت]

تاب بنفشه میدهد طره مشکسای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو

 

[pashe_naz2001]

واعظان کین جلوه بر محراب و منبر میکنن
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

 

[zahed_aref2001]

دل من یه روز به دریا زدو رفت
پشت پا به رسم دنیا زدو رفت

 

[hamid_61]

تا مگر همچو صبا باز به كوي تو رسم
حاصلم دوش به جز ناله شبگير نبود

آن كشيدم زتو اي آتش هجران كه چو شمع
جز فناي خودم از دست تو تدبير نبود

 

[mahmoud-e]

پاسخ

پاسخ

دل پاكيزه به كردار بد آلوده مكن
تيرگي خواستن از نور گريزان شدنست

 

[pashe_naz2001]

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

 

[بشارت]

مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش
فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم

 

[sshhiimmaa]

من از ذست غمت مشكل برم جان
ولي دل را تو آسان بردي از من

 

[pashe_naz2001]

نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینه ها در مقابل رخ دوست