مشاعرۀ سنّتی

Iman MM

عضو جدید
کاربر ممتاز
من جز براي تو نمي خواهــم خودم را

اي از همه من هاي من بهتر، منِ تو

هر چيز و هر كس رو به سويي در نمازند


اي چشـــم هاي من، نمــاز ِ ديدن تـــو!
و هرزابه ها هر یک راهی برکه ای شد
چرا که آدمی طرح انگشتانش را با طبیعت در میان نهاده بود
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت .......................... ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت
تنگ غروب از سنگ بابا نان درآورد

آن را برای بچـــه های لاغـــر آورد

مــــادر بــرای بار پنجـــم درد کرد و

رفت و دوباره باز هم یک دختر آورد
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنگ غروب از سنگ بابا نان درآورد

آن را برای بچـــه های لاغـــر آورد

مــــادر بــرای بار پنجـــم درد کرد و

رفت و دوباره باز هم یک دختر آورد
دلی از سنگ بباید به سر راه وداع ......................... تا تحمل کند آن روز که محمل برود
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را نادیدن ما غم نباشد .......................... که در خیلت بِه از ما کم نباشد
دشنام یا دعای تو در حق من یکی است

ای آفتاب هرچـــه کنـی ذره پروری است

ساحــل جــواب سرزنش مـــوج را نداد

گاهی فقط سکوت جواب سبکسری است
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلی از سنگ بباید به سر راه وداع ......................... تا تحمل کند آن روز که محمل برود
در نمازت شعر می خوانی و می رقصی،دریغ!

جای این دیوانگــی ها گوشه محـــراب نیست

گردبادی مثل تو یک عمر سرگردان چیست؟

گوهری مانند مرگ اینقدر هم نایاب نیست!
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
ما رعیت ها کجـــا محصول باغستان کجــــا؟

روستای سیب های سرخ بی ارباب نیست

ای پلنـگ از کــــوه بالا رفتنت بیهوده است

از کمین بیرون مزن،امشب شب مهتاب نیست
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
در نمازت شعر می خوانی و می رقصی،دریغ!

جای این دیوانگــی ها گوشه محـــراب نیست

گردبادی مثل تو یک عمر سرگردان چیست؟

گوهری مانند مرگ اینقدر هم نایاب نیست!
تا دو چشم خود را به هم زدم من عمر من چه طی شد ................ ابر نوبهاری ندیده باران وقت برف دی شد
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را چه غم که یکی از غمت به جان آید .......................... که دوستان تو چندانکه می کشی بیش اند
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت

خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد

کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
در قنوتـــم ز خدا «عقـل» طلب مــــی کردم

«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت

نتوانست فـــرامــــوش کند مستــــی را

هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت

خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد

کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار ............................ که توسنی چو فلک رام تازیانه ی توست
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس ........................... کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
این طرف مشتی صدف ،آنجا کمی گل ریخته

موج،ماهــی های عاشق را به ساحل ریخته

بعد از این در جام ما تصویر ابر تیره است

بعد از این در جــــام دریا ماه کامل ریخته
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه مال من بودی چه می‌شد؟
عروس این چمن بودی چه می‌شد؟
ديشب بــه عطر تنت خدا را فروختـــــم

با هر نسيم خواهش پرواز در من است

در شهر من نغمـه ی باران بدون تو

رقاص حسرت یک چین دامن است

حوّای من میــــوه ی قلبـــم برای تـــــو

اشعار من ماحصل سیب خوردن است
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا شدم حلقه به گوش درِ میخانه ی عشق .......................... هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم
من هم شبی به شهر تو، ره جستم، ای هوس
من هم لبی زجام تو تر کردم، ای گناه!
زان لب، هزار ناله فروخفته در سکوت!
زان شب، هزار قصه فرو مرده در نگاه!
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا شدم حلقه به گوش درِ میخانه ی عشق .......................... هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم
من پر شدم از دروغ, صافی لطفا"
ای مرگ! بیــا بکن تلافــــی لطفا"

از شــــوری منطق زمیــــن بیــــزارم...

یک پرس جنون با سس کافی لطفا"!!!!
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم شبی به شهر تو، ره جستم، ای هوس
من هم لبی زجام تو تر کردم، ای گناه!
زان لب، هزار ناله فروخفته در سکوت!
زان شب، هزار قصه فرو مرده در نگاه!
هر دمش با منِ دلسوخته لطفی دگر است ......................... این گدا بین که چه شایسته ی انعام افتاد
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من پر شدم از دروغ, صافی لطفا"
ای مرگ! بیــا بکن تلافــــی لطفا"

از شــــوری منطق زمیــــن بیــــزارم...

یک پرس جنون با سس کافی لطفا"!!!!
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا